ریتم؛

برف ؛ میلاد درخشانی

کد خبر: ۸۱۴۶۲۶
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۳ 10 July 2018
تعداد بازدید : 765

پشت شيشه برف می بارد
پشت شيشه برف می بارد
در سكوت سينه ام دستی
دانه اندوه می كارد

مو سپيد آخر شدی ای برف
تا سرانجامم چنين ديدی
در دلم باريد ... ای افسوس
بر سر گورم نباريدی

چون نهالی سست می لرزد
روحم از سرمای تنهائی
می خزد در ظلمت قلبم
وحشت دنيای تنهائی

ديگرم گرمی نمی بخشی
عشق، ای خورشيد يخ بسته
سينه ام صحرای نومیديست
خسته ام، از عشق هم خسته

غنچه شوق تو هم خشكيد
شعر، ای شيطان افسونكار
عاقبت زين خواب دردآلود
جان من بيدار شد، بيدار

بعد از او بر هر چه رو كردم
ديدم افسون سرابی بود
آنچه می گشتم به دنبالش
وای بر من، نقش خوابی بود

ای خدا ... بر روی من بگشای
لحظه ای درهای دوزخ را
تا به كی در دل نهان سازم
حسرت گرمای دوزخ را؟

ديدم ای بس آفتابی را
كاو پياپی در غروب افسرد
آفتاب بی غروب من!
ای دريغا، درجنوب! افسرد

بعد از او ديگر چه می جويم؟
بعد از او ديگر چه می پايم؟
اشك سردی تا بيفشانم
گور گرمی تا بياسايم

پشت شيشه برف می بارد
پشت شيشه برف می بارد
در سكوت سينه ام دستی
دانه اندوه می كارد

بازدید 5370
«برف» یکی از قطعات موسیقی میلاد درخشانی است که متکی بر شعری از فروغ فرخزاد در کنسرت او در زمستان 1393 اجرا شد. این اجرا را در تابناک می‌بینید و می‌شنوید.
اشتراک گذاری