ناظران بازار انرژی اکنون از شکلگیری یک «هنجار جدید» سخن میگویند؛ عصری که در آن فراوانی عرضه بر هراسهای ژئوپلیتیک فائق آمده و «حق بیمه ریسک» (Geopolitical Premium) که معاملهگران همواره بر قیمت هر بشکه نفت میافزودند عملاً محو شده است.
لایحه بودجه سال ۱۴۰۵ که امروز از سوی رئیسجمهور به مجلس ارائه شد، بهعنوان نخستین بودجه سنواتی کشور پس از حذف چهار صفر از پول ملی، تغییراتی در ارقام، ساختار منابع و مصارف و سیاستهای حمایتی دولت نشان میدهد.
سیاستگذار موفق شده است «حق طبیعی خرید کالا» را به یک «شانس و امتیاز» تبدیل کند و از طریق فرآیند تشنهسازی بازار و سپس فراخوانهای میلیونی، نوعی نظرسنجی اجباری برای اثبات استیصال مردم ایجاد کند تا کسی نپرسد چرا باید برای تکنولوژیهای ردهخارج، هزینهی خودروهای روز دنیا را پرداخت کرد.
در حالی که بانک قرضالحسنه رسالت در سال گذشته با ۵۹۶ میلیارد تومان زیان خالص و رشد چشمگیر مطالبات مشکوکالوصول مواجه شده، تداوم مدیریت این بانک توسط محمدحسین حسینزاده، مدیرعاملی با مدرک کارشناسی رشته نظامی، بار دیگر پرسشهایی جدی درباره تناسب تخصص مدیریتی با عملکرد مالی و اعتباری این بانک ایجاد کرده است.
در حالی که ویترین وزارت جهاد کشاورزی با وعده ماندگاری ارز ۲۸۵۰۰ تومانی تزیین شده، در لایههای زیرین و پشت درهای بسته بانک مرکزی، قفل سنگینی بر ثبت سفارشها زده شده است که به نظرمی رسد دولت با استراتژی «تخصیص قطرهچکانی»، عملاً حذف ارز ترجیحی را کلید زده تا هزینه این جراحی پردردسر را به جای بودجه، از جیب تولیدکننده و سفره مردم در سال آینده پرداخت کند.
غلامرضا نوری قزلجه که با تکیه بر کرسیهای پارلمان به صندلی وزارت رسید، حالا تلخترین تجربه سیاسی خود را از سر میگذارد؛ در حالی که تصور میشد سابقه مجلسی او راه تعامل با بهارستان را هموار کند اما نایبرئیس مجلس با ادبیاتی که بوی استیضاح میدهد، نشان داد که در بازارِ آشفته گوشت و مرغ، رفاقتهای قدیمی به بهای حفظ سفره مردم فروخته شده است.
ماک در ایران فقط یک کشنده نبود؛ یک نشانه بود. نشانهای از دورانی که تولید، معنا داشت و اسم آدمها هنوز کنار ماشینها میماند. ماک یعنی اصغر قندچی، یعنی ایرانکاوه، یعنی زمانی که کامیون برای کار ساخته میشد، نه برای بروشور.
تویوتا کمری مدل ۲۰۱۶ اگر در ژاپن یا حتی تایلند ساخته میشد، امروز فقط یک سدان خانوادگی دیگر در خیابانهای ایران بود؛ اما وقتی پای «ساخت آمریکا» وسط آمد، همین کمری به خودرویی کمیاب، پرحاشیه و گاهی مسئلهدار تبدیل شد؛ خودرویی که ورودش همیشه روی لبه باریک قانون، سیاست و بازار حرکت کرد.
پالایشگاههای بندرعباس، اصفهان و تهران با رسوب کلرید کلسیم و سدیم دستوپنجه نرم میکنند، صادرات آبان و آذر ۱۴۰۴ با جریمههای چند صد میلیون دلاری همراه بود، و واحدهای پاییندستی خوزستان و ایلام با بیکاری موقت ۱۰ تا ۱۵ درصدی روبهرو هستند.
سهام عدالت، دارایی میلیونها ایرانی، اینبار نه بهدلیل نوسانات بازار، بلکه بهخاطر تخلفات آشکار در احراز صلاحیت مدیران و تداوم دخالتهای دولتی در کانون حاشیهها قرار گرفته است؛ تخلفاتی که حالا این سوال جدی را پیش میکشد: قانون در مدیریت سهام عدالت، دقیقاً کجا ایستاده است؟
۲ میلیارد یورو ارز مصوب مجلس برای واردات خودرو کجاست؟ این سوالی است که پاسخ آن را نه در جادههای کشور، بلکه باید در ترازنامههای پنهان مونتاژکاران چینی و خودروسازان نیمهدولتی جستجو کرد؛ این درحالی است که این بنبست خودساخته، تنها یک قربانی دارد و آن مصرفکنندهای است که باید تاوان رانتخواری نورچشمیها را با قیمتهای نجومی بپردازد.
۷۲ درصد از تعهدات ارزی سوخت شده کشور، نه در اختیار تولیدکنندگان واقعی، بلکه در چنگال شبکهای است که با سوءاستفاده از کد ملی کارگران و روستاییان، ۲۱ میلیارد یورو کالا را از سفره مردم خارج کرده و در عوض، در کوچه پسکوچههای تورنتو و دبی سرمایهگذاری کردهاند و سوال اینجاست که سهم مدیرانی که با چشمبستن بر روی «اهلیتسنجی»، فرش قرمز برای این غارتگران پهن کردهاند، چیست؟
کنار یک جنگنده روشن که بایستی، قبل از آنکه گوشهایت از صدا پر شود، یک سؤال ساده اما سمج ذهنت را میگیرد؛ این حجم از آتش و حرارت، این گاز سوزان که از خروجی موتور بیرون میزند، چرا فلز را آب نمیکند؟ پاسخ این سؤال، فقط به «آلیاژ قویتر» ختم نمیشود؛ پای مهندسی، فیزیک، طراحی و دههها آزمون و خطا وسط است.
هیچچیز در پرواز یک جنگنده، به اندازه لحظهای که نوک هواپیما چند متر با شکم یک غول سوخترسان فاصله دارد، نفسگیر نیست؛ جایی که آسمان دیگر فقط محل نبرد نیست، بلکه به کارگاهی شناور تبدیل میشود که در آن سوخت، اعصاب، مهارت و مرگ همزمان جریان دارند. سوختگیری هوایی نه یک مانور نمایشی، بلکه ستون فقرات عملیاتهای بلندبرد جنگندههاست؛ جایی که F-4 فانتوم، با تمام خشونت و صلابتش، باید مطیعترین پرنده آسمان باشد.
در شرایط تورمی اقتصاد ایران، انتظار میرود فروشندگان برای جذب مشتری رقابت کنند اما بازار خودرو مسیری معکوس را طی میکند. مشتری با پول آماده، نهتنها در اولویت نیست، بلکه باید در صفهای طولانی فروش بایستد.
درحالی که دبیر انجمن صنایع لبنی گرانی ۵۰ درصدی را «لطفِ پلهای» به ملت مینامید، اما قدرت خرید مردم پاسخی غیرمنتظره به این ادبیات داد و حالا با پر ماندن یخچالهای فروشگاهها و نزدیک شدن تاریخ انقضای محصولات، آن «لطفِ ادعایی» به بحران مرجوعی برای کارخانهها تبدیل شده است و عقبنشینی ناگزیر قیمتها زیر سایه اتحاد نانوشته مصرفکنندگان موضوعی است که با مراجعه به سوپرمارکت ها به وضوح می توان دید.