وقتی کلمه انتظار را میشنویم، نخستین تداعی معنایی که به ذهنمان میرسد، امید است؛ امید به روزی که دردهای نگفته و فریادهای فروخفته خویش را به صاحب عصری بگوییم که بدون منت و بی واسطه رابطان متملق امروز، بر سفره اسرار ما نشسته و به ما اجازه طرحالأمان بدهد.
به گزارش «تابناک»، از انتظار واقعی سخن میگوییم، عطف به چنین انتظاری امید به تعالی و رهایی از قید و بندهای تحمیل شده نیز مطرح میشود.
گشایش در امور و امید به بهبود در شرایط سخت، رهاورد فرهنگ انتظار راستین است، ولی همچنان که مسخ هویتی افراد در پارهای اوقات، منجر به پرستش خدایان دروغین به جای خدای واقعی میشود، درباره فرهنگ انتظار نیز گاهی مسخ هویتی افراد، منجر به انتظارهای دروغین میشود.
انتظاری که مراد و منظور آموختههای اصیل دینی ماست، به مجموعه باورها و رفتارهایی اشاره دارد که به واسطه همان باورها و رفتارهای درست، جهان در مسیر ظهور منجی بشریت قرار گرفته باشد.
متأسفانه مواقعی بوده که مشکل مسخ هویتی در افراد، به جای اینکه از فرهنگ انتظار رهاورد امید و گشایش در امور را برای مردمان منتظر فراهم آورد، به جای آن مجموعه باورها و رفتارهای آغشته به خرافات و فرصت طلبیها را برای جوامع به ارمغان آورده است.
البته در تاریخ ادیان الهی نیز همواره انسانهای مسخ یافتهای بوده که در کنار زحمات پیامبران برای راهنمایی و تبیین تربیتی جوامع، درصدد الگوبرداری دروغین و سوءاستفاده بودهاند.
شاید قصه مدعیان دروغین پیامبری که به ویژه پس از تبیین پیامبران واقعی به رسالت الهی، درصدد فریب افکار عمومی و عوام فریبی بودهاند و ادعای رسالت نمودهاند، خود سندی گویا در راستای بهرهبرداریهای فرصت طلبانه از ادیان الهی بوده باشد.
در زمان امروز ما نیز همین مشکل مسخ هویتی افراد، گاهی منجر بدین ادعاهای دروغین شده است که گروهی از فرصتطلبان دین ستیز با نقاب خدمت به آرمانهای دینی، عملا «پا در عرصه تبلیغات و بهرهبرداری ابزاری از مقدسات نهاده و از باورهای دینی مردم سوءاستفادهها کردهاند.
فرهنگهای انتظاری که به اقتضای مصالح افراد، سر از فرهنگ ایران باستانی درآوردهاند، باورها و رفتارهای مدعیان انتظاری که به صورت فصلی و آن هم در آستانه انتخابات مهم مردمی، برای عوام فریبی افکار عمومی، ادعاهای کاذبی از انوار خیالی تا قصه پردازیهای مجعول مستند در جهت تأثیرگذاری بر نگرش و قضاوت افراد در جهت اهداف سیاسی و دنیوی خود داشتهاند، همه و همه به دلیل بحران هویتی افراد پدید آمده است.
چگونه میشود، افرادی ادعای انتظار راستین داشته باشند، ولی در همان حال بحران اخلاقی را از تهمت تا برچسبهای تحقیر کننده نسبت به آحاد جامعه روا داشته باشند؟ چگونه می شود از فرهنگ انتظار سخن گفت، در حالی که انتظار امید دیگران را به نومیدی بدل کرده باشیم؟