بازدید 1613

ادیبستان «تابناک»؛ بیست و ششم

«تابناک» در راستای اعتلای فرهنگ و ادبیات ایران به صورت هفتگی بخشی را به این مهم اختصاص داده است. در همین چارچوب در «ادیبستان»، بسته ادبی تابناک با مجموعه‌ای از شعر، حکایت، مباحث ادبی و فرهنگی و... میزبان مخاطبین هستیم.
کد خبر: ۱۲۰۸۳۵۷
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۴۱ 04 December 2023

غزلی طنز از قاآنی شیرازی

پیرکی لال، سحرگاه به طفلی اَلکَن             
می شنیدم که بدین نوع همی راند سخن

کای ز زلفت صصصبحم شاشاشام تاریک      
وی ز چهرت شاشاشامم صصصبح روشن

تتتریاکی ام و از شششهد للبت                
صصصبر و تاتاتابم رررفت از تتتن

طفل گفتا مممن را تو تو تقلید مکن         
گگگمشو ز برم ای کککمتر از زن

می می خواهی مممشتی به ککلّت بزنم      
که بیفتد مممغزت   می میان ددهن

پیر گفتا که و ولله که معلوم است این          
که که زادم من بیچاره ز مادر الکن

هه هه هفتادو هه هشتاد و سه سال است فزون 
گُ گُ گُنگ و لا لا لالم به به خلّاق زَمَن 

طفل گفتا خخدا را صصصدبار ششکر         
که برستم به جهان از مَ مَلال و مِ مِحَن

مَ مَ من هم گُ گ گُنگم مِ مِ مثل توتوتو    
توتوتو هم گُگگُنگی م ِم ِمِثل مَ مَ من

 

حکایت 

پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.» . پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.

 روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد.

 وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟» وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده  بودم.

 

ایهام

ایهام در لغت به معنی به گمان افکندن و در شک افکندن است. در بدیع، ایهام آوردن کلمه‌ای است که دو معنی نزدیک و دور داشته باشد و مراد گوینده معنی بعید باشد.

دو بیت زیر مثالی از ایهام را در خود جای داده است:

در گوشه‌ای نشسته‌ام اکنون و همچنان
هستم ز دست مردمکی چند در عذاب

من درد را به گوش نیارستمی شنید
اکنون به چشم خویش همی بینم این عقاب

مردمک هم به معنای مردم و انسان‌ها و هم به معنای مردمک چشم بوده که شاعر معنی دوم را در نظر داشته است.

 

قاآنی شیرازی

میرزا حبیب الله شیرازی، متخلص به قاآنی در سال ۱۱۸۷ خورشیدی در شیراز دیده به جهان گشود. وی از طایفه زنگینه بود که در شیراز به دنیا آمده و همانجا پرورش یافته بود.

قاآنی در هفت سالگی به مکتب رفت و ۱۱ ساله بود که پدرش را از دست داد و با خانواده خود به فقر و تنگدستی افتاد اما در عین فقر و تنگدستی از ادامه تحصیل باز نایستاد و چندی در اصفهان به تحصیل ریاضی و معارف اسلامی گذراند و بعد به شیراز بازگشت و به تدریس عروض و شرح دیوان خاقانی و انوری پرداخت تا آنکه در ۱۲۰۲ خورشیدی شاهزاده حسنعلی میرزا، شجاع السلطنه، فرزند فتحعلی شاه به شیراز آمد و او را مورد لطف و مهربانی قرار داد.

چون شاهزاده از طرف پدر فرمانروای خراسان شد، قاآنی را نیز به همراه خود به خراسان برد و شاعر در مشهد تحت حمایت و تربیت شاهزاده به تحصیل ریاضی و حساب مشغول شد و بنا به میل و پیشنهاد او تخلص خود را که تا آن زمان حبیب بود به قاآنی (به مناسبت نام فرزند شاهزاده، اوکتای قاآن) تبدیل کرد.

پس از مدتی شاهزاده به حکومت یزد و کرمان منصوب شد و قاآنی هم با او به آنجا رفت و سپس از رشت، مازندران و آذربایجان دیدن کرد و پس از فراگرفتن علوم رایج به درگاه فتحعلی شاه معرفی شد و صله و مستمری یافت.بعد از اقامت درخراسان و شیراز و کرمان به تهران آمد و در آنجا معروفتر شد و در دربار محمدشاه خاصه ناصرالدین شاه تقرب بسیار پیدا کرد. آنچه از اخبار بدست می آید قاآنی اول شاعر ایران است که به آموختن زبان فرانسه آغاز نمود. قاآنی را میتوان پس از صائب معروفترین شاعر ایران در تمام دوره صفوی و قاجار شمرد. و شاید در طراز سخن و خوبی وصف و انتخاب کلمات و استعمال لغات و تتبع اشعار قدما کمتر کسی از سخنگویان این دوره با او برابری تواند کردن. مخصوصاً هنر او در قصیده است ولی درغزل نیز استادی نشان داده است. در مسمط و ترجیع بند دستی داشته و مهارت به خرج داده است ولی باید گفت همانطور که حلاوت عبارت در اشعار قاآنی بیشتر است معانی فلسفی و اخلاقی کم است. در دیوانش قصائد مدحیه که توان گفت شاهکار او است بسیار است. سرمشق او شاعران خراسان اند و بخصوص نسبت به منوچهری علاقه خاصی نشان میدهد. مخصوصاً ناصرالدین شاه را بسیار ستوده و اغلب قصائد و مسمطات را با وصف شیرین از طبیعت شروع کرده است.

 

حکایت پیشینیان

شاه عباس از وزیر خود پرسید: امسال اوضاع اقتصادی كشور چگونه است؟

وزیر گفت: الحمدالله به گونه ای است كه تمام پینه دوزان توانستند به زیارت كعبه روند!

شاه عباس گفت: اگر اوضاع مالی مردم خوب بود می بایست كفاشان به مكه می رفتند نه پینه دوزان، چون مردم نمی توانند كفش بخرند ناچار به تعمیرش می پردازند، بررسی كن و علت آن را پیدا نما تا كار را اصلاح كنیم.

 

شعری از مریم قهرمانلو

من آخرِ پاییز جا ماندم!
فصل زمستان را نمیفهمم
رفتی! قسم خوردی که میمانی
معنای ایمان را نمی‌فهمم...
با خاطرات و گریه درگیرم
از غصه و سردرگمی سیرم
هرچند دلتنگت شدم ناجور!
اما سراغت را نمی‌گیرم...
دی طعمِ آذر میدهد جانم
ته مانده های خیسِ پاییزم
صد سال بعد از رفتنت حتی
جا مانده در شعری غم انگیزم...
جای تو و عطر تنت مانده
زانوی غم در عمق آغوشم
مشکی به تن کردم جهانم شد
با رفتنت همرنگِ تن پوشم
پاییزم اما برف می‌بارد!
هر لحظه دی لج میکند با من!
دی بس کن این دیوانه بازی را
هی بغض‌ها را چیده‌ای تا من...
یک رفتن و دل کندن و دوری
می‌گیرد از دلبستگی جان را
بعد از تو و این قصه عمری بود
باور کنم شاید زمستان را...

 

چهارپاره‌

یا چارپاره‌ یا دوبیتی پیوسته، یکی از قالب‌های شعر فارسی است. این قالب در شعر کلاسیک فارسی تازه است و پس از مشروطیت در ایران رواج یافته‌است. چهارپاره از دوبیتی‌هایی با معنای منسجم تشکیل شده‌است، با این تفاوت که، برخلاف دوبیتی کافی است که مصرع‌های زوج هر بند دوبیتی هم‌قافیه باشند. از معروف‌ترین شاعران در این قالب می‌توان از فریدون مشیری، ملک الشعرای بهار، فریدون توللی، فروغ فرخزاد، هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور و حمیدی شیرازی یاد کرد. چارپاره را جنسی سومی از دوبیتی و مثنوی می‌دانند که آسانترین قالب شعر در ادبیات کلاسیک ایران به‌شمار می‌آید.

چارپاره فرم‌های قافیه‌بندی متنوع دیگری هم دارد.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب ها
سایر اخبار
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست