«نگاه شما»: كلاهبرداري نوين در فروش املاك!

یکی از بینندگان «تابناک» در پیامی نوشت:

سلام
من جواني  32 ساله و اهل تهران هستم
پس از سالها تحمل كار طاقت فرسا در شهرستانهاي دور افتاده و كمك به آباداني كشور مبلغ سي ميليون تومان جمع آوري كردم و قصد خريد ملك با وام 20 مليون توماني را داشتم براي همين به بنگاه هاي محل سر زدم تا اينكه موردي به مبلغ 54 ميليون تومان براي خريد پيدار كردم.

ملك مورد نظر 38 متر معرفي و فايل شده بود صاحب خانه كه يك جوان بود كه شب اول بدون سند داشتن سند در بنگاه حاضر شد و اعلام كردند كه ملك به قيمت منطقه به فروش ميرسد و قيمت ايشان نيز منصفانه است البته با صحبت هايي كه انجام شد ايشان با منت زياد مبلغ دوميليون تومان تخفيف دادند و قرار شد فردا شب سند ملك را بياورند و مانيز مبلغ 20 ميليون تومان نيز بابت اولين پرداخت به ايشان بدهيم.

قرار فردا از طرف مالك نقض شد و ايشان موبايل خود را نيز خاموش كردند پس فردا نيز بنگاهي نيامد روز بعدش سند رو آوردند تا قولنامه نوشته شود ولي اين كار به روز بعد موكول شد البته بايد بگويم اين كار براي تشنه نگاه داشتن خريدار كه من باشم انجام شد؛ خلاصه در روز آخر معلوم شد كه ملك مورد نظر به نام پدر آن آقاي جوان است و ما بايد به همراه بنگاهي به خدمت ايشان كه يكي از سكه فروشان خيابان جمهوري است، برسيم و در آنجا خيلي سعي نمودند كه ما خيلي زود قولنامه را امضا كنيم. وقتي كمي دقت كردم ديدم متراژ خانه سه متر كمتر نوشته شده وقتي قضيه را جويا شدم، خيلي ناراحت پاسخ دادند خوب نمي خواهي نخر! همين است كه هست؛ ما روز اول كه آمديم بنگاه متراژ دقيق توي ذهنمان نبود حالا هم داريم ضرر مي كنيم.
خلاصه زير بار نرفتند كه قيمت را كاهش دهند و مي خواستند مبلغ 4 مليون تومان بيشتر از قيمت ملك از من بگيرند من هم زير بار نرفتم و معامله به هم خورد.

گفتني است كه بنگاهي هم طرف فروشنده را گرفته بود و سعي مي كرد مرا به نوعي قانع كند!!! من كه خيلي شگفت زده شده بودم، براي بعضي از نزديكان اين ماجرا را تعريف كردم و متوجه شدم اكثر آنان چنين تجربه اي را در گذشته داشته اند و كلاه سرشان رفته و من خيلي خوش شانس بودم كه اول كار فهميدم و اعتماد نكردم.

حالا من كه براي خريد خانه ملك مورد اجاره خود را پس داده ام و مالك نيز ملك را اجاره داده، نمي دانم چه كار كنم و در اين فرصت يكي ـ دو روز، خانه از كجا گير بياورم. تهران هم كه اين روزها كلا بارانيست.

سوال من از مسئولين اين است كه آيا نظارتي بر اين تباني ها وجود دارد؟ (مسلما وجود ندارد) چه كسي به داد انسانهاي ساده دل مي رسد كه به اين شكل مورد چپاول قرار مي گيرند؟ من كه ايشان را به خاطر آوارگي خودم حواله كردم به چادر خاكي حضرت فاطمه و دستهاي بسته امير المومنين.
الحمدلله رب العالمين
 

---