بازدید 13616

طلاق خاموش و روش‌های مقابله با آن

کد خبر: ۳۷۵۵۰۹
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۱ 02 February 2014
طلاق عاطفی را می‌توان یک نوع طلاق خاموش دانست که پایه‌های زندگی را آرام آرام از درون فرو می‌ریزد.

به گزارش فارس، بی تردید هدف از ازدواج طلاق نیست و هر زن و مردی به امید آرامش، عشق، ایجاد انگیزه در زندگی، تشکیل خانواده و یکی شدن با هم ازدواج می‌کنند.

تصور مشاجره، جنگ اعصاب، قهر و جدایی نیز در زوجین پیش از ازدواج غیر قابل قبول است.

اگر این وضعیت بین آنها پیش بیاید هرچند منجر به طلاق قانونی نشود، به طلاق عاطفی خواهد انجامید به این معنی که تنها اسم زوج در شناسنامه یکدیگر می‌ماند، در زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما هیچ احساسی به هم ندارند.

در واقع ازدواجشان گورستان زندگی آن دو بوده و با ازدواج عشقشان را قبر کرده‌اند. چیزی که این روزها اگر زیاد نباشد، در کم هم دیده نمی‌شود.

مجید اکبرپور معاون قضایی رئیس کل دادگستری و معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم استان قزوین می‌گوید: در بررسی دادگستری استان متوجه شدیم آسیب‌های اجتماعی به خصوص در زمینه مسائل خانواده در استان رو به افزایش است.

وی افزود: با توجه به این دستاور بر آن شدیم به سمت مردم سالاری قضایی حرکت کرده و برای مقابله و کاهش این آسیب‌ها از سازمان‌های مردم نهاد کمک بگیریم.

اکبرپور تصریح کرد: متاسفانه استان قزوین در زمینه آمار طلاق و چالش‌های خانواده یکی از استان‌هایی است که رقم بالایی را به خود اختصاص داده است که برای رفع این معضل باید سازمان‌های مردم نهاد وارد عمل شده و همکاری لازم را داشته باشند.

معاون قضایی رئیس کل دادگستری استان قزوین در خصوص طلاق‌های توافقی افزود: متاسفانه طلاق‌های توافقی بسیار رایج شده و آمار آن به شدت در حال افزایش است که این امر نگران کنندهاست.

وی عنوان کرد: برخلاف تصور عامه مردم طلاق توافقی گرچه در ظاهر آسیب چندانی در پی ندارد اما در واقع مشکلات فراوانی را برای زوجین ایجاد می‌کند.

هدایت‌الله صفری مدیرکل کمیته امداد امام خمینی (ره) قزوین نیز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با اشاره به اینکه آمار طلاق در کشور و استان قزوین سیر صعودی دارد، اظهار داشت: این آمار در جامعه هدف اداره کل کمیته امداد امام خمینی این استان کمتر از یک درصد بوده که این مطلب بیانگر استحکام زندگی زوج‌های جوان این نهاد است.

وی افزود: برنامه‌های مشاوره و آموزش مهارت‌های زندگی به زوج‌های جوان از سال 70 به همراه اهدای کمک هزینه جهیزیه در اداره کل یاد شده صورت گرفته و تحقق این موضوع موجب دوام زندگی آنان شده است.

مدیرکل کمیته امداد امام خمینی استان قزوین برپایی مشاوره‌های دینی و تخصصی خانواده و آموزش مهارت‌های زندگی را از جمله برنامه‌های اداره کل یاد شده عنوان کرد و افزود: زوج‌های جوان با بهره‌گیری از این مشاوره‌ها و کلاس‌های آموزشی می‌توانند بیشتر با اصول و مبانی مدیریت زندگی و نحوه همسرداری در زندگی آشنا شوند.

این مسئول ادامه داد: زوج‌های جوان با استفاده از کلاس‌های آموزشی مهارت‌های زندگی می‌توانند بنیان خانواده را مستحکم کنند و تحقق این مهم در کاهش آمار طلاق این نهاد نقش بسزایی داشته است.

و اما چه می‌شود آن دختر و پسر عاشق پیشه تازه نامزد کرده دیروز که اگر پای صحبت‌هایشان می‌نشستی از شنیدن برنامه‌های شیرین و جذابشان برای آینده سیر نمی‌شدی حالا در چند ماهگی از تولد زندگی مشترکشان کارشان به بحث و دعوا، مشاجره و بعضا درگیری فیزیکی می‌انجامد.

دیگر برای یکدیگر بهترین نیستند، حوصله هم را ندارند، انگیزه‌ای برای بهتر شدن زندگی مشترکشان ندارند و فقط بر نقاط منفی یکدیگر مانور می‌دهند.

مسلما همانطور که برخی از روانشناسان هم معتقد هستند اگر هیچ راهی برای رفع طلاق عاطفی در رابطه دو نفر نباشد بهتر است به طلاق قانونی بینجامد چراکه طلاق عاطفی حالت سردرگمی و بلاتکلیفی است و خبری از آرامش، عشق و احساس که انگیزه تلاش برای زندگی خانوادگی و حفظ گرمای زندگی باشد نیست، اما در طلاق قانونی هرچند خود آسیب بزرگ است اما تکلیف طرفین مشخص است.

زنی که پسر پنج ساله‌اش در پارک بازی می‌کرد می‌گوید فقط به خاطر پسرش است که با همسرش زندگی می‌کند، جمله‌ای که بعدها چندبار از زنانی که در مراکز مشاوره بودند شنیدم.

می‌گفت دیگر به همسرش علاقه‌ای ندارد و همسرش به او احساس آرامش و امنیت نمی‌دهد، وقتی از دلیل این احساسش پرسیدم گفت: همسرش احساس مسئولیت نمی‌کند، از عهده مخارج زندگی بر نمی‌آید و اینها دلیل این زن جوان برای طلاق عاطفی بود که نسبت به همسرش داشت.

از او پرسیدم: اگر فرزند نداشتی از او جدا می‌شدی و او بی درنگ گفت: حتما. پرسیدم: آیا جلوی پسرت با همسرت جر و بحث میکنی گفت: آره هرچند نمی‌خواهم این اتفاق رخ بدهد ولی پیش می‌آید.

گفتم: به نظرت در حق فرزندت فداکاری می‌کنی که این زندگی را تحمل می‌کنی؟ گفت من یک مادرم و فداکاری خصوصیت مادر است. پرسیدم: به نظر تو بزرگ شدن پسرت در محیطی پر از تنش و جنجال فداکاری است؟ سرش را به حالت تأسف تکان داد سکوت کرد و بعد گفت: نمی‌دانم شاید طلاق بگیرم.

او طلاق قانونی را راه حلی برای طلاق عاطفی می‌دانست ولی طلاق همیشه آخرین راه و بدترین راه است.

نمونه‌های دیگری از این قبیل را در مراکز مشاوره دیدم که سردی و بی روحی روابط با همسرانشان پای آنها را به این مراکز باز کرده بود.

آنها به دنبال راه حلی جز طلاق قانونی برای حل طلاق عاطفیشان بودند با این حال وقتی فکرشان را خوب جست‌وجو میکردی در گوشه کنار فکرشان به شرایط بعد از طلاق هم فکر می‌کردند.

نداشتن تعهد، عدم رضایت جنسی، بیکاری شوهر و یا پر کاری او، درک نکردن و بی توجهی از عوامل عمده‌ای بود کهموجب سیر نزولی عشق و دوست داشتن چه به صورت یک طرفه و چه به صورت دو طرفه در میان زوجین شده بود.

طلاق عاطفی یک بحران است بحرانی خاموش اما سوزان، وقتی از بیرون نگاه کنیم هنوز یک خانواده را می‌بینیم که پا بر جاست، دو ستون این خانواده یعنی زن و شوهر هنوز استوارند اما درونش چیز دیگریست، سیاه و تاریک است، انواع مختلف جنگ روانی و بی حرمتی‌ها، جر و بحث‌ها در درون این خانه رخ می‌دهد و چه فاجعه بزرگیست اگر فرزندی هم عضو این خانه باشد.

به عقیده روانشناسان یکی از راه‌های حل این معضل «گفتگو» است. فن گفت‌وگو و مذاکره برای حل مشکلات را باید آموزش داد.

نباید گذاشت مشکلات روی هم تلمبار شود باید با هم حرف زد آنقدر که به نتیجه رسید، هیچ یک از دو طرف نباید و اساسا نمی‌تواند طرف مقابل خود را تغییر دهد بلکه باید تلاش کنند تا به «تفاهم» برسند، باید قدرت انعطاف خود را بالا ببرند، از مواضع خودخواهانه خود دست بکشند و روحیه ایثار و فداکاری را در خود تقویت کنند.

باید به یکدیگر اجازه دهند نیازها و خواسته‌های خود را بر زبان بیاورند، به نظرات یکدیگر گوش دهند، از تحقیر و حرمت شکنی دست بردارند و با منطق به گفتگو بنشینند.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۵۳
انتشار یافته: ۴۶
وقتی خانمها و اقایان موقع ازدواج فقط به مسائل ظاهری هم توجه دارند و اخلاق، ایمان، تقوی ، قلب مهربان جایگاه زیادی نداره توقع دارید بهتر از این بشه؟ سوای مشکلات فراوان مالی و اقتصادی، وقتی مثلا یه نفرو دوست دارید حتی به شما اجازه صحبت نمیده و فورا جواب رد میده. اصلا نمیگه مثلا این آغا کیه واسه چی
اومده چرا من و دوست داره اخلاقش چیه؟ و.......... فورا میگه ماشین یا خونه نداره یا ظاهرش خوب نیست بدونه درنگ جواب رد و این منصفانه نیست و نتیجه ش همین میشه که ما اینقدر تو جتمعه طلاق داریم.
پاسخ ها
رضا
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
شما بهتره آدم هاي در حد خودت را دوست داشته باشي تا بدون خونه و ماشين حاضر با زندگي با شما باشند
نازی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
من یه دخترم .شما از دید جامعه پسرا حرف زدید یه کم هم از جامعه نسوان و دغدغه هاشون لطفا بشنوید.پسرایی که میان خواستگاری به پول دختر معمولا کار دارن به قیافه و اندام یه دختر ولی واسه خودشون فکر نمی کنند این دختره شاید ویژگیهای
پنهان خیلی بهتری هم داشته باشه که می شه رو اونا حساب کرد . با همون جلسه اول زود تصمیم گیری می کنن دیگه هم ادامه نمی دهن.آیا این غیر از فقط ظاهر دیدنه؟ دختر خوب زیاد پیدا می شه حداقل دور ور ما نگید دخترا همه الن و بلن. پسرا باید دید بازتری راجع به ازدواج داشته باشن .
تو رو خدا به جای سخت کردن طلاق اون رو آسون کنید. به خاطر سخت بودن فرایند طلاق خیلی از زوج ها سوهان روح خود و فرزندشان می شوند تا دیگری را وادار نمایند که درخواست طلاق بدهد. این کشمکش ها علاوه بر زوجین بچه ها را هم تحت تاثیر قرار می دهد. چه بسا زندگی فرزندان طلاق بسیار شیرین تر از زندگی فرزندان با پدر و مادر متفر از هم و درگیر باشد.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
اگرشرايط طلاق راحت تر باشه ديگه کسي به فکر همسرکشي نمي افته. جهيزيه و مهريه را برداريد تا تعهد مالي دوطرف از بين بره راحت زندگي کنند و راحت جدا بشن
شما خارج ازگودهستيد خيلي راحت مي گوييد ايثار و فداكاري كنيد 20 ساله دارم ايثار و فداكاري مي كنم پس كي براي خودم زندگي كنم؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
شما اشتباه کردی که 20 ساله داری برای دیگری زندگی می کنی.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
بالاخره تموم میشه
بدی نیست در جهان پایدار **** همان به که نیکی بود یادگار
با سلام اگرچه پس از مطالعه خبر متاسف شدم لیکن به نظرم به واقعیت های علل طلاق به درستی پرداخته نشده است . از عوامل مهم طلاق این روزهای زنان و مردان ورود خانمها به عرصه اجتماعی است که این موضوع بسیاری از دلایلی را که در خبر مطالعه کردم را پوشش می دهد. خانمها فراموش کرده اند که شوهر داری و خانه داری خود یک کار محسوب می شود و متاسفانه جامعه ما فراموش کرده است که در تغییر فرهنگ جامعه زنان نقش اول را دارند . فقط مسئله فقر و مشکلات مالی و داشتن انتظارات متقابل زن و شوهر دلایلی نیست که باعث این موضوعات می شود . باید پیشگیری کرد و شما بفرمایید کدام یک از این مسئولین کشور به صورت جدی به این مسئله پرداخته اند . همه شرایط در کشور ما فضای ایجاد طلاق را فراهم می کند. چندین سال بعد تازه مسئولین به خود می آیند می بینند جمعیت کشور کم شده و وضعیت ازدواج ها بسیار بد و وضع زندگی ها از آن بدتر خواهد بود. بگویید مسئولین هم اکنون فرهنگ سازی بکنند . چرا باید در یک جامعه یک خانم با مبلغ حقوق پایین کار کند و حقوق شوهر او نیز کم باشد . فرهنگ سازی کنید خانم ها در خانه کار کنند و آقایان در بیرون از خانه با حقوق زیاد . با این روش خیلی از مسائل حل می شود . نه خانم توقع زیادی خواهد داشت و آقا احساس می کند زن قدر او را نمی داند و بالعکس ....
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
ببینید شما چرا صورت مسئله رو پاک میکنید؟
یعنی چی زن تو خونه کار کنه مرد بیرون؟
بابا ما واسه درس خوندن مثل شما زحمت میکشیم!الان من کارشناسی ارشد دارم،کنکور دادم،دانشگاه سراسری هم درس خوندم(خواستم نگین از این داتشگاههای الکیه )باید برم بشینم تو خونم!نمیگم کار ریخته برام،چون هر جا میخوام برم فقط مرد میخوان،الان این انصافه!
با این موضوع کع زنها با حقوق کمتر دارن شغل ها رو از مردها میگیرن موافقم!اما باعث و بانیش همین مردها هستن،خوب استخدامشون نکن.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
واقعا كه حالت خوش نيست برادر زنها پابه پاي مردان در محيط بيرون و يكه و تنها در محيط خانه كار مي كنند تا شما مردان بتونيد بار زندگي را كه با كمك همسران به دوش كشيده ايد و به اسم خوتان تمام مي كنيد شرمنده مردم نباشيد. يه كم قدر شناسي چيز بدي نيست
گلاره
| Canada |
۱۰:۵۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
چی میگید شما؟!!
مشکل فقط کار کردن خانمها بیرون از خونه هست؟!! این چه روش حل مشکل هست آخه. بابا جان تو ایران دختر و پسر با شناخت کم از همدیگه ازدواج میکنن. نود درصد شناخت برای زمانی هست که زیر یه سقف رفتن. خوب این خیلی طبیعی هست که اگه رفتاراشون و انتظاراتشون بهم نخوره با هم نسازن. ربطی هم به کار کردن خانمها نداره. لطفا راه خل های الکی پیشنهاد نفرمایید
طلاق آخرين راه هست اما بدترين راه نيست. من هزار و يك راه نرفته را رفتم اما شوهرم بدتر از بد شد هربار. طلاق گرفتم و الان خودم و بچه م آرامش و امنيت داريم و از اون جنگ اعصاب هرروزه نجات پيدا كرديم
اقا مشاور زنها سر به هوا شده اند .از قديم گفتند زن بيرونبه بيرون از خانه رفتن خراب ميشود مرد داخل خانه موندن .بيشتر زنها ساعت 4عصر ميرند خيابان گردي تا ساعت 10شب بعد هم خسته وكوفته ميان خونه و خبري از شام و... نيست وفست فود به خورد شوهراشون مي دند و مهريه هاي 1000سكه را تضميني براي خود ميدانند
پاسخ ها
ناشناس
| Canada |
۱۰:۵۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
والله من خودم زنم. همه زنهای دور و اطرافم رو هم میبینم. شاید یه نفر تو صد نفر اینجوری باش که شما میگین اکثرا صبح تا عصر سر کار و بعد اونم بدو بدو به کار خونه مشغولند
داش علی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
عالی بود موافقم
شما بهتر است به جای این حرف ها اول موضل مهریه را در جامعه حل کنید و بعد این حرف ها را بیان کنید شاید طلاق عاطفی 1 یا 2 در صد طلاق ها و موضلات اجتماعی باشد اگر زن به وظایف قانونی خود عمل کند دیگر هیچ اختلافی شاید نیفند اما قانون ایران در عصر حاضر مردان را زن قرار داده و در همه شرایط از زنان حمایت می کند و حتی اگر زن به مرد خیانت هم بکند پس به جای این مباحث بیهوده می باید مشکلات را حل کرد و قوانین جاری اصلاح گردد و مهریه های واقعی در جامعه برای افراد ی که واقعا برای انها ظلم شده اخذ و ارائه نمود تا شاید جلویاین قتل ها و موضلات دیگر را گرفت
سلام معافيت سني افراد بالاي 30 سال تاثير بسزايي در جلو گيري از طلاق دارد ...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
متوجه نشدم دوباره بگو
مهدی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
علت عمده اختلافات عمل نکردن زن و شوهر به تکالیف شان است که طرف مقابل را به تلافی وا میدارد و موجب تشدید اختلاف می شود .
مشکلات اقتصادی و کار زیاد بیرون از خانه دیگر حس و حالی برای آدمها نمی گذارد که بخواهند با همسرشان روابط مهربانانه داشته باشند. اینقدر اعصابها خرد است که کسی به عشق و محبت فکر نمی کند. اگر یک نظر سنجی شود خواهید یافت که افراد متاهل هم اگر فرزند نداشتند، حاضر بودندند زندگی مجردی انتخاب کننید. به خدا این یک واقعیت است. از صحبتهای همکاران در محل کار بر می آید که اکثرا از این شیوه زندگی و بخصوص با توجه به مشکلات مملکت، خسته اند.این زنگ خطری فوق العاده بزرگ است که باید به شکل اساسی آن را حل کرد. نهادهای مردمی چه کار می توانند بکنند. اگر آدم هشت ساعت واقعا کار موثر انجام دهد، حقوق مکفی داشته باشد که اجبارا نیاز به اضاف کار نداشته باشد، مراکز تفریحی قابل دسترس موجود باشد که هر هفته یکی دو مرتبه با خانواده به آنجا بروی، مملکت دارای ثبات باشد، اشتغال در حد استانداردهای جهانی باشد تا اراذل و اوباش شکل نگیرند و تلاش لازم برای شاد نگه داشتن مردم انجام شود و الی آخر ، زن و شوهر همدیگر را دوست دارند. فرزندشان رشد خواهد کرد و همه چیز روشن خواهد بود.
چرا همیشه وقتی صحبت از طلاق و یا طلاق عاطفی پیش میاید مردان را مقصر و یا دلیل طلاق عنوان میکنید؟ " بیکاری یا پر کاری مردان!!! عدم توجه مردان به زنان!!! عدم تعهد ( حتما مردان ) خیانت ان هم حتما مردان به زنان و ....
رسیدن به این مرحله در نتیجه تلاش دو طرف است هم مرد و هم زن ، اگر مردی با زنی دیگر گشت، خیانت مرد محسوب میشود و لی ریشه این حرکت مرد بررسی نمیگردد، اگر همسر همین مرد راضی به همبستری او نشود خیانت محسوب نمیشود، به نظرم خیانت را ان زنی شروع میکند که ارامش را از همسر خود گرفته است دائم در خانه فحاشی می کند و غر میزند و سر یک مسئله کوچک ناسزا و دعوا در خانه راه میاندازد و نیازهای مرد را ندیده میگیرد به نظرم این خیانت است ، تن فروشی دیگران چه مرد و چه زن خیانت نیست خیانت را از مرد و یا زنی میکند که متعهد به انجام کاری است ولی از انجام ان سر باز میزند
مطالب بالا واقعیتی است که در جامعه ی ما به دلیل قانون مرد سالاری سایه ی شوم خود را در زندگی های زناشویی گسترده .بد نیست قدری قانون ازدواج وطلاق را بازنگری نمایند .بد نیست قدری هم به حقوق زنان احترام گذارند و حق طلاق را بین زن و مرد مساوی گردانند.بد نیست ازدواج دوم وو...آقایان بدون داشتن دلیلی محکمه پسند و بدون اخازه از همسر اول ممنوع و توام با مجازات اعلام گردد .
با اینکه می دونم عوامل روانشناختی عامل اصلی قضیست ولی عوامل اقتصادی به خصوص انتظارات اقتصادی زن از مرد و مقایسه او با دیگر مردان و فشاری که از این جهت به مرد می رسد به سرعت همه چیز را خراب می کند و اجازه گفتگو را می گیرد و فرصت ریکاوری از دست می رود. در واقع تشدید عوامل منفی از سرعت ریکاوری پیشی گرفته است.
واقعا همین طور است دوستی تعریف میکرد بخاطر فرزندم طلاق نگرفتم اما نزدیک 9 سال است هیچ گونه رابطه زناشوئ با همسرم نداشتم هم خودم اسیب میبینم هم همسرم
به کسی نیزنمیتواند بگوید تکلیف خود را نمیدانست
شاید مطلبی که میخوام بگم ربطی به این مطلب نداشته باشه اما...
جوانی که موقعه ازدواجش رسیده اما نمیتونه ازدواج کنه،مجبوره اون نیازهایی که به همسر دارد رو سرکوب کنه.تا حداقل یکم راحتر زندگی کنه.یه جوری خودشو تنها بار بیاره ،در نتیجه بعدا تو زندگی مشترک اون اخلاقو داره که درنتیجه به طلاق عاطفی یا رسمی منجر می شود.امیدوارم مسئولان در عمل به فکره جوونا باشند.
من هیچ نقطه تفاهمی با همسرم ندارم و تنها به خاطر دخترم با همسرم زندگی (به عبارت بهتر مردگی) میکنم
هیچ احساسی نسبت به هم نداریم بلکه هردو آرزوی مرگ همو داریم
خیلی از دوستای منم همینطوریند حالا شاید نه بشدت من
من وهمسرم هم دچار این طلاق عاطفی هستیم کاش یه کم منطقی میشد باهاش حرف زد اصلا حرف نمیزنه...
دلم میسوزه برای زوجهایی که با خوندن این مطالب فکر میکنن این چیزها واسه زندگی بقیه است فقط. یادم میافته منم اینجوری فکر میکردم. زمانی فهمیدم سر خودم اومده که کار از کار گذشته بود.
به نظرم یکی از دلایلی که در گذشته طلاق بسیار کمتر از امروز اتفاق می افتاد تعهد بالای طرفین نسبت به یکدیگر و خانواده بود. متاسفانه در چند سال اخیر این مسئله خصوصا از طرف خانم ها به شدت کاهش پیدا کرده!!
بنظرم زنهای بی کاردرخانه می نشینند بنفع خومثبت منفی می دهند
در مسأله طلاق چه واقعي و چه عاطفي موضوع اعتياد شوهران را فراموش نكنيم. كه شايد پس از چند سال پنهان كاري روزي به آن اعتراف مي كنندو...
عزیز من وقتی عاطفه و عشق در زندگی قیمت اموال پدر خانم معیار ازدواجه میشه همین وقتی پول در جامعه معیار شناخت و ارزش هر فرده میشه همین وقتی پول یا ظاهر مثلا موهای قشنگ شده معیار ازدواج میشه همین
مشکل واقعا در عدم توانایی گفتگوست. چرخاندن زبان و حرف زدن از همه بر می آید. منتها باید به نقاط عطفی در هر گفتگویی اشاره کنم که با انحراف کوچکی از اصل موضوع بحث را به حاشیه میبرد. هیچگاه در گفتگوهای ما مسئله ای حل نمیشود و همواره مسایل جدیدی ایجاد میگردد. تعمیم دادن یک بحث به مباحث دیگر کاری ست که خیلی ها انجام میدهند و با به رگبار بستن طرف مقابل بوسیله ی انتقادات و ایراد گرفتن هایی که هرکدام مجال جداگانه ای برای پاسخ می طلبد، طرف را به زعم خودشان زمینگیر و محکوم میکنند و خوشحال اند که مثلا پیروز شده اند درحالی که پیروزی واقعی زمانی به دست می آید که در خلال گفتگو مسئله ای یا سوءتفاهمی روشن شود و به بهبود درک متقابل بینجامد
همه مادر ها و پدرهایی که مثلا دارین فداکاری می کنین و هم دیگه رو تحمل می کنین، توروخدا این ظلم رو در حق خودتون و بچه هاتون نکنید. من 25 ساله پدر و مادرم با این وضع دارن زندگی می کنن و جز جنگ اعصاب هیچی نداشتیم. دیگه نمی تونم به اینده ی خودم فکر کنم. کاش جدا بودن
خودم ی مردم هستم ولی واقعابعضی جاهات به خانومها ظلم شده مایکی ازاشناهامون شوهرش بیماری دوقطبی داره فقط بخاطربچه هاش داره زندگی می کنه ولی اگرخانوم مشکل داشت راخت ردش می گردن خونه باباش حتی مسائل دیگه اگرمردی خیانت کنه عیب نداره ولی زن خودتون بهترمیدونیت دیگه
با سلام به هموطنان گرامی
مهر عروس:
دو کیلو پر مگس!!!
دندان های آقا داماد!!!!!
دست آقا داماد!!!!!!!!!!!
یک تن پوست پیاز!!!!!!!!!!!!!!!
1369 سکه تمام بهار آزادی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دوستان عزیز، آیا چنین مهریه هایی شرعاً و عقلاً درسته؟
آیا یکی از علل بالابودن میزان طلاق، همین مهریه های نجومی نیست؟
آیا وقتی سکه از 400 هزار تومان به 1500 هزار تومان جهش پیدا می کنه، تعیین آن بعنوان مهر، شرعا صحیح می باشد؟
پیشنهاد:
با عنایت به اینکه عاقدین محترم، نمایندگان رسمی قوۀ قضائیه هستند، پیشنهاد می کنم مهریۀ عروس خانمهای محترم را ( عین انتخاب اسامی جهت نوزادان در ادارات ثبت احوال) با یک لیست یا مقدار یا سقف مشخص تطابق دهند و درصورت مغایرت با شرع و عقل و منطق، از ثبت رسمی آن احتراز نمایند!
حالا گیریم دامادی از سر جوانی یا ثروت آنچنانی یا بلوغ بالای عقلی، بخواهد دو هزار سکه به عروس خانم تعهد دهد، در اینصورت بهتر است عاقدین محترم با تطابق تعداد سکه با آن لیست پیشنهادی، مثلا تا میزان حداکثر 110 سکه را در اظهار نامۀ رسمی ثبت نمایند و ما بقی سکه ها را آقاد داماد گل، از طریق مراجعه به بنگاها های معاملاتی املاک و زمین و یا خودرو و موبایل و غیره، به عروس خانم گل واگذار نمایند!!!
شما را بخدا مسؤلین محترم برای این طلاق خانمان برانداز علاجی ارائه دهید!!!
با تشکر ویژه از تابناک به جهت انتشار نظرات هموطنان و کامنتهایی ثبت شده بینندگان گرامی سایت
بهترین راه جلوگیری از طلاق, عدم ازدواج است
ادامه تحصیل دختران==افزایش تفکرات فمینیستی، فراموشی وظیفه زن و مرد ، حضور بانوان در عرصه های اجتماعی و در نتیجه افزایش طلاق، رشد آمار بیکاری مردان که نان آور خانواده هستند، پایین آمدن ارزش کار با توجه به اینکه زنان نیروی کار فوق ارزان شده اند، فراموشی و حتی مسخره کردن نقش مستحکم مرد (پدر) در خانواده، افزایش فساد اجتماعی، کاهش امنیت اجتماعی، و هزاران معضل دیگر
نتیجه: فمینیسم در ظاهر به نفع زن اما در باطن نابود کننده خود زنان و مردان و در نتیجه خانواده که سلول جامعه محسوب می گردد.
ممکن است خیلی ها منفی بدهند اما این واقعیتی انکارناپذیر است و با موافقت یا مخالفت نمی توان منکر آن شد. اینطور که پیش میرویم چند سال دیگر از خانه و خانواده خبری نخواهد بود که بخواهیم در مورد طلاق صحبت کنیم. و نکته آخر اینکه: هر چیزی که بنده خوشم آمد دلیل بر خوب بودن آن چیز نیست و هر چه که بنده بدم آمد دلیل بر بد بودن آن نیست. والسلام
طلاق عاطفی علت های زیادی دارد .دخالت و ایرادگیری و انتقاد خانواده ها ، انتظار گذشت همیشگی از طرف مقابل ، قضاوتهای غیر منصفانه نسبت به همدیگر، قبول نداشتن حق و حقوق طرف مقابل ، عدم گذشت و ..... متاسفانه جامعه مردسالار ما عرصه را بر خانمها تنگ تر می کند شما می بینید اگر مردی به حرف خانمش گوش کند و هوای او را داشته باشد و به او احترام بگذارد اطرافیان آنقدر به او می گویند "زن ذلیل" که نهایتا او را مجبور می کنند از روش و منش خوبش دست بردارد . برای آقایان توقع گذشت همیشگی از سوی همسر ، یک امر عادی است . اگر زنی همیشه گذشت کند ولی نخواهد یا نتواند در یک مورد گذشت کند شوهرش اورا محکوم می کند و دید بدی نسبت به او پیدا می کند و نمونه های دیگر . در ضمن اشتغال خانمها شرایط بهتری را برای خانمها ایجاد می کند و باعث می شود بنیان خانواده محکمتر شود و به هیچ عنوان باعث طلاق عاطفی نمی شود
من و دوستم از این شهر دو خواهر را به همسری گرفتیم که هر دو دبیر بودند. با وجودی که روز اول می دانستند که محل کار ما استان دیگری است، قبول کرده و سر سفره عقد نشستند. چند مدت بعد از زندگی مشترک شروع کردند ناسازگاری و خواستند که برویم شهر قزوین ساکن شویم که برای ما امکان پذیر نبود. در نتیجه بدون اطلاع ما، محل کار خود را به قزوین منتقل کردند و مهریه اشان را نیز اجرا گذاشتند. امکان سکونت در شهر قزوین برای ما نبود و در نتیجه هر دو جدا شدیم. با بلایی که سرمان آمده بود، تصمیم گرفتیم به نحوی این ضایعه را جبران کنیم. دوستم تلاش کرد و ارشد قبول شد و من نیز در مقطع دکتری دانشگاه سراسری قبول شدم و الان به عنوان عضو هیات علمی مشغول هستم. خوانندگان عزیز خوشحال می شوم اگر نظراتتان را درباره این اتفاق بدانم.
سلام وقتی خانمها وارد بازار کار میشوند وهمه آنها رو استخدام میکنند چه توقعی دارید که فردا شوهر داری کنند واقعا ما هم چیز رو فراموش کردیم خانمها رو بر سر مردان سوار کردیم فقط ایند رو تصور کنید چه خواهد شد
زنان را به خانه ها برگردانید و مردان هم وظایف بیرون را انجام دهند.
باسلام در این عصر ما زندگیمان تحت ثاثیر خیلی مسائل نظیر پول / تحولات اجتماعی فرهنگی و حتی دینی وخصوصا اقتصادی و سیاسی میباشد / در امر ازدواج دیگر تنها از روشهای سنتی نمی شود بهره برد / حتما باید از روشهای علمی همانند مشاوره / تحقیق / پزشکی /مشاهده و تحقیق/ اموزش قبل از انتخاب و بعد از ازدواج بکار گرفته شود بزرگترها کوتاه بیایند/زندگی ساده وبی الایش را ترویج نماید/دولت نقش پر رنگتری را باید ایفا کند/ مراجع محترم و اجتماع و خانواده ها باید وارد این میدان خطر بشوند و گرنه در اینده ما شاهد کشوری کوچک با مشکلاتی همانند اروپا و پرونده های پزشکی و قضایی و بقولی بی هویتی نسل اینده روبرو خواهیم بود/با سپاس
مهمترین علت اصلی طلاق که همه آقایان هم میدانند و خود را به ندانستن میزنند اوضاع بد اقتصادی و...کشور است
تراخدا بجاي اين همه برنامه چيپ تلويزيون برنامه هايي براي ارتقامهارت هاي زندگي مخصوصا براي خانم هايي كه تهي از منطق هستند پخش كنيد
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی