وزیر کشور با اعلام پایان دور اول انتخابات مجلس شورای اسلامی در کشور میزان مشارکت را ۶۲ درصد برشمرد؛ رقمی که فاصله چندانی با میانگین مشارکت در انتخابات تمامی ادوار مجلس شورای اسلامی یعنی ۶۱.۱ ندارد؛ اما آیا ضرباهنگ مشارکت در این دههها آرام بوده یا فراز و نشیبهای معنادار در آن وجود دارد؟
به گزارش «تابناک» مردم ایران در انتخابات مجلس شورای اسلامی، رفتاری متفاوت از انتخابات ریاست جمهوری انجام میدهند. مهمترین مسأله میزان پایینتر مشارکت شهروندان در انتخابات مجلس است. میانگین نرخ مشارکت در انتخابات مجلس ۶۱.۱ درصد است، حال آنکه همین رقم در ارتباط با ریاست جمهوری معادل ۶۶.۹۶ است؛ بنابراین مردم در انتخابات ریاست جمهوری اشتیاق بیشتری برای ورود به کارزار رقابت دارند.
جذابیت پنهان در مقیاس ملی
در انتخابات ریاست جمهوری تمامی شهروندان برای برگزیدن رئیس قوه مجریه دست به کار میشوند. جایگاه ملی رئیس جمهور به عنوان یکی از رؤسای قوای سه گانه بر اهمیت آن افزوده و در نتیجه مردم به خوبی احساس میکنند که انتخاب چنین فردی از اهمیتی بالا برخوردار است. گزینههای حاضر در چنین انتخاباتی از چهرههای برجسته تری تشکیل شده و در نتیجه فاکتور شهرت نیز به گرم شدن تنور رقابت کمک خواهد کرد.
اما نکته جالب توجه اینکه میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری طی سه دوره اخیر به ترتیب ۶۲.۶۶، ۸۵ و ۷۲.۷ درصد بوده است. به بیان دیگر، میانگین مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری از سال ۱۳۸۴ به بعد معادل ۷۳.۲۶ درصد و بسیار بالاتر از میانگین دورههای اول است. دلیل این امر را میتوان در تفاوت میان این سه دوره و ادوار پیشین جستجو کرد؛ یعنی در جایی که نه تنها ابزار تبلیغاتی و شبکههای اطلاعاتی گسترده وارد بازی انتخاباتی شدند، بلکه شاهد آغاز پدیدهای به نام «مناظره انتخاباتی» بودیم. این مناظرهها نیز با تشدید حساسیت انتخاباتی، افشای برخی ناکارآمدیها و نقدهای صریح نامزدها به عملکرد یکدیگر ترکیب شد تا شاهد سیر صعودی در انتخابات ریاست جمهوری باشیم. اما میزان مشارکت در انتخابات مجلس طی ادوار اخیر، چندان نوسان نداشته است. به طوری که میانگین نرخ مشارکت در ادوار هشتم، نهم و دهم مجلس، کمی بیش از ۵۹ درصد یعنی تنها ۲ درصد کمتر از میانگین کل ادوار مجلس (۶۱) بوده است.
پیروزی واقعیت بر شعار و انعکاس متفاوت در انتخابات دو قوه
هر کنشگر سیاسی که انگیزه کسب قدرت را در سر میپروراند، آرمانها و ایدههایی برای اقناع مردم دارد. شعارهای رنگارنگ و گوناگونی که از سوی نامزدهای انتخاباتی در روزهای تبلیغات شنیده میشود همگی از همین جنس آرمانها هستند. در سوی دیگر معادله، واجدین شرایط نیز با استناد به همگرایی و تشابه آرمانها و انتظارات خود از نظام سیاسی وارد عرصه شده و به گزینه مورد نظرشان رأی میدهند. برای همین است که شنیده شدن صدای یک آرمان تازه و امیدبخش به معنای تلنگری امیدبخش به جامعه است، به طوری که میزان مشارکت را با افزایش روبه رو میکند.
در ادوار مختلف ریاست جمهوری عموما رؤسای جمهور به جز یک مورد، در ادوار نخست حضورشان ظرفیت بیشتری برای بسیج جامعه برای حضور پای صندوقهای رأی داشتهاند. البته هرچند شاید آرای سید محمد خاتمی در دور دوم از ۶۹ درصد به ۷۶ درصد کل آرا رسید، نرخ کلی مشارکت همچنان کاهش داشت. ۲ نیرو را میتوان در این روند کاهنده دخیل دانست: نخست، بروز شکاف میان واقعیت بیرونی و شعارهای آرمانی رؤسای جمهور در دور دوم، و دوم افزایش واقع بینی و خروج مردم از هیجانات مواجهه با یک نظام ایدهای جدید و توجه به نیازهای واقعی خود در معیشت روزمره. بر همین اساس، قابل پیش بینی است که نرخ مشارکت در ریاست جمهوری یک در میان نزولی و صعودی باشد.