پس از رخدادهایی که در پی حضور بسیاری از دانشجویان برای اعلام انزجار از رفتار وحشیانه عوامل سعودی و حمایت از ملت مظلوم بحرین در جریان بازی پرسپولیس ایران و الاتحاد عربستان در ورزشگاه آزادی روی داد، جواد نوری زاده، یکی از دانشجویان، یادداشتی را در انتقاد به رفتار مأموران ناجا و خطاب به سردار احمدی مقدم برای «تابناک» نوشت.
به گزارش «تابناک»، متن این یادداشت به شرح زیر است: 1 ـ چند روز پیش به مناسبتی با «ابراهیم المدهون»، عضو شورای مشورتی «جمعیة الوفاق الوطنی الإسلامیة» و از مبارزین بنام ملت مظلوم بحرین علیه رژیم استبدادی و استعماری مورد حمایت آمریکا و عربستان ساعتها همکلام بودم. گزارشهای تکاندهندهای از ظلمها و مصیبتهایی که بر سر مسلمانان بحرین میآید داشت. در لابهلای سخنانش، می کوشیدم اندکی از مشی محافظهکارانهاش در صحبت کردن فاصله گرفته و به آنچه در صندوقچه اسرار خود داشت نیز اشاره کند. دوست داشتم از روابط حزبشان با گروههای موازی، به ویژه حزب عمل اسلامی و نحوه تعاملشان در راستای براندازی رژیم بحرین بگوید و از مقاصد پنهان و آشکار مزدوران آلسعود در خیابانهای منامه؛ آنان که با شعار « الفتنة أشد من القتل» و به دستور ملک عبدالله و حمد بن عیسی آل خلیفه به زنان مسلمان تجاوز میکنند و حسینیههایشان را به آتش میکشند.
ابراهیم المدهون المدهون از تفاوتهای رقتبار انقلاب بحرین با انقلابهای مصر، تونس، یمن و الجزایر گفت که در رسانههای ملی و بینالمللی نیز گفته بود. این مبارز بحرینی که همه اعضای خانوادهاش در چنگال مأمورین آل خلیفه گرفتار شده و پسر پنج سالهاش نیز خردسالترین زندانی جهان به شمار میرود، دعوتم را برای سخنرانی در دانشگاه پذیرفت و تبیین بیشتری از وقایع ملت مظلوم بحرین برای دانشجویان ارایه داد.
2 ـ تداوم گفتوگوهای ما دو نفر، توضیح مطالبات سیاسی مبارزان بحرینی و آینده خیزش آنها بود و البته درد بزرگی که برای من که اینک مورد اعتمادش بودم، افشا کرد، گلایهای بود که از سیاست خارجی کشورمان داشت. میگفت همه غرب و جهان تسنن خیزش ما را متصل به ایران کردند، در حالیکه نمیدانم به چه دلیلی ـ شاید قانون سیاست بینالملل، شاید هم چیزی که من در جریان نیستم ـ مانع از بهرهمندی حتی حداقلی ما از برادران ایرانی شد. برای کشف اعتقاد حقیقیاش درباره ایران و این که چقدر در بیان سخنانش صادق است، از میزان علاقه مردم بحرین به بازگشت به تمامیت ارضی ایران پرسیدم. در حقیقت، ماهیت استقلالطلبانه مبارزاتشان برایم مبهم بود. پاسخ جالبی داد: از پدران خود ممنونیم که ما را از ایران جدا کردند. ملت بحرین با وجود نزدیک شدید مذهبی و فرهنگی علاقهای به پیوستن به ایران ندارد!
3 ـ آری! ابراهیم المدهون نمیدانست به چه دلیلی نتوانستهاند با وجود تبلیغات رسانههای بینالمللی و جیرهخواران آنها در ریاض، کویت، دوبی و... از حمایتهای برادران ایرانی بهرهمند شوند؛ اما دلیل آن را من میدانستم، ولی آنرا به صورت بغض فرو خوردم، زیرا دولتی که مدعی پیروی از راه امام و آرمانهای امام(رض) است، چند روزی بود رئیسش... و... بماند!
صحنه ای از زد و خورد ماموران با دانشجویان 4 ـ ورزشگاه آزادی تهران آن روز (سه شنبه) شاهد ضربوشتم دانشجویانی بود که برای اعتراض به جنایات آل سعود گرد هم آمده بودند. آنانی که باتوم به دست به مضروب کردن حامیان المدهون مشغول بودند، سربازان مزدور عربستان نبودند و حتی از خلیفه بن زاید آل نهیان، رییس دولت امارات نیز دستور نگرفته بودند. بلکه سر و دست و پای معترضین به قتلعام مسلمانان در کشورهای خاورمیانه توسط سربازان خودی مورد اصابت باتوم و... قرار گرفت. امیدوارم که دستور این اقدام خشن از سوی احمدیمقدم یا مقام مافوق او صادر نشده باشد... .
روز سه شنبه برای جریحهدار نشدن قلوب تصمیمگیران کنفدراسیون فوتبال آسیا، آرمان دفاع از مستضعفین به مسلخ برده شد!
5 ـ حرکتهای دانشجویی اینچنینی معمولاً رگههایی از رادیکالیسم را در خود دارند و بر مدیران سیاسی و امنیتی کشور فرض است، در مدیریت چنین پدیدههایی بر این امر وقوف داشته و با اعمال خویشتنداری، باعث قداستزدایی از آرمانهای مقدس جمهوری اسلامی نشوند. حتی در دولت اصلاحات نیز که متهم به وادادگی و کرنش در برابر غرب بود، این مسأله بارها رعایت میشد؛ از جمله در قضیه امضای بیانیه سعدآباد در مهر 82 که نیروهای امنیتی نهایت همکاری را با دانشجویان کردند. در تحصنهای پی در پی مرداد 84 مقابل سفارت بریتانیا و فرانسه ـ که در اوج خشونت نیز انجام میشد ـ رئیس وقت پلیس تهران جلوه آرمانخواهانه خود را در همراهی با شعارهای دانشجویان پنهان نمیکرد.
در دولت نهم نیز میتوان به اقدام دانشجویان در بهمن 84 و اشغال سفارت دانمارک پس از اهانت نشریات این کشور به پیامبر اعظم(ص) و نیز ورود آنها به باغ قلهک در دی 87 و... اشاره کرد، ولی فصل ممیز اعتراض سه شنبه نحوه برخورد با آرمانهایپاک جوانان دغدغهمند آن هم در عرصه ورزش ـ که آغشته به شور و هیجان است ـ بود. شگفن اینکه اعتراضات پیشین به مراتب حساستر، شدیدتر و تأثیرگذارتر از این بود؛ افزون بر این انگار باید به تغییر دیگری نیز اشاره کرد و آن ریاست آقایان احمدیمقدم و رادان است که تشخیص داده بودند پاداش آرمانخواهی دانشجویان را در برخوردی از این نوع بدهند!
6 ـ احضار وزیر کشور به مجلس و پرسش از چرایی کار ناشایست روز سه شنبه و سازماندهی دوباره اعتراضکنندگان به قتلعام در کشورهای منطقه، کمترین کاری است که در کوتاه مدت باید انجام داد. در روزهای رخوت دستگاه دیپلماسی کشور، نمایندگان مجلس وظیفه خطیری در تفهیم مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران به کشورهای مرتجع منطقه دارند، به ویژه کشور عربستان که پردهدری را به جایی رسانده که با وجود گسیل نیروهای نظامیاش به بحرین و تحرکبخشی به ماشین کشتار مسلمانان، در صدر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، بیانیه محکومیت جمهوری اسلامی به اتهام دخالت در بحرین را صادر میکند! کشوری که خیابانهایش آکنده از تظاهرات مردمی است، ولی به کمک دیپلماسی متنفذش، تهران را مجاب میکند، برای فروکش کردن معترضان، به ضربوشتم بینندگان ورزشی متوسل شود!
7 ـ خدا را شکر که «المدهون» در ورزشگاه نبود، چرا که قطعاً او نیز از کتکهای مأموران تحت امر سردار بینصیب نمیماند. خدا میداند چه حسی به وی دست میداد، اگر این چیزها را می دید.
او ترجیح داده بود، پس از سخنرانی در قم و تهران، اینک رهسپار مشهد مقدس شده و پس از تجدید قوا در مرقد علی ابن موسی الرضا ـ علیهالسلام ـ به بیروت برود. این مبارز بحرینی امید عجیبی به همراهی شاگردان سید حسن نصرالله داشت. با دیدن صحنههای سرکوب دانشجویان معترض به قتلعام مردم بحرین در ورزشگاهی که نامیده شده به «آزادی» است، جملات ابراهیم در لحظه وداع را در ذهن مرور میکردم. او که اشک در چشمانش موج میزد، من را گرم در آغوش گرفته بود و میگفت: وعده دیدار بعدی ما میدان اللؤلؤ منامه!