فرارسيدن هفته بسيج فرصت مناسبي بود تا دقايقي را با سردار افشار به عنوان كسي كه ساليان متمادي فرماندهي اين نيرو را بر عهده داشته است، به ارزيابي برخي مسائل مرتبط با حوزه بسيج بپردازيم.تابناك ـ با توجه به سند چشمانداز بيست ساله نظام و ايران 1404، جايگاه بسيج در اين برنامه و سند چشمانداز، چگونه و در كجا تعريف شده است؟ وضعيت كنوني بسيج در رسيدن به اين جايگاه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
افشار: متأسفانه هر چند در سند چشمانداز، به صورت كلي نامي از بسيج به ميان نيامده است، اما در آنجا كه تعريف ايران 1404 يعني ايران پس از چشمانداز در پايان بيست سال را معرفي ميكند، ميگويد: بايد كشوري باشد امن، مستقل، مقتدر، با سامانه دفاعي مبتني بر بازدارندگي همهجانبه و پيوستگي مردم و ديگر موارد.
پس همان گونه كه اشاره شد، در موادي از سند چشمانداز كه درباره مسائل فرهنگي و اجتماعي و امنيتي بحث ميشود، به نوعي به بسيج اشاره شده است؛ همانند اشاراتي كه به ميان آمد.
بنابراين، بهتر بود در سند چشمانداز، به بسيج به خاطر اهميت ويژهاي كه در توسعه همهجانبه كشور و حفظ ارزشهاي انقلاب دارد، اشاره ميكردند. يادم هست هنگامي كه در ستاد كل نيروهاي مسلح بودم. در آنجا پيگيريهايي براي درج نام بسيج در چشم انداز بيست ساله نظام داشتيم كه به نتيجه نرسيد. البته در برنامههاي پنج ساله سوم و چهارم كه از روي سند چشمانداز تنظيم ميشود، اشارههاي مشخصي به توسعه بسيج داريم.
گمان ميكنم با توجه به اينكه بسيج در همه عرصههاي دفاعي، امنيتي، فرهنگي و اجتماعي نقش بالايي دارد، برخي اهداف سند به طور كلي به بسيج و مأموريتهاي آن برميگردد. مثلا در اشارههايي كه به ويژگيهاي ايران بيست سال آينده شده، موارد كاملا مشهودي هست، مانند اينكه امنيت پايدار با مشاركت مردم ـ كه در سند آمده ـ از طريق بسيج ممكن است. همچنين استقلال و اقتدار كشور نيز از طريق بسيج مردمي حاصل ميشود، به ويژه در فرازهايي كه در آن به سامانه دفاعي مبتني بر بازدارندگي همه جانبه اشاره شده و بديهي است كه افزايش قدرت نيروهاي مسلح، نقش اساسي در بازدارندگي داشته و مشاركت و حضور مردم و آمادگي آنها نيز نقش مهمي در اين بازدارندگي بر عهده دارد.
البته دوستاني كه مشغول تنظيم سند چشمانداز بودند، ميگفتند كه ما در سند بيست ساله نظام، هيچ اشارهاي به سازمان و ارگانهاي حكومتي نكرده و نامي از آن نياوردهايم. پاسخ ما هم اين بود كه بسيج، يك فرهنگ و يك هدف است و فقط يك تشكيلات نيست؛ يك تفكر و هدفي است كه خوب بود در اين سند به آن اشاره ميشد.
تابناك- براي شفافتر شدن موضوع، بايد مقداري درباره پيوند بسيج با دولتها و نيز نسبت اين نهاد با سازمانهاي دولتي اشاره كرد. بسيج نهادي دولتي، شبه دولتي و يا مردمي است؟
افشار: در آغاز، بايد اشارهاي به پيوند مردم و حكومت كرد. مردم در پيوند خود با حكومت و نظام در انتخابات گوناگون شركت ميكنند و يا در راهپيماييها حضور به هم ميرسانند كه همين حضور و مشاركت، پيوندهاي حاكميت و مردم را تقويت ميكند، اما بسيج بستر حضور سازمان يافته مردم در نظام است كه پيوند حاكميت و مردم را به صورت عيني و عملي و مستمر برقرار ميكند.
بسيج يك هويت استثنايي دارد؛ هم در كشور ما و هم در سطح بينالمللي. شما اگر ارتشهاي خلق دنيا مانند كشورهاي سوسياليستي و كمونيستي را بررسي كنيد، در آنها حضور اقشار مردم در ارتش خلق اجباري و الزامي است و به اين گونه است كه بايد همه اقشار و اصناف گوناگون مانند دانشجويان و دانشآموزان و كارگران، عضو ارتش خلق باشند.
در كشورهاي سرمايهداري نيز حضور مردم در ارتشها با حقوقهاي بالا تأمين ميشود. اين روش مانند اينكه با قراردادهاي ماهيانه عضو اين ارتشها شده و مزايا و حقوق بالايي هم دريافت ميكنند. يا مثلا شيوههاي مزدوري و يا روشهايي كه در غرب براي حضور و مشاركت مردم به كار ميگيرند. اين روش داوطلبانه بودن مردم در بسيج و يك سازمان دفاعي، واقعا بينظير است.
براي همين هم ميتوان گفت بسيج، نه يك سازمان دولتي است و نه يك سازمان مردمي و شايد بهترين تعبير اين باشد كه بگوييم مردميترين نهاد دولتي بسيج است و دولتيترين نهاد مردمي هم بسيج است. به همين خاطر، وقتي شما به پايگاههاي بسيج مراجعه ميكنيد، ميبينيد كه همه با طيب خاطر و علاقه شخصي عضو بسيج شدهاند، نه به طمع پول و زور و .... ولي از سوي ديگر، همين پايگاههاي مقاومت در سلسله مراتب به ردههاي سپاه متصل است كه هويت اتصال و پيوستگي با نظام را شكل ميدهد.
تابناك- رابطه دولتها با بسيج چگونه بوده و تا چه اندازه از اين ظرفيت و توان بسيج استفاده كردهاند؟ به ويژه ارزيابي شما از رابطه دولت نهم و بسيج چگونه است؟
افشار: دولتها در رابطه با بسيج بسته به گرايشها دارند. اگر گرايشهاي بسيجي دولتها محكم باشد، به بسيج كمكهاي خوبي ميكنند و اين اصول نانوشتهاي است كه اگر همه دستگاههاي اجرايي، روحيه بسيجي داشته باشند، اين همكاري را دارند و در غير اين صورت، با قانون و ضابطه همكاري نميكنند. همانگونه كه در برخي برههها، ما ديديم كه بسيج در غربت بود و به انزوا كشيده شد.
اما درباره دولت نهم بايد گفت كه اين دولت، هويت خود را با اتكاي به روحيه بسيجي رقم زد و رويكرد مردم و علاقه آنان به دولت بيشتر به دليل همين ويژگيهاي مردمی و بسيجی دولت بوده است.