دو هفته از وقوع زلزله بوشهر می گذرد، برای پیگیری اوضاع زلزله زدگان بار دیگر به مناطق زلزله زده میروم. در ابتدای منطقه زلزله زده بنرهای زیادی در ابعاد بزرگ دیده میشد که در آنها از طرف مردم زلزله زده از زحمات استاندار، نماینده گان مجلس و سایر مقامات اجرایی جهت خدمات انجام شده تقدیر شده است. در همه منطقه زلزله زده اینگونه بنرها دیده میشود.
به گزارش ایلنا، واقعیت چیزی نیست كه روی بنرها و پارچه نوشته هاست و مشكلات بیش از خدماتی است كه ارائه شده، در روستای چاهگاه با آقای هشیار یكی از ساكنان این روستا گفتگو میکنم.هشیار از آواربرداری انتقاد كرده و می گوید که وضعیت آوار برداری به کندی پیش می رود.اوضاع بهداشتی روستا چندان تعریفی ندارد و به گفته هشیار ۲ تا ۳ سرویس بهداشتی برای روستای ۸۰ خانواری آوردهاند که آب هم ندارند.
هشیار می افزاید:هیچ دستگاه خنک کنندهای نداریم و در این هوای گرم زندگی کردن در این چادرها بدون کولر غیر قابل تحمل است، وضعت بهداشتی ما اسفناک و غیر قابل باور است، هرکس که بتواند شبها مقداری آب سرد بر سر و روی خود میریزد. ما از روز زلزله تاکنون حمام نرفتهایم.
جواد یکی از جوانهای روستاست كه با دید مثبت به قضیه نگاه میکند. وی میگوید: وضعیت کمکها خوب است البته چند روزی هست که توزیع آب و غذای آماده قطع شده است، سرویس بهداشتی هم آوردهاند که به زودی نصب میشود.
برای تهیه گزارش به کوچه و پس کوچهها شنبه میروم؛ خانم شیخی که مرا به گرمی می پذیرد و در کنار خانوادهاش در چادر سفید هلال احمر در پاسخ به سوالاتم میگوید: چند سرویس بهداشتی و حمام به صورت عمومی در شهر نصب کرده اند، دو تا در شرق، دو تا در غرب، کسی که در مرکز زندگی میکند چه باید بکند؟ این سرویسها فقط به اندازه رفع مشکل ساکنان اطراف است ما فقط یک بار توانستهایم از بعد از زلزله بچههایمان را آن هم با آب سرد شستشو دهیم؛ وضعیت بهداشتی با آوار برداریها و گرد خاک حاصل از آن اسف بارتر شده است گرما در چادرها غیر قابل تحمل است ما به کولر نیاز داریم.
پس از آن وارد چادر خانواده دژگاهی میشوم و در آنجا آقای دژگاه که از رزمندگان جنگ است میگوید: بابت سلامتیمان خدا را شکر میکنم، از طرف همه ارگانها به تمام معنی به ما رسیدگی شده است اما ما مشکل سرویس بهداشتی و حمام داریم و از زمان زلزله تا به حال حمام نرفتهایم و مشکل دستشویی را نیز به سختی برطرف میکنیم چون کپر نشین بودهایم با این مشکلات به نحوی سر میکنیم فقط امیدواریم به زودی این مسائل برطرف شود.
چند نفر در کنار چادری که در وسط یک حیاط زیر سایه دیوار دراز کشیدهاند، اذن ورود میطلبم، با بیمهری جواب میگیرم، وقتی میگویم خبرنگارم؛ پیر مرد میگوید: بروید ما حرفی نداریم!
زنی که در کنار اوست نیز میگوید: این همین حرفی است که از مسئولین اینجا شنیدهایم، من تازه پیش مسئولین بودهام آنها به ما میگویند «بروید! شما صبح هم اینجا بودهاید!»
پیرمرد از من میخواهد که از آنجا بروم و صدایشان را از ضبط صوت هم پاک کنم.
خانم دهقانی در چادر دیگری میگوید که فرزندانش از زمان زلزله به اندازه یک تعویض لباس با آب سرد در منزل حمام رفتهاند. وی درباره وضعیت سرویس بهداشتیها و حمامهای عمومی میگوید: چند تایی کنار جمعه بازار که از ما خیلی دور است گذاشتهاند و استفاده از آنها با این فاصله زیاد و مسائل اجتماعی و کوچک بودن اینجا دشوار است.
آخرین کسی که فرصت پیدا کردم تا با او گفتوگو کنم خانم جمشیدی است. او میگوید: چند روزی است که توزیع غذای گرم و آب قطع شده ولی مواد غذایی کنسروی توزیع شده میشود.