«سرقت طلا» انگيزه عامل جنايت در پلاک 96
جوان 29ساله اي که به اتهام قتل دوست دختر سابقش در مشهد دستگير شده است انگيزه خود از ارتکاب اين جنايت را سرقت طلاهاي وي عنوان کرد.
به گزارش خراسان، اين متهم جوان که قبل از کشف جسد و با ردزني هاي اطلاعاتي کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي دستگير شده است از زمستان سال گذشته و با داستان سرايي هاي ساختگي تنها به رابطه خياباني 3سال قبل با «س» اعتراف کرده بود درحالي که هيچ اثري از زن مذکور وجود نداشت تا اين که پرونده گم شدن اين زن به شعبه 211 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد ارجاع شد و توسط قاضي سيدجواد حسيني (قاضي ويژه قتل عمد) مورد بررسي قرار گرفت.
قاضي حسيني که به تاريکخانه اوراق پرونده وارد شده بود هر سرنخي از زواياي اين پرونده را با دقت مورد تجزيه و تجليل کارشناسي قرار مي داد اما هر بار سرنخ هاي آن به جواني به نام «افشين» مي رسيد بنابراين قاضي ويژه قتل عمد دوباره دستور احضار متهم 29ساله را صادر کرد ولي اين بار افشين ديگر نتوانست قصه هاي قبلي خود را براي قاضي ويژه قتل عمد تکرار کند. چرا که او با سوالات تخصصي قاضي روبه رو شده بود و در گرداب تناقض گويي هاي مبهم دست و پا مي زد.
حدود يک ساعت بعد وقتي «افشين» همه راه هاي فرار را بسته ديد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: زمستان سال 90 بود که با «س» آشنا شدم. دوستي خياباني ما هر روز عميق تر مي شد و ما براي خوشگذراني و تفريح به مناطق اطراف مشهد مي رفتيم. هر دو نفر ما مجرد بوديم و ساعت ها در خيابان با يکديگر صحبت مي کرديم اما هنوز يک سال از دوستي ما نگذشته بود که «س» با خواستگارش ازدواج کرد.
او وقتي ماجراي خواستگاري را گفت من هيچ عکس العملي نشان ندادم و فقط برايش آرزوي موفقيت کردم. از آن روز به بعد هم ديگر او را نديدم تا اين که آذر سال گذشته وقتي در منزلم خواب بودم ديدم فردي حدود 20بار با شماره تلفنم تماس گرفته است. شماره برايم ناشناس بود اما وقتي با همان شماره تماس گرفتم پشت خط صداي «س» را شنيدم.او مي دانست که من در بنگاه املاک کار مي کنم به همين دليل هم از من خواست تا منزلي را براي مدت 2ماه برايش اجاره کنم.
به او گفتم منازل را کمتر از يک سال اجاره نمي دهند ولي او اصرار مي کرد. با اين تماس، از او خواستم تا در بولوار شهيد فلاحي منطقه قاسم آباد منتظرم باشد. دقايقي بعد سوار بر خودرو پژو به محل قرار رفتم او 3 چمدان و يک پلاستيک مشکي به همراه داشت آن ها را در صندوق عقب خودرو گذاشتم و به همراه «س» به راه افتادم. او گريه مي کرد و از وضعيت خانوادگي اش گلايه داشت. «س» مي گفت من به خاطر اختلاف خانوادگي قهر کرده ام و قصد دارم به دبي بروم يا خانه اي مجزا براي خودم اجاره کنم. با اين حرف ها دلم به حالش سوخت و او را به منزل پدرم در پلاک 96 بردم.آن جا يک خانه ويلايي و خالي از سکنه بود. ابتدا «س» را نصيحت کردم که به خانه اش بازگردد چرا که اکنون ازدواج کرده و زندگي مستقلي دارد ولي او قبول نکرد بعد از اين ماجرا من براي تهيه غذا بيرون رفتم و از خواهرم مقداري سالاد اولويه گرفتم و نزد «س» بازگشتم اما در حال خوردن غذا بوديم که او در ميان حرف هايش به پدرم توهين کرد. من هم که عصباني شده بودم و انتظار چنين جملاتي را نداشتم ضربه اي به گيجگاهش زدم که بعد فهميدم مرده است. نمي دانستم چه کنم! با يکي از دوستانم تماس گرفتم و با کمک او جسد «س» را به جاده قديم نيشابور برديم و من جسد را در يک مکان خلوت دفن کردم. 2 روز بعد از اين ماجرا همچنان نگران بودم که دوباره با دوست آرايشگرم تماس گرفتم و ازاو خواستم با من به محل دفن جسد بيايد.وقتي آن جا رسيديم بخشي از جسد توسط حيوانات درنده خورده شده بود من که مي ترسيدم با بيرون آمدن جسد ماجرا لو برود دوباره جسد «س» را از خاک بيرون آوردم و داخل يک ملحفه سفيد گذاشتم. اين بار به سمت چناران حرکت کرديم و در منطقه رادکان کنار يک رودخانه که جاي خلوتي بود، جسد را دوباره دفن کردم و ...
گزارش خراسان حاکي است: در پي اعترافات متهم جوان، بلافاصله به دستور مقام قضايي، گروهي از کارآگاهان به محل اعلام شده عزيمت کردند و پس از مدت ها جست وجو قسمت هاي اندک باقي مانده از جسد را کشف کردند. اين درحالي بود که هنوز انگيزه متهم از ارتکاب اين جنايت براي قاضي ويژه قتل عمد، باورپذير نبود تا اين که چند روز قبل «افشين» دوباره با دستور قاضي حسيني مورد بازجويي قرار گرفت و گفت: من به خاطر سرقت طلا، «س» را کشتم و طلاهايش را نيز داخل باغچه اي در منزل مسکوني پنهان کرده ام.
بنابراين گزارش، با اعترافات جديد متهم، گروهي از کارآگاهان به سرپرستي سرهنگ محمدي (رئيس دايره قتل پليس آگاهي خراسان رضوي) موفق شدند طلاهاي مسروقه را که حدود 5ميليون تومان ارزش دارد از زيرخاک هاي باغچه پيدا کنند و بدين ترتيب راز اين جنايت نيز با هوشياري مقام قضايي و کارآگاهان اداره جنايي فاش شد.
به گزارش خراسان، اين متهم جوان که قبل از کشف جسد و با ردزني هاي اطلاعاتي کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي دستگير شده است از زمستان سال گذشته و با داستان سرايي هاي ساختگي تنها به رابطه خياباني 3سال قبل با «س» اعتراف کرده بود درحالي که هيچ اثري از زن مذکور وجود نداشت تا اين که پرونده گم شدن اين زن به شعبه 211 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد ارجاع شد و توسط قاضي سيدجواد حسيني (قاضي ويژه قتل عمد) مورد بررسي قرار گرفت.
قاضي حسيني که به تاريکخانه اوراق پرونده وارد شده بود هر سرنخي از زواياي اين پرونده را با دقت مورد تجزيه و تجليل کارشناسي قرار مي داد اما هر بار سرنخ هاي آن به جواني به نام «افشين» مي رسيد بنابراين قاضي ويژه قتل عمد دوباره دستور احضار متهم 29ساله را صادر کرد ولي اين بار افشين ديگر نتوانست قصه هاي قبلي خود را براي قاضي ويژه قتل عمد تکرار کند. چرا که او با سوالات تخصصي قاضي روبه رو شده بود و در گرداب تناقض گويي هاي مبهم دست و پا مي زد.
حدود يک ساعت بعد وقتي «افشين» همه راه هاي فرار را بسته ديد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: زمستان سال 90 بود که با «س» آشنا شدم. دوستي خياباني ما هر روز عميق تر مي شد و ما براي خوشگذراني و تفريح به مناطق اطراف مشهد مي رفتيم. هر دو نفر ما مجرد بوديم و ساعت ها در خيابان با يکديگر صحبت مي کرديم اما هنوز يک سال از دوستي ما نگذشته بود که «س» با خواستگارش ازدواج کرد.
او وقتي ماجراي خواستگاري را گفت من هيچ عکس العملي نشان ندادم و فقط برايش آرزوي موفقيت کردم. از آن روز به بعد هم ديگر او را نديدم تا اين که آذر سال گذشته وقتي در منزلم خواب بودم ديدم فردي حدود 20بار با شماره تلفنم تماس گرفته است. شماره برايم ناشناس بود اما وقتي با همان شماره تماس گرفتم پشت خط صداي «س» را شنيدم.او مي دانست که من در بنگاه املاک کار مي کنم به همين دليل هم از من خواست تا منزلي را براي مدت 2ماه برايش اجاره کنم.
به او گفتم منازل را کمتر از يک سال اجاره نمي دهند ولي او اصرار مي کرد. با اين تماس، از او خواستم تا در بولوار شهيد فلاحي منطقه قاسم آباد منتظرم باشد. دقايقي بعد سوار بر خودرو پژو به محل قرار رفتم او 3 چمدان و يک پلاستيک مشکي به همراه داشت آن ها را در صندوق عقب خودرو گذاشتم و به همراه «س» به راه افتادم. او گريه مي کرد و از وضعيت خانوادگي اش گلايه داشت. «س» مي گفت من به خاطر اختلاف خانوادگي قهر کرده ام و قصد دارم به دبي بروم يا خانه اي مجزا براي خودم اجاره کنم. با اين حرف ها دلم به حالش سوخت و او را به منزل پدرم در پلاک 96 بردم.آن جا يک خانه ويلايي و خالي از سکنه بود. ابتدا «س» را نصيحت کردم که به خانه اش بازگردد چرا که اکنون ازدواج کرده و زندگي مستقلي دارد ولي او قبول نکرد بعد از اين ماجرا من براي تهيه غذا بيرون رفتم و از خواهرم مقداري سالاد اولويه گرفتم و نزد «س» بازگشتم اما در حال خوردن غذا بوديم که او در ميان حرف هايش به پدرم توهين کرد. من هم که عصباني شده بودم و انتظار چنين جملاتي را نداشتم ضربه اي به گيجگاهش زدم که بعد فهميدم مرده است. نمي دانستم چه کنم! با يکي از دوستانم تماس گرفتم و با کمک او جسد «س» را به جاده قديم نيشابور برديم و من جسد را در يک مکان خلوت دفن کردم. 2 روز بعد از اين ماجرا همچنان نگران بودم که دوباره با دوست آرايشگرم تماس گرفتم و ازاو خواستم با من به محل دفن جسد بيايد.وقتي آن جا رسيديم بخشي از جسد توسط حيوانات درنده خورده شده بود من که مي ترسيدم با بيرون آمدن جسد ماجرا لو برود دوباره جسد «س» را از خاک بيرون آوردم و داخل يک ملحفه سفيد گذاشتم. اين بار به سمت چناران حرکت کرديم و در منطقه رادکان کنار يک رودخانه که جاي خلوتي بود، جسد را دوباره دفن کردم و ...
گزارش خراسان حاکي است: در پي اعترافات متهم جوان، بلافاصله به دستور مقام قضايي، گروهي از کارآگاهان به محل اعلام شده عزيمت کردند و پس از مدت ها جست وجو قسمت هاي اندک باقي مانده از جسد را کشف کردند. اين درحالي بود که هنوز انگيزه متهم از ارتکاب اين جنايت براي قاضي ويژه قتل عمد، باورپذير نبود تا اين که چند روز قبل «افشين» دوباره با دستور قاضي حسيني مورد بازجويي قرار گرفت و گفت: من به خاطر سرقت طلا، «س» را کشتم و طلاهايش را نيز داخل باغچه اي در منزل مسکوني پنهان کرده ام.
بنابراين گزارش، با اعترافات جديد متهم، گروهي از کارآگاهان به سرپرستي سرهنگ محمدي (رئيس دايره قتل پليس آگاهي خراسان رضوي) موفق شدند طلاهاي مسروقه را که حدود 5ميليون تومان ارزش دارد از زيرخاک هاي باغچه پيدا کنند و بدين ترتيب راز اين جنايت نيز با هوشياري مقام قضايي و کارآگاهان اداره جنايي فاش شد.
