بازدید 1233

ادیبستان «تابناک»؛ بیست و پنجم

«تابناک» در راستای اعتلای فرهنگ و ادبیات ایران به صورت هفتگی بخشی را به این مهم اختصاص داده است. در همین چارچوب در «ادیبستان»، بسته ادبی تابناک با مجموعه‌ای از شعر، حکایت، مباحث ادبی و فرهنگی و... میزبان مخاطبین هستیم.
کد خبر: ۱۲۰۸۱۴۵
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۴۳ 03 December 2023

نمونه سه گانی های دکتر بهادر باقری

و زندگی این است:
نسیم و برکه و آهوی تشنه، خیره به ماه؛
و ناگهان، تمساح!

با آنکه می‌داند
خشکیدنش حتمی‌ست،
لبخند، پیغام گل ختمی‌ست.

بی بهشتِ نگاه معصومت،
مسلخ برزخ غم است دلم،
پایتخت جهنم است دلم


***

تو شبی رد شدی از این کوچه،
من، دل سربه‌راه، گم کرده،
چون پلنگی که ماه، گم کرده.

 

حکایت تاریخی

كريم خان زند گويد: وقتي كه در اردوي نادري مردي سپاهي بودم از فقر و احتياج ، زيني طلاكوب را از مرد زين سازي دزديدم كه متعلق يكي ازامراي افغان بود، روز ديگر شنيدم كه زين ساز بيچاره در زندان نادري است و حكم شده كه روز ديگر اگر زين را ندهد ُ او را به دار بياويزند. دل من از اين خبر خیلی سوخت، زين را بردم و بجائي كه برداشته بودم گذاشتم و صبر كردم تا زن زين ساز رسيد.

چون زن  آن  زین رابديد نعره  ای كشيد و از فرط سرور بر زمين افتاد و دعا نمود و گفت : خداوند به كسي كه اين زين را واپس آورده آنقدر عمر دهد كه صد زين مرصع طلاكوب بخود بيند. من يقين دارم كه ازدعاي آن زن به اين دولت رسيدم.

 

سه گانی

سه‌گانی یک قالب شعری است که از سه مصراع یا سه سطر پدید می‌آید و در پایان آن، ضربه‌ی ذهنی می‌خورد. سه‌گانی در سه شاخه‌ی کلاسیک، نیمایی و سپید سروده می‌شود و این امر، در کنار امکان کاربرد طرح‌های گوناگون قافیه و همچنین امکان کاربرد وزن دلخواه، آزادی عمل مطلوبی برای سه‌گانی‌پرداز فراهم می‌کند.

سه‌گانی از نهم خرداد ۱۳۸۹ با ابتکار دکتر علیرضا فولادی، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان و شاعر و پژوهشگر، به عرصه‌ی شعر فارسی گام نهاد و تاکنون توجه صدها شاعر و هزاران مخاطب را برانگیخته است. افزون بر فرم‌های بیرونی و درونی متعدد و متنوع سه‌گانی، اصول هفتگانه، موضوعات و جهان‌بینی آن، تمایزها و جذابیت‌های محسوسی نسبت به سایر قالب‌های شعر کوتاه برایش رقم زده است.

نمونه های سه گانی را در همین بخش از ادیبستان ،متعلق به دکتر بهادر باقری خواندید.

 

رابعه بلخی

رابعه دختر کعب قُزداری که به رابعه بلخی هم شناخته شده‌است، شاعر پارسی‌گوی نیمه نخست سده چهارم هجری (۹۱۴-۹۴۳میلادی) است. وی طبق اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی گوی است.پدرش کعب قزداری، از عربهای کوچیده به خراسان و فرمانروای بلخ و سیستان و قندهار و بُست بود. از تاریخ ولادت و مرگ رابعه اطلاعات درستی در دست نیست. آنچه قطعیست آن است که او همدوره با سامانیان و رودکی بوده و به استناد گفتار عطار نیشابوری با رودکی دیدار و مشاعره داشته‌است. زمان مرگ رابعه به احتمال قریب به یقین پیش از مرگ رودکی بوده‌است، بنابراین تاریخ مرگ او را می‌توان پیش از سال ۳۲۹ هجری قمری در نظر گرفت.

وی شاعری توانا بوده و اشعارش دارای مرتبه خوبیست.

غزل‌هایش اگر چه اندک، دارای معانی لطیف عاشقانه، است و در میان خواص و عوام شهرتی دارد. از همه معروف‌تر این‌هاست:

عشق او باز آندر آوردم به بند * کوشش بسیار نامد سودمند
عشق دریایی کرانه ناپدید * کی توان کردن شنا ای هوشمند
عشق را خواهی که تا پایان بری *** بس که بپسندید باید ناپسند

 

حکایتی از عطار نیشابوری

رابعه بلخی هم شاعر و هم جنگجو بود.

پس از مرگ کعب، پسرش حارث،بر تخت پدر می‌نشیند و در یکی از بزم‌های شاهانه او، رابعه با بکتاش، از کارگزاران نزدیک حارث دیدار می‌کند. رابعه بی‌درنگ دل به بکتاش می‌بازد و  خطاب به بکتاش نامه‌ای می‌نویسد و تصویری از خویش ترسیم کرده و پیوست آن نامه می‌کند و بدست دایه می‌سپارد تا بدو رساند. چون بکتاش نامه رابعه را می‌خواند و تصویر او را می‌بیند بدو دل می‌بازد و نامه‌اش را پاسخ می‌دهد. این نامه‌نگاری‌های پنهانی ادامه پیدا می‌کند و رابعه اشعار فراوانی خطاب به بکتاش ضمیمه نامه‌ها کرده و برای او می‌فرستد. ظاهراً روزی بکتاش رابعه را در دهلیزی می‌بیند و آستین او را می‌گیرد که «چرا مرا چنین عاشق و شیدا کردی اما با من بیگانگی می‌کنی؟» رابعه از او آستین می‌افشاند که «عشق من به تو بهانه‌ایست بر عشقی عظیم‌تر» و او را بخاطر افتادن در دام شهوت نکوهش می‌کند.

روزی لشکر دشمن به حوالی بلخ می‌رسد و بکتاش به همراه سپاه بلخ به نبرد می‌رود. رابعه که تاب بی‌خبری از وضعیت بکتاش را ندارد، با لباس مبدل و روی پوشیده، پنهانی در پس سپاه بلخ به میدان جنگ می‌رود. بکتاش در گیرودار نبرد زخمی می‌شود و رابعه که جان بکتاش را در خطر می‌بیند، شمشیر کشیده و به میانه میدان می‌رود و پس از کشتن تعدادی از سپاهیان دشمن پیکر نیمه جان بکتاش را بر اسب کشیده از مهلکه نجات می‌دهد.

خلاصه این که نامه نگاری ها و دلباختگی های بکتاش و رابعه به گوش حارثِپادشاه می رسد و دستور می دهد تا رابعه را بکشند و بکتاش هم در سیاهچال باشد.دختر را می کشند و بکتاش از زندان فرار می کند و حارث را می کشد و بر سر قبر رابعه رفته و خود را نیز می کشد.

 

غزلی از دکتر محمدرضا ترکی

از این خیل زخمی بیفتاد مردی
دلیری سواری یلی همنبردی

دلی مثل آیینه در مهربانی
که ننشسته بر وی نه زنگی نه گردی

نگاهش به رنگ افقهای روشن
به آیین محرابها لاجوردی

نمی یابی از جنس لبخندهایش
جهان را اگر بارها درنوردی

نیندوخت از سرد و گرم جهان هیچ
بجز داغ و دردی مگر آه سردی

نلغزید و بر خود نلرزید هرگز
نه چون اشک سرخی نه چون برگ زردی

دل دردمندش چه زود از تپش ماند
تو ای عشق با قلب فردی چه کردی

 

شعر مربع

گاهی اوقات شاعران برای هنر نمایی دست به سرودن شعرهای خاصی می زنند.یکی از انواع آن شعر مربع هست.

شعری که از دو جهت افقی و عمودی می توان خواند.

مانند اين نمونه از منوچهری:

به جانت  نگارا  که داری  وفا
نگارا  وفا کن  به دل  بی جفا

که داری  به دل  دوستی  مرمرا
وفا  بی جفا مرمرا خوشترا

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب ها
سایر اخبار
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست