دکتر فریبرز خسروی، معاون پژوهش، برنامهریزی و فناوری کتابخانه ملی است. "نامه شورا"، نشریه خبری تحلیلی
شورای عالی انقلاب فرهنگی، با سخنگوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی پیرامون نقش حفظ اسناد و کتب در تقویت و گسترش زبان فارسی گفتگو کرده است.
برای ورود به بحث، به طور کلی بفرمایید جمعآوری اسناد و نگهداری کتابهای قدیمی و جدید چقدر میتواند در حفظ و گسترش زبان فارسی کمک کند.طبیعتا برای حفظ و قوام بخشیدن به یک پدیده، حفظ پیشینههای تاریخی آن بسیار مهم است. زبان فارسی نیز که یک زبان کهن میباشد پیشینههای مکتوب بیش از یک هزار سال دارد. اگر سازمان یا نهادی سعی در حفظ و اشاعه این پیشینه داشته باشد، در مسیر گسترش و پایداری زبان میتواند سازمانها و نهادهای اسنادی و کتابخانهای از این منظر میتوانند در قوام بخشیدن به مبحث زبان موثر باشند. در ایجاد زمینههای دیگر این تاثیر میتواند دوچندان باشد. در ردهبندی کنگره و ردهبندی دیویی که یک ردهبندی برای چینش کتاب در کتابخانههاست؛ به عنوان مثال ردهای برای ادبیات وجود دارد. طبیعتا رده ادبیات به کار برده شده در کتابخانههای انگلیسیزبان در ایران کاربرد نخواهد داشت. کتابخانه ملی به ویژه این وظیفه را بر عهده دارد که این رده را برای زبان فارسی گسترش بدهد و عناصر زبان فارسی را وارد این رده کند. خود به خود وقتی این رده گسترش پیدا میکند و همانند یک زبان اروپایی واجد شاخهها و زیرشاخههای زیادی مرتبط با آن مشاهده میشود، خود یک سند بخشی برای زبان فارسی محسوب خواهد شد.
شما به پیشینه زبان فارسی و اسناد مکتوب آن اشاره کردید. مطمئنا این اسناد به طور متمرکز در ایران وجود ندارند احتمالا کشورهای منطقه و حتی فراتر این اسناد را در اختیار دارند. نوع همکاری که میتوان با کشورهای دیگر تعریف کرد تا از این ذخایر بهرهمند شد در کتابخانه ملی به چه شکل برقرار میشود؟حقیقت این است که نسخههای فارسی در کل جهان پراکنده است. از کتابخانه و حوزه ملی قاهره تا اقصی نقاط آمریکا و اروپا و کشورهای آسیایی به خصوص آسیای میانه، نسخههای زبان فارسی در تمامی این مناطق به وفور دیده میشود. در هند حتی در معماری آن زبان فارسی به کار برده شده است. طبیعتا یکی از رسالتهای ایران، به عنوان کشوری که مهد زبان فارسی است، و البته کتابخانه ملی این است که در این مسیر بتواند در گردآوری و پردازش و اشاعه این آثار کوشا باشد. نکتهای که میخواستم در اینجا عرض کنم این است که مثلا کشورهای عربی که شامل گستره وسیعی از کشورهای متعدد میباشند پول و امکانات زیادی را برای گردآوری منابع خطی عربی هزینه میکنند و طرحهای زیادی را تا به حال اجرایی کردند. یکی از آن طرحها، طرحی است که وزیر نفت سابق عربستان سعودی آقای زکی یمانی در لندن مشغول به اجرای آن میباشد. اما در این حوزه، زبان فارسی ضعیف عمل کرده است. چندین سال پیش بنده طرحی را از طریق کمیسیون اطلاعاتی یونسکو ارائه دادم که البته به دلایلی دنبال نشد. این طرح پیشنهاد میکرد که ما فهرستگان کتابهای خطی که در جهان وجود دارد را تهیه کنیم. ایران متولی زبان فارسی است. افغانستان به واسطه نابسامانیهای داخلی و تاجیکستان به خاطر بنیه ضعیف مالی و همچنین جایگزینی خط سیریلیک امکان فعالیت در این حوزه را ندارند و بنابراین این وظیفه ما است که در حوزه حفظ و گسترش زبان فارسی فعالیت کنیم. کتابخانه ملی نیز در طی موافقتنامههایی که با مراکز مختلف داشته است گامهایی را در جهت رسیدن به این هدف برداشته است و ما امیدواریم که بتوانیم با طرح جامعی که مشغول تهیه آن هستیم و با افراد مختلف رایزنیهایی را در این زمینه داریم بتوان لااقل این آثار را شناسایی و در کتابی به عنوان فهرستگان معرفی بشوند و در وهله دوم، بسته به جایگاه آن سند و نحوه تعامل با موسسات مبدا، در صورت امکان بتوان آنها را در قالب میکروفیلم آرشیو نمود. اجرای برخی از قسمتهای این طرح موفقیتآمیز بوده است. به عنوان مثال چند سال پیش ما با کتابخانه واتیکان قرارداد مشترکی را به امضا رساندیم که طی آن کتابخانه واتیکان تعدادی از کتابهایش را به صورت میکروفیلم درآورد و برای ما فرستاد. با برخی از کتابخانههای دیگر نیز طرحهای مشترک اجرا شده است. امیدواریم که این همکاریهای مشترک گسترش بیشتری پیدا کند و بتوان وسیعتر عمل کرد.
شما به دولتهای مختلف فعال در این زمینه اشاره داشتید. به عنوان یک کارشناس فرهنگی از دیدگاه شما یک دولتمرد و سیاستمدار چرا باید در شرایط کنونی اقتصادی و همینطور با توجه به مسائل مختلفی که جامعه با آن درگیر است، در زمینه حفظ و جمعآوری اسناد زبان فارسی سرمایهگذاری و حمایت کند.وحدت زبانی هویتبخش وحدت ملی ماست. زبان یکی از عناصر مهم وحدتبخش ملت میباشد و طبیعتا نمیتوان در مقابل آن بیتفاوت بود. همانطور که به دین به عنوان یک عامل وحدتبخش توجه میشود، زبان هم به نوعی یکی از عوامل وحدتبخش در بسیاری از حوزههای کشور میباشد. حتی در برخی قومیتها که زبان آنها فارسی نیست مثل آذربایجان، از این مناطق شاعرانی برمیخیزند که به فارسی شعر میگویند و شهره هم میشوند. این نشان میدهد که خود زبان با وجود تکثر زبانی در یک مجموعه میتواند عامل وحدتی برای ملتی که در یک سرزمین زندگی میکنند بشود.
با توجه به اینکه نفوذ زبان فارسی به مثابه رخنه فرهنگی است که کشور ما در چند صد سال گذشته در کشورهای منطقه داشته است، شما نقش آن را در دیپلماسی فرهنگی چگونه ارزیابی میکنید؟طبیعی است که اگر حوزه ایران بزرگ را در نظر بگیریم حوزه زبان فارسی بسیار وسیع است و تاثیر آن بر ادبیات منطقه غیرقابل انکار است. به عنوان مثال در بسیاری از اماکن فرهنگی هند، نوشتههای منقوش دیوارها اشعاری به زبان فارسی است. حتی در قاهره من شخصا در مسجد ابنطلوع اشعار فارسی حکاکی شده روی سنگها را مشاهده کردم. بنابراین حوزه نفوذ زبان فارسی در گذشته بسیار زیاد بوده است. اکنون نیز با حفظ تاریخچه و گستره نفوذ زبان فارسی میتوانیم آن را مستند کنیم و مانع عقبنشینی از حوزه نفوذ سابق زبان فارسی بشویم. مسئله این است که زبان فارسی چه نفوذی را در گذشته داشته است و چه نفوذی را در آینده میتواند داشته باشد. حداقل با این دو کشور فارسیزبان کنونی، چه فارسی دری و چه فارسی تاجیکی، مراوده پویایی داشته باشیم و بتوانیم زمینههای وحدتبخش و استفاده متقابل از واژههای همدیگر را فراهم بیاوریم که این کار در غنای واژگانی ما بسیار مهم است.
شما در صحبتهایتان در مورد استفاده از تکنولوژیهای جدید برای گسترش آثار صحبت کردید. در فضای کنونی و رواجebook ها یا همان کتابهای دیجیتال، آیا امکان این وجود دارد که چنین اسنادی را به صورت دیجیتال در اختیار عموم قرار گیرد تا به تقویت هویت زبانی و گسترش زبان فارسی کمک کند؟بله. میتوان زمینههایی را فراهم کرد که آنها بتوانند از وبسایتهای ما استفاده کنند و یا ما از وبسایتهای آنها استفاده بکنیم. تنها مشکلی که در ارتباط با تاجیکستان وجود دارد بحث خط سیریلیک است که آنها استفاده میکنند که به عقیده من این مشکل هم قابل حل است. تبدیل خط سیریلیک به خط فارسی و بالعکس، با تهیه برنامههای مناسب امکانپذیر است. تا به حال فعالیتهایی نیز در این حوزه انجام شده است. اصطلاحنامه فرهنگی سهزبانه داریم، و من خودم جزء تدوینگران اصلی آن بودهام، که به زبانهای انگلیسی، فارسی و عربی است؛ من طرحی را تهیه کردهام که ما بیاییم و مترادفات این واژگان را از واژههای مورد استفاده افغانها و تاجیکها و همینطور در سیریلیک تهیه کنیم. این کار کمک بزرگی است که هم ما از واژگان آنها استفاده کنیم و هم افغانها و تاجیکها از آن بهره ببرند زیرا بعضا واژگانی در فارسی دری و فارسی تاجیکی وجود دارد که بسیار زیباست و ما میتوانیم چه در حوزه زبان روزمره و چه در حوزه علمی و تخصصی از آنها استفاده کنیم. به علاوه چون ما در حوزه زبان به لحاظ تکنیکی و فرهنگی توفق فرهنگی داریم، با ایجاد کردن زمینه، خود به خود آنها نیز از واژگان مورد استفاده ما استفاده خواهند کرد. بنابراین کمکم طی این روند، زبانها به لحاظ علمی به هم نزدیک میشوند که میتواند موجب صدور فرهنگ به معنای واقعی آن شود.
با توجه به اشاره شما به نقش هویتبخش زبان و تاریخ آن، تاثیر رسانههای جدید را اگر در جامعه ایران در نظر بگیریم شاید دسترسی عموم جامعه به اسنادی که به صورت عکس و یا دیجیتال، حتی اگر از متن آن به صورت تخصصی استفاده نشود، تاثیر فرهنگی عمیقی میتواند ایجاد کند کهطی آن افراد احساس کنند زبانی دارند که غنای کافی را در برابر زبانهای بیگانه دیگر دارد و بهتر است که از آن استفاده کنند. آیا در این زمینه برای ایجاد چنین فضایی در میان رسانهها و همچنین تهیه اشکال جدید کتب مانند کتب دیجیتال و... اقدامی انجام دادهاید.این کار جز وظایف ذاتی کتابخانه ملی نیست. اما در حوزههایی که جز وظایف کتابخانه ملی است اقداماتی صورت گرفته است. مثلا در مورد ایجاد واژگانی برای مستندسازی و واژهنامه برای فهرستنویسی موضوعی کتابها ارائه شده است که بر اساس آن فرد یاد میگیرد که برای هر کتاب چه موضوعی را باید از کتاب مذبور انتخاب کند و خودش آن موضوع را تولید نکند. توسط ابزارهایی مثل اصطلاحنامههای موضوعی توجه ما بر این است که حتیالامکان از واژگان فارسی به جای واژههای وارداتی استفاده کنیم. تاکید بر این مسئله در فهرست کتابها نیز وجود دارد و مثلا در فهرست کتابها نیز به جای واژه «ایدهآلیسم» معادل فارسی آن یعنی «پندارگرایی» استفاده شده است. این امر میتواند در گسترش زبان فارسی موثر باشد. اما ما به عنوان یک نهاد ملی در این حوزه نمیتوانیم وارد شویم.
یکی از راههای انتقال زبان، آموزش است. ما تجربهای در این خصوص با کشور افغانستان داریم. تعدادی دوره آموزشی در کشور افغانستان و همچنین در ایران برای تعدادی از کتابدارهای افغانستان برگزار شد و ابزارهایی مثل گسترش ردهها، سوابق موضوعی و اصطلاحنامه توسط این دورهها به کتابدارهای افغانی آموزش و انتقال داده شد. بنابراین یک کتابدار افغانی در فهرستبندی یک کتاب مجبور است که واژگان و ردهبندی مورد استفاده ما را به کار ببرد که این امر باعث گسترش ریشههای زبانی میشود.با توجه به نوع رابطه کتابخانه ملی با کتابخانههای دیگر شهرها، از نظر شما شیوه کتابخانهداری در ایران چقدر به حفظ و ترویج زبان فارسی کمک میکند. چون به نظر میرسد که کتابخانه در جامعه ما امر دستمالیشدهای است که هر نهادی با مقاصد مختلف با 5-6 کتاب یک کتابخانه تشکیل میدهد.
کتابخانه در همه جای دنیا به همین معناست. ممکن است تنها ابعاد و امکانات آن در جاهای مختلف متفاوت باشد. اما ممکن است کارکردهای کتابخانهها متفاوت باشد. کارکردها و وظایف ذاتی کتابخانه ملی، کتابخانههای عمومی، کتابخانههای آموزشگاهی و کتابخانههای دانشگاهی با هم متفاوت است. تداخل وظایف و کارکردهای کتابخانههای مختلف، مشکلی است که در ایران وجود دارد. مثلا انتظار داریم که وظیفه کتابخانه عمومی را کتابخانه آموزشگاهی برآورده کند و بالعکس. این تداخل، مسالهآفرین است. من با شما هم عقیده هستم که در حوزه کتابخانهها کار کمی شده است. بسیاری از کتابخانههای ما فقیر هستند. اگر کتابخانه ملی را در نظر نگیریم، در شهرستانها کتابخانههای عمومی ضعیف هستند. کتابخانههای مدارس که حرفی برای گفتن وجود ندارد و در برخی جاها اصلا کتابخانه مدارس وجود ندارد. نقش کتابخانهها به عنوان عامل موثر در افزایش میزان مطالعه افراد و تاثیری که در پی آن در صلابت زبان و فهم زبانی افراد دارد غیرقابل انکار است. کتابخانه نه به عنوان ساختمان بلکه سازمان کتابخانه، میتواند با داشتن کتابهای خوب، کتابدار خوب و برنامهریزی مناسب در ایفای این نقش به خوبی موثر باشد. اما وقتی سیستمی وجود داشته باشد که با علایق خاص و سیاستهای خاصی کتابهای خاصی را، که خواننده هم ندارد، روانه کتابخانه کنیم؛ خود به خود شما مراجعین را وادار میکنید که دیگر به کتابخانه نیایند چون کتابهای مورد علاقهاش را دیگر در کتابخانه پیدا نمیکند. بودجه کم و امکانات محدودی که این کتابخانهها دارند نیز در این قضیه موثر است.
بسیاری از صاحبنظران بر این نظرند که این رسانهها هستند که شکل و محتوای زبان را هدایت میکنند و به خصوص این در مورد رسانهای مثل اینترنت بیشتر صادق است که روابط دوطرفه دارد. به نظر شما واقعا کتاب چقدر در حفظ و نشر آثار مهم است چه از لحاظ تاریخی و چه از لحاظ زبان در جهان امروز.واضح است که دیگر در بسیاری از جنبهها کتاب تاثیرگذاری خود را از دست داده است. در حوزههایی مثل منابع مرجع و منابعی که قطور بودهاند، تولید آنها متوقف شده است و در مورد خیلی از منابع اقبال به کتاب چاپی بسیار کم شده است اما در مورد حوزههایی مثل داستان، تاریخ و روانشناسی، حداقل در کشورهای خارجی و غربی، فروش کتاب همچنان از اقبال برخوردار است. ریشه این مشکل در ایران به این برمیگردد که کلا در ایران حتی در زمان قدیم کتاب در سبد کالای خانواده جایی نداشته است. کتاب در مجموع در سراسر جهان گران است اما در ایران هم به خصوص در چند سال اخیر بسیار گران شده است و از سبد خرید خانوادهها حذف شده است. به هر حال این مسئله محتوم است که کتاب در زندگی امروزه کمرنگ شده است و حتی روزنامهها نیز یا به صورت آنلاین خوانده میشود و یا با مراجعه به سایت خبرگزاریهای مختلف دیگر نیازی به خواندن روزنامه وجود ندارد. انتشار کاغذی برخی از مجلات معتبر مانند تایمز و نیوزویک و برخی از روزنامههای قدیمی و باسابقه انگلیسی از چند سال گذشته متوقف شده است. این مساله جبر زمانه است. با وجودی که عادت به کاغذی بودن این نشریات وجود دارد اما باید پذیرفت که این مساله چندان منفی نیست. حداقل هر چقدر کتابهای کمتری به صورت کاغذی چاپ شوند، درختان کمتری نیز برای چاپ آنها قطع میشوند. با این حال به اعتقاد ما با وجود پدیدههایی مثل کتاب دیجیتال، کتابهای کاغذی کماکان رایج میباشد. با این حال این چالشی است که کتابخانهها و ناشران باید آن را مدیریت کنند.
از بعدی دیگر باید گفت تداوم دست نسل ما قلم و تداوم چشم، کاغذ است. در مورد نسل جدید تداوم دست، کیبورد و تداوم چشم آن، مانیتور است. طبیعتا نسل جدید اقبال بیشتری به سمت رسانههای نوین به ویژه اینترنت دارد. بنابراین جبر فنآورانه حکم میکند که ما به این موضوع توجه کنیم. امروزه گستره زبان فارسی در اینترنت بسیار وسیع است. تعداد وبلاگها، سایتها، توییتها، انواع ابزار و شبکههای اجتماعی موجود که به زبان فارسی منتشر میشوند بسیار زیاد و گسترده است که حتی با توجه به جمعیت فارسیزبان که در ایران و درصدی هم در افغانستان زندگی میکنند نسبت به خیلی از کشورها بیشتر است. پرداختن به زبان فارسی در شبکهها و ایجاد ابزارهایی که به صورت بنیانی فارسی باشند و بتوانند تمهیدات لازم را برای جستجو به زبان فارسی فراهم کند میتواند بستر مناسبی برای گسترش زبان فارسی در اینترنت فراهم کند و به طور کلی در حفظ و گسترش زبان فارسی بسیار موثر باشد. ایجاد مترجمهای الکترونیکی قادر به ارائه ترجمههای بسامان در اینترنت، بسیار میتواند مفید باشد.
آیا برای حفظ زبان فارسی در حوزه کتاب، جایگاهی برای کتاب قائل هستید و یا اینکه اساسا باید تمرکز خود را بر روی رسانهها قرار دهیم؟از دیدگاه من دو نوع تعبیر از واژه کتاب وجود دارد. یکی کتاب کاغذی و دیگری کتاب دیجیتال. این دو منافاتی با هم ندارند. به این معنی کتابهایی اکنون وجود دارند که از ابتدا به صورت دیجیتال متولد شدهاند و اکنون نیز به صورت دیجیتال ادامه حیات میدهند و در کنار آنها کتابهایی هستند که اول به صورت کاغذی تولید شدهاند و در نهایت اسکن میشوند و به صورت دیجیتال درمیآیند. از نظر من کتاب چه به صورت دیجیتال و چه به صورت کاغذی، کتاب است و تفاوتی با هم ندارند.
آیا آماری از کتابها و اسناد قدیمی مانند نسخ خطی وجود دارد که توسط کتابخانه ملی جمعآوری شده باشد.
کتابخانه ملی حدود 38هزار نسخه خطی دارد و در همین حدود نیز چاپ سنگی وجود دارد. به جز نسخههای چاپی، در معاونت اسناد نیز بالغ بر 140-150میلیون برگ سند وجود دارد که در میان آنها شاید حدود 2میلیون برگ سند آن، قدیمی و مربوط به دورههای قاجار و تعداد محدودی نیز حتی برخی متعلق به دوران بسیار قدیمیتر مانند قرن هفتم برمیگردد. سندهای قدیمیتر از آن در بایگانی ما وجود ندارد اما کتاب قدیمیتر داریم. قدیمیترین نسخه ما متعلق به سال 420 است.
آیا مراجعهکنندهای برای استفاده از این کتابها وجود دارد و معمولا از کدام قشر هستند؟بسیاری از این اسناد و کتابها مانند بسیاری از کتابخانهها و موزهها جنبه نمایشگاهی دارند مثل نمایشگاه نسخههای بسیار نفیس و یا در قسمت اسناد نمایشگاههایی به صورت مجازی و دیجیتال وجود دارد. در کل دنیا افراد زیادی وجود دارند که علاقمند به تماشای نسخههای نفیس و خطی قدیمی هستند. این جنبه زیباییشناختی این اسناد است. از جنبه محتوایی هم که همواره مورد پژوهش پژوهشگران است.