بازدید 28665

فروپاشی جناح‌های سیاسی ایران؛ به خود بیاییم

دکتر محسن رضایی
کد خبر: ۴۰۱۲۳۲
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۷ 18 May 2014
ازه‌مان ابتدای انقلاب درجامعه ایران یک فضای دوقلو بوجود امد. فضای سیاسی وجهادی وبدنبال ان دوجریان سیاسی وانقلابی متولد شد. محور هردوجریان حضرت امام واندیشه‌های سیاسی او بود. جوانان انقلاب که غالبا زیر سی سال سن داشتند جریان انقلابی را شکل دادند. آن‌ها درپاسخ به فضای نا‌امنی کشور وترور‌ها وشورش‌ها ازیکسو وتوجه به محرومین از سوی دیگر و پاسخ به تقاضاهای نهضت‌های ازادیبخش جریان انقلابی را شکل دادند. به همین دلیل جریان انقلابی از دغدغه انتخابات وسیاست داخلی به موضوعات فوق توجه کرد. درجبهه بندی دردرون انقلاب شرکت نکرد. جریان دوم یک جریان جناحی بود که غالبا بالای سی ساله‌های انقلاب آن را بوجود اوردند ودر چهارتشکل، حزب جمهوری اسلامی ودفتر هماهنگی آقای بنی صدر و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، وروحانیت مبارز شکل گرفت. جریان جناحی تمامی انتخابات دهه اول انقلاب را انجام داد. هدف وتلاش خودرا وقف تشکیل دولت و مجلس کرد. مهم‌ترین فعالیت جریان جناحی برگزاری سی انتخابات وتشکیل دولت و مجلس‌های سی وپنج سال گذشته بوده است. جریان جناحی سیاست داخلی وخارجی دولت واقتصاد کشور را به دست گرفت. در حالی که بخش دفاع و امنیت دردست نیروهای انقلابی قرارگرفت. دفاع مقدس را اداره کردند. مناطق شورشی را ازاد کردند. کودتا را خنثی نمودند. ترور‌ها را پایان دادند. به روستا‌ها رسیدند. البته هردوجریان درکار یکدیگر تداخل‌هایی هم می‌کردند. مثلا جریان جناحی در پشتیبانی از جنگ و امنیت نظراتی مغایر جریان انقلابی داشت‌ و جریان انقلابی نسبت به سیاست خارجی واقتصاد نظریاتی دیگری داشت. هرچند پس از برکناری بنی صدر به صورت مسالمت‌آمیز و برادرانه با یکدیگر کار می‌کردند‌ و با دخالت‌های بموقع حضرت امام اختلافات برادران بزرگ‌تر و کوچک‌تر برطرف می‌شد. اما دیدگاه‌های متفاوت آن‌ها در موضوعات فوق وجود داشت.

جریان جناحی

چهار گروهی که جریان جناحی را شکل داده بودند، ابتدا در دو جبهه موافقین بنی صدر و مخالفین بنی صدر آرایش سیاسی گرفتند، هرچند بنی صدر افرادی از هر کدام از سه گروه را با خود همراه کرد ولی هر سه گروه دیگر در یک جبهه و دفتر هماهنگی بنی صدر در جبهه دیگر به رقابت و سپس به منازعه با یکدیگر پرداختند. به هر حال هر دو جبهه و یا هر دو جناح اولین شکل گیری جناحی در کشور را شکل دادند. جریان جناحی به دنبال انتخابات و فعالیت سیاسی رفت وخیلی زود منازعات سیاسی بین آن‌ها بالا گرفت. البته بنی صدر همزمان با حمله به جناح سیاسی مقابل که انرا رقیب خود می‌دانست به جریان انقلابی هم حمله می‌کرد. جریان جناحی بیشتر متأثر از فضای سیاسی دهه سی و چهل و مقداری هم دهه پنجاه جامعه ایران بودند و به همین دلیل هم مؤسسین ان بالای سی و اکثرا بالای چهل سال سن داشتند. آن‌ها از اندیشه‌های سیاسی امام و از اندیشه‌های سیاسی احزاب وجناح‌های گذشته متاثر بودند، نوعی التقاط سیاسی در برخی از آن‌ها دیده می‌شد. افرادی مثل شهید بزگوار بهشتی ومقام معظم رهبری واقای هاشمی هرچند دریک جناح بودند ولی بیشتر به جریان انقلابی نزدیک بودند. و از شاگردان برجسته حضرت امام به حساب می‌آمدند و در مکتب سیاسی امام رشد کرده بودند.

البته در حاشیه این دو جناح یک اپوزیسیون و یک جریان ارتجاعی شکل گرفت که هر دو پس از رحلت حضرت امام به فضای سیاسی کشور وارد شدند. این دو جریان ارتجاعی و اپوزیسیون غرب‌زده در حوادث سال ۱۳۷۸ وفتنه سال ۱۳۸۸موثر بودند.

جریان جناحی به تشکیل حزب در بیرون از دولت و مجلس و همزمان به دست گرفتن مسئولیت‌های دولت و مجلس پرداختند. لذا در دو خانه زندگی می‌کردند؛ شب‌ها در خانه حزبی و جناحی جلسه داشتند و روز‌ها در دولت و مجلس به اداره کشور مشغول بودند. پس از کنار رفتن بنی صدر جناح مقابل او به دو جناح چپ و راست تبدیل شد‌ و پس از مدتی منازعات بین آن‌ها شروع شد. در برخی از مقاطع زمانی امام ناچارا به برخورد تند با آن‌ها ‌شد. بیشترین ادبیات امام درمبارزه با تفرقه وحفظ وحدت درهمین دوران شکل گرفت. حضرت امام در ماه‌های پایانی عمر خویش روحانیون مبارز وروحانیت مبارز را مورد تأیید قرار داد تا گروه‌های سیاسی کشور هر کدام با سلیقه‌های مختلف زیر این دو چتر سیاسی قرار گیرند. متأسفانه پس از امام رهبران این دو جریان نتوانستند در صحنه سیاسی از خود پایداری نشان دهند و لذا گروه‌های سیاسی با کنار زدن آن‌ها خود به صحنه سیاسی وارد شدند. مهندسی سیاسی حضرت امام را به هم زدند. تلاش رهبر انقلاب در تأیید هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب برای حفظ ایده سیاسی امام ‌با افراط‌گرایی افراد تندرو مواجه شد. جریان جناحی پس از رشد قابل توجه در دهه هفتاد سیر نزولی را به سوی فروپاشی شروع کردند، به گونه‌ای که در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم و انتخابات مجلس هشتم و نهم نتوانستند لیست واحدی بدهند.
 
جریان انقلابی

جریان انقلابی که عموما از جوانان انقلابی شکل گرفته بودند و غالبا زیر سی سال ‌داشتند کاملا برگرفته از افکار و اندیشه‌های سیاسی امام بودند.

فضای سیاسی دهه پنجاه و به ویژه دهه شصت انقلاب، افکار و اعتقادات آن‌ها را شکل داده بود. این افراد در قالب هیجده نهاد انقلابی که مهم‌ترین آن‌ها سپاه پاسداران و جهاد سازندگی بود شکل گرفتند، امام فرمان دادند که اعضای نهادهای انقلاب از جناح‌های سیاسی بیرون بیایند. لذا مرز کاملا شفافی بین جریان انقلابی و جریان جناحی شکل گرفت. البته امام تا آنجایی پیش رفتند که هر نوع گروه سیاسی منتسب به خود یا نظام جمهوری اسلامی را از جمله حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را منحل کردند، ولی این به معنای عدم اعتقاد امام به جناح‌های سیاسی کشور نبود.

جریان انقلابی تلاش‌های خودرا برای نگهبانی از انقلاب و ارزش‌ها و دستاوردهای آن قرار داد لذا یا راه سازندگی در روستا‌ها و محرومین را در پیش گرفت و یا راه مناطق جبهه و مقابله با شورش‌ها را انتخاب کرد. خیلی زود جریان انقلابی با حمایت‌های حضرت امام و بزرگان انقلاب مانند شهید بهشتی و مقام معظم رهبری و آقای هاشمی محور اداره کشور شد.

دفاع مقدس را به خوبی اداره کرد و تمام سرزمین‌های اشغالی را آزاد و کودتا را خنثی کرد. به ترور‌ها پایان داد. مناطق شورشی در کردستان و سیستان وبلوچستان را آرام کرد. متن قدرت را در دست گرفت و جریان جناحی با وجود آنکه قدرت را در دولت ومجلس وقوه قضاییه را داشت در حاشیه قرار گرفت. جریان انقلابی پس از جنگ سیر نزولی را شروع کرد. از متن قدرت به حاشیه رفت. برخی از نهادهای انقلابی را در ادارات دولتی ادغام کردند. بقیه از جنبه مردمی بودن ضعیف ‌و بیشتر حکومتی شد‌ند.

نقطه مشترک جریان انقلابی و جناحی

جریان انقلابی همیشه ماهیت خود را به رهبری و انقلاب گره می‌زد. لذا پشت سر رهبری  و ارزش‌های انقلاب حرکت می‌کرد. جریان جناحی متفاوت بود. یکی از آن‌ها به رهبری نزدیک‌تر و دیگری فاصله بیشتری داشت. در زمان حضرت امام جناح چپ به امام نزدیک‌تر وجناح راست فاصله بیشتری داشت. در زمان رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای این حالت تغییر کرد. جناح راست به رهبری نزدیک وجناح چپ فاصله گرفت. ولی جریان انقلابی کاملا پشت سر ایشان قرار گرفت. جریان جناحی حق و باطل را به یکدیگر نسبت می‌دادند. به همین دلیل جریان انقلابی را یا در مقابل خود می‌دیدند و یا کاملا همراه خود نمی‌دیدند و لذا از آن ناراضی بودند.
 
در حالیکه جریان انقلابی چون به ولایت فقیه اعتقاد داشت در هر دو دوره با رهبری و ارزش‌های انقلاب بود. اعتقادات جریان انقلابی از نوع مکتبی ولی جریان جناحی از نوع سیاسی بود. به همین دلیل جناح چپ در زمان حضرت امام به جریان انقلابی نزدیک شد، ولی درزمان رهبری حضرت آیت‌اله خامنه‌ای دور شد‌ و جناح راست در زمان امام از جریان انقلابی فاصله داشت و پس از امام اصولگرایان به جریان انقلابی نزدیک شدند. هرچند همین نزدیکی و دوری باعث یکی فرض کردن جریان انقلابی با جناح‌ها می‌شد، ولی در واقعیت تفاوت‌های زیادی بین جریان انقلابی وجریان جناحی وجود داشت. البته نباید به هم ریختن این مرز‌ها را در‌ سال‌های اخیر نادیده گرفت. در سال‌های اخیر با ضعیف شدن مرزهای انقلابی و جناحی باعث شد که جریان انقلابی با جناح اصولگرا یکی فرض شود. به اعتقاد برخی بد‌ترین دوران جریان انقلابی دوران آقای احمدی‌نژاد بود. در حالی که بسیاری آن را ظهور دوباره جریان انقلابی تلقی کردند. در حالی که همه مشاهده کردند که جریان انقلابی رخ نداد.

سرنوشت جریان جناحی

جناح‌های راست وچپ دهه اول انقلاب به دوجناح اصولگرا واصلاح طلب دردهه دوم وسوم انقلاب تبدیل شد. اصلاح طلبان به برخی از ارزش‌ها ازجمله آزادی وجمهوریت نظام وزن بیشتری دراندیشه سیاسی خود دادند واصولگرایان به اسلامیت وعدالت نقش بیشتری دراندیشه سیاسی خود دادند. اصلاح طلبان به مذاکره با امریکا واصولگرایان به ایستادگی درمقابل امریکا گرایش پیدا کردند. اصولگرایان با شعار بازیابی ارزش‌های انقلاب ازدل جناح راست بوجود آمد ولی خیلی زود به یک جناح تبدیل شد. جالب است که در دهه اول انقلاب هرکدام ازاین دوجناح از ارزشهای حمایت می‌کردند که دردهه دوم وسوم آن‌ها را تغییر دادند به تعبیری دیگرهردوجناح صندلی‌های خودرا تغییر دادند.

ازطرف دیگر هردو جناح پس از رشد قابل توجهی که دردهه هفتاد ازخود نشان دادند، طی سالهای اخیر به شدت ضعیف شدند. بنابراین جریان جناحی ابتدا استحاله شد وبعد هم در آستانه فروپاشی قرارگرفته است. اگر جریان جناحی از ریل خارج نمی‌شد، حوادث تلخ ده سال اخیر صورت نمی‌گرفت. و اگر در آستانه فروپاشی قرارنمی گرفتند، چند لیست وچند گروه متخاصم نمی‌شدند.
 
سرنوشت جریان انقلابی

پایان جنگ پایان ناامنی‌ها هم بود. به همین دلیل برخی تلاش کردند آن را پایان انقلاب کنند. به دلیل تغییر شرایط سیاسی ایران ازحالت غیر عادی ازقبیل شورش‌ها وجنگ ونا امنی‌ها به یک محیط عادی بستر جریان انقلابی خشکید و به حاشیه رفت وجریان جناحی وارد متن شد. چند اتفاق مهم شکل گرفت:

۱-فضای سیاسی کشور از فضای جهادی به یک فضای معمولی تبدیل شد. مرزهای جریان انقلابی با جریان جناحی به هم ریخت. جریان جناحی وارد نهادهای انقلاب شد وبه عضوگیری از آن‌ها پرداخت.

۲- نهادهای انقلاب تغییر ماهیت دادند و چهارچوب دولتی به خود گرفتند. برخی از آن‌ها درنهادهای دولتی ادغام شدند.

۳- ورود نیروهای انقلابی به سیاست جز با اجازه گرفتن ورفتن درجناح‌های سیاسی غیر ممکن شد. هردوجناح محیط سیاسی را بین خود تقسیم کردند.

بازگشت به خود

امروز پس ازسی وپنج سال تجربه حکومت داری وکشورداری وزیانهای جدی ازدرگیریهای جناحی ومشکلاتی که درجامعه وجود دارد وتحریمهای ظالمانه غرب علیه ایران باید آسیب‌شناسی جدیدی در آرایش سیاسی کشور صورت گیرد. هردو جریان جناحی وانقلابی مورد نیاز جامعه سیاسی ایران هستند. ولی هردو جریان از ریل خارج شده ودراستانه فروپاشی هستند. عده‌ای نامحرم ومخالف نظام وانقلاب از این شرایط سوءاستفاده کرده ووارد جامعه سیاسی ایران شده‌اند. دراداره کشور نفوذ کرده‌اند. برخی که کوچک‌ترین کمک را به امام وانقلاب ودفاع مقدس نداشتند، می‌خواهند میراث نظام را ابتدا مصادره کنندوسپس آن را تغییر دهند. گروه دیگری که روبه‌روی نظام و انقلاب قرار داشتند به فروپاشی آن چشم دوخته‌اند.

به نظر می‌رسد احیاوبازسازی هردو جریان انقلابی وجناحی در کشور ما ضروری است، تحریم‌های اقتصادی سرآغاز یک چالش جدید غرب با جمهوری اسلامی وایران است. این درگیری حداقل ده سال دیگر طول می‌کشد. مذاکرات شش ماه اخیر نشان می‌دهد که غرب جز یک نرمش کوتاه کار دیگری نخواهد کرد، برای سومین بار غرب ممکن است که نشان دهد قابل اعتماد نیست. حتی اگرغرب به خواست ملت ایران تن دهد وهمه تحریم‌ها را بردارند، مشکلات کشورومردم آنقدر بالاست که جز با یک وفاق و وحدت واقعی نمی‌توانیم از عهده حل همه مسائل بیرون بیاییم.

‌به نظر من احیا و باز‌سازی و اصلاح مجدد روحانیت مبارز وروحانیون مبارز از یک سو و زیر چتر قرار دادن گروه‌ها و احزاب همسو با خود وکنترل اندیشه‌های سیاسی آن‌ها که باهر سلیقه‌ای که هستند از دایره اصولگرایی واصلاح طلبی وقانون خارج نشوند واگر خارج شدند آن‌ها را طرد کنند، ازطرف دیگر احیای جریان انقلابی با ساز وکاری که مورد تأیید رهبری باشد وتفکیک مرزهای خود با جریان جناحی وپذیرفتن مسئولیتهای انقلابی خود در داخل وخارج از کشور در چهارچوب ارزش‌های انقلاب امکان پذیر و ضروری است. جریان انقلابی در حوزه‌هایی که جامعه ما وجهان اسلام وجامعه جهانی به آن نیاز دارد و ظرفیت‌های دولتی قادر به تأمین آن نیست می‌تواند فعال شود. جامعه انقلابی درکنار جامعه مدنی با کارکردهای خود می‌توانند بازآرایی شوند. جریان جناحی با جامعه مدنی و جریان انقلابی با جامعه انقلابی می‌تواند مهندسی سیاسی جامعه ایران را پوششش دهد. رهبری و ولایت فقیه نقطه کانونی و وحدت هر دو جریان خواهد بود.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۹۷
انتشار یافته: ۷۵
بعضی قسمتها قابل تامل بود . خیلی زیاد (پاراگراف دوم قسمت بازگشت به خود)
«امروز پس از سی‌وپنج سال تجربه حکومت‌داری و کشورداری و زیان‌های جدی از درگیری‌های جناحی....هر دو جریان از ریل خارج شده و در آستانه فروپاشی هستند.»!!!
جناب دکتر رضایی اصل قضیه این است که فعالیت ضعیف و در اغلب مواقع فراجناحی و بقول شما خارج از ریل امروز باعث شده مردم اعتمادشان به این جناحها کمتر شود لذا اجازه فرمایید از زاویه دیگری ببینیم و اینکه این دوجریان خودرا بازسازی نمایند ودر راستای نیازهای مردم پیش روند و سعی کنند اعتماد مردم را مثل اون سالها بیشتر جلب نمایند
تحلیل زیبایی بود...
عاقلانه و منطقی.
تحلیل منصفانه و قابل تأملی است امروز و هر زمان دیگر کشور به وجود شخصیت ها و جریان های فکری و سیاسی منطقی و معقول در سطح تصمیم گیری های کلان و تحلیل واقع گرایانه واقعیات جامعه نیازمند است.
زنده باشي سردار
انتظار است كه بيشتر در ميدان حاضر باشيد سردار
وصحنه را به نفع قانون شكنان ترك نكنيد
كه
مهرفروزنده چوپنهان شود
شب پره بازيگر ميدان شود
چپ وراست تو كشورمون همش الكيه.موضوع منفعت طلبي آقايانه.
تحلیل ایشان کاملا منطبق بر واقعیات است. مشکلات ، سهم خواهی ها ، حذف جناحهای دیگر ، زیاده خواهی ها ، عدم توجه به خواست عامه ملت و مواردی از این قبیل تا حد افراط و بحرانی پیش رفت است و متاسفانه در لوای دفاع از دین ، ارزشها و انقلاب صورت می گیرد. بگونه ای که کاملا بر ضد منافع ملی کشور بوده و حتی امنیت ملی کشور را به خطر خواهد انداخت.
لازم است چنین تحلیلهایی مطرح گردد و با این روند خطرناک مبارزه گردد.
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد. امام خمینی.
آقا محسن؛ گل نوشتی. دستت درد نکند . ولی کاشکی مینوشتی جریان جناحی تبدیل شده به موریانه انقلاب اسلامی. از درون دارند انقلاب اسلامی را تبدیل به یک خرابه میکنند. همانطور که نوشتی ولایت وفقیه نقطه رجعت آنان است.
احسنت
میشه یک تحلیل هم ایشون درباره ی کاندیداتوری خودش در ادوار مختلف ریاست جمهوری بده و ما را به فیض برسونن .
آقای رضایی : جریان انقلاب یعنی از مردم و برای مردم و لاغیر شما چطور جریان انقلاب را تعریف میکنید . تا آنجایی که یادمان است انقلاب با همین شعار به نتیجه رسید . هر کسی بر خلاف این باشد ضد انقلاب است .
پدر آمرزيده اگر شاغول را خودتان بدانيد درست است و گر نه از هر دو گروه انقلابي گري را به نفع همان شاغول كنار گذارده ايد. مباحث اجتماعي نياز به دقت هاي بيشتر و در دست گرفتن شاغول درست تري دارد.
آقا محسن خیلی عالی بود جات درامور اجرایی جهادی خالیه خیلی ها آرزو دارند شمارا در امور اجرایی ببینند
با سلام
جریان های سیاسی بعد از جنگ و بعد از امام ارزش های انقلاب را فروختند و به دنبال پر کردن جیبهایشان از بیت المال برآمدند آقازاده ها بر مصادر اقتصادی تکیه کردند و با رانت های برآمده از سابقه انقلابی پدران ،آبروی آنها را بردند.انقلابیون سابق آنقدر به دنبال قدرت بودند که کادرسازی را فراموش کردند.ملت امروز به اسامی کاری ندارد ،چپ و راست برایش فرق نمی کند به دنبال کسی می گردد که حرف و عملش یکی باشد اما در این زمانه یافت می نشود جسته ایم ما
مطلب جدیدی بود
تا حالا کسی فضا رو اینچنین ترسیم نکرده بود هرچند به نظر میرسه حال تدافعی داره ولی در کل مرزبندی نوینی بود
از متن: " بد‌ترین دوران جریان انقلابی، دوران آقای احمدی‌نژاد بود"...
حیف که دیر فهمیدید آقایان.
جناب رضایی ایا منظورتان این است که کسانی که جبهه رفتند و جنگ را اداره کردند انقلابی بودند و بقیه از جمله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دیگر گروه های سیاسی از جمله جامعه روحانیت مبارز و جبهه ملی جریان جناحی؟ لزوما سیاستمداران نباید جبهه جنگ رفته باشند. هرچند در تمامی جوامع بخصوص در کشور عزیز ایران بلحاظ آموزه های دینی و ملی به سربازان فداکار خود ارج می نهنیند ولی سیاست را باید به سیاستمداران واگذار کرد . ای کاش بجای جریان انقلابی و جریان جناحی؛ جریان عقلانیت و تدبیر کشور را هدایت می کرد. اگر توصیه های بزرگان جریان های سیاسی در ابتدا عمل می شد شاید وضعیت کشور اینگونه نبود. متاسفانه کشور بیشترین ضربه را از انقلاب نما خورد. موضوع این است که اگر جریان های سیاسی درست عمل می کردند و عقلانیت را بکار می بردند جنگ نمی شد و اینقدر طول نمی کشید. سرانجام هم این عقلانیت و تدبیر بود که جنگ را تمام کرد نه گلوله. نتیجه فرمایشان شما این است که ای کاش کاش ما بجای انقلابی ، جناح عقلگرا با پشتوانه قوی داشتیم.
بنده به عنوان یکی از منتقدین ایشان از ایشان به علت آسیب شناسی که کرده اند تشکر می کنم بنده لازم دیدم که اضافه کنم بهتر بود دو تقسیم بندی آقای رضائی جناح و جهادی نام می گرفت چون هردو انقلابی هستند و یکی از علل پررنگ فروپاشی جناح ها و انقلابیون سابق آلوده شدنشان به قدرت و ثروت است و عدم رعایت تقوی و اگر این انقلابیون سابق تقوی را رعایت کنند و حاضر شوند قدرت و ثروت را به صورت عادلانه در سطح جامعه پخش کنند خیلی از مشکلات حل می شود و تحرکات دشمن زمین گیر می شود.
این جریان انقلابی کجاست؟ اگر جریان انقلابی با آن مختصاتی که گفته شده هنوز هم وجود داشت الان وضعیت اقتصاد ما این نبود.
پاسخ ها
احسان
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۰
افشین عزیز
اگر دقت بفرمایید در تحلیل دکتر به صراحت آمده که جریان انقلابی که تا پایان جنگ به دلیل فضای امنیتی و مشکلات جدی کشور در متن کار بود بعد از جنگ به حاشیه رانده شد و عملاً یا به طور کامل از صحنه اخراج گردید و یا جذب جریانات سیاسی و جناحهای مختلف شد. این مطلب در تحلیل دکتر رضایی به شفافیت وجود دارد و به نظر من تاکید مقام معظم رهبری بر مدیریت جهادی نوعی اشاره به خصوصیات مدیریت جریان انقلابی است که به شدت تضعیف شده و بازگشت به آن برای اصلاح امور مملکت از نظر مقام معظم رهبری ضروری است... منظور ارزشهای مدیریت جهادی و جریان انقلابی است نه لزوماً همان افراد...
افرین عالی بود زنده باد محسن رضایی
حاج محسن نفرما جناح سیاسی؛ بفرما جناح مالی
تابناك عزيز ، چرا مطالب را درج نمي نماييد ؟
آفرین بر سردار

چه خوب موقعیت ها را بازگو کرده واقعا استفاده کردیم
مشکلات آنقدر جدی است که احتیاج به تصمیمات مهم دارد و به نظر می رسد نشانه ای از آن وجود ندارد
بسمه تعالي
با ياد نام و سپاس پروردگار للعالمين
كه او تنها خدايم بوده است فقط همين
هرگز دلم سراچه ماتم نمي شود / آبروي من به هر سببي خم نمي شود
من هميشه ياور محسن رضايي ام / يك ذره از ارادتم به ايشان كم نمي شود
جناب آقاي دكتر محسن رضايي
با سلام و احترام و عرض ارادت خالصانه من به شما فرزند ملت ايران
انسان بزرگ نيست جز به وسيله فكرش، شريف نيست جز به واسطه رفتارش و قابل احترام نيست جز به سبب اعمال نيكش.
بي ترديد سرزمين قدرتمند و هميشه حماسه ساز ايران نيز به چنين انساني نياز دارد كه تمامي منازعات سياسي و زد و بندهاي آنرا از زندگي سالم جامعه اسلامي ما بزدايد و اقتصاد انحصار دولتي را به اقتصاد قدرتمند مردمي تبديل گرداند و نيز كشور را از تمام وابستگي ها به ديگر كشور و حتي از ابرقدرتهاي جهان محو نمايد. به يقين چنين شخصي نبوده است و نيست جز شخص شما كه در منش و معرفت پاك شما وجود داشته و در خدمات ارزشمند گذشته جنابعالي نيز كه نسبت به مردم شريف ايران داشته ايد هيچگونه فريبكاري نيز ديده نشده است و با ياري خداوند منّان و سبحان مي توانستيد اين كار عظيم و جهادي را در اين زمانه حاضر و با كمك هموطنان خويش به سرانجام برسانيد، زيرا شعار ساده شما "سلام بر زندگي، يا اباالفضل" بوده است و اين همان شعار "اصلاح الگوي مصرف و سبك زندگي اسلامي - ايراني" ميباشد كه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي به اين امر مهم فراوان تأكيد فرموده اند.
گرچه ممكن است مردان عمل بار ديگر در رأس قرار نگيرند و باز هم بگوييم كه اميد كجاست؟ و زندگي چه معنايي دارد؟ اما نتيجه انتخابات هر چه بوده است گذشت و رأي مردم نيز قابل احترام است.
لقب افتخار آميز "فرزند ملت ايران" تا تاريخ ماندگار و پر از افتخار ميهن اسلامي ايران باقي است، زيببنده "دكتر حاج محسن رضايي" باقي خواهد ماند، زيرا "معمار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره)" در خصوص شما فرموده اند:
جناب آقاي محسن رضايي مورد علاقه و تأييد اينجانب است.
و "رهبر فرزانه و معظم انقلاب حضرت آيت آلله خامنه اي (حفظه الله) نيز در تعريف و تمجيد از شما فرموده اند:
شما آقا محسن عزيز بارها و بارها دل امام (ره) را شاد كرديد؛ من به شما از ته دل اعتماد دارم و شما را از ته دل دوست دارم. اگر كسي غير از اين شنيده و غير اين گفته بدانيد يا درست نفهميده يا مغرض بوده يا نفهميده، من به ايشان خيلي محبت و علاقه دارم. اين هم كه بعضي خيال كردند ما به اين آساني دست از ايشان بر مي داريم اين هم اشتباه است، اين هم كور خواندند. اين آقا حالا حالاها ما بهش احتياج داريم.
و البته از توصيفات شايسته مراجع معظم و علما محترم كشور ايران اسلامي جهت "فرزند ملت ايران" نيز فراوان تعريف گرديده شده است.
حال كه براي "جناب آقاي دكتر حاج محسن رضايي" در انتخابات دوره يازدهم رياست جمهوري ميسر و مقدر نبوده است كه توسط ملت شريف ايران انتخاب گرديده شويد و گاهي نيز اتفاق ميافتد تا آنچه را كه هدف داشته ايد به سرانجام برسانيد، اما چون تقديرِ "خداوند تبارك و تعالي" بوده است و بي ترديد توسط او داده نمي شود، بايستي آنرا جزء اسرار الهي دانست و يقين بدانيد تقديري بهتر از اين نصيب شما گرديده شده است و از قبل نيز آنرا داشته ايد، بدليل اينكه "گر خداوند ببندد هر دري را، ز حكمت خود گشايد در ديگري را"، پس او همواره دوست دارد تا بندگانش را در هر لحظه و هر موقعيتي كه دارد شاد ببيند و سپاسگزارش باشد.
بدين خاطر ما هوادران جنابعالي كه "يادگار دوران دفاع مقدس" مي باشيد قاطعانه اعلام ميداريم:
تا عمر در وجودمان باقي است با شما عهد و پيمان مي بنديم، كه لايق اجراء كنندگان برنامه ارزشمند سردار رشيد ايران اسلامي همچون شما باشيم و بمانيم، زيرا "ما فرزندان انقلابيم، نه بچه هاي رياست."
اقاى رضايى اگر خودش راهم در امدن احمدى مقصر ميدانست ومعذرت ميخواست خيلى بهتر بود چون ايشان با انصراف از كانيداتورى باعث اصلى راى اوردن احمدى نژاد در دور اول انتخابات ١٩٨٤ شد،
سلام اقا محسن.حیف که شما تو یه کشوری مثل ایران هستی.اگه تو یه کشور اروپایی بودی الان از نظرهای شما به این راحتی رد نمیشدند.
خدا آقای محسن رضایی را برای انقلاب و رهبری حفظ کند.
در کشورمان تفکرات سیاسی متفاوتی وجود دارد و این برای جمهوری اسلامی مایه افتخار است. اما در همه جای دنیا اینگونه است که گرایشهای متفاوت معمولا در اصولی اشتراک نظر دارند مانند احزاب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا. و نقطه اشتراک احزاب و تفکرات سیاسی موجود در ایران نیز باید آرمانهای انقلاب یعنی جمهوریت و اسلامیت باشد.
جناب اقای رضایی اول از همه باید دید شما واقعیت اجتماعی را کشف کرده اید اگر واقعیت کشف شده باشد بعد به راه کار می رسیم .
جناحی به اسم انقلابی که شما تعریف کردید در صحنه سیاسی ایران نبوده است .
دوم در باره جناح ها کم لطفی کرده اید جناح های سیاسی اگر دخالت خارج از عرف نهاده های خاص نباشد عاقلانه به رفتار خود دقت می کنند و سنجیده تر عمل می کنند ولی متاسفانه از اول انقلاب دخالت های نابجا باعث شد که جناح ها کارکرد خود را از دست بدهند و از رانت استفاده کرده و نتوانستن ان چنان که هستند در صحنه باشند و عیب خود را نفهمند
با سند و مدرک بگوید جناح راست کی تاکید بر عدالت کرده است ؟
فقط هر کسی بگه تحلیل آقای رضایی خوب بود نظرش چاپ میشه!؟ واقعا که دیکتاتور صفتیتد!
با سلام باز هم شما همه چیز را از بالا میبینید وبه نقش مردم توجهی ندارید .مردم واقع گرا هستند وتوهمات وفشار از بالا را تا ابدتحمل نمیکنند. بهتر است خودتان را اصلاح کنید وبه راه منطقی وبدون شعار که مردم دوست دارند برگردند. با احترام
آقای رضائی که ازرزمندگان ویادگاران دوران دفاع مقدس میباشندتحلیل جالبی داشتند.فقط یک گمشده ای بنام عدالت وجودداردکه بایدمسولین محترم درراستای رسیدن به آن کوشش بیشتری داشته باشند.خداوندهمه مسولین دلسوزوبایمان راحفظ فرماید.
مرقوم داشته اید" اصلاح طلبان به برخی ازارزشها ازجمله ازادی وجمهوریت نظام وزن بیشتری دراندیشه سیاسی خود دادند واصولگرایان به اسلامیت وعدالت نقش بیشتری دراندیشه سیاسی خود دادند"
آزادی و توجه به نظرات مردم از مصادیق عدالت و اسلامیت هستند ولی ذکر نشده است که مصادیق اسلامیت و عدالت اصولگرایان کدام است.
اول از همه همانهای که در انقلاب و جنگ حضور نداشتند و در زمان انقلاب حتی مبارزه را حرام میدانستند ودر زمان جنگ هم طعنه میردند و حالا وارد ارکان حکومت شده اند باید به مردم معرفی و دستشان از مناصب حکومتی کوتاه گردد چنانچه حضور آنها ادامه داشته باشد دست به توطئه زده و بین دلسوزان نظام تفرقه می اندازند.. هرچه زودتر باید پاک سازی شوند و به مردم معرفی شوند
به نظر می رسد نیرو های جوان در هیچکدام از تقسیم بندی ها حضور موثری نداشته باشند . و شاید این مهمترین موضوع سالهای آتی باشد . کشوری که مدیریت آن در دست عده باشد که تجربه کار را ندارند یا نیرو هایی که توان سابق را ندارند.
به نظر بنده تحلیل ناقص و یکسویه است چرا:
1- انقلاب ایران و مردم انقلابی ایران در کلیت آن نادیده گرفته شده و فقط به آرایش نیروهای در حاکمیت پرداخته شده است. قدری به میان مردم بروید خواهید دید که حداقل نیمی از مردم ایران از نیروهای فوق تبعیت نمی کنند و نگرش دیگری به مسایل جامعه دارند.
2- براساس حقوق شهروندی بهتر می بود پس از 35 سال آقای رضایی حقی هم برای آن نیمه دیگر جامعه قائل می شدند و تشکیل احزاب جدید دگراندیش در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی را ترغیب و تحلیل می کردند.
عمر انحصارطلبی بسر آمده است و آینده
آنرا نشان خواهد داد.- با تشکر
تحلیل جدیدی نیست مهم نوع و روش و مهندسی آن است که علاقمندم آقای دکتر رضایی کالبد شکافی جا معتری کنند
واقعیت اینست .(انقلابیون و جناحیون ) به تعبیر "دکتر رضایی" بیش از سی وپنج مرتبه درهرسال دردهه فجرپیروزی انقلاب راجشن گرفتند.اما دریغ از یک بار (آسیب شناسی) فرصتها وتهدیدها....
که بدانند درکجای اهداف وآرمانها قرارگرفته اند.
که بدانند سرنوشت انقلاب با توجه به دریافت داده ها درسال بعد ودهه بعد وسی یا چهل یاپنجاه سال دیگر به کجا خواهد انجامید.
آقای دکتر رضایی شما نسبت به فروپاشی جناح ها هشدار میدهید..؟
هرچند که مطمئن باشید گوش شنوایی برای درک واهمیت این موضوع پیدا نخواهد شد.
اینرا ازتاثیرات وتبعات پیشنهاداتی که برای تجدید بازسازی جامعه روحانیون وروحانیت داده اید.خواهید فهمید.که هیچ کس وهیچ جمعیتی از این پیشنهاد شما استقبال خواهد کرد. یانه بزودی مشخص میشود.
ونکته دیگر اینکه هر شخصی میتواند روند فعالیت دولتیون وسیاسیون ومکتبیون را دراین سه دهه از منظرهاونقطه نظرات وتجربیات شخصی خود به داوری بنشیند.
اما حقیقت موضوع اینست که وضعیت اقتصادی با تمام مشخصات ووجوهاتش...وضعیت اجتماعی با توجه به وجود شکاف عمیق طبقاتی.وروندافزایشی آمارهای بیکاری.اعتیاد.طلاق.جرم وجنایت وانواع بزه کاریها...که در حال حاضر به عنوان دومین کشور از منظر شاخص های فقر وفلاکت شناخته شده ایم.
آیا میتوان اذعان داشت همه این نابسامانیها محصول عملکرد همه نیروها ومدیرانی است که شما از آنها نام برده اید یاخیر؟
حالا پرسش دوم رامطرح میکنم.
تا به کی وتا به کجا ملت باید هزینه این ناکارآمدیهاوبی کفایتیهای دولتیون وسیاسیون را متحمل شوند.
واساسا" این همه کانون های مقدس خانواده ها به علت عمیق تر شدن شکاف طبقاتی. با تبعات حاصله آن از جمله فقر وفلاکت بیکاری.اعتیادوطلاق ووووووووو از هم پاشیده شده اند. متلاشی شده اند.پاسخگو کیست وکجاست؟در ثانی.
وجود طبقه نوظهور نوکیسه گان را..مقام معظم رهبری بیش از دودهه خطر بروز وظهورشان را گوشزد فرمودند.وامروز برخی از آنان تحت نام بدهکاران بانکی با دریافت مبالغ شصت وششصد وهزار میلیارد تومانی شناخته میشوند.وقوه قضاییه به دلیل حمایت برخی بانکداران بزرگ از چپاولگران بیت المال قدرت پیگیری وورود به ماجرا را ندارد.انقلابیون کجا هستند.تا در دفاع از محرومان قد علم کنند؟؟؟
انقلابیونی همانند باکری که حاضر بودند کاسه توالت زیردستانشان راتمیز کنند.
کجا ودر کدامین سنگر مشغول خدمت رسانی فی سبیل الله هستند.آدرس یکی از آنها رامحض رضای خدا به ما نشان بدهید.
من یکی از آنها را میشناسم.شما هم میشناسید.همه او را میشناسند.چرا که در حال حاضر تنها اوست که داعیه دولتمردی به سبک مدیریت جهادی را مدام زمزمه میکند.واجازه میدهد زیردستانش بر دستان مبارکش بوسه زنند.
حتما شما هم وصف وعکسش را بتازگی در فضای مجازی دیده اید.
جناب دکتر رضایی ما در کجای تاریخ داریم قدم میزنیم.؟
مگر قرار نبود. دولتمردان برای فقرا ومحرومان محیطی رافراهم آورند تا افراد این جامعه فارغ از دغدغه های معیشیتی وتحصیلی وووووفرصت تذهیب وخودسازی روحی ومعنوی را داشته باشند. تادر مسیر تقرب بسوی خدای متعال شرمنده وروسیاه نباشند. این مسابقه کسب قدرت وثروت اندوزی چه وقیحانه وچه زشت دامن ناپاک خود را بر سر وروی بسیاری از دولتیون وسیاسیون برانداخته است.
جناب دکتر رضایی عزیز
من هم باشما موافق هستم.
اگر برخی ازدولتیون وسیاسیون این روش ومنش مخرب وویرانگر راکه در حال حاضر نیز نجواهای تهدید آمیز آنها دارد جامعه را تحت تاثیر خود قرار میدهد.وامید حاصله را به یاس مبدل میسازد.بگونه ای که بیانگر آغاز جنگ قدرت ها را در داخل کشور تداعی گر است. به پایان نرسانند.
هیچ تضمینی برای حیات وممات سیاسی آنها در آینده ای نه چندان دور را متصور نیست.
واین تنبه تاریخی نه به دست مردم ونه با توسل به نیروهای خارجی حادث نخواهد شد. بلکه قدرت پنهان ومستتر در قانون طبیعت والهام گرفته از قانون تطورا ت در راستای سلسله قانون تکاملی است. که خداوند متعال برای انسان در زندگانی اجتماعی تبیین وتعیین نموده است.
وپیش بینی عواقب برخوردها ورفتارهای امروز ما در افق چشم اندازهای نزدیک ودور دست.بر اساس علوم آینده پژوهی در نظر کسانیکه وقایع ورویدادهای یومیه روند انقلاب را رصد میکنند .امری معلوم وشناخته شده است.باید پناه ببریم بسوی خداوندگار مهربانمان از شر این هواهای نفسانی که این روزها بازار مکاره اش بس گرم ودلپذیر است.
وباز با شما هم عقیده ام که ناخدای این کشتی طوفانزده مقام معظم رهبری است وهرکس بر سبیل وی قدم برداشت رستگار ورنه در دریای منیت غرق خواهد شد.
نکته کلیدی مقاله جمله آخر آن بود....!!!
جناب دکتر تحلیل تان یا ساختار منظم دارد مبتنی بر یک تقسیم بندی پویا .این نقطه قوت آن است گویا می خواهیدنشان دهید تحلیلگر توانمندی هستند.
سئوال بی پاسخ این است : چرااین گروه ها و احزاب اینگونه فراز وفرود داشتند ؟ سیستم انطباق خود با محیط متغیرباید مستمرا ومداوما بازبینی کند نتوانستند ونمی توانند .حتی شما محیط را ندیده اید یا نخواسته اید اشاره کنید.این خرده سیستم ها محیط فهمی محیط ششناسی ومحیط پژوهی نیاز داند .دنیای امروز دنیای چها روز پیش نیست.
بازسازی به این سادگی بدست نمیاید انقلابی ها یا شهید شده اند یا ناتوان
انقلابی های جدید هم سر در گم وبی انگیزه ودر صدد نفی بقیه !!!
تابناک جان بی خیال ......................
ما دکتر رو دوس می داریم ... با این کامنتا چی رو خواستی ثابت کنی
احیای جریان انقلابی آیا بدون وابستگی به جناح ها امکان پذیر است ما بیشتر به جریان انقلابی نیاز داریم ولی به نظر می رسد جناح ها با کشیدن افراد انقلابی و منتسب کردن آن ها به خود اجازه فعالیت آزاد به آنها نمی دهد بنابراین افراد با ایده های انقلابی وقتی مورد حمایت جناح ها قرار می گیرند و یا طرد می شود خود به بخشی مدافع و مقابله جو تبدیل می شوند در این زمینه لازم است صاحب نظران تئوری پردازی کنند که چگونه بخش انقلابی جدید قابل زایش است
آقای دکتررضایی این مملکت احتیاج به یک عده سامورایی دارد که از بیت المال فقط شمشیری ولباسی را صاحب شوند چرا به اختلاسها وحیف ومیلیها وثروت اندوزیهای دو جناح در طول این سالها اشاره نکردید ودعوای اینها سر لحاف ملا ست نه دغدغه مردم ومعیشت آنها مجموع ثروتهای به تاراج رفته را در کشور به جمعیت فقیر تقسیم کنید وسرانه هریک را محاسبه نمایید خیلی از فقرا با همین پول مشکلشان حل میشود اما امان از سیری ناپذیری دولتمردان دنیا دوست
تحلیل عالمانه ای است. در تأیید سخنان سردار محسن عزیز باید گفت که نقاظ ضعف جناحها در عدم رعایت این اصول بنیادین است:
- شعار زدگی به جای عملگرایی.
- قانون گریزی به جای قانون گرایی.
- ویژه خواری
- باند بازی وتبار گرایی.
- خلاصه مصداق این فرمایش سعدی علیه الرحمه اند که فرمود :برادر که دربند خویش نه برادر نه خویش است.
مشكلات را چه كساني بوجو د او دند هشت سال گذشته با اختلاس هاي كلان بانكها واقتصاد كشور را به ويراني برده و هم اكنون سم پاشي ميكنند كه بر گردند چون با ان همه اختلاس هم اكنون راحت زندگي ميكنند ودولت جديد اجده صاف كن انها بأشد غير از دولت تدبير هيچ دولتي نمي تواند كشور را درست كند اين اختلاس ها اقتصاد را به ويراني برد
سلام من به عنوان یک دانشجوی فعال در مازندران واقعا تمام گفته های اقای رضایی را دنبال کردم و دیدم با پشتوانه حرف میزند و اکثرا حرفهایش عملی میشود اینهم قطعا درسته
به نظرم جناحی وجود ندارداگر وجود داشت الان وضع اقتصادی یمان این نبود پس همه انتخابات از یک گروه بدون نام
برادر محسن
با تشكر از مقاله شما، خلاصه مقاله شما اين نويد را به ملت قهرمان ما مي دهد كه باباجون كف گير به ته ديگ خورده و هيچي ديگه براي ملت نمونده . و آن هم نتيجه اعمال برادران انقلابي وجناحي بوده است. و دوم اينكه تنها راه ممكن اين است دوباره جامعه روحانيت و مجمع روحانيون را احيا كنيم . خدايا آيا مي شود از يك سوراخ دوبار گزيده شد؟درحالي كه پيامبر اسلام ما را از اين كار برحذر داشته است.
آقا محسن سلام ،آن پیرجماران ،قافله سالار این کاروان در وصیت نامه اش می فرماید"من در میان شماباشم یا نباشم،به همه شما وصیت و سفارش میکنم نگذارید انقلاب بدست نامحرمان ونااهلان بیفتد وپیش کسوتان شهادت و خون در پبچ وخم زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند".گویا فراموش کردیم مخاطب کیست! وقتی مناظره انتخاباتی شمارا ازتلویزیون می دیدم به یاد روزحمله منافقین به کرندغرب افتادم که ازسپاه چهارم شمارا در کانال ماهی شلمچه تلفنی یافتم موضوع راکه گفتم دستور دادید تحت هر شرایظی حتی یک متر اجازه ندهید جلوتر بیان تا من برسم.ساعت 7غروب بود.وقتی اذان صبح درچهارزبر الحاق نیروهای بدر و انصار همدان راتمام کردیم خبر رسید که شما رسیده اید به کرمانشاه !؟باور کردنی نبودآنهمه فاصله راباماشین...آره داشتم دق میکردم که اینهمه مدعی کجابودند در ایام غربال مد از نامرد؟؟ شما فرمانده هستی پس بسم الله...
مشکل اساسی در بعد از جنگ این بود که اکثر جوانان انقلابی که در اداره جنگ نقش بسزایی داشتند و میتونستند بعد از جنگ هم اداره کنندگان بسیار موثری باشند شهید شدند و یا آن اقلیتی هم که ماندند چون روحیه متواضع و فداکاری داشتند گوشه نشین شدند و افراد ناخالص و فرصت طلب امور بخشهای مختلف مملکت را بر عهده گرفتنند و این هم شد نتیجه اش
تحیلی زیبایی بود ولی معتقدم جریان انقلابی هم بعد از 35 سال دیگه معنی نداره وجود داشته باشه ، الان احزاب ما تکامل پیدا کردند هنوز هم با شعارها و گاها داد و بیداد های اوایل انقلاب میخواهند زنده بمانند .
با سلام . 1- اينكه هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب را انقلابي ناميده ايد نكته مهمي است كه خيلي از كاسبان انقلاب انرا قبول ندارند .
2- جناح انقلابي دچار افت رفاه طلبي و دست درازي به بيت المال شده است ايا فكر مي كنيد جناح انقلابي ديروز حاضر است دست از قدرت و ثروت نا مشروع و سهم خواهي بردارد و دوباره انقلابي شود ؟
3- امثال اقاي احمدي نژاد با شعار انقلابي امدند اما وقتي فساد درون جناحي ها را نتوانستند از بين ببرند خودشان هم به بيت المال يورش بردند .( 16 ميليارد روز اخر كاري ايشان نمونه كوچكي است ) ايا فكر مي كنيد فرزنداني تربيت كرده ايم كه انقلابي دست پاك باشند ؟بيت المال را بيت الحال نكنند ؟ بذل و بخشش به ياران نكنند ؟
سكوت در مقابل همه انحرافاتي كه در دو دهه اخير از ارمانهاي امام و رهبري به هر شكلي صورت گرفته ؛ يك نسل دروغگو ؛ رياكار ؛ زياده خواه و ... تربيت نموده است . با كدامين راهكار نسل جديدي تربيت خواهيم كرد كه در 35 سال ان را نيازموده باشيم !
اقاي رضايي شما و ساير بالانشينان سالها در مقابل انحرافات به بهانه مصلحت سكوت كرديد و اجازه داديد نامحرمان به ارمانهاي انقلاب بتازند و اسلام را بد جلوه دهند و انقلابي بودن را به رانتخوار بودن تبديل كنند ! فكر مي كنيد تا دستان الوده در اين مملكت كوتاه نشود اصلاحات و بازگشت به اصول معني پيدا مي كند ؟
با سلام روند انقلاب تقریباً همینگونه بود البته جریانات همراه انقلاب و حمله ور به نظام شاهنشاهی رو هم توضیح می دادند. من خود شاید یکی از همان بچه های جریان انقلابی باشم که با حضور در تظاهرات و راه پیمایی ها و بعد هم حضور در بسیج و جبهه و نهایتاً عضو سپاه شدن با انقلاب تا سال 1371 همراه بودم که در آن مقطع و با تمام شدن جنگ و دستور حضرت امام برای حضور در سازندگی و احیاء کشور به بدنه دولت وارد شدم اما حالا که در سال های آخر خدمت هستم، با داشتن مدرک دانشکاهی دولتی و سوابق اجرایی بعنوان یک کارشناس جزء کار می کنم و ک سری افراد که حتی به خدا اعتقاد ندارند در راس هستند و این که به خدا اعتقاد ندارد خوب به ارزش های انسانی اصلاً نخواهند داشت و این که باید منتظر شرایط بدتر خواهیم بود مگر به نیروی انسانی با ارزش توجه کرد. با تشکر
خیلی تحلیل جالبی بود انشاا. نسل جوان با دقت مطلعه کنند انشاا. خدای تبارک وتعالی عاقبت همه ما را ختم بخیر نماید
جناب دكتر رضايي با مطالعه و ارزيابي شده سخن ميگويند در مناظرها هم همينطور بودند
از رایی که سال 88 به شما دادم خشنودم....
آقای روحانی شما خوب هستید
ای ول آقا محسن! قبولت دارم
درود بر دکتر رضایی
برای شعار امسال یعنی مدیریت جهادی به تفکرات دکتر رضایی باید بیشتر توجه و مراجعه شود.
عالی بود دکتر مثل همیشه بسیار زیبا شفاف سازی کردند
خدایا چگونه زنده ماندن را به من بیاموز
من چگونه مردن را خود خواهم آموخت!
شما اجازه دهید احکام نورانی اسلام در جامعه جاری شود، آنگاه وضعیت جناح ها آنهم در صورت نیاز به آنها اصلاح خواهد شد!
اگر رهبر خلق قران بدی
جهان را سراسر گلستان بدی
ندانم زنیکی چه بد دیده اند
که بد را به جایش پسندیده اند!
به بنظر میرسد همانطور که آقا محسن گفتند که"۳- ورود نیروهای انقلابی به سیاست جز با اجازه گرفتن ورفتن درجناح‌های سیاسی غیر ممکن شد. هردوجناح محیط سیاسی را بین خود تقسیم کردند. " بزرگان نیروهای انقلابی توسط جناحهای سیاسی یارگیری شده اند و حضور آنها در فضای سیاسی کشور مؤید این ادعا است. به نظر اینجانب نتیجه گیری و ارائه پیشنهادی را که آقا محسن فرمودند را باید تکمیل کرد. به نظر اینجانب در این برهه شما را به یاد تز امام رهنمون میکنم امام فرمودند اگر سپاه نبود کشور هم نبود در این برهه باید مجدد بدنه نظام ترمیم شود و آن سازماندهی و تقویت مردم توسط سپاه است باید نیروهای انقلابی با عنایت به یارگیری که جناحها از سران آن داشته اند بازسازی شود سپاه وظیفه بازسازی مجدد نیروهای انقلابی را بر عهده دارد. چرا بعد از 35 سال مجددا باید نسل اولی ها مدیریت را برعهده بگیرند؟ آیا مهندسی امام در تربیت نسلهای آینده که توسط آنها پرچم رشد و تعالی انقلاب در احتزاز بماند ناتمام بوده است؟ به نظر میرسد هم جناحها و هم جریان انقلابی در تربیت نسهای بعد از خود دچار مشکل شده اند و هر سه بسوی عقیمی پیش میروند.
در خودآگاهي انسان، آنقدر آگاهي وجود دارد كه او را به آگاهي خدا برساند. زير خداوند آگاه و داناست و خدا نكند كه انسان در اين آگاهي لحظه اي غافل بماند. پس انسان بايد خدا را از سست شده اراده هاي قوي، گشوده شدن گره هاي دشوار و شكسته شدن تصميم ها بشناسد و در نظر بگيرد هر دري را كه او نشان مي دهد احساس كند كه عين نيازش بوده و خداوند هميشه بخشنده است و انسان در همه حال نيازمند به او...
بسيار زيبا مفيد و خلاصه بود احسنت
جالب بود
تحلیلکی نگاشتم
می دانستم به احتمال بسیار زیاد منتشرش نمی کنید هررسانه ای که بخواهد گسترش یابد وپایدار بماند گشاده فکر باید بماند
با اینکه سایت تان بسیار برای من مفید بوده ومرجع خبری بارزشی است .آزمون تان کردم به عنوان یک معلم دانشگاهی .نمره قبولی نیاوردید دکتر محترمی که بیشتراز ین ها باید گشاد ه فکر یاشد تصور دانشگاه یی هایی این است که نظامی هستید حرف های تان جامعه نگرانه است کردارتان نه.خداوند توفیق تان دهاد سردار بزرگوار دوران جنگ 100ماهه
جناب دکتر تحلیل شما بسیار عالی وخوب بود.
اما مشکل اصلی در این است که نظام سیاسی در ایران همواره یکنواخت نیست و تضاد درونی ان را گرفتار کرده است در بسیاری از مواقع نظام گرفتار درگیری های داخلی و درونگروهی است، ایا نباید بعد از این مدت به سمت سیاست با ثبات و نظام یکنواخت رفت؟
ادمین کامنتهای تابناک چقدر پاچه خوارانه کامنتهای منتقدین و ایضا مخالفین این مطلب اقا محسن را رد می کند....
دکترجان آب رفته درجوی باز نمی گردد.نسل فداکار وایثارگر همراه شما یا شهید شدند یا بعدازجنگ جذب جناح سیاسی شدند ودرآن ها مستحیل گردیدند. عده ای زیادی به علت اخلاقی وروح بلند و یانداشتن تحصیلات عالیه وتخصص درآمپاس شدید قرار گرفتند. پس گذشته، گذشته است و هرچه هست همین چیزهای است که می بینیم.نسل فداکار، فقط برای دوران جنگ بود و بس. امروز برای نسل فرصت است وبس. این نسل زبان نسل ایثارگر را درک نمی کند. باید عمر دراز باشد تا دید چه خواهد شد؟
برچسب منتخب
# نمایشگاه کتاب # خداداد افشاریان # سد قیز قلعه سی # جلفا # ورزقان
آخرین اخبار
وب گردی