بهرام امیراحمدیان در گفتوگو با «تابناک»؛
اعلام سهم ۲۰ یا ۵۰ درصد در دریای خزر به ضرر ایران است
یکی از کشورهایی که مانع موضوع توافق شده و ایران چشم خودش را بسته، روسیه است. هنگامی که روسیه با ایران صحبت میکرد، میرفت با قزاقستان به توافق میرسید. این یک بدعت بود که روسها گذاشتند.
با سفر رئیسجمهور کشورمان به آستراخان روسیه برای شرکت در چهارمین اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر، بار دیگر بحث رژیم حقوقی دریای خزر بر سر زبانها افتاده است. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل کشورهای جدید در منطقة ساحلی دریای خزر، تعریف رژیم حقوقی این دریا، از بحثانگیزترین مسائل بین کشورهای ساحلی بوده است.
به گزارش «تابناک»، اجلاس چهارم سران کشورهای ساحلی خزر در شرایطی به پایان رسید که تعیین حدود مناطق سطح دریای خزر از جمله دستاوردهای مهم آن بود؛ دستاوردی که میتوان آن را نخستین توافق کشورهای مذکور درباره این دریا دانست؛ بنابراین، عرض منطقه حاکمیت ملی ۱۵ مایل دریایی و عرض منطقه انحصاری ماهیگیری ۱۰ مایل تعیین شد؛ ضمن آنکه طرفین توافق کردند مابقی دریا «پهنه مشترک» در نظر گرفته شود. این اجلاس، اما موضوع امنیت دریای خزر را نیز مورد توجه جدی قرار داد، چه آنکه روحانی بر جلوگیری ازحضور نیروهای نظامی بیگانه تأکید کرد.
چهارمین اجلاس سران کشورهای حاشیه خزر اما موضوعی دیگر را نیز مورد توجه جدی قرار داد چه آنکه رئیسجمهوری ایران در سخنرانی خود بیش از هر موضوعی بر مسأله «همکاری» کشورهای حاشیه خزر برای تامین «امنیت» این دریا تأکید کرد و «پرهیز از ورود به رقابتهای تسلیحاتی»، «خودداری از کاربرد نیروهای مسلح» و «حضور نیروهای نظامی بیگانه» را از جمله اصول بنیادین تضمین صلح، ثبات و امنیت در خزر خواند.
در همین حال، دکتر بهرام امیراحمدیان کارشناس مسائل قفقاز و دریای خزر در گفتوگو با «تابناک» به بررسی دستاوردهای این سفر پرداخته است.
* به نظر شما، آیا سفر آقای روحانی به استارخان و شرکت در چهارمین دور مذاکرات سران توانسته ایران را به اهداف خود در دریای خزر برساند؟
باید در مسأله دریای خزر با ایران با اصل انصاف برخورد کنند، چون در تاریخ این دریا، دریای ایرانی بوده و ایران، بیشترین جمعیت در ساحل دریای خزر را به جهت اینکه سه استان بزرگ ایران و جمعیت متراکمی در آنجا ساکن هستند، داراست. در این سفر ۱۵ مایل دریایی به عنوان آبهای سرزمینی منظور شده که نکته خیلی خوبی است، چون که با توافق همه کشورها انجام میگیرد و بعد ۱۰ مایل هم منطقه ماهیگیری است؛ یعنی در حقیقت ۲۵ مایل حدود ۴۰ کیلومتری متعلق به هر کشور است.
* آیا این میزان میتواند حقوق ایران را در این دریا تأمین کند؟
یک نکته اساسی را باید در نظر بگیریم و آن اینکه ایران باید تا پیش از تدوین یک رژیم حقوقی معین، حتماً بر این موضوع که در دریای خزر با مشکلات و دشواریهایی از لحاظ محیط زیست روبروست، تأکید داشته باشد. بهره برداریها از منابع نفتی سبب آلودگی دریا میشود. جریان آبهای دریای خزر از بالا به پایین به سمت ایران است و چون ایران بیشترین عمق را دارد، این آلودگیها به ایران منتقل میشود و حیات زیست حتی محیط زیست ماهیان دریای خزر را تحت الشعاع قرار میدهد. ایران باید کنوانسیون محیط زیست دریای خزر را مطرح کند. این کنوانسیونها باید هم توسط دولت و هم پارلمانهای کشورهای ساحلی امضا شود.
* در حالی که چهار کشور دیگر شمال دریای خزر را تقسیم کردهاند، آیا میتوان به توافقی دست پیدا کرد؟
بنا بر کنوانسیون حقوق بینالملل دریاها در سال ۱۹۸۲ دریاها و پیکرهای آبی بسته باید با اجماع کشورهای ساحلی توافق شود. در حقیقت اگر روسیه با جمهوری آذربایجان و قزاقستان دوجانبه و یا سه جانبه به توافق رسیدهاند، از لحاظ حقوقی پذیرفته نیست و ما باید این را تأکید کنیم که روسیه باعث تطویل مذاکرات شده است.
به نظر من، روسیه خود نسبت به آنچه امضا میکند، در اعلامیهها و قراردادها پایبند نیست؛ کما اینکه در سال ۱۳۸۶ که اجلاس تهران بود. آنجا اعلامیه نهایی صادر شده بود که این دریا نباید دریای نظامی شود و بر این مسأله تأکید داشتند. وقتی خودشان رفتند روسیه، پوتین در آن دوره مانور نظامی برگزار کرد؛ یعنی در حقیقت روسیه گاهی با قراردادهایی که خودش امضا میکند و تعهداتی که میسپارد به آن اهمیت نمیدهد. از این منظر اینکه آنها دریا را در قسمت شمالی تقسیم کرده باشند، از لحاظ حقوقی پذیرفته نیست، زیرا باید هر نوع توافقی با اجماع ۵ کشور ساحلی باشد.
* آیا حق ایران ۲۰ درصد از دریای خزر در خوشبینانهترین حالت میشود؟
به نظر میرسد ما باید نخست رویهای حقوقی و قانونی در پیش بگیریم و بنا بر آن رویهای که ایجاد و سپس معرفی کردیم، سهم تعیین کنیم؛ بنابراین، اینکه نخست سهم تعیین و بعد سهم را تئوریزه کنیم، در منطق ضعیف به نظر میرسد. وقتی بخواهیم ۲۰ درصد اعمال کنیم که ساحل ایران مقعر است. بنابراین بخشی از آبهای ترکمنستان و آذربایجان تحت الشعاع قرا میگیرد. به تازگی گروههای کارشناسی ایران، روش جدیدی پیش گرفتهاند که به نظر میرسد کشورهای دیگر نیز آن را پذیرفتهاند. البته هماکنون نمیتوان گفت بنا به این روش، چند درصد سهم ایران میشود؛ اما مثلا بر پایه این روش جدید، اگر درباره 20 درصد صحبت میکنیم، با این روش جدید، ۱۸ درصد سهم قزاقستان میشود. وقتی این ۱۵ مایل تعریف شده، محوطهای میماند که مشاع است. مسأله این است که در اینجا اگر بخواهند از منابع زیر بستر استفاده کنند، یک رژیم میخواهد.
* برخی حق ۵۰ درصد را برای ایران مطرح میکنند؛ نظر شما چیست؟
در سال ۱۹۲۱و ۱۹۴۰ در قرارداد مودت بین ایران و شوروی، گفته شده که این دریا مشترک است. دریای مشترک به این معنا نیست که سهم نصف نصف است. در آنجا سهمی برای کشورها معین نشده؛ بنابراین، مسأله ۵۰ یا ۲۰ درصد تا اندازهای مشکل درست کرده است. باید تأکید ما این باشد که اول رویهای پیدا کنیم و با رویههای مرسوم و قوانین بینالمللی دریا را تقسیم و حقمان را استیفا کنیم. پس از آن معین میشود که سهم ما چقدر شد. اما اینکه سهم تعیین کنیم اشتباه است. شاید سهم ما بیشتر از 20 درصد بر اساس رویه شکل گرفته باشد. نکته دیگر اینکه باید بر اصل انصاف زیاد تأکید کنیم. حق تاریخی ماست که حق خود را در دریای خزر بگیریم و سهم درخوری داشته باشیم.
* در این میان روسیه چه نقشی در تعیین رژیم دریای خزر داشته است و دارد؟
یکی از کشورهایی که مانع موضوع توافق شده و ایران چشم خودش را بسته است، روسیه است. هنگامی که روسیه با ایران صحبت میکرد، میرفت با قزاقستان به توافق میرسید. این یک بدعت بود که روسها گذاشتند. در بسیاری از جاها ایران از روسیه ضربههای زیادی خورده است. یکی از موضوعها، دریای خزر است. وقتی روسیه جانشین اتحادیه شوروی شد، تسلط بسیاری بر سه کشور جدا شده از خود داشت و میتوانست در همان موقع در آلماتی مسأله را حل کند، ولی این کار را نکرد تا موضوع به درازا کشید. همین موضوع است که ایران بایستی با قدرت و اقتداری بیشتر با آن برخورد کند.
* ایران در دریای خزر باید چه کارهایی انجام دهد؟
ایران در دریای خزر، کشتیرانی مسافری ندارد؛ یعنی بین سواحل کشتیرانی مسافری نداریم و فقط باری داریم. روسیه و ایرانی که میخواهند روابطشان را گسترش بدهند، تنها یک خط پروازی دارند؛ بنابراین، برای اینکه در دریای خزر سیطره داشته باشیم، باید بین بنادر خودمان در داخل کشتیرانی مسافری و باری ولو اینکه به آن یارانه بدهیم، راه اندازی کنیم. این سیادت ایران را دریا از لحاظ کشتیرانی توسعه خواهد داد. ما باید در دریای خزر، حضور نظامی و اقتصادی داشته باشیم. لازم است ایران بین بندر امیرآباد و بندر انزلی خطوط کشتیرانی داشته باشد. این حضور به کشورهای دیگر اثبات خواهد کرد ما از حق خود در این دریا نخواهیم گذاشت.
* به نظر شما، با توجه به اینکه اکنون روابط روسیه با اروپا مناسب نیست، زمان خوبی است که ایران به سمت تأمین گاز اروپا برود؟
من در حکم کارشناس، علاقهمندم کشور ما در اروپا بازارهایی برای انرژی خودش از جمله نابکو پیدا کند. روسیه سالهاست با ما بر سر مسأله گاز رقابت میکند. اوپک گازی که تشکیل دادهاند بر همه سیطره دارد. ما به اندازه ۱۸ درصد از ذخایر اثبات شده جهان را داریم. روسیه ما را همیشه به سمت پاکستان هدایت کرده است. خط لوله صلح بیست سال است همینطور است. ما بیش از ۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری کردیم و خط لوله کشیدم. اما بلاتکلیف مانده است. پاکستان کشوری ضعیفی است. اگر این لوله را به سمت اروپا برده بودیم، اکنون چه وضعی داشتیم؟ در دروره آقای خاتمی از اتریش برای یک قردارد ۲۰ میلیارد دلاری برای گاز به ایران آمده بودند. ما آن قرارداد را اجرایی نکردیم، برای اینکه انحصار گاز اروپا از روسیه تمام نشود. چرا ما نباید گاز به اروپا صادر کنیم؟ وقتی اوپک با محدودیت روبهرو بود روسیه با فروش نفت زیاد به ایران ضرر زیادی رساند. باید امروز به دنبال این باشیم که گاز به اروپا صادر کنیم. ما باید روسیه را در رسیدن به منافع ملی خود حذف کنیم. اکنون اعلام میشود که میخواهیم حجم روابط با این کشور را ده برابر افزایش دهیم. این کار امکان ندارد. مگر تاکنون روسیه بازارهایش را به روی ایران باز کرده تا ما بازارهایمان را به روی این کشوز باز کنیم.متن کامل گفتوگو را اینجا بخوانید.