تا چه اندازه مشکلات پیرامونمان را میبینیم و به آنها توجه نشان میدهیم؟ مثلا اگر در راه رفت و آمد هر روزه، با مشکلی روبه رو شویم که میتوانیم در حل آن نقشی داشته باشیم، تا چه اندازه برای رفع آن انرژی خواهیم گذاشت؟ این پرسش را گوشه ذهنتان نگه دارید و این ویدئو را ببیند تا بعد!
به گزارش «تابناک»، از جمله مشکلاتی که زندگی مدرن برای بشریت به همراه آورده، بیتوجهی به رخدادهایی است که پیرامون افراد جامعه رقم میخورد و حل آنها ممکن نیست، مگر با همراهی جامعه؛ مشکلاتی که اثرات نامطلوب آن در درازمدت روی زندگی همه اثر دارد و برای رفع و رجوعشان، هیچ رویکردی بهتر از آگاه کردن جامعه از وجودشان نیست.
کافی است، صف افرادی که برای فروش گل، دستمال کاغذی یا کالاهای دیگر پشت چراغ قرمز خیابانها انتظار توقف خودروها را میکشند و در گرمای طاقت فرسا یا سرمای شدید زمستان، چشم انتظار پایین آمدن شیشه خودرویی برای به دست آوردن یک لقمه نان هستند، به یاد آوریم و اندکی درباره پیامدهای بیتوجهی ما به سختیهایی که ایشان با آن دست به گریبانند، بیندیشیم تا موضوع برایمان روشن شود.
یا کودکان کاری را به یاد آوریم که بخش بسیار کوچکی از زندگی را تجربه کردهاند و تأملی درباره آیندهشان، دورنمای خوبی برای ایشان و جامعهای که در آن خواهند زیست را ترسیم نخواهد کرد؛ اما همه اینها هم موجب نشده و نمیشود برای تغییر سرنوشت آینده جامعهمان کاری انجام دهیم.
با این نوع نگاه به مشکلات جاری و ساری در جامعه، آنچه در وهله نخست به ذهن خواهد رسید، بیتوجهی مسئولان و نهادهای شکل گرفته برای حل این مشکلات است که هر چقدر هم دردناک باشد، باز رگههایی از بیتوجهی ما را در آن میتوان دید، چراکه اگر ما نقش نظارتی خود را ندید نگرفته و مطالبهگری از مسئولان را مد نظر قرار دهیم، تجربه نشان داده که راه حل مشکلات هموارتر خواهد شد.
ورای این اشکال، وقتی میبینیم من و شمای نوعی، گاه حتی از نعمت دیدن این دست مشکلات محرومیم، توقع زیادی خواهد بود که همه چیز را در سایه کم کاری مسئولان ببینیم، زیرا چه بپذیریم و چه در صدد رد آن برآییم، همین امثال ما هستیم که به مسئولیت میرسیم و ندیدنمان را به مجموعههای تحت امر سرایت میدهیم.
برای نمونه، وقتی نسبت به پیرمرد فال فروشی که در مسیر هر روزه با وی مواجه میشویم، بیتفاوتی پیشه کرده و او را ندید بگیریم، آیا میتوانیم مدعی شویم، اگر مسئولیتی بر عهدهمان گذارده شد، افراد مشابه وی را ببینیم و برای حل مشکلشان اقدام کنیم؟ براستی چند نمونه مشابه این در زندگی هر روزه ما رخ میدهد؟
آیا غیر از این است که خیلیهایمان مشکلات دور و اطرافیان خودمان را هم نمیبینیم یا اگر ببینیم، خود را به ندیدن زده و ایشان را به حال خو وامینهیم؟ آیا غیر از این است که نتیجه این بیتوجهیها، سرانجام پدید آمدن جامعهای است که همه با مشکلات خود دست به گریبانند و خود را در حل آنها تک و تنها میبینند؟ از این جامعه چه انتظاری میتوان داشت؟
اگر به این بیتوجهیها، رویکردهای نادرستی چون حسادت را بیفزاییم، چه؟ آیا ادعای زیادی است اگر بگوییم خیلیهایمان (اگر شما استثنا هستید، به خود نگیرید!) فقر همسایه، قوم و خویش، دوست و آشنا و اطرافیانمان را نمیبینیم؛ اما اوضاع مالی خوب هیچ کسی از دیدمان دور نمیماند؟
با طرح این پرسشها، به این نقطه خواهیم رسید که برای حل بسیاری مشکلات، بهترین راه، اصلاح رویکردهای شخصی ماست. آنجا که تلاش میکنیم مشکلات را ببینیم و به جای انداختن بار مسئولیت به دوش دیگران، تلاش کنیم سهم خودمان را ادا کنیم. مثلا وقتی کارتن خوابی دیدیم، ترجیح دهیم به جای گذشتن از کنارش، پیگیر حل مشکلش شده و ولو با چند تماس تلفنی، نهادهای موظف را مجبور به دیدن این فرد کنیم، هنگامی که کودک کاری را دیدیم، کاستن از رنج وی را وظیفه خود بدانیم و... .
شاید این نوع نگاه با توجه به سختیهایی که خودمان داریم، کمی آرمانگرایانه به نظر برسد؛ اما اگر بدانیم که دغدغههای ما به جامعهمان در آینده سر و کل خواهد داد، به این مقوله به حکم وظیفهای مینگریم که بر دوشمان قرار گرفته و شانه خالی کردن از آن، آینده به مراتب پر مشقت تری برایمان به همراه خواهد آورد.
شاید با این نگرش بتوان درک کرد که تفکر پشت تهیه ویدئویی که دیدیم از کجا سرچشمه گرفته و با تکیه بر این رویکرد، من و شمایی که گوشیهای تلفن همراهمان به دوربینهای با کیفیت مجهز است، تا چه اندازه میتوانیم مؤثر باشیم؛ شاید بد نباشد یک بار هم که شده ،مشکلاتی را که میتوانیم ببینیم در قالب فیلم و عکس با دیگران به اشتراک بگذاریم و اندکی از وقت هر روز خود را صرف پرداختن به این مسائل کنیم.