بازدید 2876
عقب‌نشینی آمریکا مقابل سوریه
پس از آنکه آمریکا مکرر بر کنارگیری بشار اسد از قدرت تأکید می‌کرد، اکنون پس از قدرت گرفتن داعش در عراق نه تنها این موضع تکرار نمی‌شود، بلکه حالا به دنبال راهی برای جلب حمایت دمشق برای چیزی است که مبارزه با داعش نامیده میشود.
آمریکا به دمشق اطلاع داده که بزودی برای زدن مواضع داعش در سوریه وارد عمل خواهد شد؛ بزودی جنگنده آمریکایی با هماهنگی دستگاه‌های امنیتی سوریه در آسمان این کشور به پرواز در خواهد آمد؛ بله توجیه این مسئله مشکل است که دولتهایی که از زمان آغاز بحران سوریه علیه نظام این کشور ایستادند امروز خواهان کمک آن هستند.
روزنامه الاخبار با بیان این مطلب، نوشت: این تنها یک خروجی است اما گامهای همکاری شدت خواهد گرفت و این موارد بارزترین آنها هستند:
دمشق با دید مثبت به قطعنامه 2170 شورای امنیت (درباره مبارزه با داعش در عراق) نگریست. «ولید معلم» وزیر خارجه سوریه اعلام کرد که کشورش آماده هرگونه همکاری و توافق در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم است و حتی از این حد بالاتر رفت و افزود که از همکاری آمریکا و انگلیس استقبال می‌کند اما وی گوشزد کرد که هر گونه نقض حاکمیت سوریه به منزله اعلام جنگ خواهد بود؛ این اعلام سوریه تحولی آشکار در روابطش با غرب بود. خود معلم دو سال پیش اروپا را از نقشه جهان حذف کرد و «بشار اسد» رئیس جمهور همه آنها را در محور توطئه علیه سوریه قرار داد.
کسانیکه ولید معلم را می‌شناسند، می‌دانند این سخنان وی پس از یک سلسله تماس‌های مستقیم و غیر مستقیم انجام شده است ، دولتهایی مانند روسیه و ایران نقش اصلی در برقراری تماس را ایفا کرده‌اند. هدف چگونگی رسیدن به طرحی است که به آمریکا اجازه می‌دهد مواضع داعش در سوریه را بمباران کند بدون اینکه به حاکمیت سوریه ضربه‌ای وارد شود و یا تحولی علنی در موضع آمریکا با اسد رخ دهد.
اعدام «جیمز فولی» رزونامه‌نگاز آمریکایی نزدیکی رابطه را تسهیل کرد و به آن سرعت داد ، انتشار تصاویر سر بریدن وی باعث شد «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا اعلام کند که داعش نه دینی دارد و نه جائی در جهان برای این گروهک وجود خواهد داشت، آمریکا این موضوع را اعلام جنگی علیه خود قلمداد کرد، سپس مسئله بازداشت کارمندان سازمان ملل و تحرکات جولان پیش آمد و این گونه شد که هم‌پیمانی با سوریه توجیه شد.
قطعنامه شورای امنیت بر کمک بر تمام کشورها برای مبارزه با تروریسم و در راس همه سوریه تاکید می‌کند اما اگر این قطعنامه بخواهد سوریه را در نظر نگیرد با وتوی روسیه روبرو خواهد شد.
اما اگر قرار به هدف قرار گرفتن داعش در سوریه باشد ، اوباما چگونه میخواهد توجیه کند که به اسد کمک نکرده است؟
مسئله طبیعتا پیچیده است و گفته میشود بحث‌های بسیار سختی در مورد آن در آمریکا وجود دارد ، بحث سختتر در مورد متحدان سوریه مانند ایران و روسیه است. آغاز تحول موضع آمریکایی در قبال سوریه چندی پیش آغاز شد ، دیگر نه اوباما و نه برخی دیگر صحبتی از تغییر نظام سوریه و یا رفتن اسد نمی‌زنند و با متحدان سوریه یعنی ایران و روسیه در مورد باقی مانند نظام سوریه موافق هستند به شرط اینکه شخصی دیگری به جای اسد بیاید اما این پیشنهاد با استقبال روبرو نشده و اروپایی‌ها معتقدند که نزدیک شدن به تهرات سخت تر از سوریه است . دو کشور ایران و روسیه همچنان بر روی موضوع ماندن اسد سخت ایستاده‌اند.
با مقدمات گفته شده انتظار می‌رود اقدام عملی برای اوباما در سوریه علیه داعش آسانتر شده باشد، کسی که روزنامه‌های آمریکایی و انگلیسی در طی هفته‌های گذشته را بخواند حجم تاکید براین موضوع که خلاص شدن از داعش بدون ریشه‌کن کردن آن در سوریه امکان‌پذیر نیست را می‌بیند و همکاری با نظام سوریه بهتر از اتحاد با دشمنان آن است. این تحولات با حرکت جدید ایران برای برقراری رابطه با دولت‌های خلیج فارس همراه شده است و ارتباط مستقیم میان عربستان و ایران برقرار شده است.پیشتر توافقی بین کشورهای حاشیه خلیج فارس و ایران در مورد عراق انجام شد، همچنین «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر نیز در همین برهه به روسیه رفت و بر سر حل سیاسی بحران سوریه با این کشور توافق کرد.
همه اینها به چه معناست؟
2 احتمال اصلی در این مورد وجود دارد یا آمریکا واقعیت موجود یعنی بقای اسد و هماهنگی با وی را می‌پذیرد و از ترس حملات تروریست‌ها، بهای آن را میپردازد و یا اینکه دست به یک ترکیب سیاسی داخلی در سوریه میزند که به دشمنان اسد اجازه می‌دهد در امور حکومت شریک شوند بدون اینکه نظام کنونی سرنگون شود و به آمریکا اجازه می‌دهد متحدانش را راضی کند.
اما برخی مدعی هستند که اگر به جنگنده های آمریکا اجازه داده شود برای بمباران داعش وارد سوریع شوند اینگونه راه برای هدف قرار گرفتن پایگاههای حکومتی باز میشود که دمشق و متحدانش مطمئن هستند این احتمال به دلایل استراتژیک که مربوط به کل منطقه میباشد، محال است.
واقعیت این است که کل منطقه در حال حاضر خسته است و همه به دنبال راههای برای تئقف خونریزی و نابودی تروریسم هستند ، نمی‌توان تصور کرد که یک طرف بسیار سود میبرد و طرف دیگر بسیار ضرر می‌کند شاید منطقه در حال حاضر پس از تهدیدات داعش و تعیین خطوط قرمزها وارد عصر نزدیکی ضروری شده است.
آمریکا به دمشق اطلاع داده که بزودی برای زدن مواضع داعش در سوریه وارد عمل خواهد شد؛ بزودی جنگنده آمریکایی با هماهنگی دستگاه‌های امنیتی سوریه در آسمان این کشور به پرواز در خواهد آمد؛ بله توجیه این مسئله مشکل است که دولتهایی که از زمان آغاز بحران سوریه علیه نظام این کشور ایستادند امروز خواهان کمک آن هستند.
روزنامه الاخبار با بیان این مطلب، نوشت: این تنها یک خروجی است اما گامهای همکاری شدت خواهد گرفت و این موارد بارزترین آنها هستند:
دمشق با دید مثبت به قطعنامه 2170 شورای امنیت (درباره مبارزه با داعش در عراق) نگریست. «ولید معلم» وزیر خارجه سوریه اعلام کرد که کشورش آماده هرگونه همکاری و توافق در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم است و حتی از این حد بالاتر رفت و افزود که از همکاری آمریکا و انگلیس استقبال می‌کند اما وی گوشزد کرد که هر گونه نقض حاکمیت سوریه به منزله اعلام جنگ خواهد بود؛ این اعلام سوریه تحولی آشکار در روابطش با غرب بود. خود معلم دو سال پیش اروپا را از نقشه جهان حذف کرد و «بشار اسد» رئیس جمهور همه آنها را در محور توطئه علیه سوریه قرار داد.
کسانیکه ولید معلم را می‌شناسند، می‌دانند این سخنان وی پس از یک سلسله تماس‌های مستقیم و غیر مستقیم انجام شده است ، دولتهایی مانند روسیه و ایران نقش اصلی در برقراری تماس را ایفا کرده‌اند. هدف چگونگی رسیدن به طرحی است که به آمریکا اجازه می‌دهد مواضع داعش در سوریه را بمباران کند بدون اینکه به حاکمیت سوریه ضربه‌ای وارد شود و یا تحولی علنی در موضع آمریکا با اسد رخ دهد.
اعدام «جیمز فولی» رزونامه‌نگاز آمریکایی نزدیکی رابطه را تسهیل کرد و به آن سرعت داد ، انتشار تصاویر سر بریدن وی باعث شد «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا اعلام کند که داعش نه دینی دارد و نه جائی در جهان برای این گروهک وجود خواهد داشت، آمریکا این موضوع را اعلام جنگی علیه خود قلمداد کرد، سپس مسئله بازداشت کارمندان سازمان ملل و تحرکات جولان پیش آمد و این گونه شد که هم‌پیمانی با سوریه توجیه شد.
قطعنامه شورای امنیت بر کمک بر تمام کشورها برای مبارزه با تروریسم و در راس همه سوریه تاکید می‌کند اما اگر این قطعنامه بخواهد سوریه را در نظر نگیرد با وتوی روسیه روبرو خواهد شد.
اما اگر قرار به هدف قرار گرفتن داعش در سوریه باشد ، اوباما چگونه میخواهد توجیه کند که به اسد کمک نکرده است؟
مسئله طبیعتا پیچیده است و گفته میشود بحث‌های بسیار سختی در مورد آن در آمریکا وجود دارد ، بحث سختتر در مورد متحدان سوریه مانند ایران و روسیه است. آغاز تحول موضع آمریکایی در قبال سوریه چندی پیش آغاز شد ، دیگر نه اوباما و نه برخی دیگر صحبتی از تغییر نظام سوریه و یا رفتن اسد نمی‌زنند و با متحدان سوریه یعنی ایران و روسیه در مورد باقی مانند نظام سوریه موافق هستند به شرط اینکه شخصی دیگری به جای اسد بیاید اما این پیشنهاد با استقبال روبرو نشده و اروپایی‌ها معتقدند که نزدیک شدن به تهرات سخت تر از سوریه است . دو کشور ایران و روسیه همچنان بر روی موضوع ماندن اسد سخت ایستاده‌اند.
با مقدمات گفته شده انتظار می‌رود اقدام عملی برای اوباما در سوریه علیه داعش آسانتر شده باشد، کسی که روزنامه‌های آمریکایی و انگلیسی در طی هفته‌های گذشته را بخواند حجم تاکید براین موضوع که خلاص شدن از داعش بدون ریشه‌کن کردن آن در سوریه امکان‌پذیر نیست را می‌بیند و همکاری با نظام سوریه بهتر از اتحاد با دشمنان آن است. این تحولات با حرکت جدید ایران برای برقراری رابطه با دولت‌های خلیج فارس همراه شده است و ارتباط مستقیم میان عربستان و ایران برقرار شده است.پیشتر توافقی بین کشورهای حاشیه خلیج فارس و ایران در مورد عراق انجام شد، همچنین «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر نیز در همین برهه به روسیه رفت و بر سر حل سیاسی بحران سوریه با این کشور توافق کرد.
همه اینها به چه معناست؟
2 احتمال اصلی در این مورد وجود دارد یا آمریکا واقعیت موجود یعنی بقای اسد و هماهنگی با وی را می‌پذیرد و از ترس حملات تروریست‌ها، بهای آن را میپردازد و یا اینکه دست به یک ترکیب سیاسی داخلی در سوریه میزند که به دشمنان اسد اجازه می‌دهد در امور حکومت شریک شوند بدون اینکه نظام کنونی سرنگون شود و به آمریکا اجازه می‌دهد متحدانش را راضی کند.
اما برخی مدعی هستند که اگر به جنگنده های آمریکا اجازه داده شود برای بمباران داعش وارد سوریع شوند اینگونه راه برای هدف قرار گرفتن پایگاههای حکومتی باز میشود که دمشق و متحدانش مطمئن هستند این احتمال به دلایل استراتژیک که مربوط به کل منطقه میباشد، محال است.
واقعیت این است که کل منطقه در حال حاضر خسته است و همه به دنبال راههای برای تئقف خونریزی و نابودی تروریسم هستند ، نمی‌توان تصور کرد که یک طرف بسیار سود میبرد و طرف دیگر بسیار ضرر می‌کند شاید منطقه در حال حاضر پس از تهدیدات داعش و تعیین خطوط قرمزها وارد عصر نزدیکی ضروری شده است.
