بازدید 4745
۷

پدر مقتول به‌خاطر‌ محرم از خون دخترش گذشت

کد خبر: ۲۸۵۶۳۷
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۱ - ۰۸:۱۵ 17 November 2012
مرد جوان به اتهام قتل همسرش در زندان بود و شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص او آغاز شده بود.
 
به گزارش همشهری خانواده‌اش برای گرفتن رضایت بارها و بارها نزد پدر و مادر مقتول رفته بودند اما هر بار فقط یک جمله از زبان آنها شنیده بودند؛ اینکه قصاص می‌خواهند و تا قاتل دخترشان مجازات نشود، آرام نمی‌گیرند. اما هنوز چند روز به شروع‌ ماه محرم مانده بود که اتفاق عجیبی افتاد. پدر مقتول به دادسرای جنایی تهران رفت و گفت که تصمیم گرفته از قصاص بگذرد.
 
سحرگاه 17اردیبهشت‌ماه سال 89 مسئولان بیمارستانی در پاکدشت با پلیس تماس گرفتند و خبر از مرگ مرموز زن جوانی دادند. مأموران راهی بیمارستان شدند و در بررسی‌های نخست دریافتند قربانی زن 27ساله‌ای است که در اثر واردشدن ضربه سختی به سرش جان باخته است. از سوی دیگر وجود آثار ضرب و شتم روی بدن قربانی نشان می‌داد که او قربانی یک جنایت شده و به همین‌خاطر ماجرا به بازپرس و کارآگاهان جنایی گزارش شد.
 
نخستین مرحله از تحقیقات بازجویی از کسی بود که مقتول را به بیمارستان منتقل کرده بود. او برادرشوهر زن جوان بود که در بازجویی ادعا کرد: ساعت سه بامداد برادرم با من تماس گرفت و درحالی‌که به‌شدت سراسیمه بود مدعی شد که همسرش از پله‌ها افتاده و سرش شکسته است. او از من خواست به کمکش بروم تا همسرش را به بیمارستان برسانیم. بلافاصله به‌همراه مادرم به سمت خانه بردارم که در روستایی حوالی پاکدشت است رفتیم.
 
عروسمان نفس نمی‌کشید و سرش به‌شدت زخمی شده بود. دستپاچه شده بودیم و او را سوار ماشین کردیم و به بیمارستان رساندیم اما تلاش پزشکان نتیجه‌ای نداد و آنها پس از معاینات اولیه گفتند که حدود چهار ساعت از زمان مرگ عروسمان می‌گذرد و علت مرگش ضربه‌ای است که به سرش وارد شده است. مرد جوان افزود: وقتی خبر مرگ عروسمان را شنیدیم، برادرم با گفتن این جمله که باید پسرش را به جایی ببرد از بیمارستان بیرون رفت و دیگر برنگشت. با اظهارات این مرد و با توجه به اینکه احتمال می‌رفت برادر وی دست به قتل همسرش زده باشد، دستور بازداشت او صادر و تحقیقات برای دستگیری وی آغاز شد.
 
سه روز بعد
 
درحالی‌که بررسی‌ها در این پرونده ادامه داشت، مأموران متوجه شدند که همسر مقتول بعد از خروج از بیمارستان نه‌تنها به خانه‌اش نرفته، بلکه بدون برجا گذاشتن ردی از خودش متواری شده است. این مسئله فرضیه اینکه وی دست به قتل همسرش زده باشد را قوت می‌بخشید. سه روز بعد از جنایت، درحالی‌که جست‌وجو برای دستگیری متهم ادامه داشت، وی نزد پلیس پاکدشت رفت و خود را تسلیم کرد. او بعد از اعتراف به قتل همسرش گفت: مدت‌ها بود که با همسرم اختلاف داشتیم و مرتب با هم درگیر بودیم. اختلافمان بر سر مسائل جزئی و پیش پا افتاده بود اما باعث شده بود که هر روز بینمان مشاجره دربگیرد.
 
وی ادامه داد: شب حادثه باز هم با هم بر سر همین مسائل درگیر شدیم. من که به‌شدت عصبانی شده بودم کنترلم را از دست دادم و همسرم را به باد کتک گرفتم. سپس با چوب ضربه‌ای به سرش زدم که باعث شد تعادلش را از دست بدهد و از پله‌های خانه سقوط کند. من که به‌شدت ترسیده بودم به سمتش رفتم و از او خواستم که به بیمارستان برویم اما همسرم مخالفت کرد و مدعی شد که حالش خوب است اما بعد از چند ساعت متوجه شدم که از حال رفته و نفس نمی‌کشد.
 
در نوبت اعدام
 
با اعتراف متهم به جنایت و بازسازی صحنه قتل، پرونده او با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. مدتی بعد متهم در شعبه 113دادگاه پای میز محاکمه رفت تا از خودش دفاع کند. در این جلسه خانواده مقتول تنها چیزی که از دادگاه خواستند، صدور حکم قصاص متهم بود. حکمی که از بعد از پایان جلسه دادگاه، قضات دادگاه با آن موافقت کردند و به این ترتیب داماد جنایتکار محکوم به مرگ شد. این حکم بعد از تأیید در شعبه 15دیوان عالی کشور، برای فراهم‌شدن مقدمات اجرا به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و پیش روی قاضی جمشیدی، رئیس اجرای احکام دادسرا قرار گرفت. این در حالی بود که با شروع شمارش معکوس برای قصاص مرد جوان، تلاش خانواده او برای گرفتن رضایت به جایی نرسیده بود.
 
در چنین شرایطی تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی نیز برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول آغاز شد. با این حال خانواده قربانی تا همین چند روز پیش می‌گفتند که فقط قصاص می‌خواهند. اما هفته گذشته پدر مقتول به دادسرا رفت و گفت که آمده تا دامادش را پیش از رفتن پای چوبه دار ببخشد. این مرد به قاضی جمشیدی گفت: با اینکه هنوز مرگ دخترم را باور ندارم و او مظلومانه و بی‌گناه به قتل رسید اما تصمیم گرفته‌ام که دامادم را ببخشم و رضایت دهم.
 
وی ادامه داد: من این تصمیم را به‌خاطر شروع‌ماه محرم گرفته‌ام و امیدوارم دامادم بعد از آزادی توبه کرده و زندگی تازه‌ای شروع کند. با اعلام رضایت پدرزن، داماد وی از اعدام رهایی یافت و بدین‌ترتیب پرونده بار دیگر به دادگاه کیفری فرستاده خواهد شد تا متهم از لحاظ جنبه‌عمومی جرم محاکمه شود.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۷
آفرين بر پدر بزرگوار اين خانواده كه با بخشش خون دخترش از داغدار شدن يك خانواده جلوگيري كرد . خداوند خير دنيا و آخرت به اين پدر بدهد و روز قيامت با مولايش امام حسين (ع) محشورشان گرداند.
چقدرراحت
جز افسوس و تاسف چیزی نمی ماند. اگر قانونی داشتیم که ضرب و شتم براحتی مورد عفو و چشم پوشی قرار نمی گرفت شاهد مرگ عزیزان خاموش نبودیم
آفرین به این بزرگ مرد آفرین ، خیلی سخت است خدا نصیب هیچ خانواده ای نکندحتی تصور این موضوع اشک آدم را در میآورد.
اخه این گذشتها یک علت دیگه هم داره عزیز دل برادر و ان دیــــــــــــــــــــه ای است که باید خانواده مقتول ( زن) بپردازد چرا که همانطور که میدانید دیه زن نصف مرد است پس برای اجرای حکم باید نصف دیه را به خانواده قاتل( مرد) پرداخت کرد تا حکم جاری شود و از انجا که به ندرت خانواده ای پیدا میشود مبلغ گزاف دیه را توان پرداختش را داشته باشد این است که مجبور است رضایت بدهد و چاره ای دیگری برای اجرا شدن حکم نیست این است که هم زن بینوا مظلومانه کشته میشود و حالا خانواده داغدارش باید تمام دار و ندار خود را چوب حراج بزند تا بتواند به حق خود برسد یعنی قصاص ، به همین دلیل ترجیح میدهد گذشت کند تا یک خانواده را در به در و اواره کند اقایان مگر داغش از بین رفته که گذشت کند؟؟؟ درد بی درمان بی پولی است که باید همه جوره از حقت بگذری بهتر است چشمها را بشوییم جور دیگر ببینیم من هم داغدارم اما باید نصف دیه را بپردازم از کجا بیاورم هان از کجا دار وندارم هم که بفروشم نمی توانم نصف دیه ان مرد را فراهم کنم تا خون دخترم پایمال نشود
قصد کشتن هم نداشت و اتفاقی بود. ولی با اینحال مجرم بود. پدر خیلی بزرگواری کردند.
توجه کردین هر کسی کار پدر رو تایید کرده منفی خورده. احساس میشه رنگ بخشش در جامعه داره کم رنگ میشه.
عدم بخشش برای کسانی است که جنایتی رو از روی عمد انجام میدن. این آقا جنایت کرده و حق ضرب و شتم همسرشو نداشته و باید بخاطره این کار مجازات بشه ولی قتل ناخواسته بوده. و پدر مرحومه زندگی دوباره بهش بخشیده.
برچسب منتخب
# حادثه سقوط بالگرد رییس جمهور # سید ابراهیم رئیسی # حسین امیر عبداللهیان # سیدمحمدعلی آل هاشم # مالک رحمتی
وب گردی