بازدید 4051
۱

دستور پسر برای دزديدن خودروی مدل بالای پدر

کد خبر: ۳۰۱۰۰۲
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۶ 06 February 2013
دزدان خودروي مدل بالاي يک کارخانه دار از پسر نوجوان وي دستور مي گرفتند.

به گزارش وطن امروز، چندي پيش مردي کارخانه دار در تماس با پليس 110 تهران از به سرقت رفتن خودروي گرانقيمتش از داخل پارکينگ خانه اش در شهرک غرب خبر داد. دقايقي بعد تيمي از تجسس کلانتري 134 شهرک غرب براي بررسي ماجرا به مقابل خانه اين مرد رفتند که وي به ماموران گفت: در پارکينگ خانه ام کنترل دار است و کنترل هاي آن هم در اختيار من و همسرم است. از سوي ديگر خودروي لکسوس من دزدگير داشت و سوئيچ آن نيز کامپيوتري است. هر چقدر فکر مي کنم مي بينم سرقت آن محال است!

با ادعاي مرد ثروتمند، ماموران در بررسي قفل هاي در پارکينگ متوجه شدند هيچ آثاري از دزدي وجود ندارد و با توجه به بلند بودن ديوارها و وجود حصار دزد يا دزدان نمي توانستند وارد پارکينگ شوند و دست به دزدي بزنند بنابراين با فرضيه سرقت از سوي يکي از اعضاي خانواده يا بستگان آنها روبه رو شدند. با اعلام شماره خودروي گرانقيمت به واحدهاي گشت پليس و ثبت آن در سيستم سراسري پليس توقيف اين لکسوس در دستورکار ماموران قرار گرفت.

بررسي هاي تيم تحقيق نشان داد پسر 17 ساله مرد ثروتمند رفتارهاي مرموزي دارد و با وارد شدن پليس براي يافتن سرنخي از ماجرا، وي شماره موبايلش را تغيير داده است. اين نوجوان که «نيما» نام دارد در بازجويي ها ادعا کرد اطلاعي از ماجرا ندارد و با اظهارات ضد و نقيض قصد فريب ماموران را داشت و با اين کار شک آنها را بيش از پيش برانگيخت. تيم تجسس که به رفتار نيما مشکوک شده بود گوشي موبايل وي را تحت تجسس قرار داد و با بررسي پيامک هاي رد و بدل شده وي با 2 نوجوان ديگر به نام «سينا» و «آرش» که درباره يک ملاقات مرموز قرار گذاشته بودند دريافتند رازي بين اين 3 نوجوان وجود دارد که درباره سرقت خودروي لکسوس است.

بدين ترتيب نيما دوباره تحت بازجويي قرار گرفت و وي که پي برده بود پليس رازش را براي پدرش فاش خواهد کرد زير گريه زد و گفت خودرو را بدون اجازه پدرش به سينا و آرش قرض داده است و آنها قرار بود چند ساعت بعد خودرو را برگردانند ولي ادعا مي کنند خودرو دزديده شده است. با ادعاهاي نيما، سينا و آرش نيز بازداشت شدند و در ادعاهاي ضد و نقيض عنوان کردند طراح اين دزدي نيماست و وي قصد داشته با فروش خودروي پدرش به يک مالخر در شهريار براي خود يک پژو 206 و يک گوشي گرانقيمت بخرد و مقداري از پول را نيز به ما بدهد.

هنگامي که نيما در مواجهه حضوري با ادعاهاي همدستانش روبه رو شد ديگر نتوانست حقيقت را پنهان کند و به ناچار اعتراف کرد و گفت: پدرم کارخانه دار است و وضعيت مالي بسيار خوبي دارد. وي فقط به کارش فکر مي کند و اهميت چنداني به من و خواهرم نمي دهد، مدتي است که از پدرم مي خواهم خودرويي براي من و خواهرم بخرد و ما به صورت مشترک از آن استفاده کنيم ولي وي هر بار با بهانه اي عنوان مي کند اکنون وقت آن نيست يا پول ندارد يا وقت ندارد!

وي در ادامه افزود: همه هم سن و سال هايم خودروهاي مدل بالادارند و از امکانات خوبي برخوردارند ولي من با اين وضعيت مالي خوب پدرم از امکانات بسيار پايين تري برخوردارم، بنابراين تصميم گرفتم با همدستي آرش و سينا خودروي گرانقيمت پدرم را بدزديم. چند روز پيش کليد لکسوس را برداشتم و کليد يدکي از آن تهيه کردم، سپس 2 روز پيش در پارکينگ را با کنترل باز کردم و سينا خودرو را به ميدان صنعت برد و آنجا منتظر من و آرش ماند، من نيز با خونسردي ساعتي بعد از مادرم براي خريد شلوار پول گرفتم و به صورت بسيار عادي از خانه خارج شدم و همراه دوستانم خودروي پدرم را براي فروش نزد مرد مالخري که شماره اش را از کسي گرفته بوديم برديم، وي گفت که لکسوس را 20 ميليون مي خرد ولي بايد دوري با آن بزند تا مطمئن شود که خودرو از لحاظ فني سالم است، وي سوار شد و هر چقدر منتظر مانديم خبري از وي نشد.

با اعترافات هر 3 نوجوان تيم تجسس تلفن مرد مالخر را تحت رديابي هاي ويژه قرار داد و موفق شد آدرسي از وي در شهرک سعيديه شهريار به دست بياورد و پس از چند روز تعقيب و مراقبت وي را مقابل مخفيگاهش دستگير کند. مرد مالخر که «بهروز» نام داشت در بازجويي ها ادعاي بي گناهي کرد ولي هنگامي كه با 3 نوجوان ساده لوح روبه رو شد لب به اعتراف گشود و گفت خودروي لکسوس را در پارکينگ يکي از همدستانش در شهريار گذاشته است و قصد داشتند پس از چند روز وسايل و قطعات آن را اوراق کنند و به قيمت خوبي به مشتريان قطعات لکسوس بفروشند. براين اساس ماموران به پارکينگ رفته و با پيدا کردن خودرو همدست ديگر بهروز را نيز دستگير کردند و موفق به کشف 2 خودروي سرقتي ديگر شدند.

بنابراين گزارش اين 2 دزد قديمي که چندين سابقه ديگر در سال هاي گذشته نيز دارند به سرقت و خريد 10 خودروي سرقتي ديگر اعتراف کردند که تلاش براي يافتن سرنخ هايي از ساير سرقت هاي احتمالي آنان ادامه دارد.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۶
انتشار یافته: ۱
من که الان 30 سالمه هیچ ماشینی ندارم حتی پولی برای ازدواج ندارم کاش کمی به پایین تر از خودتان هم نگاهی کنی...
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست