تابناک : چند صباحی است، آموزگاران کشور که در خط مقدم تعلیم و تربیت قرار داشتند، یکی از مهمترین وظایف خود را احقاق حق و پیگیری حقوق خود میدانند و در سرتاسر کشور با تجمعاتی، به دنبال احصای حقوق مالی و غیر مالی خود هستند؛ اما همزمان با معلمان، دیگر اصنافی هم هستند به مانند بازنشستگان یا کارمندان بهزیستی که خود را محق به افزایش حقوق میدانند و بر این باورند که میزان حقوق پرداختی به آنان کفاف زندگی در اوضاع کنونی جامعه را نمی دهد.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی روزگاری در مورد نقش معلمان در کشور فرمودند: «نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست. انبیا هم معلم بشر هستند. نقش بسیار حساس و مهمی است و مسئولیت بسیار دارد.
نقش مهمی است که همان نقش تربیت است که إخراج مِنَ الظلمات إلی النور آنهایی که اللّهُ وَلیُّ الَّذیِنَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمٰاتِ إلَی النُّورِ همین سِمَت معلمی است. خدای تبارک و تعالی این سِمَت را به خودش نسبت می دهد که خدای تبارک و تعالی ولیّ مؤمنین است؛ و آنها را از ظلمات اخراج میکند به سوی نور. و معلم اول خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم را از ظلمات به وسیلۀ انبیا و به وسیلۀ وحی مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به کمال؛ دعوت می کند به عشق، دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است. دنبال او انبیا هستند که همان مکتب الهی را نشر می دهند، و آنها هم شغلشان تعلیم است؛ معلمند، معلم بشرند. آنها هم شغلشان این است که مردم را تربیت کنند و انسان را تربیت کنند که از مقام حیوانیت بالا برود و به مقام انسانیت برسد.»
در تکمیل این سخنان رهبر انقلاب هم در مناسبت های مختلف به اهمیت این شغل تاکید داشته اند و گفته اند: «امام ـ رضواناللهعلیه ـ فرمودن:د «معلّمی شغل انبیا است»؛ این فقط یک شعار دلخوشکن نیست؛ این یک حقیقت قرآنی است. این که گفته میشود معلّم کار انبیا را میکند، برویم در عمق این حرف؛ این حرف یعنی چه؟ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ وَ الحِکمَة؛ کار انبیا این است؛ کار انبیا نجات بشریّت است و ایجاد یک جامعهی انسانیِ برتر و والاتر است، «معلّم، شاغلِ شغل انبیا است». در جامعهای که بر محور آموزش میچرخد، معلّم مرکز آن دایره و محور آن حرکت است.»
حال همین معلمان و همین افرادی که سال ها نقش تعیین کننده در تعلیم و تعلم نسل آینده کشور داشته اند به حق و حقوق خود معترض هستند. روزی برای تصویب قانون تجمع می کنند و روزگاری دیگر برای تهیه آیین نامه عادلانه و در هر تجمعی هم که رخ می دهد، تصاویر و فیلم های آن به طور گسترده منتشر می شود و متاسفانه گاه شاهدیم برخی معترضان مورد اقدامات فیزیکی و خشن ضابطان قضایی قرار گرفته که در آخرین مورد آن بازداشت یک معلم در استان کهگیلویه و بویر احمد در انظار عمومی و رفتار خشن با وی انعکاس داخلی و خارجی فراوانی داشت.
شما این اعتراضات را داشته باشید و در کنار آن اخباری که در مورد حقوق های نجومی که در برخی شرکت های دولتی پرداخت شده را در نظر بگیرید.این دو موضوع نامعادله ای را به وجود می آورد که واقعا حل کردن آن بسیار صعب و دشوار است. چگونه می شود در یک کشور و در یک نظام اداری و براساس قانون یا قوانینی در برخی از نهادهای اداری حقوق های بالای پنجاه میلیون تا نود میلیون داده شود اما از سوی دیگر، انبوه بسیاری از کارکنان همان نظام اداری باید برای احقاق حق خود راه خیابان و اعتراض را پیگری کنند.
این سوال مطرح می شود که اگر تحریم وجود دارد و جنگ اقتصادی بر کشور هزینه وارد می کند و اگر مشکل منابع وجود دارد، چگونه این جنگ فقط به برخی قشرها باید تحمیل شود و برخی دیگر در همین اوضاع از بهترین و مناسب ترین امکانات برخوردار باشند؛ حال اینکه برخی مسئولان هم در این اوضاع و احوال رفتاری دارند که با شعارهای ریاضت اقتصادی فاصله ای از عرش تا فرش دارد؛ بماند که خود قصه پرغصه ای است؟!
اما برای حل این نامعادله باید چه کار کرد؟
یکی از سریع ترین و کاربردی ترین راهکارها، مراجعه به افرادی است که می توانند علی رغم همه موانع به کار خود ادامه دهند و مثلا حتی اگر دستور قضایی و دستور رییس جمهور را در سر راه خود ببینند اما با حمایت استانداران و یا حتی برخی از ائمه جمعه به فعالیت خود ادامه دهند و کار خود را پیش برند.پیمانکار پتروشیمی میانکاله را دقیقا می توان واجد این اوصاف دانست و حل نامعادله فیش های نجومی و اعتراضات معلمان را به وی سپرد!
او که قطعا به تمام مواد قانونی و پیچ و خم های اداری و حتی خلق و خوی مسئولان محلی و محلی آگاه هست، این توان را دارد به گونه ای این معادله را حل کند که هم معلمان و معترضان راضی باشند و هم افرادی که به گرفتن حقوق های چند ده میلیونی عادت کرده اند. به هر حال، شاید این بار مقدور شد که یک مشکل را به دست توانای سلاطین حل مشکلات لاینحل برطرف کرد!