بي ترديد تروريسم يكي از جدّي ترين تهديدها در محيط امنيت ملي به شمار مي رود كه منابع قابل توجهي را به خود اختصاص داده و ضربه هاي بسيار جدّي را متوجه دولت ها و ملت ها كرده است. در واقع، تروریسم کنونی تمام ابعاد امنیت مربوط به حیات دولت ها و ملت ها را به مخاطره انداخته است. تروریسمی که در عین درنوردیدن مرزهای جغرافیایی، بربریت و توحش را وارد مرزهای انسان و انسانیت کرده است.
به گزارش «تابناک»، به نظر می رسد تروریسم پیش از آنکه تبدیل به یک معضل سیاسی، اجتماعی و امنیتی شود یک بیماری مسری بوده است. در همین زمینه، پتر کلاین و میزس وایر در پایگاه خبری «لیو راک ول» با رجوع به تشبیه تروریسم به غده های سرطانی توسط اشتون کارتر وزیر دفاع ایالات متحده، نوشتند:
«مانند تمام انواع سرطان، شما نمی توانید این بیماری و مرض را فقط با بریدن تومور درمان کنید بلکه باید با از بین بردن آن در جاهایی که شیوع و گسترش پیدا می کند، بازگشت دوباره آن در آینده را نیز متوقف کنید. در این زمینه سه هدف نظامی وجود دارد: نخست از بین بردن ریشه های تومور داعش در عراق و سوریه از طریق نابودی و سقوط مراکز قدرتشان در موصل عراق و رقه سوریه. دوم ، مبارزه با مرض در حال ظهور تومور داعش در سراسر جهان در هر جایی که ظاهر می شود و امکان پدیدار شدن دارد. سوم مبارزه با زمینه ها شیوع مرض تومور تروریسم که ناشی از یک تومور ریشه ای به نام بنیادگرایی اسلامی است».
از نظر کلاین و وایر، درک و شناسایی ماهیت، سوابق(تبار)، پیامدها و درمان تروریسم به عنوان یک معضل جهانی لازم و مفید است. همانطور که رابرت پیپ، دیوید کارت و سایر دانشمندان علوم اجتماعی نشان داده اند، تروریسم یک تاکتیک و یک شکل و روش هدفمند از عمل انسانی است که باید آن را نه به عنوان یک پدیده بدون تفکر بلکه به عنوان یک پدیده بیولوژیکی هدایت نشده و بدون جهت فهمید و شناخت.
اما فارغ از تلقی تروریسم به عنوان یک بیماری، نباید از تاثیرات این بیماری بر جوامع مورد هدف تروریسم غافل شد. تروریسم پیش رو اگرچه امنیت فیزیکی جوامع مختلف و انسان های درون آن را تهدید می کند، به همان اندازه این تهدیدات تروریستی امنیت و سلامت وجودی و روح و روان افراد انسانی را نیز با مخاطرات غیرقابل جبرانی مواجه کرده است.
در همین رابطه، نشریه گاردین در گزارشی به تاثیرات روحی و روانی اقدامات تروریستی بر جامعه عراق پرداخته است. در این زمینه گاردین اشاره می کند که میلیون ها انسان در عراق در هولناک ترین وضعیت ممکن به سر می برند. حدود 3.2 میلیون نفر آواره داخلی در عراق که در بدترین وضعیت ممکن قرار دارند بسیار تکان دهنده است.
در این گزارش که به قلم علی مثنی مدیر خیریه بین المللی عمار در عراق نوشته شده است، آمده است:
«زندگی این مردم نجیب یک شبه نابود شده است. عزیزان، دوستان و همسایگان کشته یا ناپدید شده اند. بیش از پنج هزار دختر جوان ربوده شدند، به عنوان بردگان جنسی به فروش می رسند و به طرز وحشیانه ای مورد آزار و اذیت و سوء استفاده قرار می گیرند».
علی مثنی که خود دوران آوارگی و فرار را در حکومت صدام سپری کرده بود، با مشاهده اردوگاه آورگان خانکه در کردستان عراق و با نگرانی از وضعیت آن ها می نویسد: «با خود فکر می کنم تا چه زمانی قرار است این مردمان بی پناه روزهای زندگی خود را در زیر چادرها زندگی کنند. مردمانی که هیچ راهی هم برای فرار از این روزمرگی و بی تنوعی خسته کنند ندارند. افراد مسن و جوانان بیش از همه رنج می برند. در اینجا پیرمردی که یک بریدگی ترس آور بر روی پایش وجود دارد و یک بچه آرام و بی سرو صدا که بر روی پیشانی مادرش یک باند خون آلود قرار دارد».
مثنی اشاره می کند که در این اردوگاه به لطف NGO ها و اداره بهداشت دهوک، نیازهای پزشکی فیزیکی تا حدودی مرتفع می شود؛ اما سلامت روانی آن ها یک داستان متفاوت است.
حدود 5 هزار زن و دختر جوان ایزدی ربوده شده به وسیله داعش رنج های ناگواری را متحمل شدند و مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتند. آن ها برای ماه ها زندانی شده بودند، سوزانده شدند و در معرض شکنجه و تجاوز روزانه قرار گرفتند. تمامی دخترانی که موفق به فرار شدند نیز وضعیت خوبی ندارند و به دلیل اسارت و بردگی جنسی در یک زندگی ناراحت کننده ای به سر می برند و زندگی در تبعید سختی را سپری می کنند.
علی مثنی با مشاهدات میدانی و عینی خود مشکلات روحی روانی مردمان حاضر در این کمپ ها به ویژه دختران جوان و کودکانی که در معرض تجاوز و تهاجم تروریست بوده اند را گوشزد می کند.
او می نویسد:« بیماری ها و زخم های روانی ناشی از استرس در حال افزایش است. اغلب اوقات ما مواردی را می بینیم که در آن دختران از افسردگی شدید، اضطراب فلج کننده، ترس و وحشت ناگهانی و سردرد و حالت تهوع رنج می برند. برخی از آن ها دست به خودزنی و خود آزاری می زنند و بسیاری نیز برای حفظ روابط شان مبارزه می کنند. کودکان نیز اغلب از کابوس های وحشتناک رنج می برند و در ناخوداگاه شان با خاطرات خشونت های وحشیانه دست و پنجه نرم می کنند».
به گفته محمد مثنی دهه ها جنگ و بی ثباتی سیستم مراقبت های بهداشت روانی را فروریخته است و وضعیت مالی بسیار بد عراق سرمایه گذاری برای بهبود این وضعیت را با مشکل جدی روبرو کرده است. زیرساخت ها و آموزش نادیده گرفته شده است و بسیاری از متخصصین مراقبت سلامت روانی از کشور فرار کرده اند. در حال حاضر، فقط در کردستان شمالی تنها 17 روانپزشک عمومی و چهار نفر آموزش دیده برای کار با بیماران کودک و نوجوان وجود دارد.
بدون شک فراتر از تمامی کشته شدگان و صدمات فیزیکی و زخم هایی که بر بدن افراد قربانی تروریسم بر جای مانده است، زخم هایی که بر اثر بیماری و غده سرطانی تروریسم بر روح و روان جوامع متاثر از ترور بر جای می ماند بسیار مخرب تر و حادتر خواهد بود. دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفتند و کودکانی که خشونت و جنایت را دیده اند و حس کرده اند و خانواده هایی که عزیزان خود را از دست دادند زخم های بر بدنشان را درمان کرده اند اما بیماری ها و رنج های روحی و روانی متاثر از بیماری تروریسم در آن ها به این زودی ها التیام پیدا نخواهد کرد.