بازدید 64537

در برنامه جنجالی خاله شادونه چه گذشت؟

عصر پنج‌شنبه 21 اردیبهشت ماه سال جاری هر کسی می‌شنید در برنامه خاله شادونه حادثه‌ای فاجعه‌آمیز رخ داده است، شوکه می‌شد و باور نمی‌کرد. 3 کودک کشته شدند و 7 کودک در بیمارستان‌‌‌های مختلف تحت درمان قرار گرفتند.
کد خبر: ۲۴۴۲۰۶
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۶ 12 May 2012
روزنامه ایران نوشت:

برنامه خاله شادونه برای کودکان خرمدره پایان دلخراشی داشت و مرگ 3 کودک را زیر دست و پا رقم زد. وقتی خاله شادونه در پایان برنامه از بچه‌‌‌ها خواست نزد مادرانشان بروند هیچ کس تصور نمی‌کرد فاجعه‌ای آفریده شود.

عصر پنج‌شنبه 21 اردیبهشت ماه سال جاری هر کسی می‌شنید در برنامه خاله شادونه حادثه‌ای فاجعه‌آمیز رخ داده است، شوکه می‌شد و باور نمی‌کرد. 3 کودک کشته شدند و 7 کودک در بیمارستان‌‌‌های مختلف تحت درمان قرار گرفتند.

شادی رنگ باخته

بلیت‌‌‌ها از یک هفته پیش به فروش رسیده بود. بچه‌‌‌ها ثانیه​شماری می‌کردند تا روز اجرای برنامه برسد. پلاکارد‌‌‌های توزیع شده در شهر، هیجان بچه‌‌‌ها را بیشتر می‌کرد. عسل تا صبح رویای خاله شادونه را می‌دید و صبح‌‌‌ها از مادر می‌پرسید چند شب دیگر باید بخوابد تا در برنامه خاله شادونه حاضر شود. برای همبازی‌هایش گفته بود که قرار است در برنامه خاله شادونه شرکت کند و بلیت را هم در دست دارد.

روز پنج‌شنبه زودتر از همیشه از خواب بیدار شد. دل توی دلش نبود تا خاله‌ شادونه را از نزدیک ببیند. از ظهر لباس‌هایش را پوشید و آماده شده بود تا ساعت 3 بعد از ظهر به همراه مادر به سالن برود. طاقت و قرار نداشت، مادر وقتی بی‌صبری وی را دید، زودتر حاضر شد و تصمیم گرفت برای آن‌که عسل کوچولو بیش از این انتظار نکشد وی را به سالن برگزاری مراسم ببرد. مسیر زیادی نبود و نیم ساعته به سالن رسیدند اما با جمعیت زیادی پشت در سالن روبه‌رو شدند. قرار بود بچه‌‌‌ها از مادرانشان جدا شوند و همگی کنار هم بنشینند. عسل، هم دستان مادرش را ر‌‌ها کرد و بین بچه‌‌‌ها نشست. برنامه شروع شد. برایش مانند رویا بود و وقتی خاله شادونه را برابرش و نزدیک خود دید آنقدر ذوق کرده بود که مانند بقیه بچه‌‌‌ها نمی‌توانست روی زمین بنشیند و سعی می‌کرد سر پا خاله شادونه را تماشا کند.

سروصدای زیاد بود اما بچه‌‌ها همه می​خندیدند و مادران از شنیدن شادی بچه‌هایشان به وجد آمده بودند. برنامه یک ساعت طول کشید و انتهای برنامه بود که خاله شادونه با صدای بلند گفت: حالا بچه‌‌ها پیش مامان‌هاشون برند. همین که خاله شادونه از روی سن بیرون رفت غوغایی فاجعه‌آور به پا شد. هرکدام از بچه‌‌ها باید مادرشان را از میان جمعیت مادران پیدا می‌کردند. در اصلی سالن هم بسته شده بود و جمعیت باید از در‌های فرعی کوچکی که در اطراف سالن قرار داشت خارج می‌شدند. عسل کوچولو و دیگر بچه‌‌ها نمی‌توانستند مادرشان را در میان این زنان پیدا کنند و همگی بی‌اختیار در هجوم جمعیت به سمت در‌های خروجی کشیده می‌شدند و مدام مادرشان را صدا می‌کردند اما انگار هیچ‌کس صدایشان را نمی‌شنید. عسل پایش لغزید و به زمین افتاد. هجوم جمعیت و عبور آنها از روی جسم کوچک عسل، وی را بی‌هوش کرده بود. این کودک 4 ساله پس از خروج جمعیت به بیمارستان منتقل شد و نمی‌دانست رویای تماشای برنامه خاله شادونه برای همیشه در ذهنش به کابوس تبدیل می‌شود. عسل کوچولو نجات پیدا کرد اما 3 کودک در سرنوشت مشابهی تسلیم مرگ شدند.

بنا به تحقیقات خبرنگاران شوک از هفته گذشته بلیت‌‌های برنامه خاله شادونه در مهد‌های کودک و مدارس به فروش رسیده و با اعلام همگانی به مردم اطلاع داده شد که مراسم ویژه مادران و کودکان است. قرار بود این مراسم در سالن ورزشی خرمدره برگزار شود که گفته می‌شود گنجایش سه‌هزار نفری دارد. بیش از سه هزار بلیت به فروش رسیده بود اما هنوز تقاضا برای فروش بلیت ادامه داشت و مسئولان برگزاری تصمیم گرفتند بلیت بیشتری به فروش برسانند. آنها برگه‌‌های سفیدرنگ را به قسمت‌‌های کوچک‌تری تقسیم کرده و با مهر برنامه آنها را به عنوان بلیت به فروش می‌رساندند. بیش از 7 هزار بلیت به فروش رسیده بود. در حالی که گنجایش سالن فقط سه هزار تن بود. وقتی در‌ها بسته شد نفس کشیدن هم سخت شده بود با وجود این که ازدحام جمعیت بیشتر از دو برابر ظرفیت سالن بود اما برنامه با وجود بی‌نظمی‌‌های زیادی شروع شد. خبرنگاران شوک در بررسی‌‌های میدانی پی بردند که در پایان برنامه چون گروه نمایش قرار بود از در بزرگ سالن خارج شوند، پس از خروج آنها در بزرگ بسته شد و جمعیت زیادی که داخل سالن بودند به سمت در‌های کوچک دو طرف سالن هجوم بردند. جالب اینکه داربست​هایی که در دو طرف سالن برپا شده بود، فشرده شدن جمعیت را بیشتر می‌کرد.

یک فاجعه

در زمان خروج جمعیت از سالن هیاهویی برپا بود تا این که فاجعه رقم خورد. به دلیل ازدحام زیاد جمعیت سه کودک زیر 7 سال زیر دست و پا خفه شدند و 7 کودک نیز مجروح و به بیمارستان آیت‌الله موسوی زنجان و بیمارستان ابهر و خرمدره منتقل شدند.

بازداشت چند مسئول

رئیس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس زنجان  گفت: مسئولان اجرایی برای برگزاری این مراسم مجوز داشتند و برنامه مختص زنان بود. در طول اجرای برنامه اتفاقی نیفتاد، اما از آنجا که بچه‌‌ها از مادرشان جدا شده بودند در پایان برنامه خاله شادونه اعلام کرد که بچه‌‌‌ها پیش مادرانشان بروند و پس از خروج گروه نمایش در‌های محل نیز بسته شد که این مسئله باعث ایجاد شلوغی بیش از اندازه در سالن شده و چند کودک زیر دست و پا گیر می‌کنند. در حال حاضر مسئول برنامه، مدیر برنامه، خاله شادونه و مسئول سالن از سوی پلیس دستگیر شده‌اند و خانواده قربانیان نیز از آنان شکایت کرده‌اند و تا پیگیری پرونده آنها مهمان پلیس هستند و با دستور قضایی سالن ورزشی خرمدره نیز تا اطلاع ثانوی پلمب شده است.

مرگ 2 دختر و یک پسر

پس از این حادثه بررسی‌‌های قضایی و پلیسی نشان داد که کشته شدگان نگار صالحی 7 ساله از هیدج، مهدی مولایی 3 ساله از ابهر و بهاره شادمهر 6 ساله از خرمدره، هستند و فاطمه محمدی 4 ساله، سیدعلی موسوی 7 ساله، نیلوفر قهرمانی 10 ساله و عسل محمدلو 6 ساله از خرمدره نیز در این حادثه بشدت زخمی شده و در بیمارستان‌‌های مختلف تحت درمان گرفته شده‌اند.

گفت‌وگو با عموی مهدی

عموی مهدی کوچولو که از مرگ نابهنگام برادرزاده خود هنوز شوک زده است گفت: پنجشنبه عصر مهدی که 3 ساله بود به همراه مادرش برای دیدن نمایش خاله شادونه به سالن 3 هزار نفری رفته بود که البته تنها 1700 صندلی دارد، اما برای این برنامه بیش از 4 هزار بلیت به فروش رفته بود که مادران در دور سالن نشسته بودند و بچه‌‌ها وسط سالن بودند. در خروجی سه پله داشت که بسیار باریک بود و هنگام خروج بچه‌‌ها از این در، شماری از آنها روی زمین افتادند و به دلیل فشاری که از جمعیت روی آنها آمده بود دچار مصدومیت شدند و سه کودک نیز خفه شدند که مهدی یکی از آنها بود. مهدی تنها بچه خانواده بود و وضع روحی خانواده بسیار خراب است و انتظار داریم مسئولان شهری پاسخگوی مصیبت این خانواده‌‌ها باشند.

مرگ تلخ نگار کوچولو

دایی نگار کوچولو نیز که از این ماجرا بسیار متأثر است، گفت: نگار ساعت 2 بعد از ظهر به همراه مادر و خواهر 3 ماهه‌اش از خانه خارج شد. اما پس از پایان برنامه وقتی بچه‌‌ها به سمت مادران خود حرکت می‌کردند شماری از مادران به خاطر ازدحام جمعیت به طبقه پائین افتاده و بچه‌‌ها زیر دست و پای آنها له شده بودند. این مرد با اعلام این که وضع روحی پدر و مادر نگار بسیار ناراحت‌کننده است، گفت: مادر نگار می‌گوید در لحظه آخر نگار را دیده که برای وی دست تکان داده است، اما در یک لحظه از جلوی چشمش ناپدید شده و پس از چند دقیقه جنازه وی را روی دست یکی از زنان دیده است.

مسئولان پاسخگو نیستند

در پیگیری‌‌های خبرنگار شوک با مسئولان امدادی شهر هیچ کدام از مسئولان پاسخگو نبودند. تلفن همراه فرماندار از دسترس خارج بود و مسئولان هلال‌احمر اعلام کردند روز حادثه مأموریت به آنان اعلام شده و در میان راه بودند که مأموریت لغو شده است. اورژانس نیز هیچ پاسخی نداد و گفت که ما اعزام نشده‌ایم. بیمارستان‌‌هایی که مصدومان به آنها اعزام شده بودند نیز پاسخگوی خبرنگاران نبودند و جالب‌تر این که چون این مراسم برای مادران و کودکان اجرا می‌شد هیچ فیلمی از این مراسم در دست نیست.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴۰۷
انتشار یافته: ۳۸
اشک ما را درآورد.
پاسخ ها
احسان
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۳
متاسفانه عدم نظم پذیری ما ایرانیا همه جا خودشو نشون میده و بعضا سبب بروز حوادث ناگواری مثل همین مورد اخیر میشه، به نگاه به اطرافمون و رفتارمون بندازیم متوجه خیلی از این نظم گریزیها میشیم! بی نظمی در رانندگی، بیی نظمی در معابر عمومی جایی که دستفروشها بساط میکنن، بی نظمی در آلوده کردن طبیعت بعد از هر بار رفتن به طبیعت و و و
یک فاجعه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۳
در ایران البته خیلی طبیعی و معمول
اشکم در اومد.خدااااااااااااااااااااااا
واقعا" متاسفم خدا به پدر و مادران قربانيان صبر دهد . فقط بلديم الكي شعار بديم ولي از ابتدايي ترين كارها عاجزيم لعنت به اين زندگي
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۸:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۴
چرا مملكت به اين روز افتاده؟ چرا سطح فرهنگ و شعور اجتماعي مردم به اين حد رسيده است؟ مراسمي كه همه با شوق و اشتياق به آن آمده بودند و اگر يكساعت ديگر هم ادامه مي يافت همه مي نشستند، چگونه مي شود كه بلافاصله بعد از اتمام برنامه مسابقه اي شوم بين مردم براي زودتر خارج شدن آغاز مي شود و به مرگ كودكانشان منجر مي شود؟ آيا آتش و يا انفجار و يا حمله دايناسورها رخ داده بود كه مردم وحشت زده به درها هجوم برده بودند؟ نقش مديران و مسئولين اجتماعي براي فرهنگ سازي صحيح و احترام گذاشتن به حقوق همديگر و كودكان كجا ديده مي شود؟ چرا جامعه به حالتي رسيده است كه همه مردم فقط و فقط به منافع فردي خويش مي انديشند و نمونه هاي آن را مداوم در سطح شهر در رانندگي در خريد در .... مي بينيم؟ آيا اين آن مدينه فاضله اي است كه قرار بود در كشور ايجاد شود؟ بهتر نيست به جاي اينكه در فكر فتح دنيا و مديريت جهاني باشيم، نگاهي به داخل بياندازيم و از خود سازي شروع كنيم!!
انگار شادی به مانیومده کنار هر روز شاد و مناسبت خوبی یه فاجعه در انتظار ماست . فقط خدا به پدر و مادر این بچه ها صبر بده.
واسه هیچ چی ارزش قائل نیستن حتی جون انسانها . این اتفاق اگر تو امریگا افتاده الان تلویزیون ما بارها اعلامش میکرد . و میگفت که اوضاع حقوق بشر امریکا اسف باره . متاسفم برای این مملکتی که داریم
چه ربطی به خاله شادوته داره، بی لیافتی مسئول رو باید هنرمند جواب بده؟!
واقعا چرا بايد اين اتفاقات بيافتد، تا كي. وقتي كه سالن 1700 صندلي دارد چرا بايد 7000 بليت فروخته شود و چند فرشته پرپر شود. بچه هايي كه قرار بود شادي كنند. چرا يك عده فقط به فكر جيب خود هستند.
وقتی این خبر رو شنیدم موهای بدنم سیخ شد خیلبی ناراحت شدم
خدا صبر بده به پدر و مادرهای عزیز
چرا مردم باید تاوان درامدها ی درامدهای دهها میلیونی مجریان تلویزیون را اینچنین پرداخت کنند. به چه مجوزی در مدارس و مهدهای کودک برای این برنامه ها تبلیغ می کنند و بچه ها را تحریک می کنند تا در چنین برنامه ای شرکت کنند. مسوولان اموزش و پرورش خرمدره هم باید پاسخگو باشند. چرا شهرستانی ها اینقدر تهرانی زده شده اند و برای هر برنامه ای سراغ مجریان تهرانی می روند. این مجریان حتی برای مراسم بزرگداشت شهدا نیز تقاضای دستمزد چندین میلیون تومانی برای یکی دو ساعت می کنند.
خدای من!!!! این حادثه بقدری تلخ و ناگوار است که نمیتوان هیچ گفت . یعنی چی؟ بچه چهار ساله چطوری میتونه تو اون جمعیت تنها بشینه؟؟؟؟؟ چطوری میتونه راه خودشو پیدا کنه؟؟؟؟؟ اصلا چرا بچه های سه چهار ساله رو به این برنامه راه دادن؟؟؟؟؟؟چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
نشانه های بی برنامگی در همه چیزمان دیده می شود.
این یک فاجعه ملی است مسئولین هماهنگی این مراسم می بایست پاسخگوی مسیبت دیده گان و احساسات جریه دار شده مردم باشند.
این مطلب که چند نفر زیر دست و پا می میرند چه چیزی را میرسونه؟ جز بی فرهنگی و نادانی این مردم؟. حالا بر فرض اینکه مکان اجرا مکان مناسبی نبوده و جمعیت بیش از حد بوده یا هر سو مدیریتی دیگه. خودشون نمی تونن رعایت کنن. همیشه باید زور بالای سر این مردم باشه تا منظم باشند. یه سری از عکس های مردم ژاپن بعد از سونامی و هنگام تقسیم غذا و مایحتاج را بهشون نشون بدید تا این مردم که در تمدن و دینداری ادعا می کنند در جهان از همه سر تر هستند یاد بگیرند که اگر جایی مثل ژاپن نمره 19 از 20 باشه اونا نمره شون چنده؟ و چه جایگاهی در دنیا دارند.
خوبه بیرون آشی، نذری یا چیز دیگه نمیدادن وگرنه تعداد کشته ها بیشتر هم میشد.
نمیدونم عادت کردن یا این تو خونشون که همیشه در حال دویدن و شلوغ کردن هستند. اگه خروجی درب 3 نفر هم باشه میشه یه چیزی حدود 2400 ثانیه یا 40 دقیقه. یعنی نفر اول و آخر 40 دقیقه فرقشه.
در هر صورت جای تاسف داره و امیدوارم یه روزی ملت ما اینقدر فهیم بشن که حتی فکر اینکه ممکن باشه یه همنوع در اثز کار اونها حتی آسیب ببینه براشون غیر قابل تحمل باشه
خدا به داد دل اين مادران برسه
خدا به والدين كودكان كشته شده صبر عنايت فرمايد . ما كه هيچ آشنايي با آنها نداريم اشكمان سرازير شد چه رسد به پدر ها و مادر هاي كودكان .به خاطر پول به جاي 1700بليط 7000هزار بليط فروخته شده .خدا لعنت كند باعث و باني داغدار شدن مردم را و بايد پاسخگوي اعمال خود باشند چه در اين دنيا چه در آن دنيا.
شما ورود و خروج مترو . قطارو اتوبوس و هواپیما را ببینید ...

من یک سری پرواز از خاور دور داشتم تا در فرودگاه دوبی ترانزیت بودم و بایست میرفتیم تو قسمت ورودی پرواز به تهران .

باور کنید با اینکه شماره صندلی هر کسی معلوم بود . موقع اعلام سوار شدن هواپیما چنان وحشی بازی از مردم خودمان دیدم . یک بچه دوساله خورد زمین و هیچکس هم اهمیت نمیداد . آخر سر پدر و مادر آن بچه با داد و فریاد به کمک بجه شان آمدند و الا زیر دست و پا له میشد !!!

یکمقدار هم به واقعیتها نگاه کنیم بد نیست !
خدا به داد مادراشون برسه تو اين روز مادر...خدا بهشون صبر بده..من كه دارم ميميريم از غصه
واقعا تا کی باید شاهد این فجایع باشیم و سر تکون بدیم و تاسف بخوریم و شعار بدیم. از مسولین بی مسئولیت گله ای ندارم که چگونه به خود اجازه میدهند 3 برابر ظرفیت اصلی سالن کودک بی گناه در آنجا قرار بگیرند، ولی از خانواده ها میخواهم که از این به بعد بع هیچ عنوان اجازه ندهند دلبندانشان در این اماکن حضور پیدا کنند.
سلام خیلی ناراحت شدم

این همه دم از فرهنگسازی می زنیم اما افسوس که هنوز بی فرهنگی در خیلی جاها موج می زنه
همیشه از این مسائل هست ولی تا کی ادامه خواهدیافت؟؟؟؟؟!!!
واقعا متاسف شدم...
تلفیقی از سودجویی برگزار کنندگان که حتی به خود زحمت نداده بودند برنامه را با توجه به استقبال در چند نوبت اجرا کنند، سهل انگاری و بی توجهی در اداره چنین جمعیتی که انگار خلق ثانویه ما شده (بی مسئولیتی). تمام کردن برنامه قبل از هماهنگی برای خروج، بستن درهای اصلی لابد برای این که این گروه هنری و فرهنگی شهیر و در سطح بین المللی باید از در بزرگ بروند و چند هزار مردم از در کوچک و این که مبادا کسی هوس کند و دنبال ستاره مشهور برود!! و در نهایت بی حوصلگی و عجله، چیزی که هر روز و هر دقیقه در خیابان ها و جاده های ما دیده می شود، دست به دست هم داده و جان چند نازنین را گرفت. اما چه سود که این حوادث تلخ در خروجی خود تبدیل به آیین نامه و قانون و رویه نمی شوند، مدتی به یاد فرد می مانند ولی بعد تمام. مانند تصادف هایی که مردم به شدت مشتاق دیدن آن هستند و به خاطر دیدنش ترافیک های سنگین در دو طرف صحنه تصادف تشکیل می شود ولی لحظه ای بعد همان بینندگان به جای عبرت دوباره جلوی هم می پیچند و دوباره خلاف می کنند.
زیاده خواهی همیشه موجب خسارات جبران ناپذیری میشود. اگر مسولان برنامه به 3 هزار نفر قناعت میکردند و 7 هزارتا بلیت نمیفروختند ، فکر نمیکنم هرگز چنین اتفاقی پیش می آمد. خدا به خانواده قربانیان صبر دهد
متاسفم ... من خودم مادرم ...واقعا درد آوره ...
وقتی رضه نداند مراسم رو مدیریت کنن نگیرن ...
علاوه برطمع مسئول سالن بی فکری مادران که بچه های سه چهارساله خودرابه امان خدا بین جمعیت رهاکردن هم باید مدنظر قراربگیره
چرابا بی توجهی یک برنامه شاد به یک غم بزرگ تبدیل میشه؟
واقعا تاثر انگیز و دلخراش بود !!
کاش فقط یک لحظه به این اتفاق بد فکر میکردیم و به خاطر حریص بودن با وجود 1700 صندلی ، 4000 بلیت نمیفروختیم که اینجوری کودکان بی گناه را از دست بدیم
وقتی درسربازی نگهبان بودیم می گفتند هرلحظه را حساسترین لحظه و هرمکان را حساسترین مکان بدانید؛واقعا مسولان کشور باید بدانند دایما نقش نگهبان را دارند و درهرحادثه ای همه مسولند
تاسف بار ترین خبری که خوندم.چرا این قدر بلیت فروختن؟؟؟ چرا جای مناسب انتخاب نکردن؟؟؟؟ همه غصه دار شدن
مشکل این است که چهره های تلویزیونی و خاله شادونه ها را برای بچه ها بت کرده ایم؟ در کدام شهر و کشور دنیا اینچنین است؟ به نظر من نه تنها مسئولین مجموعه بلکه خود مجری مسئول است. و باید تاوان دهند و پاسخگو باشند
حالا اگر درب بزرگ سالن پس از خروج حضرات مجری و گروه نمایش باز می موند مردم می خوردنشون تمام این بلاها به خاطر این بوده که گروه نمایش نازنینی که زحمت کشیدن و برای جمع کردن پول به خرمدره رفته بودن ، ارتباطی با بچه ها نداشته باشن تا مبادا خسته بشن و به خاطر همین در بزرگ سالن بسته می شه و این مصیبت جانکاه را موجب می شه.
نمیدونم چرا تو هیچ جای دنیا این ضرب المثل رو نشنیدم ولی تو ایران انقدرم کاربرد داره که بعد هر شادی یه گریه هست!!
به خدا این مثل نشون میده ما ایرانیا از اولم بی نظم و بی مسئولیت بودیم و این رو برای توجیح کارای خودمون در آوردیم.
وقت قپی اومدن که کلی ادعای تمدن مان می شود. تو ژاپن با زلزله 8.6 ریشتری کسی زیر پا نمی مونه، کسی از چراغ قرمز رد نمیشه، بعد تو سالن و جشن و برنامه کودکانه، مردم ما از روی بدن کودکانشان رد میشن.
جگرم سوخت.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار