به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که خبر نماینده روسیه از پیشرفت مهم در وین و برگزاری نشست امروز کمیسیون مشترک میان ایران و ۱+۴، هشدار وزیر نیرو درباره خشکترین تابستان ۵۰ سال اخیر و سقوط تولد، صعود سالمندی در آمار جمعیتی ایران در کنار تیترهای انتخاباتی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل سیاست خارجی طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: به موازات مذاکرات منطقهای کشورمان در روزهای اخیر دو پیام مهم از سوی مسئولان دیپلماتیک و امنیتی ایران به همسایگان داده شده. آقای شمخانی گفته که «آماده مشارکت با کشورهای منطقه در سازوکار ایجاد امنیت دسته جمعی هستیم.» آقای ظریف هم اینطور اظهارنظر کرده که «ما آمادهایم که تمام اختلافات را کنار گذاشته و در دفاع از حقوق مردم فلسطین متحد شویم.» واقعیت این است که ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت اصلی منطقه علیرغم تمام اختلافنظرها، توان حذف کامل تأثیر و نفوذ یکدیگر را ندارند. مهم این است که به نظر میرسد دو طرف این واقعیت را پذیرفتهاند و از همینرو در پی آن هستند که تنازع و مخاصمه فعلی را در سطح یک رقابت معمول منطقهای کاهش داده و در همین سطح کنترل کنند.
البته در تمام سالهای گذشته ایران همواره بر لزوم تنشزدایی دوطرفه تأکید کرده بود، اما همانطور بهشکل علنی هم روشن بود، عربستان این تصور را داشت که میتواند در فرایند مخاصمه برنده میدان باشد.
کما اینکه در صحبتهای اخیر آقای ظریف هم روایت ایشان از اتفاقاتی که بر سر مسأله یمن افتاده بود به روشنی مشخص میکرد که ماجرا چه بوده است.
هرچند زمان و منابع بسیاری قربانی عدم درک درست عربستان از موقعیت شد و فرصتهای طلایی زیادی از دست رفت، اما اکنون واقعیت چهره خود را به سعودیها نشان داده است. تحول مهم دیگری که در این شرایط باعث تغییر رویکرد عربستان شده، تغییر در دولت امریکاست. الان بین ریاض و واشنگتن بر سر سه موضوع خاشقجی، مسائل یمن و آینده برجام اختلافاتی جدی وجود دارد و دیگر نگاه سردمداران ایالات متحده به عربستان مانند نگاه دولت ترامپ نیست. به تبعیت از امریکا کشورهای فرا منطقهای هم به دلایل مختلف و در رأس آنها مسأله امنیت انرژی، مایل به تغییر وضعیت مخاصمه در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس هستند.
همکاری منطقهای خصوصاً بین دو قدرت بزرگ یعنی ایران و عربستان سه ویژگی مهم دارد؛ اول اینکه میتواند مشارکت منطقهای را تقویت کند. به هر حال واقعیت این است سیاست دیگر کشورهای منطقه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تابعی از سیاست و اقدامات ایران و عربستان است و عادیسازی روابط بین این دو میتواند به عادیسازی شرایط منجر شود. دوم مسأله افزایش ضریب امنیت منطقه تحت تأثیر مشارکت بازیگران درون منطقه است.
به این معنا که دیگر این کشورها برای هم تهدید محسوب نخواهند شد. سوم هم موضوع موقعیت کشورهای فرامنطقهای است که در چنین شرایطی بهانه برای حضور آنها کاهش مییابد.
هماکنون شاهد هستیم که بازیگرانی، چون بحرین، امارات و کویت که سیاست آنها بیشتر متأثر از عربستان بوده هم تمایل خود را به انجام گفتگوهای منطقهای نشان دادهاند. در این میان عامل برهمزننده بازی قطعاً فقط میتواند اسرائیل باشد. اینکه در پیام وزیر خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان بر مسأله فلسطین تأکید شده به همین دلیل است. مضافاً اینکه فلسطین علی رغم تحولاتی که اخیراً در روابط اسرائیل و برخی اعراب شکل گرفته همچنان موضوعی در جهان اسلام و جهان عرب محسوب میشود که حساسیت روی آن زیاد است. یعنی میتواند بهانه شروع تنشزدایی قرار بگیرد.
با این توصیف در صورتی که اجازه دخالتهای اغیار در این روند تنشزدایی داده نشود و البته تحولات دیگر حوزه سیاست خارجی در همین مسیر باشند میتوان تصور کرد که آینده مناسبات و روابط منطقهای در سطح خاورمیانه و با در نظر گرفتن نقش ایران، متفاوتتر از وضعیت ناپایدار کنونی خواهد بود.
هادی حقشناس استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان دمای سیاسی خرداد بیش از دمای اردیبهشت نوشت: این دور انتخابات ریاست جمهوری نسبت به سه مقطع ۷۶، ۸۴ و ۹۲ منظور سه هشت ساله گذشته یک تفاوت اساسی و مبنایی دارد و آن این است که چهره جدیدی که عامل تحریک رای خاموش جامعه باشد، در بین کاندیداهای اصلی جریانات سیاسی نیست. از طرف دیگر تقریبا همه کاندیداهای اصلی یا اصطلاحا سه نماد سه جریان اصلی انتخابات، قبلا در معرض رای عموم قرار گرفتهاند و تقریبا نتوانستهاند رای کسب کنند. از این دو نکته که بگذریم، فضای عمومی جامعه باز متفاوتتر نسبت به سه مقطع قبلی منظور سالهای ۷۶، ۸۴ و ۹۲ است. به خاطر اینکه تحریمها از یک سمت و کرونا از سمت دیگر، معیشت مردم را در سختترین شرایط ممکن قرار داده است.
با توجه به این نکات، معمولا مردم فرصت ندارند یا اصولا ما علاقه نداریم که به روند تاریخی یک موضوع یا یک پدیده اجتماعی بپرداریم. اصلا ما متناسب با وضعیت حال تحلیل میکنیم و اگر هم از روند گذشته مطلع باشیم، باز تمایل نداریم که روندها در تحلیل فعلی دخالت بدهیم. بهخاطر اینکه گاهی اوقات، آنچنان جو حاضر غالب است که اصلا صدایی جز صدای وضعیت موجود شنیده نمیشود. با توجه به این نکات ذکرشده که البته میتوان نکات دیگری هم اضافه کرد، به نظر میرسد که اگر از هر جریان سیاسی یک کاندیدای اصلی در این دوره از انتخابات بماند و بتواند حرف نو و برنامه نو برای اداره کشور ارائه بدهد، باز دیر نشده است و دور از انتظار نیست که تنور انتخابات تا روز انتخابات بهتر از وضعیت فعلی بشود. البته برگشت به برجام یا بهبود روابط منطقهای یا حداقل بروز نشانههایی از بهبود روابط منطقهای میتواند به عنوان یک کاتالیزور گرمکننده تنور انتخابات باشد. به هر حال براساس تجارب مقاطع قبلی داشتیم مقطعی از انتخابات را که چند روز مانده به انتخابات شور انتخابات ایجاد شده است. باید صبر کرد و دید که این دوره مثل گذشته خواهد بود؟
بابک ابراهیمی، استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه مستقل با عنوان از شام اصلاحطلبان تا نیل اصلاحات نوشت: با شور و وعدهها در فصل انتخابات آشنایی دیرینهایست، اما موضع کاندیداهایی از الیگارشی قدرت اصلاحطلبان را باید واقعگرایانه تحلیل کرد. برخی از آنان حتی خود را رستم میشناسانند که وعده میدهند از خوانهایی، چون احراز صلاحیت، چون بگذرند، بهشت خرم در انتظار رأیدهندگان است. رویکرد واقعگرایی به استناد ماهیت قدرت، قانون اساسی، واقعیات جامعه، چون معرفت و فرهنگ سیاسی و مهمتر از آن تجربه سیاسی حکایت از آن دارد که باید در وعده اصلاحطلبان تردید و تأمل کرد تا سرخوردگی دوبارهای تجربه نگردد. ضمن آنکه اصلاحطلبان این تشکیکها و سؤالها را پاسخ و توضیح منطقی دهند: به نظر پافشاری اصلاحطلبان برای حضور و شراکت در قدرت، اثبات این مدعایشان بر مبنای آرای ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰ است که «مردم ما را قبول دارند». این گزاره، یک گزاره حقیقتمند نیست، زیرا اولاً «مردم» واژه عمومیست که میتواند طیفهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … را در برگیرد، ثانیاً طیف متمایل و امیدوار به اصلاحطلبان، تنها به اعتبار اصلاحات، اصلاحطلبان را قبول داشتند و همچنان نیز طیفی اصلاحات را قبول دارند و نه الزاماً جمع قدرتطلب اصلاحطلبان را؛ و ثالثأ اکنون که یک ربع قرن (یک سوم عمر یک انسان معمولی) از کارآموزی برخی اصلاحطلبان حاکم و تجربه جامعه گذشته است، روشن گشته است که تعریف مشخصی از اصلاحات از آغاز برایشان وجود نداشته است و دومخردادیها از آرای ۱۳۷۶ و ظرفیت یا مصلحت نظام غافلگیر شدهاند و همین امر بیانگر عدم شناخت کافی آنان از حکومت و جامعه است و در نتیجه؛ اولاً چیدن تخممرغها در سبد اصلاحطلبان عاقلانه نیست، زیرا حسب تجربه بیشترشان شکسته است و گواه آن ناامیدی طیف غیرقابل اغماضی از این بازی قدرت با برگ مردم، و ثانیاً همان چند دستاورد مختصری که در دوره اصلاحطلبان انجام شد و منت سر ما میگذارند، از منظر اصلاحطلبان اقناع اعتماد همان طیف غیرقابل اغماض بوده است.
چرا؟ اولاً به گفته تاریخی یکی از برجستگان این طیف؛ «هر کسی از ظن خود شد یار من (اصلاحات)» ثانیاً در فقدان فرهنگ توسعه سیاسی و باور کافی به نهادسازیهای مدنی (حرف درست خاتمی) و نیز عدم تحول معرفتی حتی در هیأت راهبری اصلاحطلبان، اخلاقأ نباید وعدههای غیرقابل تحقق تحویل داده شود. شاید، الیگارشی اصلاحطلبان، چون از سر سیاستورزی کارآموزانه بازی قدرت را تا حدودی آموخته، محاسبه کرده که در صورت رد صلاحیت احتمالی مظلومنمایی و طلبکاری نمایند و این هم بهترین حالت برایشان است، زیرا در صورت غیرمحتمل «تأیید صلاحیت توأمان اصلاحطلبان و احمدینژاد»، رقابت سختی به ضرر اصلاحطلبان رخ خواهد داد و آنگاه تز «مردم ما را قبول دارند» با شکست مواجه خواهد شد. در عین حال با توجه به آرای قابل توجه آیتالله رئیسی در انتخابات دور گذشته، اگر آرای خاموش با تلاش برخی شخصیتها به داد رئیس دولت «رحم اجارهای» اصلاحطلبان اصطلاح خودشان» نرسیده بود، بازی با برگ اصلاحات تمام بود البته اگر ادعای تقلب نمیکردند. پس معلوم میشود در غیاب آرای خاموش، الیگارشی اصلاحطلبان توان رقابت با آیتالله رئیسی را ندارد که در دور گذشته از رسیدن به ریاست دولت باز ماند. همین امر هم دعای خیر اصلاحطلبان برای ردصلاحیت خود را دارد تا این هم یک سرمایهگذاری دیگرشان برای آینده گردد آنچنانکه سوابق گذشته خود را که بر اثر اشتباه و خطای سیاسیشان رخ داده به عنوان سرمایه اجتماعی-سیاسی خود مطرح مینمایند.
بیانیه آقای تاجزاده در تالار انتخابات وزارت کشور مبنی بر مخالفت با آمریکاستیزی باورکردنی است، ولی ایشان سخنان اخیر رهبری را در پاسخ به اظهارات دیپلماسی - میدانی آقای ظریف را فراموش کرده که سیاست خارجی در مجامع بالادستی تعیین میشود و دولت بنا به ساختار ماهوی و ارزشی نظام به تنهایی نقشآفرین و تصمیمساز نیست. پس آقای تاجزاده چه پاسخی دارد؟ هیچ. «تا ببینیم چه میشود؟» که میدانیم چه میشود، حتی برای بار اول هم شیوه صحیح مملکتداری نیست و چه اصراری دارد آقای تاجزاده و تاجزادگان تالی؟ حرف اصلاحطلبان در این دور هم تازه نیست و تکرار تاکید بر ظرفیتهای استفادهنشده قانون اساسی و اجرای کامل آن است. اگر اصول قانون اساسی اختیارات بیشتری میدهد، پس پاسخگو باشند چرا استفاده نکردهاند. اگر منع غیرقانونی وجود داشته است، چرا استعفا ندادهاند؟ اصلاحطلبان پاسخگو هستند، اما پاسخهای غیرمنطقی دارند و توجیهگر علاقه خویش به قدرتمند به بهای نومیدی میانهروان از اصلاحات هستند. آنان پس از هشت سال گفتند تدارکاتچی بودهایم. این پاسخ ۱۴۰۸ و ۱۴۲۴ و ۱۴۴۰ و ۱۴۵۶ و … اصلاحطلبان است. پیشتر گفته باشیم تا زحمت دوستان اصلاحطلب را کم کرده باشیم. تصور عبور راه سعادت ایران از تکرار مسیر اصلاحطلبان آزموده خطاست؛ و گدایی حق کردن برخلاف کرامت انسانی است. میپرسند کی از اصلاحطلبان نومید شدید؟ پاسخ به همان دهه هفتاد برمیگردد. میپرسند از اصلاحات نیز، چون اصلاحطلبان نومید شدهاید؟ پاسخ منفیست. /در شام خرابات چو گنجم ندهی/یارا بشود که بیش رنجم ندهی؟ /بر بامِ دلم جرعه حرامم نکنی/در ساحل این نیل ترنجم ندهی