بازدید 8951
۶

دادخواست طلاق، مجری معروف را به دادگاه کشاند

کد خبر: ۵۸۷۸۳۴
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۴ 10 May 2016
دردسرهای مجری معروف و تماس‌های همکاران زن با او باعث شد همسرش با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق بدهد.

به گزارش جام‌جم ، منشی شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع قضایی صدر تهران، نام زن و شوهری به نام سعید و سیما را صدا زد و آنها وارد اتاق قاضی شدند. زن مصمم به جدایی بود و شوهرش با اصرار می‌خواست به خاطر پسر هشت‌ساله‌شان که ثمره عشق و زندگی 15 ساله آنهاست، کوتاه بیاید و از جدایی منصرف شود اما زن فقط طلاق می‌خواست.

قاضی بهروز مهاجری، دادرس شعبه 244 دادگاه خانواده پس از مطالعه پرونده این زوج، از زن جوان خواست درباره علت دادخواست جدایی بگوید.

زن جوان پس از مکثی کوتاه گفت:‌ طاقت ادامه زندگی با یک شوهر مجری را ندارم. این جدایی به نفع هردویمان است. اگر بازگردم، همان زندگی و دردهای قدیمی دوباره سراغم می‌آید. 15 سال قبل با همسرم از طریق اقوام آشنا شدم و ازدواج کردم. از این که شوهرم مجری تلویزیون بود، به خود می‌بالیدم و به او افتخار می‌کردم. حتی خیلی به او کمک کردم در کارش موفق شود و همیشه آرامش را در خانه برایش فراهم می‌کردم. هر روز که می‌گذشت عشق من و همسرم نسبت به هم بیشتر می‌شد و با به دنیا آمدن پسرمان این شور و علاقه بیشتر شد.

زن جوان تصریح کرد: از چند سال قبل، شرایط کاری شوهرم فشرده‌تر و محبوبیت او در کارش باعث شد با افراد بسیاری همکاری داشته باشد و وقت و بی‌وقت با او تماس گرفته می‌شد. دیگر زندگی و کارش یکی شده بود و فضای اجرا سایه سنگینی بر زندگی مشترکمان انداخته بود. خانم‌هایی که در پروژه‌های کاری با شوهرم همکاری داشتند، وقت و بی‌وقت به او تلفن می‌زدند و همین سوهان روحم شده بود.

سیما گفت: از شوهرم می‌خواستم، کمی از کارهایش کم کند و مسائل کاری را به داخل خانه نکشد، اما بی‌فایده بود. احساس می‌کردم کار اجرا میان ما و زندگی عاشقانه‌مان فاصله می‌اندازد. هر روز این مشکلات بیشتر می‌شد و دیگر راهی برای از بین بردن آن نبود و شوهرم نیز به دلیل تعهداتی که دارد، نمی‌تواند دست از کارهایش بردارد. دیگر نمی‌توانستم این وضع را تحمل کنم. بنابراین به خانه پدری‌ام رفتم و فرزندم را هرازگاهی می‌دیدم. اکنون هم دادخواست طلاق داده‌ام و مهریه 315 سکه‌ای‌ام را می‌بخشم تا از این زندگی نجات پیدا کنم. دیگر نمی‌توانم با حرفه شوهرم رقابت کنم.

در ادامه مرد مجری به قاضی گفت: آقای قاضی من عاشقانه همسر و پسرم هستم و زندگی‌مان را دوست دارم. با توجه به شرایط کاری‌ام افراد و حتی خانم‌های مختلفی با من تماس می‌گیرند و من مجبور هستم پاسخ دهم، اما همسرم نمی‌خواهد با این قضیه کنار بیاید و به جای کمک کردن به حل مشکلات، تصمیم به جدایی گرفته است.

سعید اضافه کرد: همسرم پیش از این که درخواست طلاق بدهد، یک روز خانه را ترک کرد و به خانه پدری‌اش رفت و دیگر بازنگشت. هر چه در این مدت خانواده خودش و خانواده من با او حرف زدیم تا از تصمیمی که گرفته منصرف شود، بی‌فایده بود. حتی به خاطر فرزندمان هم حاضر نیست از تصمیمش صرف‌نظر کرد. عاجزانه از همسرم می‌خواهم به خاطر عشق 15 ساله‌ و تنها پسرمان به زندگی بازگردد. سعی می‌کنم اوضاع زندگی‌مان را سر و سامان بدهم، اما انگار جدایی، همسرم را آرام‌تر می‌کند. من عاشق او هستم و نمی‌توانم درد کشیدن او را تحمل کنم. اگر او با جدایی راحت می‌شود من هم راضی به این جدایی هستم، اما اگر روزی دوباره خواست به این زندگی بازگردد، بداند که همیشه من و پسرم چشم‌انتظارش هستیم.

بهروز مهاجری، دادرس شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع قضایی صدر تهران با شنیدن گفته‌های مرد مجری و همسرش آنها را به مشاور خانواده معرفی کرد تا شاید این زوج از تصمیمی که برای جدایی گرفته‌اند، صرف‌نظر کنند و زندگی مشترک خود را از سر بگیرند.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۶
خدا نکنه سایه شک توی یک زندگی بیفته دیگه نمی شه تحمل کرد من واقعا این خانم رو درک می کنم من با وجود اینکه می دونم شوهرم خیلی متعهده اما تا کوچکترین رفتار مشکوکی ازش می بینم کلا زندگی برام تلخ می شه واقعا تلخ تا کسی نکشه نمی فهمه من چی می گم
آقاي قاضي لطفا تا جنايتي رخ نداده حكم طلاق رو صادر كن.
حالا مطلقه بشی به ارامش میرسی!
بچه بیچارت چه گناهی داره!!!!
با برخی آموزشها و آشنایی با موارد و خصوصیات زنان و مردان می توان این مشکلات را خیلی کاهش داد. در همه موارد مطالعه و یادگیری موارد مختلف انسان را از رفتن به بی راهه منع نماید.
اگردم به دقیقه یک خانم به بهانه کار زنگ بزنه و سه ساعت لاس بزنه این سوهان روحه. به نظر من اگر آقای مجری راست میگه واقعا کارش را کم کنه و شماره اش دست اره و اوره و شمسی کوره نده من خودم شاغلم کار بیرون با خونه فرق داره بعدش هم خانم محترم صورت مسئله را خط زدن که کار درست نمی شه تکلیف آن طفل معصوم چیه؟
لطفا به این جمله ها دقت فرمائید!
"من عاشق او هستم و نمی‌توانم درد کشیدن او را تحمل کنم. اگر او با جدایی راحت می‌شود من هم راضی به این جدایی هستم، اما اگر روزی دوباره خواست به این زندگی بازگردد، بداند که همیشه من و پسرم چشم‌انتظارش هستیم."
به نظر میاد آقای مجری دوست داره طلاق بده!!!!!!
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس