بازدید 8808

نگاه شما: واقعا کار نیست؟!

بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» می‌تواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۵۱۵۶۰۴
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۹ 11 July 2015
محمد ماکویی: نیازهای آدمی به دو دسته اساسی تقسیم می شود:اولیه و ثانویه.نیازهای اولیه آنهایی هستند که هرکس مجبور است برای "زندگی کردن” به برآورده نمودن آنها اقدام نماید.این نیازها عبارتند از آب و غذا و هوا و سرپناه.نیازهای ثانویه نیازهایی هستند که بر آورده کردنشان به "خوب زندگی کردن” می انجامد.همه نیازهایی که 4 نیاز اساسی مذکور را در بر نمی گیرد و برطرف کردنشان آسایش و رفاه انسان را به ارمغان می آورد را می بایست در زمره نیازهای ثانویه قلمداد نمود.بعضی ها نیازهای اولیه را نیازهای غریزی و نیازهای ثانویه را اکتسابی می نامند.

قطعا برای برطرف کردن نیازها;خواه اولیه باشند و خواه ثانویه;باید کاری انجام شود اما چون دوره,دوره غارنشینی نیست آدم ها همه نیازهای خودشان را خودشان برآورده نمی کنند!به عبارتی بهتر در حالی که هرکس با کاری که انجام می دهد جهت برطرف کردن نیازهای دیگران گام بر می دارد, برای مرتفع نمودن نیازهای خویش تنها یک کار باید بکند و آن پرداخت پولی است که یا به مصرف خرید خدمت می رسد و یا صرف ابتیاع محصول و کالا می گردد.

با این حساب در هر سرزمین مهمترین کارها,کارهایی هستند که به برطرف کردن نیازهای غریزی می انجامند زیرا اگر زندگیی در کار نباشد نوبت به خوب زندگی کردن نمی رسد!از این رو است که اهمیت تهیه و تامین و توزیع آب و غذا به مقدار کافی و کیفیت مناسب که مثلا آلودگی میکروبی و شیمیایی نداشته باشند به خوبی احساس می شود.

خوشبختانه وفور هوا موجب شده که جمعیت فراوان نتواند همانند آب و غذا آن را با کمبود مواجه سازد! از این رو است که بشر تنها قادر به آلوده کردنش شده و بدین وسیله کارهای بسیاری را یا دست آنهایی داده که قوانین و مقرراتی را تصویب می کنند که اجازه نمی دهند که هوا بیش از پیش آلوده شود و یا در اختیار اشخاصی گذارده که بلدند آنهایی که در اثر آلودگی هوا بیمار می شوند را معالجه و خوب نمایند!از اینها گذشته هم آدمهایی که آلاینده های هوا را مجازات می کنند با آلودگی هوا سر کار رفته اند و هم انسان هایی که همیشه در گوش به زنگی و آمادگی کامل به سر برده و به مجرد آلودگی هوا و بروز شرایط "هشدار" اعلام می دارند  که بهتر است گروههای در معرض خطر,خانه نشینی را به بیرون روی ترجیح دهند, در حضور و غیاب هوای آلوده  کاری برای انجام دادن دارند!

ایجاد سر پناه نیز از کارهای مهمی است که پیوسته در حال انجام است و چون همیشه تعداد آدم هایی که به دنیا می آیند و تعداد افرادی که با ازدواج سر خانه و زندگی خودشان می روند از تعداد واحدهای مسکونی که ساخته می شوند بیشتر است و از این گذشته مردم از لحاظ فرهنگی هر روز  کمتر از دیروز با اعضای خانواده خود کنار می آیند و به این مناسبت افراد ساکن در هر واحد مسکونی روز به روز کاهش می یابد,بعید است حالا,حالاها شرایطی به وجود آید که ساختمان سازی و برج سازی کاری بشود که دیگر صرفه اقتصادی ندارد!

تامین آسایش و راحتی آدمها توسط کارهایی دیگر انجام می شود;از ساخت وسایل حمل و نقل و تردد گرفته تا تهیه وسایل ارتباط جمعی و از تولید نگهدارنده ها و گرم کننده ها و پزنده های غذا گرفته تا تامین و فراهم کننده های بهداشت و آموزش و دیگر چیزهایی که موجبات "خوب زندگی کردن" انسان ها را به ارمغان می آورند.

حال که به اندازه کافی در باره "کار" صحبت شد,بد نیست کمی هم در باره انجام دهندگان کار به بحث و گفتگو بنشینیم!به طور کلی باید گفت که تمامی کارهای دنیا توسط یکی از سه گروه کاری کارگر ساده,کارگر ماهر و نیروی متخصص و یا تشریک مساعی بین آنها انجام می شود.کارگر ساده کسی است که برای انجام کار نیاز به هیچ آموزشی ندارد و کارگر ماهر شخصی است که جهت انجام کار می بایست دست کم آموزشهای حداقلی و کوتاه مدتی را دیده باشد.نیروی متخصص هم کسی است که کارش با آموزش های کوتاه مدت راه نمی افتد و برای آنکه آن را بخوبی انجام دهد نیازمند کسب آموزش ها و مهارت های طولانی مدت دانشگاهی است.
نظام عرضه و تقاضا معمولا باعث ایجاد تعادل در فرصت های شغلی و نیروهای انسانی می شود!یعنی همانطور که بیشتر کارها توسط کارگرهای ماهر و نیمه ماهر انجام می شود,تعداد این افراد هم به مراتب بیشتر از نیروهای متخصص است!این آن اتفاق خوبی است که باعث می شود کمتر آدمی روی زمین پیدا شود که کاری برای انجام دادن ندارد!

کارهایی که آدمها انجام می دهند می باید هم مورد پذیرش و پسند کسانی که نتیجه کارها را دریافت می دارند باشد و آنها را  حاضر کند که در قبال چنین دریافت هایی کار مزد مناسبی پرداخت کنند و هم می شاید که دلبخواه انجام دهنده کار باشد که باعث گردد او با لذتی که از کار می برد و عشقی که نثارش می کند ,نتیجه آن را جوری از آب در بیاورد که انصافا یا اساسا حرفی برای گفتن داشته باشد و یا اصولا حرف نداشته باشد!

متاسفانه در کشور ما آدم ها بیش از آنکه به خاطر عشق و علاقه به تحصیل در رشته ای خاص وارد دانشگاه شوند و هدفشان این باشد که در باره فلان موضوع و مبحث علمی تا آنجا که می شود پیش رفته و چیز بیاموزند,اخذ مدرک را یا به خاطر عشقی که به فلانی دارند و طرف هم از مهمترین شرایط ضمن عقدش را دارا بودن تحصیلات عالیه قرار داده پیگیری می کنند و یا به سبب علاقه به اینکه بدون ورود به بازار کار و توسط دوستان و آشنایان و بستگان نزدیک و دور,دکتر –مهندس شناخته شوند!;عواملی که موجب می شود نظام عرضه و تقاضا در بازار کار کاملا به هم بخورد و درس هایی خوانده شوند که در بازار کار نیازی به آنها احساس نمی شود!

وفور و شیوع فارغ التحصیلان است که باعث می شود کارهایی به انجام نرسد که می توانست به همت غیر فارغ التحصیلانی که توقع درآمدی و پرستیژی کمتری دارند بر زمین نمانند;ضمن اینکه موجب می شود که فرصت های شغلی که تنها می تواند در اختیار دارندگان تحصیلات عالیه قرار داده شود با بر هم خوردن نظام عرضه و تقاضا یا یکی یکی و مفت و مسلم از دست بروند و یا عملا به حراج گذارده شوند!

با این همه وقتی گفته می شود که در کشور "بحران بیکاری" وجود دارد یعنی اینکه چون هم آب و غذا به مقدار کافی و کیفیت مناسب در دسترس همه است و هم نفسهایی که می کشیم پالوده و تصفیه شده از ریز گرد ها و غبارهای محلی و سایر آلاینده ها است و هم مسکن با وسعت و کیفیت مناسب , به تعداد کافی و برای جا دادن تمامی مردم ایران فراهم شده و علاوه بر همه اینها در فراهم کردن امکانات رفاهی و آسایشی هیچ گونه کوتاهی در کار نبوده, کاری برای انجام دادن نمانده و بنابراین کشور در حال "رکود" و "بحران بیکاری" به سر می برد!

سخن گفتن از "بحران بیکاری" و اینکه قرار است در سالهای آتی,هر سال فلان قدر فرصت شغلی ایجاد شود بیانگر این است که همه ما;از مسئولین و دست اندرکاران گرفته تا مردم معمولی;به شدت در هراس پذیرفتن این واقعیت تلخ هستیم که آنچه در کشور اتفاق افتاده "بحران بیکاری" نیست و "بحران بی عاری" است که موجب شده خیلی ها راست راست راه رفتن و گشت و گذار با جیب خالی را به انجام کارهایی که در شانشان نیست و می بایست عارشان بیاید که انجامش دهند ترجیح دهند زیرا کافی است تنها کارهای بر زمین مانده مابین بیکاران توزیع شود تا نه تنها همه سر کار بروند,بلکه باز هم کاری برای انجام دادن وجود داشته باشد!و این در حالی است که  در حالی که بیشتری ها منتظر اینند که فرصت شغلیی نان و آبدار گیرشان بیاید که نو و مد روز و دهان پر کن بوده و یا به تحصیلاتشان بخورد و یا با علاقه شان جور در بیاید و یا دوست و آشنا و فک و فامیل آن را بپسندند ,کمتر کسی پیدا می شود که بخواهد با انجام کارهای برزمین مانده ای که زیاد ارزشمند نیستند و حل و فصل مشکلات موجود, بی آنکه سری توی سرها در بیاورد و یا مایه حسابی به جیب بزند , در تلاش این باشد که کار مردم را بخوبی راه بیندازد و در ازایش کارمزدی معقول دشت و وارد خانه و زندگیش نماید!  





 
 

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی