رسيدن به وزن ايدهآل از طريق آب زدايي آن هم چند روز قبل از مسابقه سالهاست كه در كشورهاي پيشرفته فراموش شده است. اما، متاسفانه هنوز هم در بسياري از مواقع كشتيگيران ايراني از اين روش براي سر وزن آمدن استفاده ميكنند. اين در حالي است كه نتايج يك تحقيق نشان داد كاهش سريع وزن از طريق آب زدايي سلامت قلبي ـ عروقي افراد را به خطر مياندازد.
به گزارش ايسنا، مهدي حسينزاده دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه مازندران، وليالله دبيدي روشن استاديار دانشگاه مازندران، مهرداد ساروي استاديار دانشگاه علوم پزشكي بابل و ضياءفلاح محمدي استاديار دانشگاه مازندران «اثر سونا بر برخي شاخصهاي الكتروكارديوگرافي مرتبط با آريتمي بطني در كشتيگيران فرنگيكار را در تحقيق خود مورد بررسي قرار دادند.
قلب در هر تپش خود يك دوره قلبي را پشت سر ميگذارد. اين دوره قبلي QT نام دارد.
در اين تحقيق آمده است: طولاني شدن فاصله QTc به معناي افزايش آريتميهاي بطني (يكي از انواع اختلالات قلبي) و مرگ ناگهاني در افراد سالم است. هر گاه سلولهاي قلبي درون بطني قادر به رپولاريزاسيون در مدت زمان طبيعي نباشند، طولاني شدن فاصله QTc در الكتروكارديوگرام ظاهر ميشود. مطالعات نشان ميدهد انجام تمرين در شرايطي كه بدن در حالت كم آبي قرار دارد، باعث اعمال فشار مضاعف به دستگاه قلبي عروقي ميشود و اين وضعيت ميتواند پيامدهاي ناگواري از قبيل مرگ ناگهاني را حتي در افراد سالم به دنبال داشته است. در سال 1997، سه كشتيگير آمريكايي بدون هيچگونه سابقه بيماري قلبي عروقي، كه در ساعات قبل از وزن كشي از روشهاي كاهش حاد وزن و به ويژه سونا براي كسب شرايط وزني استفاده كرده بودند، فوت شدند.
در اين تحقيق 14 كشتيگير سالم به طور كاملا تصادفي به دو گروه تجربي و كنترل تقسيم شده و به سوناي خشك (دماي 80-90 درجه سانتيگراد و رطوبت نسبي 30-40 درصد) رفتند. گروه تجربي سه، چهار درصد وزن بدن خود را به صورت تناوبهاي 10 دقيقهاي در سونا از دست دادند و اين در حالي بود كه گروه كنترل در سونا به منظور جلوگيري از آب زدايي آب خنك مصرف كردند. سپس جهت آبگيري مجدد، مقاديري آب معدني نستله محصور كشور سوييس (با درصد مواد معدني مشخص در هر ليتر آب) متناسب با ميزان آب از دست رفته افراد به آنها داده شد تا در مدت 18 الي 20 ساعت تا مراجعت بعدي به آزمايشگاه اين مقدار آب را به صورت دلخواه مصرف كنند. نمونهگيري ادرار براي سنجش وزن مخصوص ادار (جهت تعيين وضعيت آبگيري بدن)، نمونهگيري خون به منظور ارزيابي تغييرات حجم پلاسما، هموگلوبين، هماتوكريت و برخي الكتروليتها (سديم، پتاسيم و منيزيم) (نتايج گزارش نشده)، انجام قرارداد تمرين چرخ كارسنج دست (شش دقيقه تمرين تناوبي شامل هشت تناوب 15 ثانيهاي با شدت بالا و 30 ثانيه بازگشت فعال با چرخاندن چرخ طيار در حالت بدون بار) و الكتروكارديوگرام 12 اشتقاقي در حالت درازكش در سه مرحله قبل، بعد و 18 ساعت پس از سونا ثبت شد.
نتايج اين تحقيق نشان داد اختلاف قابل توجهي بين مقادير وزن، اكسيژن مصرفي اوج و شاخص توده بدن گروههاي تجربي و كنترلي در ابتداي پژوهش وجود نداشت. مقادير QTc در گروه تجربي به دنبال آبزدايي تغيير معناداري نكرد اما، پس از آبگيري مجدد افزايش معناداري نسبت به مرحله آب زدايي و مرحله آبگيري شده ابتدايي نشان داد. به علاوه تغييرات QTc گروه تجربي در مقايسه با گروه كنترل در مرحله آبگيري مجدد معنادار بوده است.
مهمترين يافته پژوهش حاضر افزايش فاصله QTc در ساعاتي پس از آب زدايي بود. افزايش QTc مشاهده شده در زمان آبگيري مجدد ميتواند بيانگر برخي آريتميهاي بطني باشد. شروع مجدد تغذيه و مرحله انتقال از روزهداري، باعث تغييراتي در متابوليسم و تعادل الكتروليتي افراد ميشود. افزايش سريع وزن ممكن است منجربه اختلالات الكتروليتي، آرتيمي شديد و سكتههاي قلبي و حتي مرگ ناگهاني شود. احتمالا اين موضوع تا حدودي ميتواند توجيه كننده افزايش QTc، پس از مرحله آبزدايي در پژوهش حاضر باشد.
به علاوه قرار گرفتن در شرايط جنگ و گريز پس از آب زدايي در سونا احتمالا منجربه بروز برخي اختلالات مرتبط با عدم تعادل سمپاتيكي در الكتروكارديوگرام افراد ميشود. همچنين در بيان مكانيسمهاي ديگر دخيل در بروز اختلالات در خصوصيات HCG با مروري بر تحقيقات ديگر ميتوان افزايش دماي مركزي بدن، افزايش ضربات قلب، افزايش برون ده قلبي، فعاليت برجسته سمپاتيكي، افزايش حجم خون در گردش و افزايش نياز اكسيژني ميوكارد را پيشنهاد كرد.
به طور كلي به نظر ميرسد مجموعهاي از عوامل از قبيل از دست دادن سريع وزن از طريق آب زدايي و تغييرات الكتروليتي ناشي از آن و بدست آوردن سريع وزن متعاقب آن، تغييراتي را در فرآيندهاي فيزيولوژيكي بدن ايجاد ميكند كه پيامد آن افزايش QTc در ساعات پس از آب زدايي و در حين آب گيري مجدد است. بنابراين تجمع اين چند شرايط بحراني به همراه فشار رواني حاصل از شروع مسابقات، در كنار هم ميتواند تهديد كننده سلامتي كشتيگيران شود.
افزايش صحت اين احتمال نيز زماني قوت ميگيرد كه در سال 1997، سه كشتيگير دانشگاهي كه هيچ گونه سابقه بيماري قلبي عروقي نداشتند در ايالتهاي مختلف آمريكا فوت شدند هر سه اين كشتيگيران براي احراز شرايط وزني جهت شركت در رقابتهاي مختلف كشتي در ساعتهاي مانده به زمان وزن كشي از روشهاي مشابهي كه موجب آب زدايي ميشد، استفاده كرده بودند.
بر اساس يافتههاي پژوهش حاضر ميتوان گفت كاهش سريع وزن از طريق آب زدايي و متعاقب آن افزايش سريع وزن ميتواند بر سلامتي قلبي عروقي افراد اثرگذار باشد. با اين وجود، پژوهشهاي بيشتري براي تاييد اين ديدگاه نياز است.