در پوشش خبری بسیاری از رسانههای آمریکای شمالی و اروپایی غربی، از حمله اخیر اسرائیل به فلسطینیان آنچه بارها میخوانیم و میشنویم، این است که حماس هم چند موشک به سوی اسرائیل شلیک کرده است. به مدد سیستم دفاعی پیشرفته اسرائیل، هدیهای از طرف مالیات دهندگان آمریکایی به این کشور، هیچ کدام از این موشکها به هدف نخورده و خوشبختانه هیچ مرد، زن، یا کودک اسرائیلی جان یا عضوی از بدن خود را در اثر این حملات از دست نداده است.
این واقعیت اما تأثیری بر پوشش خبری جانبدارانه بی بی سی، سی ان ان، و دیگر رسانههای مدافع اسرائیل نداشته و خبرنگاران این رسانهها با گرفتن ژست «بی طرفی» به مخاطبان خود یادآور میشوند که حماس کشور یهودی را آماج حمله موشکی قرار داده است.
یکی از نمونههای بی شرمانه این ژست هنگامی بود که دایان سویر، مجری برنامه خبری شبکه ای بی سی تصویر فلسطینیانی را پخش کرد که هدف حمله بمبهای اسرائیل واقع شده بودند و به بینندگان آمریکایی اش گفت، اینها اسرائیلیهایی هستند که خانهشان در اثر حمله حماس تخریب شده است!
صرفنظر از این موارد، حقیقت آن است که حماس موشکهای خود را به سمت اسرائیل شلیک میکند و هرچند سیستم دفاعی اسرائیل این موشک پرانی را به آسانی خنثی میکند، نمیتوان انکار کرد که موشکها با این هدف شلیک میشوند که به چیزی یا به کسی در آن سوی مرز غزه برخورد کنند. هدف عملیات حماس آسیب زدن به اسرائیل است، اما از آنجا که بر خلاف اسرائیل، توان نظامی حماس از طرف آمریکا تأمین نمیشود، نمیتواند این هدف را متحقق کند.
به لطف ایپک و دیگر لابیهای اسرائیلی و میلیاردرهای هوادار اسرائیل، که برخی از آنها مترصدند باراک اوباما را به حمله اتمی به ایران به نیابت از اسرائیل تشویق کنند، اسرائیل رابطه ویژهای با قویترین و کشندهترین نیروی نظامی در جهان دارد و آزادانه از این رابطه ویژه در راه تأمین منافع خویش استفاده میکند. حماس اما از چنین موقعیتی بی بهره است و اگر هم کمک نظامی خارجی دریافت کند، از کشورهایی مانند ایران است که توانشان با قدرت نظامی مهیب و مهلک آمریکا به هیچ روی قابل مقایسه نیست.
موشکهای بیهدف
چرا حماس، با علم به اینکه موشک اندازیهایش در مقابل قدرت نظامی اسرائیل بی اثر است، دست از موشکاندازی برنمیدارد؟ اصلا چرا اصرار بر مبارزه مسلحانه؟ آنها که حریف اسرائیل نمیشوند. در این نبرد نابرابر حماس به مثابه داود و اسرائیل به مثابه جالوت است. آیا بهتر نیست حماس از تلاش برای دفاع مسلحانه از فلسطینیان دست بردارد؟
همه این پرسشها را باید در چهارچوب وسیعتری مطرح کرد. آیا حماس یک سازمان مشروع فلسطینی نیست که پایگاه مردمی دارد و برنده انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۶ در غزه بوده است؟ من فلسطینیهای زیادی را میشناسم که حماس را دوست ندارند، با ایدئولوژی آن موافق نیستند و با شیوههای آن مخالفند، ولی این فلسطینیها با آرا و افکار متفاوتشان همان قدر جزیی از جنبش مقاومت فلسطین در برابر استعمار سرزمینهایشان هستند که حماس.
مانند هر جامعه چند لایه و متنوع دیگر، جامعه فلسطینی متشکل است از افرادی با گرایشهای مذهبی، سیاسی، و ایدئولوژیک مختلف. فلسطینیها مسیحی، مسلمان، بی خدا، و ندانم باور هستند. آنها ملی گرا و سوسیالیست هستند. آنها سکولار، اسلام گرا، پسا اسلام گرا، و پسا سکولار هستند. آنها فمنیست، مدرن، پست مدرن، و پسا ساختارگرا هستند. آنها هویت گرا و جهان وطن هستند. یکی از آنها از بنیانگذاران یک مکتب فکری به نام مطالعات پسا استعماری بوده است.
بیگمان، مهمترین و مستمرترین عنصر جنبش مقاومت فلسطینیان در مقابل استعمار چند دههای سرزمینهایشان، عنصر مقاومت بدون خشونت بوده است؛ مقاومت جزیی از هویت فلسطینیان بوده و هست. شاید آنها به مانند محمود درویش شاعر باشند، یا مثل غسان کنفانی رمان نویس، یا مثل میشیل خلیفی فلیمساز، یا مثل منی حاتوم هنرمند، یا مثل لیلا ابولقود فمنیست، ولی در همه این حالتها، هر آنچه میکنند، فلسطینیها در حال مبارزه با سرقت مسلحانه سرزمینهایشان هستند.
اما برخی فلسطینیها هم هستند که در مقابل این زمین دزدی و استعمار اسلحه به دست گرفتهاند؛ به عنوان بخشی از این مقاومت، حماس جزیی جدایی ناپذیر از جنبش رهایی بخش ملی فلسطین است، ولی همچون دیگر بخشهای این نیروی مقاومت، حماس همه فلسطین و تنها عنصر سازنده هویت فلسطینی نیست.
دستگاه پروپاگاندای اسرائیل
دستگاه پروپاگاندای اسرائیل همواره در کار فرو کاستن تمامیت فلسطین و غنا و گوناگونی اشکال مقاومت فلسطینیان به حماس و سپس شیطانی جلوه دادن حماس است. این استراتژی در عمل هم موفق بوده و در عملی کردن آن رسانههای دولتی و سرمایهداری از جمله بی بی سی، سی ان ان، وای بی سی نقش مهمی داشتهاند. این استراتژی با موفقیت پیاده میشود، وحشیگری علیه فلسطینیان ادامه مییابد، و کشتار و مصدوم کردن آنها با هیچ مجازاتی مواجه نمیشود.
هماکنون برای آنکه به بحث خودمان برگردیم، بیایید فرض کنیم فردا که از خواب برمیخیزیم دیگر حماسی نباشد که موشکهای بی هدف و بی اثر به سوی اسرائیل شلیک کند. خوب، حالا چه؟ آیا قرار است اسرائیل با گشاده دستی سرزمینهای ربوده شده از فلسطینیان را به صاحبان اصلیشان باز پس دهد؟
مسلماً نه! فرض کنید که اصلا گروهی به نام حماس در سال ۱۹۸۷ به وجود نمیآمد؟ در آن صورت چطور؟ آیا اسرائیل تا امروز دست از دزدی و استعمار سرزمینهای فلسطینیان برداشته بود؟ پاسخ به این پرسش هم بدون شک منفی است.
فلسطینیان مردمانی هستند چندسان و گوناگون و همه آنها محقاند که به هر طریقی که خود صلاح میدانند در برابر اشغال و چپاول سرزمینشان مقاومت کنند، چه این مقاومت از طریق آواز زیبای محمد عساف باشد، چه شعری شکوهمند از محمود درویش، یا فیلمی از ایلیا سلیمان، یا رمانی از غسان کنفانی، یا کتابی در مورد لباسهای سنتیشان از وداد قعوار، یا کتابی دیگر در مورد غذاهایشان از رویا بشاره، یا فعالیت مسلحانه گروهی مارکسیستی همچون جبهه مردمی برای آزادی فلسطین، یا گروهی اسلام گرا مانند حماس.
میتوان با حماس موافق نبود، یا عضو حماس نشد؛ اما نمیتوان کثرت و گوناگونی اشکال مقاومت فلسطینیان را به حماس فرو کاست، یا خواستار منحل شدن و از میان رفتن حماس شد؛ با این خیال خام که اسرائیل مایل است فلسطین را به صاحبان اصلی اش برگرداند.
این ادعا که اسرائیل به تحریک حماس به غزه حمله میکند، روایتی دروغین و مخدوش است، نه تنها از آن روی که سابقه حملات نظامی اسرائیل در فلسطین به زمانی پیش از ظهور و فعالیت حماس برمیگردد، بلکه به این علت که فلسطینیان در کلیت خویش نه قابل فرو کاسته شدن به حماس هستند و نه میتوان منکر حق آنان برای مقاومت در برابر نیروی اشغالگر به هر شیوه که خود صلاح بدانند شد. دسته بندی شیوههای مقاومت با نامهایی همچون «معتدل» و «رادیکال» نیز راه به جایی نمیبرد تنها به کار اتاق فکرهای تباهگر واشنگتن میآید.
یک فیلم از آن ماری جاسر، یک کار هنری از املی جاسر، یک شعر از رفیف زیاده یا از دانا دجانی، یا یک آواز از ریم بنا، به مراتب رادیکالتر از یک موشک دست ساز و کم اثر حماس است. دستگاه پروپاگاندای اسرائیل در پی بستن چشم جهانیان بر این اشکال گردنکش و سرسخت مقاومت فلسطینیان است که نسل در نسل، یقه صهیونیسم را گرفتهاند و نمیگذارند فلسطین را همچون لقمهای آماده فرو ببلعد. تلاش برای نشان دادن حماس به عنوان تنها صورت و یگانه شکل هویت فلسطینی هیچ هدفی جز این ندارد.
جنایات نظامی
هیچ کس نمیداند که در یک فلسطین آزاد و دمکراتیک در آینده حماس از چه درصدی از حمایت و رأی مردم برخوردار خواهد بود؛ اما تا رسیدن به آن نقطه راهی بس طولانی در پیش است و اسرائیل و جنایات نظامی آن بزرگترین مانع در راه تحقق چنین هدفی است. تا آن زمان، فلسطینیان، از جمله حماس، حق دارند در برابر چپاول سرزمینشان به هر طریقی که لازم میبینند، مقاومت کنند.
آنچه اسرائیل را به حمله به غزه برمیانگیزد، نه حماس بلکه فلسطینیان هستند. نام فلسطین، هویت فلسطینی، و شهادت دادن هر روزه فلسطینیان به ورشکستگی اخلاقی پروژه صهیونیسم است که اسرائیل را بر میآشوباند. صرف وجود فلسطینیان به مثابه انکار اسرائیل و ایدئولوژی حاکم صهیونیست است. به همین دلیل است که گلدا مایر یک بار گفته بود که فلسطینیان وجود ندارند، زیرا اگر بودند، وجود خود او به عنوان یک اسرائیلی به شوخی میماند. او باید وجود فلسطینیان را انکار میکرد تا وجود خودش به عنوان نخست وزیر اسرائیل را اثبات کند.
پس هر بار کلمه «حماس» را از دستگاه پروپاگاندای اسرائیل شنیدید، آن را با «فلسطینیان» جایگزین کنید، چرا که این دال دوم به مفهوم و منظور واقعی بسیار نزدیکتر است. آنها میخواهند همه سرزمین فلسطین را با خاک یکسان و آن را پاکسازی قومی کنند، نام اسرائیل را بر آن نهند و آن گونه که یک جوان اسرائیل به صراحت میگوید، فلسطینیان را به دریا بیفکنند.
دستگاه کشتار و چپاول استعماری صهیونیسم از کار نخواهد ایستاد تا هنگامی که همه خاک فلسطین را در خود ببلعد و در مقابل آن فلسطینیها در سرزمینشان ماندهاند، در مقابل اشغال ایستادهاند، زاد و ولد میکنند، میخوانند، میرقصند، شعر میگویند، موسیقی و فیلم میسازند، تئاتر بر صحنه میبرند، نافرمانی مدنی میکنند، کمپین بایکوت و تحریم اسرائیل را پیش میبرند … و آری، البته برخی از آنها نیز در مقابل دزدیده شدن سرزمینشان با پیشرفتهترین سلاح نظامی به اسلحههای ضعیف و کم اثر متوسل میشوند.