بازدید 17698
تأملی بر یک پرونده کودک آزاری جدید در کشورمان؛

چند «ستایش و سینا» باید شکنجه را تاب بیاورند تا مسئولان به خود بیایند؟

از جمله کمک‌های صورت گرفته، ثبت نام این دو کودک در یک مهد کودک به هزینه مؤسسه بود که شامل سرویس ایاب و ذهابشان هم می‌شد، بلکه به این شیوه، این کودکان ساعات کمتری در خانه باشند و آسیب کمتری ببینند. دورنمای نسبتا خوبی که با گزارش همسایه‌ها مبنی بر تلاش پدر ستایش و سینا برای پرتاب کردن این کودکان به خیابان، رنگ می‌بازد.
کد خبر: ۶۰۶۸۵۲
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۸ 17 July 2016
شکنجه کودکان به دست والدینی که بویی از انسانیت نبرده‌اند، نه موضوع جدیدی است و نه محدود به مرزهای کشورمان می‌شود. آنقدر که احتمالا شما نیز مواردی از آن را به یاد دارید؛ پرونده‌هایی که حتی خواندن و شنیدن چکیده‌شان در قالب یک خبر یا گزارش نیز دردناک است، اما از آن دردناک‌تر، کوتاهی‌هایی است که با مطالعه‌شان به چشم می‌آیند و آزارمان می‌دهند.

به گزارش «تابناک»، یکی از جدید‌ترین پرونده‌های کودک آزاری در کشورمان با دستور قاضی، به بازداشت متهمان و واگذاری کودکان آزار دیده به سازمان بهزیستی، فرجام یافت؛ پایانی که نمی‌دانیم چه آینده‌ای برای ستایش و سینا رقم می‌زند، ولی قابل حدس است که از شکنجه هر روزه این کودکان چهار و شش ساله و بلای بزرگتری که نزدیک بود سرشان بیاید، بهتر خواهد بود.

این پرونده زمانی گشوده شد که همسایه‌های آزرده از شنیدن صدای ناله این دو کودک، دست به کار می‌شوند و تلاش می‌کنند، راهی برای نجات این دو طفل از شکنجه هر روزه به دست پدر معتادشان بیابند. تلاشی که نمی‌دانیم چگونه، اما احتمالا پس از جواب رد شنیدن به درخواست ایشان از طرف چند نهاد، به مراجعه این همسایه‌های نوع دوست به یک مؤسسه نیکوکاری منجر می‌شود.

با این ملاحظه که پیش از مراجعه همسایه‌های دلسوز به مؤسسه نیکوکاری، اورژانس اجتماعی با تماس ایشان در جریان وضعیت ستایش و سینا قرار می‌گیرد اما اتفاق مثبتی رقم نمی‌خورد. به دلیل آنچه ایشان محدودیت‌های قانونی در ورود به این پرونده‌ها می‌خوانند؛‌‌ همان دست بسته بودن بهزیستی در ورود به پرونده کودکانی که از منظر قانونی سرپرست دارند و مد تهاست برخی از مسئولان تلاش دارند با «بدسرپرست» قلمداد کردن ایشان، وضع را تغییر دهند.

این در حالی است که بر اساس گزارش‌های رسیده، این دو کودک خردسال هر روز از پدرشان کتک می‌خورند؛ آنقدر زیاد و شدید که می‌توان نامش را شکنجه گذاشت و برای اثباتش، به آثار کبودی و سوختگی پوست این کودکان با سیگار اشاره کرد و نمونه‌هایی از شکنجه‌های روحی وارد آمده به ایشان را لابلای گزارش‌های مردمی یافت.
 

فرشته خواجویی، مددکار مؤسسه مهرآفرین که در جریان این پرونده قرار داشته، در این باره به میزان می‌گوید: چندی پیش، گزارشی از اهالی یکی از محلات تهران، مبنی بر شکنجه دو کودک توسط خانواده‌شان به واحد مددکاری رسید؛ ستایش و سینا، دو کودکی بودند که براها از پدر معتادشان کتک می‌خوردند و ما در مرحله نخست، تلاش کردیم کمک‌هایی به این خانواده داده و مانع از رفتارهای ناصحیح پدر خانواده شویم.

آن گونه که این مددکار می‌گوید، از جمله کمک‌های صورت گرفته، ثبت نام این دو کودک در یک مهد کودک به هزینه مؤسسه بود که شامل سرویس ایاب و ذهابشان هم می‌شد، بلکه به این شیوه، این کودکان ساعات کمتری در خانه باشند و آسیب کمتری ببینند. دورنمای نسبتا خوبی که با گزارش همسایه‌ها مبنی بر تلاش پدر ستایش و سینا برای پرتاب کردن این کودکان به خیابان، رنگ می‌بازد.

البته این پایان ماجرا نیست. همسایه‌هایی که آن زمان مانع پدر در انجام اقدام جنون آمیزش می‌شوند، بعد پی می‌برند که این مرد هیچ شباهتی با «پدر»‌هایی که می‌شناسیم ندارد. نه به این دلیل که دوست ندارد ترک کند یا حتی برای درمان جنونش، راهی مشاوره در مؤسسه یا جای دیگری شود، که به این دلیل که می‌بینند در صدد فروش فرزندانش است!

اتفاقی که اگر هشیاری یکی از همسایگان ایشان نبود، چه بسا رخ داده بود ولی خوشبختانه با ورود پلیس به ماجرا و دستگیری خریداران و فروشندگان (بخوانید پدر و مادر ستایش و سینا!) متوقف می‌شود تا پرونده قضایی شکل گرفته و تیتر «پلیس مانع از فروش دو کودک به نرخ ۱۰ میلیون تومان شد»، به صفحه حوادث روزنامه ها راه بیابد؛ اتفاقی شوم که رخ نداد اما پایان خوشی برای این پرونده به شمار نخواهد آمد.

از این روی که می‌بینیم آگاهی مسئولان و نهادهای مرتبط از وضعیت این دو کودک و شکنجه‌ای که با تن نحیفشان مجبور به تحملش بودند، منجر به شکل گیری هیچ واکنشی در این خصوص نشد؛ نه حضور مقام مسئولی در قامت مدافع این کودکان، نه ورود قانونی نهاد‌ها به ماجرای شکنجه هر روزه این کودکان، نه تسریع در وضع قوانین حمایتی و نه هیچ اقدام موقتی و دائمیِ دیگری. انگار نه انگار که این دو کودک حق و حقوقی دارند و در جایی از قوانین فراوان کشورمان، نیم نگاهی هم به ایشان شده است.

وضعیتی دردناک که معلوم نیست چه روز تغییر خواهد کرد و این درد بزرگ تری است؛ آنقدر که جا دارد از مسئولان مختلف، چه دولتمردان گرفته، چه نمایندگان مجلس، دستگاه قضا، نیروی انتظامی و... بپرسیم تا کی قرار است برخی به سبب وراثت و بر مبنای نسبت خونی، آینده سازان این مرز و بوم را مورد بد‌ترین شکنجه‌ها قرار دهند و چون نام پدر یا مادر را یدک می‌کشند، از مجازات مصون باشند؟!
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۳۱
انتشار یافته: ۳۰
هر سه قوا در ناهنجاري هاي اجتماعي ايران سهم دارند. فعلا به هم پاس كاري ميكنند ولي تا كي ؟ مردم از نقصان و فقدان قانون و مجريانش راضي نيستند.
مثلا جلوی فروختن گرفتن چی عاید بچه ها میشه؟؟؟؟؟
آیا این دوتا معتاد عوضی انسان هستن که پدر مادر بدونیمشون
نهایتش بهزیستی می گیرتشون و بزرگ میکنه و این مسیله باعث میشه در بزرگسالی کمبود حس کنن و عقده ای بشن
چی میشد اینا رو میدادن به کساییی که قدرشون رو بدونن و بزرگشون کنن و براشون امکانات تهیه کنن تا بچه ها داشتن پدر مادر دلسوزو حس و درک کنن و نرمال بزرگ شن
همون اندازه که این دخترکان معصوم قربانی جامعه پادگانی شدند پسرک نادان هم قربانی همین خفقان شد
جونم فدای بچه ها...
متاسفانه نظام تقنینی ما همواره از تحولات اجتماعی عقب بوده است و این نیز ناشی از ساختار غلط آن می‌باشد.
لطفا" لطفا" لطفا"! اگر نمی توانید اعتیاد را کنترل کنید لااقل وسایل پیشگیری در اختیار معتاد ها قرار دهید تا با بچه دار شدن جنایت مرتکب نشوند . آخه ازدیاد جمعیت به چه قیمتی ؟! به چه دردتان می خورد یک مشت بچه با روح و روان پریشان ؟
تابي اين وسط يه قصور پزشكي پيدا نكردي تيتر بزني
از نظر فقهی پدر صاحب خون فرزند است. کاری نمیشود کرد. بیخود تلاش نکنید
مسئولین آخه این بچه ها رو کلا ادم فرض نمی کنن!!!!
این قانونی که ما داریم کجا بدرد میخوره؟ خب قانون تصویب کنید. اینا مشکلات جامعه ست نه فلان قدرحقوق فلانی نه ترفیع و پاداش برای بهمانی.حالا اگه یکی روسریش تو خیابون بره عقب یا از سرش بیفته همه میشن خود قانون و هزار تا هم قانون براش دارن . ولی برای این آشفته بازار خانواده های آسیب دیده هیچ قانون لعنتی نداریم...
خيلي از اين جرائم بدليل اعتياد انجام ميشه و اعتيادم بدليل ريخته شدن قبح اون در جامعه در حال گسترش هست. وقتيكه گفته ميشه معتاد بيماره و مجرم نيست!! ( در صورتيكه با ميل خودش كاري را انجام داده كه خلاف قانون و شرع و عرفه) قبح اعتياد از بين ميره. وشما رسانه ها هم بدليل حمايت ( يا حد اقل عدم روشنگري) در مقابل افراديكه ميخوان مثلا ژست روشنفكري بگيرن و از اين حرفها ميزنن مقصريد.
واقعا متاسفم برای این پدر و مادر
با سلام
بسیار متاسفم برای نویسنده ی این خبر، خبری که شبیه نقل قول هایی هست که افراد در شهر با شایعه و پس گوش یکدیگر بیانش می کنند.

نویسنده ی محترم، با تلاش زیادی سعی کرده است که مساله ای که بسیار مشهود و رایج هست را کتمان کند و از همه مهمتر خبری بس ناامید کننده رو باز کرده است و هیچ راهکاری برای این مساله نداده است.

اول از همه، مساله ی فروش کودک اینقدرها هم مساله ی ناآشنایی نیست و اصلا چیز غیر معمولی نیست، خیلی ساده می توان اخبار را جست و جو کرد و دید که چقدر زیادند از این خبرها

مساله ی کودکان بدسرپرست سالیان سال است که وجود دارد و بهزیستی وظیفه اش در این زمینه مشخص است اما متاسفانه به علت عدم حمایت درست از نهادهای این موسسه و محافظه کاری مدیرانش نه تنها به این کودکان بلکه به کودکان بی سرپرست هم به درستی نمی پردازد ( البته گروههایی هستند که حقا در این زمینه بسیار خوب عمل می کنند )

نکته ی بعدی اورژانس اجتماعی هست که افراد جامعه با تماس با 123 می توانند چنین مسائلی رو پیگیری کنند، البته باید این رو هم متذکر شد که به دلایل مختلفی همین اورژانس اجتماعی هم کار خود را درست انجام نمی دهد ولی پیشنهاد میشود از پیگیری اش ناامید نشوید
ای کاش قانونی محکم و مستدل برای حمایت از کودکان و زنانی که تحت بدرفتاری همسر و پدر قرار دارند تصویب شود تا شاید ترس از محاکمه و زندان این افراد را مجبور به رعایت کند و در ضمن همسایگان این دو کودک نشان دادند که هنوز حساسیت و حس مسولیت وجود دارد و از بروز فاجعه جلوگیری میکند.خدا عمر با عزت به این همسایگان مهربان عطا نماید.
حقوقهای 300میلیونی مسولین
:@
بزرگی میگفت میزان فرهنگ و پیشرفت یک تمدن را از احترام آنها به کم توانان آن جامعه بفهم.
وای. حتی نمیشه این گزارش رو خوند. اونها فقط بچه هستند.
قانون تو کشور ما یعنی گیر دادنای گشت ارشاد به جوانان و به هم زدن کنسرتا...دیگه پلیس وظیفه دیگه ای نداره!!!
درود بر شما
تایید نمیشه مطمئنم اما بدون تابناک که این به خاطر نقص قوانین ما در مقایسه با قوانین جهانیه...
مسئولان بی مسئولیت. قوانین باید اصلاح شودو قوانین محکم باضمانت اجرایی.
70/000/000 تا
مسئولان فعلا درگیر ماست مالی حقوق های نجومی هستند وقت برای این کارها ندارن.
تف و لعنت بر همه آدمهایی که بچه ها رو آزار می دن. بشکنه دستشون حتی اگر پدر مادرشون باشن...
در کشور ما مخالفان دولت با ترفندهای مختلف به مسئولین می تازند و مسئولین هم یا مشغول سیاسی کاری هستند یا مشغول مقابله با انبوه هجمه ها و وقت و انرژی آنها به این شکل هدر می رود دیگر نمی توانند به اینجور مشکلات رسیدگی کنند .
تف به غیرت نداشته این پدر. تف
مشکلی نیست خب! این "پدر" به لحاظ قانون "ولایت قهری" داره و هر کاری که بخواد اعم از سوزاندن و شکنجه و کشتن می تونه با بچه ش بکنه! فوقش باید دیه بده به ولی دم، که ولی دم هم خودشه!... بیست ساله دست کم که فریاد حقوقدانان و مدافعین حقوق کودکان بلنده و همچنان با بچه ها مثل شیئی که مالکیتش با پدره برخورد می شه. صدسال دیگه هم روش... تا ان شاء الله نسلمون ور بیفته و اتوماتیک دیگه نتونیم باعث آزار همدیگه باشیم.
یعنی واقعاهمه این هاایرونی بودند.درود برعاطفه وتعهد وایمان ملت همیشه غیور وهمیشه درصحنه
تنها چیزی که در جامعه ما ارزش نداره جون آدما است.مخصوصا کودکان
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار