بازدید 2700
۱

موسسه آمریکایی: خاورمیانه ارزشش را ندارد

موسسه کیتو در مطلبی به قلم جاستین لوگان، مدیر مطالعات دفاعی و سیاست خارجی این موسسه نوشت، برای آن دسته از ما که در هوای واشنگتن زندگی و تنفس می‌کنیم، به راحتی می‌توان از یک واقعیت گیج‌کننده غافل شد: خاورمیانه به‌رغم اهمیت محدودی که برای امنیت ملی ایالات متحده دارد، مرتبا انرژی زیادی از ما می‌گیرد.
کد خبر: ۱۲۲۳۱۸۷
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۰:۳۰ 21 February 2024

به گزارش «تابناک» به نقل از دنیای اقتصاد، س از حمله حماس در ۷ اکتبر و واکنش اسرائیل در غزه، سایر مسائل سیاست خارجی در ایالات متحده و بسیاری دیگر از مسائل داخلی در حاشیه قرار گرفتند. چرا خاورمیانه چنین توجه بیش از حدی در واشنگتن را به خود جلب کرده است؟
 
در نظر بگیرید، همان‌طور که مقاله نیویورک‌تایمز فاش کرد، در ۷ اکتبر، رئیس‌جمهور بایدن شش جلسه جداگانه با تیم امنیت ملی خود برگزار و هشت تماس تلفنی جداگانه با رهبران مختلف برقرار کرد. ران درمر، مشاور نتانیاهو، یک روز پس از کریسمس برای دیداری ۴ساعته با وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا در کاخ سفید حاضر شد تا درباره جنگ اسرائیل و فلسطین گفت‌وگو کند. تا اوایل ماه دسامبر، جنگ در بیش از ۹۰‌درصد صفحات اول نیویورک‌تایمز، واشنگتن پست و وال‌استریت ژورنال منتشر شد.

پس از این حملات، بایدن به اسرائیل سفر کرد. وزیر امور خارجه او نیز پنج بار به اسرائیل رفته است. وزیر دفاع او دو بار رفته است. این را با اوکراین مقایسه کنید، جنگی که دولت می‌‌‌گوید «برای آمریکا و کل جهان بسیار مهم است» زیرا «یک تهدید جدی و مستقیم برای امنیت در اروپا و فراتر از آن است.» در ۵ماه گذشته، بایدن و آستین به همان تعداد به اسرائیل سفر کرده‌‌‌اند که از زمان آغاز جنگ در این کشور یعنی تقریبا از دو سال پیش، به اوکراین سفر کرده‌‌‌اند. پنج سفر بلینکن به اسرائیل در حال حاضر بیشتر از چهار سفر او به اوکراین است و او در حال حاضر به منطقه بازگشته است.

اکنون، بعد از ترور یک شبه‌‌‌نظامی که آمریکا می‌‌‌گفت در کشته شدن سه سرباز آمریکایی در اردن نقش داشته است، اوضاع تغییر کرده و دولت بایدن با چشم‌‌‌اندازی مواجه شده است که هیچ‌‌‌وقت به دنبال آن نبود: تشدید قابل‌توجه جنگ؛ جنگ‌‌‌هایی که ایالات متحده را در سراسر منطقه گرفتار می‌‌‌کند. این تمرکز بر پیچش‌‌‌ها و چرخش‌‌‌های خاورمیانه به قیمت تمام مسائل سیاسی دیگر تمام شده است. به عنوان مثال، دولت پس از فوران خاورمیانه، از اوکراین غافل شد. به‌رغم ادعای جیک سالیوان مبنی بر اینکه امنیت اروپا در خطر است و بنابراین خطر مواجهه مردان و زنان آمریکایی با جنگ گسترده دیگری در اروپا وجود دارد اما دولت بایدن بلافاصله توجه خود را پس از حمله حماس به منطقه خاورمیانه معطوف کرد. خلأ خاورمیانه صرفا هوای اوکراین را مکیده است.

سال‌‌‌هاست که واشنگتن پذیرفته است مشکل وحدت‌‌‌بخشی که سیاست خارجی ایالات متحده با آن مواجه است، چین است. با این حال، از ۷ اکتبر، دولت آمریکا نسبت به مساله چین نیز غافل شده است. برای مثال، در جریان دیدار بایدن با شی جین پینگ، رهبر چین در ماه نوامبر رئیس‌جمهور ضیافت ناهار را ترک کرد نه برای بحث در مورد مسائل مهم بین دو قدرت پیشرو جهان، بلکه برای وارد شدن به مذاکرات گروگان‌‌‌گیری بین حماس و اسرائیل.

از زمانی که اسرائیل به غزه حمله کرد، آمریکا دولت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل را ترغیب کرد تا به پیامدهای تلفات غیرنظامیان توجه بیشتری داشته باشد. رئیس ستاد مشترک ارتش، ژنرال سی کیو براون، از اینکه هدف اسرائیل از «نابودی حماس» «یک دستور بسیار بلندپروازانه» است، ابراز نگرانی کرد و در پاسخ به این سوال که آیا او نگران است که تلفات غیرنظامیان در غزه به عنوان ابزاری برای جذب نیروی حماس عمل کند، پاسخ داد:«بله، بسیار». دولت بایدن به طور مشابه حمایت خود را از تشکیلات خودگردان فلسطینی برای به دست گرفتن کنترل غزه پس از پایان حضور اسرائیل در آنجا اعلام کرده است.

نتانیاهو با انتشار متنی در یکی از روزنامه‌‌‌های ایالات متحده این مساله را یک رویای واهی عنوان کرد.  اکنون فقط اسرائیل نیست، بلکه ستون دیگر سیاست ایالات متحده در منطقه، عربستان سعودی، نیز مورد توجه مشابه قرار می‌گیرد و نسبت به امتیازات حامی خود بی‌تفاوتی مشابهی نشان می‌‌‌دهد. هنگامی که بلینکن در ماه اکتبر به ریاض سفر کرد تا تلاش کند برای جنگ اسرائیل مداخله کند، محمد بن‌سلمان، حاکم سعودی، بلینکن را شبانه منتظر نشستی قرار داد که برای عصر برنامه‌ریزی شده بود. محمد بن‌سلمان صبح روز بعد ظاهر شد. در مورد اعتقاد پایدار ایالات متحده مبنی بر اینکه تصمیمات نفتی عربستان بر اساس دیپلماسی ایالات متحده اتخاذ می‌شود، شاید هر چه کمتر گفته شود، بهتر است.

در مجموع، شرکای اصلی واشنگتن در خاورمیانه، تسلیحات، توجه و پوشش دیپلماتیک آمریکا را جذب می‌‌‌کنند؛ در حالی که ترجیحات اصلی سیاست ایالات متحده را به چالش می‌‌‌کشند. همان‌طور که پاتریک پورتر نوشت، به نظر می‌رسد که ایالات متحده خیلی از خروج می‌‌‌ترسد، برای تحت اجبار قرار دادن شرکای خود بسیار می‌‌‌ترسد...

توانایی شرکای ایالات متحده در خاورمیانه برای جلب توجه و منابع واشنگتن و در عین حال مختل کردن اهداف سیاستی آن عجیب است؛ زیرا از نظر اقتصادی، نظامی و جمعیتی، این منطقه  چندان آش دهان‌‌‌سوزی نیست. در بهترین تعریف از منطقه، ۳.۲درصد از تولید ناخالص داخلی جهان و کمتر از ۷‌درصد از جمعیت جهان را این منطقه تشکیل می‌‌‌دهد و هیچ دولتی در منطقه نمی‌تواند قدرتی را در خارج از منطقه به نمایش بگذارد یا حتی برای تسلط نظامی بر خاورمیانه نیز این قدرت را ندارد. نمی‌توان میزان توجه ایالات متحده به خاورمیانه و احترام به ترجیحات مشتریان آمریکایی در آنجا را بر اساس اهمیت مادی منطقه برای ایالات متحده توجیه کرد. حماس بازیگری با طرح‌‌‌هایی فراتر از مناقشه فلسطین یا اسرائیل نیست. اسرائیل با جنگیدن با دشمن آمریکا از جانب ما به آمریکایی‌‌‌ها لطفی نمی‌‌‌کند. اگر اسرائیل بسیار کمتر از عربستان سعودی خواهان کمک ایالات متحده است، باید به توصیه‌‌‌های ایالات متحده گوش دهد.

در همین حال، همان‌طور که تلفات اخیر در اردن نشان می‌‌‌دهد، کمک و حمایت ایالات متحده از جنگ، همراه با استقرار بی‌‌‌رویه نیروهای آن در سراسر منطقه، خطرات واقعی تشدید تنش را به همراه دارد که می‌تواند نیروهای ایالات متحده را وارد جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر کند. اگر این اتفاق بیفتد، هزینه‌‌‌هایی که تا این مرحله صورت گرفته، در مقایسه با آن کمرنگ می‌شود. مانند محاسبات مادی، هیچ اصل انسانی منسجمی وجود ندارد که بتواند میزان توجه ایالات متحده به منطقه را توجیه کند. تلفات ابتدا در اسرائیل و اکنون در غزه وحشتناک است، اما در مقایسه با سایر درگیری‌‌‌هایی که ایالات متحده نادیده گرفته است، کمرنگ است. تخمین زده می‌شود جنگ تیگرای که از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ در اتیوپی رخ داد، صدها‌هزار تلفات غیرنظامی داشته باشد. این جنگ تقریبا در واشنگتن مورد توجه قرار نگرفت.

دولت و حامیانش اعتراض می‌کنند که چشم‌انداز منفی راه‌حل دو دولتی در اسرائیل و فلسطین باعث فروپاشی منطقه می‌شود و تلاش‌‌‌های فعلی ایالات متحده از جمله، تضمین‌های امنیتی ایالات متحده برای اسرائیل و عربستان سعودی که ارزش مبارزه را دارد. اما همه نشانه‌‌‌ها بیانگر آن است که این به جای تلاش دقیق برای سنجش هزینه‌‌‌ها در مقابل چشم‌‌‌انداز پیروزی، مصداق بارز تبلیغات است. هم دولت کنونی اسرائیل و هم فقدان یک شریک قابل دوام در طرف دیگر، موانعی بر سر راه راه‌حل دو دولتی هستند و وضعیت را در سرزمین فلسطین در سال ۲۰۲۴ نسبت به سال ۱۹۷۷ که جورج کنان آن را به این شکل توصیف کرد، امیدوارکننده‌تر می‌کند: «ما خودمان را مجاز کردیم تا در موقعیتی قرار بگیریم که هر یک از دو طرف معتقد باشند که می‌توانند از ما برای اهداف خود استفاده کنند؛ جایی که هر کدام این تصور را داشته باشند که اساسا از طریق ما می‌توانند به خواسته‌‌‌هایشان دست یابند.

در نتیجه ما همیشه اولین کسی هستیم که مورد سرزنش قرار می‌گیرد، مهم نیست که چه کسی رنج می‌‌‌کشد و همه اینها در شرایطی است که ما در واقع نفوذ بسیار کمی روی هر یک از طرفین داریم. مطمئنا به ندرت یک قدرت بزرگ می‌تواند خود را در موقعیت نامناسب و غیرضروری قرار دهد.» با بدهی ملی ۳۴تریلیون دلاری، چالش بی‌‌‌سابقه برای موقعیت آمریکا در آسیا، و انبوهی از آسیب‌‌‌‌‌‌های داخلی، هیچ چیز در مورد خاورمیانه نمی‌تواند میزان توجه ایالات متحده بر منطقه را توجیه کند. تطبیق با این واقعیت به بازگرداندن مشارکت ایالات متحده به سطحی متناسب با منافع ما کمک می‌‌‌کند و باعث می‌شود مشتریان مستبد ما در منطقه توصیه‌های ما را بشنوند.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
نه بابا ، از 10 هزار کیلومتر اونورتر بلند شو بیا اینجا
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست