بازدید 5013

بزرگمردي كه بر شانه‌هاي مردم به افسانه‌ها پيوست

کد خبر: ۴۴۲۷
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۸۶ - ۱۱:۱۲ 06 January 2008

فردا كه بيايد فقدان جهان پهلوان در ورزش چهل ساله خواهد شد و همه به ياد خواهند آورد، روزي كه تختي بر شانه‌هاي مردم به افسانه‌ها پيوست.

به گزارش  فارس، همه حرف‌ها تكراري است؛ اما باز هم اين تكراري ترين واژه‌هاي دنيا شايد گرم كند سرما و برودت برفي را كه اين بار بدون مانع بر مقبره جهان پهلوان خواهد نشست.

روز گرم پنجم شهريور سال 1309شناسنامه‌اي صادر شد به نام غلامرضا تختي و اما چه سرد و برفي بود روزي كه مهر باطل زده شد بر شناسنامه 37 ساله‌اش. قهرمان از خانواده اي ضعيف برخواست و فراموش نكرد هرگز، دو شبي كه به دليل نارضايتي صاحب خانه از عدم پرداخت كرايه، اثاث منزل خانواده به همراه صاحبانشان بيرون انداخته شد تا شب در خيابان به صبح برسد.

گرچه مي‌گفتند، "تو به درد كشتي نمي‌خوري و برو دنبال كار و زندگي خودت " اما با وجود يك سال كاركردن در شركت نفت مسجد سليمان، دوباره به تهران بازگشت و اين بار عزم قهرماني كرد.
سال 1951 هليسنگي شروع كار بود و 1966 پايان قهرماني كه هيچگاه به طبقه خود پشت نكرد. در طول 16 سال حضور در تيم ملي، چهار بار در مسابقات المپيك شركت كرد و در حضور بزرگان دنيا به يك مدال طلا، دو نقره و يك عنوان چهارمي رسيد.

در مسابقات جهاني و آسيايي نيز مدال‌هاي طلا و نقره زيادي برگردن آويخت؛ اما هيچ تغييري در خود احساس نكرد. خود اينگونه مي گفت: "وقتي من هم مثل كولايف روس گردنم را براي آويختن مدال طلا خم كردم، ديدم هيچ تغييري نكرده‌ام. نه چيزي به وزنم اضافه شده و نه به مغزم. همان رضايي بودم كه ساعت 2 ظهر هر روز به باشگاه پولاد مي‌رفتم. "

معتقد بود به اين جمله كه رنگ پوست و مذهب اهميتي ندارد. انسان بايد بود. اشك ريخت در خودروي شخصي‌اش براي مردم كه شايد پولي براي خريد ساندويچ نداشته باشند. بخشيد حقوق پهلواني اش را به نوجواني كه پولي براي تحصيل نداشت. هديه كرد تمام اعتبار و محبوبيت‌اش را به زلزله ديدگان بوئين زهرا و آوج تا مصيبت و آوار خاك را با جوانمردي و بزرگواري او براي لحظه‌اي فراموش كنند.

شنيديد چه مي‌گفت: "من كسي نيستم كه مدال و قهرمان شدن را به هر قيمتي كه شده بخرم " و ثابت كرد آنچه را مي‌گفت. نگرفت پاي حريفي را كه مصدوم بود.
اين فرزد درد و رنج اين مرد عادي و سر به زير كه جلال آل احمد در موردش گفته بود، "در اين جماعت هيچ كس به احتمال خودكشي فكر نكرد. آخر جهان پهلوان باشي و در بودن خود، جبران كرده باشي نبودن هاي فردي و اجتماعي ديگران و آن وقت خود كشي؟ "

و زنده ياد صدري مير عمادي نخستين ورزشي نويس ايران كه گفت: يادش به خير تختي از آلودگي مطبوعاتي ها ناراحت بود و هميشه مي‌گفت، آلوده نشي صدري! چند روز پيش از آن كه تختي تمام شود او را ديدم. ناراحت و دل شكسته بود. گفت مي‌خواهم بروم صدري. گفتم كجا؟ گفت: نمي‌دانم فقط مي‌خواهم بروم. چهار روز بعد چيزي در وجودم آتش گرفت انگار چيزي در من كم بود و ديگر تختي نبود.

فردا كه بيايد فقدان جهان پهلوان در ورزش چهل ساله خواهد شد و دوستدارانش براي هزارمين بار روز هفدهم دي ماه 46 را به خاطر خواهند آورد. روزي كه تختي بر شانه‌هاي مردم به افسانه‌ها پيوست...
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست