به گزارش «تابناک» به نقل از فرازنیوز، رضا نصر می گوید: «دستیابی به توافق (در شرایط فعلی) پیش از اینکه فرصتها از دست برود یا موانع جدیدی ایجاد شود بهترین گزینه برای ایران است.» به تلاش های ایران برای تعدیل «تأثیر اقتصادی» حضور نام سپاه در لیست FTOاشاره می کند و می افزاید:« تیم مذاکرهکننده ایران مطالبات خود را به نحوی تنظیم کرده که هم برای طرفداران توافق در واشنگتن «مانع سیاسی» ایجاد نکند تا آنها بتوانند توافق را در نظام داخلی خود به کُرسی بنشانند و به اجرا بگذارند و هم در حد امکان تبعات اقتصادی حضور سپاه در لیست FTO را برای ایران کاهش دهد.» رضا نصری، کارشناس روابط بین الملل در گفت و گو با فراز با یادآوری بخشی از متن احتمالی مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که بر عدم تحریم شرکت های چند ملیتی سرمایه گذار در ایران حتی پس از خروج دولت بعدی آمریکا از برجام تاکید می کند نیز اشاره کرده و زنگ خطری را در این رابطه به صدا در می آورد مبنی براینکه « پذیرش این شرط به معنی پذیرش جایگزین کردن بند ۳۶ با «معافیت 5/2 ساله» شرکتهاست و این به نفع ایران نخواهد بود. ثانیاً، پذیرش این شرط به مثابه بهرسمیت شناختن حق خروج «یکجانبه» آمریکا از برجام است، مادام که به برخی شرکتها معافیتهایی عطا کند! » این گفت و گو بدین شرح است:
پروسه ارائه پیشنهادات ایران و آمریکا در رابطه با متن جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای احیای برجام را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا پیشنهادات ایران و طرف آمریکایی میتواند در رسیدن به توافقی برای احیای برجام مؤثر باشد؟ مقامات آمریکایی اخیراً گفتهاند که حل اختلافات با ایران در رابطه با توافق هستهای چند هفتهای به طول میانجامد.
جوزف بورل پیشنهادات اصلاحی ایران به متن پیشنویس را پاسخ «معقولی» ارزیابی کرد. متعاقباً، پاسخ آمریکا به اصلاحیههای ایران نیز ظاهراً برای هماهنگکننده اروپایی و برای ایران قابل تأمل بوده است و به اصطلاح Deal breaker نبوده است! یعنی، ظاهراً طرفین به نوعی تعامل سازنده و مثبت رسیدهاند و - پس از فراز و نشیبهای چند ماهه و کسب شناخت بهتری از محذوریتهای خاص یکدیگر - مذاکرات را در مسیر درستی قرار دادهاند. به نظر میرسد امروز ایران کلیات پیشنهادات آمریکا را نیز پذیرفته باشد، اما برای محکمکاری و اطمینان حاصل کردن از اینکه در آن مشکل پنهانی نهفته نباشد به بررسی دقیقتر آن میپردازد. طبیعتاً، این بررسیهای دقیق و کارشناسانه - که حتماً با مشورت نهادهای مختلفی صورت میگیرد - مقداری زمان میبرد. اتفاقاً، اینکه ایران کمی بیش از انتظار برای بررسی متن فرصت نیاز دارد نشان میدهد کلیات - چه از لحاظ سیاسی و چه فنی - پذیرفته شده و صرفاً مشغول محکمکاری بر سر جزئیات عملی است.
ایران بارها اعلام کرده است که بسته شدن موضوعات پادمانی از اهمیت بسیار زیادی در دستیابی به توافق برخودار است؛ آقای رئیسی نیز در آخرین کنفرانس مطبوعاتی خود دستیابی به توافق بدون بسته شدن موضوعات پادمانی را تلویحاً رد کرد این در حالی است که کشورهای غربی بارها تأکید کردهاند که مشکلات میان ایران و آژانس را نباید به احیای برجام گره زد. دیدگاه جنابعالی در این مورد چیست؟
ایران میخواهد اطمینان حاصل کند موضوعات پادمانی به مستمسکی برای تداوم فشارهای سیاسی و اقتصادی تبدیل نخواهد شد. یعنی شاید بتوان گفت از دید ایران موضوعات پادمانی بیش از هر چیز در زیرمجموعهٔ «تضمین»های ماندگاری قرارداد، تعریف میشود. مضاف براینکه بازگشایی موضوعات پادمانی در امتداد تعامل و مناسبات متعارف میان ایران و آژانس بوجود نیامده تا آن را در راستای همکاریهای معمول تلقی کنیم. اختلافات پادمانی محصول یک کمپین وسیع و هدفمند سرویسهای امنیتی یک نیروی متخاصم است که اتفاقاً در روند تعاملات عادی ایران و آژانس اختلال بوجود آوردهاند. در نتیجه، تأکید ایران بر حلوفصل این مسائل قابل درک است و به نظر میرسد دولتهای غربی نیز تا حدودی در این قضیه منعطف شده باشند. حال، ممکن است این انعطاف را به دلایل سیاسی انکار کنند، ممکن است نرمش آنها در این باره به صراحت بیان نشود یا اینکه حتی این اختلافات در بستری خارج از متن اصلی قرارداد حلوفصل شود. اما در هر حال به نظر میرسد – جدا از ژستهای سیاسی غرب – توافقی بر سر کلیات حاصل شده که باید دید در چه فُرمتی تجلی پیدا خواهد کرد.
شاید ایران امیدوار است با توجه به نزدیک شدن به فصول سرد سال، کشورهای غربی با سخاوتمندی بیشتری برای احیای برجام تلاش کنند اما در دیگر سو نیز به نظر میرسد واشنگتن تمایلی ندارد در هفتههای منتهی به برگزاری انتخابات کنگره و پس از آن که احتمال میرود با از دست دادن کرسیهای این نهاد قانونگذاری از سوی دموکراتها همراه باشد، برای احیای برجام کاری انجام دهد؟ دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
موضوع بحران سوخت در اروپا یک موضوع جدی است و به همین دلیل هم احتمالاً اروپاییها برای حلوفصل پرونده برجام تمایل بیشتری داشتهاند. اما اگر قرار باشد مشکل تحریم ایران حل شود تا بتواند برای زمستان امسال بخشی از سوخت اروپا را تأمین کند، زمان حل مشکل همین الان است. یعنی اگر بیش از این وقت تلف شود، اولاً اروپا تدابیر جایگزینی برای تطبیق مصرف خود با میزان عرضه سوخت خواهداندیشید و معطل نتیجه مذاکرات نخواهد ماند؛ و ثانیاً فرصت کافی برای زمینهچینی و ایجاد زیرساختهای لازم برای فروش و رساندن سوخت به اروپا باقی نخواهد ماند. ضمن اینکه با اتلاف وقت چه موضوع انتخابات میاندورهای آمریکا نیز مطرح خواهد شد و چه بسا مانع جدید بر سر انعقاد قرارداد ایجاد شود.
یعنی دستیابی به توافق در شرایط حاضر برای ما نیز بهترین گزینه است؟
قطعاً دستیابی به توافق پیش از اینکه فرصتها از دست برود یا موانع جدید ایجاد شود بهترین گزینه برای ایران است.
اینطور گفته میشود که ایران از یکی از شروط اصلی خود یعنی خروج نام سپاه از لیست FTO عبور کرده است. شما این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظرم ایران تلاش کرده - بیش از اینکه به خروج نام سپاه از لیست FTO بپردازد - بر تعدیل «تأثیر اقتصادی» حضور نام سپاه در لیست FTO تمرکز کند. در واقع، تیم مذاکرهکننده ایران مطالبات خود را به نحوی تنظیم کرده که هم برای طرفداران توافق در واشنگتن «مانع سیاسی» ایجاد نکند تا آنها بتوانند توافق را در نظام داخلی خود به کُرسی بنشانند و به اجرا بگذارند؛ و هم در حد امکان تبعات اقتصادی حضور سپاه در لیست FTO را برای ایران تعدیل کند. به عبارت دیگر، به نظر میرسد موضوع FTO مانند آن قضیه معروف «تقسیم پرتقال» - که در کلاسهای مذاکره آموزش میدهند - حلوفصل شده است! میگویند دو نفر بر سر یک پرتقال دعوا داشتند و دریافت یک نصف پرتقال هم مقصود هیچیک از آنها را تأمین نمیکرد! بعد از گفتوگو و مذاکره فراوان متوجه میشوند یکی پرتقال را برای آبگیری میخواهد و دیگر پرتقال را برای درست کردن مربا نیاز دارد. در نتیجه، تصمیم میگیرند برای اینکه هدف هر دو تأمین شود یکی پوست پرتقال را برای درست کردن مربا بردارد و دیگری از میوه آن برای آبگیری استفاده کند! در این قضیه هم دولت بایدن میخواهد سپاه را در لیست FTO نگه دارد تا منافع سیاسی آن در واشنگتن تأمین شود؛ و ایران نیز میخواهد از «تبعات اقتصادی» حضور سپاه در این لیست کم کند. به همین خاطر، به جای مبادرت به یک راه حل «صفر و یکی»، راهیاندیشیده شده که هدف هر دو تا حدودی تأمین شود.
آقای نصری یکی از موارد ارائه شده در متن مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ارائه تضمین از سوی طرف آمریکایی نسبت به سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در ایران و عدم تحریم آنها تا ۵/۲ سال پس از خروج احتمالی دولت بعدی ایالات متحده از برجام باشد. دیدگاهتان راجع به این بند چیست؟
در این باره چند ملاحظه دارم: اول اینکه دولت بایدن میتواند نهایتاً تا پایان دورهٔ خود به ایران چنین تعهدی بدهد و قادر نخواهد بود رئیسجمهور بعدی را ملزم به رعایت چنینبندی کند. دوم اینکه اگر این بند همراه با این شرط نباشد که ایران نیز در مدت آن 2.5 سال در برجام باقی بماند، معتقدم پیشنهاد قابل تأملی است. اما اگر شرط آمریکا این باشد که در مدتزمان آن 5/2 سال ایران نیز متعهد شود که از برجام خارج نمیشو، به نظرم نباید به چنین پیشنهادی تن داد. چرا که اولاً پذیرش این پیشنهاد به معنی ابطال حق ایران مطابق بند ۳۶ برجام است و عملاً تنها عامل بازدارنده ایران برای نگه داشتن سایر کشورها در برجام را خنثی میکند. به عبارت دیگر، پذیرش این شرط به معنی پذیرش جایگزین کردن بند ۳۶ با «معافیت 5/2 ساله» شرکتهاست و این به نفع ایران نخواهد بود. ثانیاً، پذیرش این شرط به مثابه بهرسمیت شناختن حق خروج «یکجانبه» آمریکا از برجام است، مادام که به برخی شرکتها معافیتهایی عطا کند! در نتیجه، معتقدم اگر بحث معافیت شرکتها مطرح میشود، باید همراه با تبصره و ملاحظاتی باشد که امکان سوءبرداشت از حق و حقوق طرفین و سوءاستفاده را به حداقل برساند.
مثلاً چه ملاحظاتی؟
منظور اتخاذ تدابیری است که اولاً مانع شکلگیری این برداشت شود که ایران حقی برای خروج از برجام برای آمریکا قائل شده است. یعنی متن به نحوی تنظم شود که از آن اینگونه برداشت نشود که تحقق شرط اهدای معافیت به برخی شرکتها خروج آمریکا از برجام را «مشروع» میسازد. ثانیاً، متن به نحوی تنظیم شود که ایران همچنان مهمترین اهرم بازدارندگی خود – یعنی بازگشتپذیری به ظرفیت هستهای خود – را وفق ماده ۳۶ برجام حفظ کند و هر موقع طرف مقابل از تعهدات خود کاست ایران نیز بتواند تعهداتش را کاهش دهد. یعنی اینگونه نباشد که حق دریافت معافیت برای برخی شرکتها این حق ایران را تعلیق کند.
آیا با توجه به پیشنهادات طرف آمریکایی به موارد ارائه شده از سوی ایران در رابطه با متن جوزپ بورل، امکان دستیابی به یک توافق موقت وجود دارد و آیا این شکل از توافق مورد خواست ایران و آمریکا که دو سوی اصلی جریان مذاکرات هستند، است؟
توافق موقت زمانی گزینه مناسبی است که طرفین پیشنهادات اصلاحی یکدیگر را نپذیرند و به یک فرمول Less for less - یا حداقل برای حداقل - قناعت کنند. به نظرم در شرایط فعلی، احتمال پذیرش متن پیشنهادی بیش از این است که به گزینه توافق موقت فکر کنیم.
پیشبینیتان از نشست آتی شورای حکام و ارائه گزارشی از برنامه هستهای ایران در شرایط فعلی چیست؟ چقدر امکان دارد که کشورهای غربی با توسل به مکانیسم ماشه مجدداً پرونده هستهای ایران را به فصل هفتم شورای امنیت بازگردانند؟
به نظرم مدیرکل آژانس - هرچند فعلاً برای کاستن از فشارهای سیاسی (به ویژه از سوی اسرائیل) ژست بیطرفی فنی میگیرد اما - در نهایت عملکرد خود را با آنچه در وین توافق خواهد شد تطبیق خواهد داد. در نتیجه، اگر توافق صورت بگیرد، آنچه در شورای حکام به رأی گذاشته خواهد شد در نهایت هم متأثر از تمکین او به توافق و هم متأثر از خواست آمریکا و اروپا خواهد بود که در عمل یعنی احتمال اینکه پرونده به شورای امنیت ارجاع شود منتفی خواهد بود. اما اگر توافق منعقد نشود، همواره این احتمال که اروپاییها یا از طریق مکانیسمهای شورای حکام یا از طریق راهاندازی مکانیسم ماشه علیه ایران اقدام کنند همواره مانند یک شمشیر داموکلس بر سر ایران پرواز خواهد کرد! حال اینکه چه زمانی این کار را انجام دهند قطعاً بستگی به محاسبات سیاسی و اقتصادی و راهبردی آنها دارد. شاید در شرایط فعلی، با توجه به درگیریشان با روسیه بر سر اوکراین، تمایلی به باز کردن یک جبهه دیگر علیه ایران نداشته باشند. اما در نهایت، احتمال احیای قطعنامههای قبلی یا ارجاع مجدد ایران به شورای امنیت هر لحظه وجود خواهد داشت و کشور را در شرایط نامطلوبی قرار خواهد داد.
آیا با ادامه شرایط نه جنگ و نه صلح و البته ادامه جنگ اکراین و نیاز کشورهای اروپایی نسبت به برخوداری از سوخت، آمریکا همچنان موافق فروش محدود نفت ایران به چین و برخی از کشورهای دیگر خواهد بود؟ ارزیابیتان از وضعیت فروش نفت ایران در ماههای آینده چیست؟
این احتمال وجود دارد. اما معتقدم نباید کشور بزرگ و توانمندی مانند ایران به اینکه قادر به «فروش نفت» خواهد بود قناعت کند. متأسفانه، به نظر میرسد بعضی محافل در ایران به اینکه کشور بتواند «نفتش را بفروشد» رضایت میدهند و گمان میکنند همین مقدار کم برای رفع نیازهای اولیه و حیاتی کشور کفایت خواهد کرد. سؤال این است که مگر سهم ایرانیها از این جهان باید صرفاً یک زندگی و یک توسعه حداقلی باشد؟ برای ایران شرایط مطلوب شرایطی است که هر شرکت و شهروند ایرانی بتواند - بدون موانع حقوقی - با دنیا به تبادل و تجارت و تعامل بپردازد و از این طریق برای خود و کشوری ثروتآوری کند. نمیشود در دنیای امروز - که یک فرد، یک شرکت خصوصی یا یک دانشگاه در یک شهر کوچک از آمریکا - برای ارتقاء فنآوری و پیشرفت علم و صنعت خود دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری میکند، یا در منطقهای که یک کشور کوچک مانند قطر با برگزاری جامهای ورزشی میلیاردها دلار درآمد کسب میکند، کشور ایران با ۸۳ میلیون نفر جمعیت راضی به این باشد که به آن اجازه دادهاند برای تعدیل بازار سوخت جهانی و امرار معاش خود چند هزار بشکه نفت بفروشد! به نظرم وضعیت بازار نفت هرچه باشد، باید از این تفکر عبور کرد که برای کشوری که نیازمند و تشنه توسعه است، «فروش نفت» کفایت خواهد؛ و به دنبال راهحلهایی بود که «عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی ایران با جهان» را ممکن میسازد.
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه گفته بود که «توافق هستهای، همه چیز را حل نمیکند و مشکل ایران باقی خواهد ماند و نیازمند گفتگو درباره موشکهای بالستیک و نفوذ منطقهای و دیگر مسائل بیثباتکننده است. » مکرون همچنین گفته است که «به مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره تعهد فرانسه به استقلال آژانس تأکید کردم و گفتم فرانسه از آژانس در زمینه عدم تأثیرپذیری مسائل فنی از فشارهای سیاسی، حمایت میکند. » آیا این اظهارات رئیس جمهور فرانسه در آستانه رسیدن به توافق بیان میشود؟ آیا فرانسه میخواهد مجدداً در نقش پلیس بد ظاهر شود؟
آقای مکرون مجبور است از یک سو برای رقبای داخلی قرارداد با ایران را توجیه کند و از سوی دیگر به متحدین منطقهای خود - به ویژه اسرائیل و عربستان سعودی - اطمینان دهد که دغدغههای امنیتی آنها را نسبت به قدرت نظامی ایران فراموش نکرده است. ضمن اینکه - پس از اینکه سالها افکار عمومی را به غلط از انگیرههای نظامی و «سلاح هستهای» ادعایی ایران ترساندهاند - به مردم غرب بگوید قرار نیست آژانس بینالمللی انرژی اتمی بخاطر یک توافق سیاسی از وظایف «فنی» خود چشمپوشی کند. به بیان دیگر، این اظهارات الزاماً مخاطبشان ایران نیست.
در این میان اسرائیلیها هم میگویند «نگران تأثیر توافق هستهای بر توافقات سازش (توافق ابراهیم) با کشورهای عربی هستند» که در واقع به منظور مقابله با نفوذ ایران انجام شد و دلیل این نگرانی را هم تمایل امارات برای تعیین سفیر در تهران و اجازه ندادن کشور عمان به شرکتهای هواپیمایی صهیونیستی برای استفاده از حریم هوایی این کشور میدانند. شما این تحلیل را میپذیرید؟
من معتقدم برجام یک رقیب جدی برای توافقات ابراهیم است. در واقع، نظام نوین منطقه یا پیرامون برجام با راهبری ایران یا پیرامون «پیمانهای ابراهیم» با راهبری اسرائیل شکل خواهد گرفت. اگر ایران در انعقاد برجام و سپس مبادرت به ایجاد یک نظم نوین بومی با کشورهای همسایه تعلل کند، اسرائیل به سرعت مانند تار عنکبوت پیمانهای ابراهیم را دور ایران خواهد تنید و ایران را از نظر سیاسی، اقتصادی و امنیتی به انزوا خواهد کشاند.
بنابراین در این شرایط ما باید منتظر حملات بیشتری از سوی اسرائیلیها نسبت به احیای برجام باشیم؟
قطعاً با انعقاد برجام تحرکات إسرائیل علیه ایران بیشتر خواهد شد. چه بسا اسرائیل اقداماتی انجام دهد که باعث واکنش نظامی ایران گردد تا پای آمریکا به نزاع گشوده شود. در واقع، اسرائیل قصد دارد رابطه ایران و غرب را به سطح جدیدی از تنش ارتقاء دهد. در این راستا، اگر برجام احیا نشود، تلاش خواهد کرد با هراسافکنی نسبت به «سلاح هستهای» قریبالوقوع ایران و جوسازی پیرامون تهدید ایران برای نظم و امنیت بینالمللی نوعی اجماع علیه ایران ایجاد کند و با اتکاء به پشتوانه افکار عمومی و حمایت دولتهای غربی – و چه بسا پس از احیای قطعنامههای شورای امنیت - سطح تنش را در حد برخورد نظامی بالا ببرد. در سناریوی دوم، اگر برجام احیا شود، آنگاه با اتکاء بر این استدلال که اسرائیل خود را پایبند توافق نمیداند و القاء اینکه موجودیتی اسرائیل در میانمدت به مخاطره افتاده و حق دفاع مشروع از موجودیت خود را با اقدام یکجانبه محفوظ میداند، دست به اقداماتی بزند که در نهایت نتیجهاش همان تشدید تنش تا حد برخورد نظامی خواهد بود. در هر دو سناریو، إسرائیل یک چالش امنیتی جدی برای ایران خواهد بود که باید به نحوی مهار شود.
و در نهایت در صورت دستیابی به توافق چه گزینههایی پیش روی ایران در رابطه با ذخیره اورانیوم غنیسازی شدهاش وجود دارد؟
اینکه چه تصمیمی در مورد ذخایر اورانیوم گرفته شده پس از انعقاد قرارداد مشخص خواهد شد. در هر حال، ذخایر اورانیوم یا به غلظت پایینتری درمیآید یا از کشور خارج یا تبدیل میشود. در هر حال، حتی اگر ذخایر اورانیوم تبدیل یا خارج شود، زیرساختها و ظرفیت ایران در تولید مجدد آن - آن هم با غنای بالا - در برجام و قرارداد وین آسیبی نمیبیند و در صورت نقض مجدد عهد از جانب آمریکا، ایران همواره میتواند در مدت زمان کوتاهی منابع خود را جبران کند. توجه داشته باشیم که «ذخایر اورانیوم» یک مؤلفه مهم و یک اهرم مذاکراتی قابل ملاحظه برای ایران بوده است اما نکته اینجاست که نباید آن را به عنوان تنها اهرم بازدارندگی یا تنها داشته (Asset) استراتژیک ایران تلقی کرد. متأسفانه در سالهای اخیر در برخی محافل چنین برداشتی از ذخایر اورانیوم غالب شده است، حال اینکه ایران ظرفیتهای بسیار متنوعی برای ایجاد بازدارندگی یا پیش افکندن قدرت خود دارد. تمرکز بیش از حد روی ذخایر اورانیوم به عنوان یک مؤلفه قدرت نباید ایران را از ایجاد اهرمهای دیگری برای پیشبرد منافع خود در جهان باز دارد.