فیلم هندی واقعی در تهران!
تصادف هفته گذشته یک دستگاه پورشه زردرنگ در خیابان دکتر شریعتی که حدود ساعت چهار صبح انجام شد و طی آن یک خانم جوان کشته و یک مرد همراه او نیز به شدت مجروح شد، انعکاس گسترده‌تری نسبت به تصادفات دیگر داشت؛ تصادفاتی که این روزها چندان هم کم نیست.
تصادف هفته گذشته یک دستگاه پورشه زردرنگ در خیابان دکتر شریعتی که حدود ساعت چهار صبح انجام شد و طی آن یک خانم جوان کشته و یک مرد همراه او نیز به شدت مجروح شد، انعکاس گسترده‌تری نسبت به تصادفات دیگر داشت؛ تصادفاتی که این روزها چندان هم کم نیست.
روزنامه شهروند در ادامه نوشته است: بخشی از این انعکاس در صفحه اینستاگرام آن خانم که تصاویری از خود را گذاشته بود دیده شد که هزاران نظر از سوی دیگران گذاشته شده بود؛ نظراتی که به نسبت متضاد و تقابل‌جویانه نیز بود. پرسشی که برای هر کسی ممکن است پیش آید این است که چرا این تصادف و مرگ تا این حد خبری و پرجدل شد؟ و چرا دیدگاه‌های منفی علیه کسی که فوت کرده برخلاف روال معمول در جامعه به صراحت بیان شده است؟
ارزش خبری یافتن این تصادف چیز چندان عجیبی نیست. زیرا این رویداد واجد عناصری از خبر بود که حساسیت‌های لازم را برمی‌انگیخت. اینکه یک پورشه زردرنگ در یک خیابان داخل شهر ساعت چهار صبح تصادف کند، جلوی پورشه به کلی از میان برود گویی که یک تریلی از روی پراید یا ژیان رد شده! و یک دختر و پسر سرنشین آن بوده‌اند. پورشه‌ای که در مالکیت پسر جوان یک مربی مشهور فوتبال بوده، گفته میشود که پسر هم نوه یکی از افراد مشهور انقلاب یعنی آیت‌الله ربانی شیرازی است و این تصادف همزمان شده با تصادفی که چند ساعت پیش از آن و در نیمه‌شب در نقطه دیگری از شهر رخ داده و چند جوان سوار یک B.M.W آخرین مدل که روباز بوده و اتوبان را با سرعت نزدیک به 200 کیلومتر طی کرده‌اند و یک نفر از آنان قهرمان اتومبیلرانی بوده به دلیل عدم کنترل با خودرو دیگری تصادف کرده و به واسطه نبستن کمربند هر چهار نفر از خودرو به بیرون پرت شده و یکی از آنان از بالای بزرگراه به داخل بزرگراه دیگر! سقوط کرده و کشته میشوند. همه اینها نه‌تنها ارزش خبری زیادی دارد، بلکه می‌تواند دستمایه‌هایی برای تدوین یک سناریوی سینمایی از یک پدیده مهمی باشد که در چند سال اخیر در زیر پوست شهر شکل گرفته بود و در یک شب مشخص به شکل تراژیکی خود را نشان می‌دهد. پدیده‌ای که قبلاً با عنوان بچه پولدارها در شبکه‌های مجازی خود را نشان داده بود که بخشی از آنان سبک زندگی خود را به رخ دیگران می‌کشاندند؛ سبک زندگی که نمادش در خودروهای لوکس و میلیاردی است، لباس‌های مارک‌دار، زندگی‌های شبانه و... سبکی از زندگی که به دلیل اقتصاد رانتی به ویژه در سال‌های 1384 تا 1392 شکل گرفت و در زمانی که عده‌ای از جوانان به شدت در فکر سیاست، عده دیگری هم در فکر ارزش‌ها بودند، گروهی هم در حال تجربه سبک زندگی جدیدی بودند که بتوانند منابع مالی به دست آمده رانتی را هزینه کنند.
پورشه و پورشه‌سواری آن هم رنگ زرد قناری!، پسر سرمربی مشهور تیم فوتبال، مرگ یک دختر جوان، ساعت 4:30 صبح، پرت شدن از B.M.W روباز آن هم کسی که قهرمان اتومبیلرانی است... آن هم در جامعه‌ای که درگیر حل مشکل یارانه 45 هزار تومانی است، وضعیت به غایت متضادی را نشان می‌دهد که فقط در فیلمهای هندی دیده میشود، و نه در خیابان‌های تهران! در واقع دختر و پسران کشته شده، بازیگران این فیلم هندی ولی واقعی در تهران هستند؛ فیلمی که فیلم نیست، همه در حال بازی در نقش واقعی خود هستند و اگر هم بمیرند، واقعی است و نه فیلم. بنابراین جذابیت‌های خبری آن قابل مقایسه با هیچ فیلمی نیست. ولی چرا واکنش‌ها در شبکه‌های مجازی تا این حد متضاد و خصمانه و گسترده است؟ در این باره می‌توان خلاصه گفت که:
امکان بحث و گفت‌وگوی آزاد درباره آن تضادهای پیش‌گفته، در رسانه‌های جمعی و رسمی کشور وجود ندارد. لذا طرح مسأله به فضای مجازی کشیده میشود. این فضا هم به گونه‌ای است که افراد بیش از آنکه تحلیل کنند، احساسات خود را بروز می‌دهند، و شدت احساسات نسبت به شکاف‌های اجتماعی به شدت شکاف‌های مزبور ربط دارد. جامعه کنونی ما درحال حاضر با چند شکاف مهم که به این مسأله مرتبط است درگیری دارد. یکی شکاف میان فقر و ثروت. ثروت برخلاف گذشته به نحو بارزی خود را در قالب خانه، خودرو، لباس و سبک زندگی و سفر خارجی نشان می‌دهد و موجب حسرت و حتی نفرت برخی افراد میشود. البته این شکاف در ایران به دلیل اینکه ذهنیت عمومی ثروتمندی را ناشی از استفاده از رانت می‌داند، موجب میشود که فقرا یا افکار عمومی، فرد ثروتمند را دزد یا فاسد بداند، لذا واکنش علیه ثروتمندان به نسبت خصمانه است.
شکاف دیگر، سبک زندگی است که این موضوع تا حدی با مسأله قبلی همپوشانی دارد ولی لزوماً برهم منطبق نیست. شکاف بعدی، در حوزه ذهنیت و ارزش‌های زندگی است که گروهی ارزش‌های رسمی حکومت را چراغ راه زندگی خود قرار داده‌اند، و گروه دیگر نه. شکاف بعدی در ارزش‌های دینی است که ذهنیت‌های افراد نسبت به اصل دین یا نسبت به نگرش‌های دینی با یکدیگر متضاد است و این را در نظرات نوشته شده افراد درباره این موضوع می‌توان دید. به این معنی که برخی‌ها از موضع مذهبی و برخی غیر یا ضدمذهبی به موضوع نگریسته‌اند. در میان مذهبی‌ها نیز دو نگرش فقه‌گرا و قلب‌گرا (اگر این دو اصطلاح درست باشد) را می‌توان مشاهده کرد. همه اینها را وقتی در کنار نبودن فضای رسانه‌ای مناسب بگذاریم روشن میشود که اظهارنظرهای احساسی در این فضاها نوعی تخلیه روانی و اثبات خود نیز محسوب میشود. حتی ناکامی‌هایی که بسیاری از جوانان کشور با آن مواجه میشوند در این فضا منعکس میشود و لذا بروز این نوع پدیده‌ها در شرایط کنونی ما چندان عجیب و غیرمنتظره نیست.
روزنامه شهروند در ادامه نوشته است: بخشی از این انعکاس در صفحه اینستاگرام آن خانم که تصاویری از خود را گذاشته بود دیده شد که هزاران نظر از سوی دیگران گذاشته شده بود؛ نظراتی که به نسبت متضاد و تقابل‌جویانه نیز بود. پرسشی که برای هر کسی ممکن است پیش آید این است که چرا این تصادف و مرگ تا این حد خبری و پرجدل شد؟ و چرا دیدگاه‌های منفی علیه کسی که فوت کرده برخلاف روال معمول در جامعه به صراحت بیان شده است؟
ارزش خبری یافتن این تصادف چیز چندان عجیبی نیست. زیرا این رویداد واجد عناصری از خبر بود که حساسیت‌های لازم را برمی‌انگیخت. اینکه یک پورشه زردرنگ در یک خیابان داخل شهر ساعت چهار صبح تصادف کند، جلوی پورشه به کلی از میان برود گویی که یک تریلی از روی پراید یا ژیان رد شده! و یک دختر و پسر سرنشین آن بوده‌اند. پورشه‌ای که در مالکیت پسر جوان یک مربی مشهور فوتبال بوده، گفته میشود که پسر هم نوه یکی از افراد مشهور انقلاب یعنی آیت‌الله ربانی شیرازی است و این تصادف همزمان شده با تصادفی که چند ساعت پیش از آن و در نیمه‌شب در نقطه دیگری از شهر رخ داده و چند جوان سوار یک B.M.W آخرین مدل که روباز بوده و اتوبان را با سرعت نزدیک به 200 کیلومتر طی کرده‌اند و یک نفر از آنان قهرمان اتومبیلرانی بوده به دلیل عدم کنترل با خودرو دیگری تصادف کرده و به واسطه نبستن کمربند هر چهار نفر از خودرو به بیرون پرت شده و یکی از آنان از بالای بزرگراه به داخل بزرگراه دیگر! سقوط کرده و کشته میشوند. همه اینها نه‌تنها ارزش خبری زیادی دارد، بلکه می‌تواند دستمایه‌هایی برای تدوین یک سناریوی سینمایی از یک پدیده مهمی باشد که در چند سال اخیر در زیر پوست شهر شکل گرفته بود و در یک شب مشخص به شکل تراژیکی خود را نشان می‌دهد. پدیده‌ای که قبلاً با عنوان بچه پولدارها در شبکه‌های مجازی خود را نشان داده بود که بخشی از آنان سبک زندگی خود را به رخ دیگران می‌کشاندند؛ سبک زندگی که نمادش در خودروهای لوکس و میلیاردی است، لباس‌های مارک‌دار، زندگی‌های شبانه و... سبکی از زندگی که به دلیل اقتصاد رانتی به ویژه در سال‌های 1384 تا 1392 شکل گرفت و در زمانی که عده‌ای از جوانان به شدت در فکر سیاست، عده دیگری هم در فکر ارزش‌ها بودند، گروهی هم در حال تجربه سبک زندگی جدیدی بودند که بتوانند منابع مالی به دست آمده رانتی را هزینه کنند.
پورشه و پورشه‌سواری آن هم رنگ زرد قناری!، پسر سرمربی مشهور تیم فوتبال، مرگ یک دختر جوان، ساعت 4:30 صبح، پرت شدن از B.M.W روباز آن هم کسی که قهرمان اتومبیلرانی است... آن هم در جامعه‌ای که درگیر حل مشکل یارانه 45 هزار تومانی است، وضعیت به غایت متضادی را نشان می‌دهد که فقط در فیلمهای هندی دیده میشود، و نه در خیابان‌های تهران! در واقع دختر و پسران کشته شده، بازیگران این فیلم هندی ولی واقعی در تهران هستند؛ فیلمی که فیلم نیست، همه در حال بازی در نقش واقعی خود هستند و اگر هم بمیرند، واقعی است و نه فیلم. بنابراین جذابیت‌های خبری آن قابل مقایسه با هیچ فیلمی نیست. ولی چرا واکنش‌ها در شبکه‌های مجازی تا این حد متضاد و خصمانه و گسترده است؟ در این باره می‌توان خلاصه گفت که:
امکان بحث و گفت‌وگوی آزاد درباره آن تضادهای پیش‌گفته، در رسانه‌های جمعی و رسمی کشور وجود ندارد. لذا طرح مسأله به فضای مجازی کشیده میشود. این فضا هم به گونه‌ای است که افراد بیش از آنکه تحلیل کنند، احساسات خود را بروز می‌دهند، و شدت احساسات نسبت به شکاف‌های اجتماعی به شدت شکاف‌های مزبور ربط دارد. جامعه کنونی ما درحال حاضر با چند شکاف مهم که به این مسأله مرتبط است درگیری دارد. یکی شکاف میان فقر و ثروت. ثروت برخلاف گذشته به نحو بارزی خود را در قالب خانه، خودرو، لباس و سبک زندگی و سفر خارجی نشان می‌دهد و موجب حسرت و حتی نفرت برخی افراد میشود. البته این شکاف در ایران به دلیل اینکه ذهنیت عمومی ثروتمندی را ناشی از استفاده از رانت می‌داند، موجب میشود که فقرا یا افکار عمومی، فرد ثروتمند را دزد یا فاسد بداند، لذا واکنش علیه ثروتمندان به نسبت خصمانه است.
شکاف دیگر، سبک زندگی است که این موضوع تا حدی با مسأله قبلی همپوشانی دارد ولی لزوماً برهم منطبق نیست. شکاف بعدی، در حوزه ذهنیت و ارزش‌های زندگی است که گروهی ارزش‌های رسمی حکومت را چراغ راه زندگی خود قرار داده‌اند، و گروه دیگر نه. شکاف بعدی در ارزش‌های دینی است که ذهنیت‌های افراد نسبت به اصل دین یا نسبت به نگرش‌های دینی با یکدیگر متضاد است و این را در نظرات نوشته شده افراد درباره این موضوع می‌توان دید. به این معنی که برخی‌ها از موضع مذهبی و برخی غیر یا ضدمذهبی به موضوع نگریسته‌اند. در میان مذهبی‌ها نیز دو نگرش فقه‌گرا و قلب‌گرا (اگر این دو اصطلاح درست باشد) را می‌توان مشاهده کرد. همه اینها را وقتی در کنار نبودن فضای رسانه‌ای مناسب بگذاریم روشن میشود که اظهارنظرهای احساسی در این فضاها نوعی تخلیه روانی و اثبات خود نیز محسوب میشود. حتی ناکامی‌هایی که بسیاری از جوانان کشور با آن مواجه میشوند در این فضا منعکس میشود و لذا بروز این نوع پدیده‌ها در شرایط کنونی ما چندان عجیب و غیرمنتظره نیست.
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۲۹۰
انتشار یافته: ۴۴
ما داریم سر اجاره خونه چونه می زنیم بعضی ها ماشین شون به اندازه در آمد صد سال من حاضرم با فیش حقوقی ام این موضوع رو ثابت کنم
پاسخ ها
ناشناس
| 
| ۱۳:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
ميخواستي تو هم زرنگ باشي پولدار بشي. اگه فقير به دنيا اومدي تقصير تونيست اما اگه فقير بميري مقصر خودتي.تمام اینم حرفیه!!!! خیلی مضحکه که به بی ام و مدل ۲۰۰۵ میگن آخرین مدل !!! عالی بود ... والا فکر کنم خودتم نفهمیدی چی گفتی همه چی به هم دوختی و بافتی پسر فلان و نوه فلان و که اخرش مطلبت و بخونن !!!!واقعا بسی جای تاسفنگارنده محترم شما تو هرکشوری تشریف ببری قشر مرفه هم داره فقیر هم داره هنرمنداشون و ورزشکارشون هم بسیار متمولن این چه توهمیه شما دارید که هرکی پورشه سواره دزد و رانت خوره اصلا هست برو در دیزی رو ببند گربه حیاااا نداره چه کاریه به هر بهانه ایی عقده گشایی میکنید زیبا و تمیز زندگی کردن در اسلام هم سفارش شده چرا ما ایرانیا بهترین چیزای دنیا رو استفاده نکنیم؟مگه ما چمون کمتره چرا جونای ما باید عقده بنز و بی ام و داشته باشن؟چرا جوونای ما باید حسرت دوتا سفر خارجی داشته باشن؟چرا جوونای ما زندگی لوکس رو تجربه نکنن مگه این ادمای تو دنیا کی هستن چشون از ما بهتره
پاسخ ها
ناشناس
| | ۱۶:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
ما هم حرفهمون همینه که ایشون می گه. ما چرا نباید داشته باشیم؟؟؟؟ مسئله اینجاست که یه عده با پول دیگران به این جاها رسیدن...هیچ کس هم حریفشون نیست...حالا نه اینکه بحث پسر فلانی باشه... ناشناس
| | ۱۷:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
این آدمای ما هیچی شون با آدمای دیگه دنیا فرقی نداره. برا همین هم میگیم اگه قراره خوب زندگی کنی از اموال خودت خرج کن. از اموالی که از زحمت خودت بدست آوردی نه از پول بیت المال که با رانت و زد وبند بدست آمده. متاسفانه رانت خواريها و عدم برخورد با سودجويان و عدم پرسش كه از كجا آورده اي باعث اختلاف طبقاتي شديد در كشور شده است. چراکسانی که زمینه ساز چنین رانت خواریهایی بودن راست و راست تواین مملکت راه می روند و هیچ کس هم نمی تواند بگوید بالای چشمتان ابروست ؟ lمشکل این نیست که چرا بعضی ها درامد آنچنانی دارند مشکل اینه که اینها که درامد آنچنانی دارند محل بدست آوردن پولشان واضح نیست. برا من یکی بحث پول مطرحنیست این که اون پورشه داشت من پراید ندارم هم جاش اینجا نیست
من به دو علت ناراحت از کشته شدن اون دو تا نیستم
اونم اینه
پدر مادر اون بچه ها نگفتن چهار صبح پسرم کجاست پیش کیه دخترم کجاست پیش کیه ؟ چرا اینا این موقع خونه نیستن ؟
نکته ی دوم با دویست کیلومتر داری تو خیابونی که ظرفیت 50 تا بیش تر نداره به قصد تفریح گاز میدی ، ماشینت چه پورشه باشه چه پراید ، خودت بمیری بهتر از اینه که با اون سرعت بزنی یکی دیگه رو به کشتن بدی
پاسخ ها
ناشناس
| | ۱۶:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
هزارتا لایک داری بحث بر سر پولدار و فقیر بودن نیست..بحث بر سر فساد است ای کاش کسی تلاش کند و پولدار بشود... همین الان جوانان زیادی نمی توانند همان وام 3 میلیونی ازدواج را بگیرند بقیه چیزها پیش کش..ولی خوبی فیلمهای هندی در این است که اگر مثلا پلیس یا مسولین دستی در فساد دارند بالاخره اخر فیلم مجازات می شوند ولی در ایران از این خبرها نیست
مطلب خوبی بود با اجازتون یکم توضیح دارم.همیشه قشر ثروتمند از راههای خلاف به ثروت نمیرسن ولی متاسفانه اکثریت از طریق رابطه و اتصال به منابع قدرت به ثروت رسیدن و اقشار کم درامد با دیدن نوع زندگی و بریز بپاشی که اقشار پر درآمد میکنن به نوعی سرخوردگی دچار میشن که در نزاع ها و مشکلات کلان نمود پیدا میکنه . اگه به شهر تهران دقت کنیم هیچ تناسبی میان خودروهای مدل بالا و ساختمانهای شهر نمیبینیم و این برای نسل جوان فاجعه است دلیلش اینه که نسل جوان با دیدن این مناظر به این نتیجه میرسه که چرا من که دارم جون میکنم به جایی نمیرسم ولی این افراد خیلی راحت خرج میکنن و نتیجه میگیره که خلاف راهیه که به ثروت منتهی میشه . مورد بعدی هم اینه که دولت در این مورد مدیریت نکرده و خیلی راحت با ممنوع کردن واردات خودروی خارجی میتونست مشکلات اجتماعی این موضوع رو ایجاد نکنه . به نظر شما ایا خودروی پرشیا و یا همین خودروهای مونتاژ داخل به درد نمیخورن؟ از لحاظ اقتصادی و ایجاد اشتغال خودروی مونتاژ به مراتب به خودروی وارداتی اولویت داره . کشور ما به ارز نیاز مبرم داره ولی خیلی راحت واردات خودروی خارجی زیاد میشه و این عدم مدیریت رو نشون میده . از لحاظ جامعه شناسی سبک زندگی مردم به وسیله رسانه ها ترویج میشه که متاسفانه رسانه ملی کم کاری کرد . یادمه در دهه های هفتاد تا هشتاد رسانه ملی با پخش فیلمایی(حتی سریالهای ایرانی) که هیچ قرابتی با سبک زندگی اون دوره ما نداشت به ترویج تجمل گرایی کمک کرد. مقاله عالی نوشته شده بود ممنون اخه اینهمه تضاد یکی نون نداره به اب بزنه بخوره که می تونم نشون بدم بهتون یکی هم اسباب بازیش شده پورشه و ... که حتی خواب دیدن اینها هم برای ما حرامه وقتی می بینی که پدرت با یک عمر با شرافت زندگی کردن و با دستانی که به زمختی سنباده است و این حاصل سالها آب خوردن در سرما و گرما در زیر دستگاه سنگبریست، وقتی می بینی که همین پدر بعد 30 سال کار گرفتار تامین جهیزیه ی دخترشه، وقتی می بینی که از شکم خودش برای تامین خانوادش می زنه.... و در کنارش می بینی که یه دختر جوان سوار بر ماشینیه که حتی فکر شمردن صفرهای قیمت اون، آدم رو دیوونه می کنه، چه توقعی داری؟؟؟؟ دلسوزی؟؟؟ چرا باید برایش ترحم کنم. ؟ آیا اینها وقتی که من در زمستان منتظر اتوبوسم و می آیند و زوزه کشان از کنار من رد می شوند و آب بر سر و روی من می پاشند، برای من و امثال من دل می سوزانند.؟ واقعا راست میگی ولی تو ایران کسی به حرف من و تو گوش نمیکنه هر کس به فکر کار خودشه با احترام و عرض تسلیت به خانواده های محترم مصاب صرفنظر از اینکه از چه طبقه ای از اجتماع هستند اما این حادثه و وقایع مجازی پس از آن نشان دهنده این است که طبقه متوسط جامعه به عنوان واسط بین طبقه فقیر و غنی روزبروز در حال ضعیف تر شدن و منطقا پیوستن به طبقه فقیر است و لذا اگر این طبقه کاملا از بین برود فاصله طبقاتی بین فقیر و غنی فاحش و افشا و پس از مدتی بروز جدال بین فقیر و غنی اجتناب ناپذیر می شود . نشانه هایی از این جدال هم اکنون هویداست و در دنیای مجازی خود را نشان می دهد . قبل از آنکه دیر شود که خیلی زود دیر خواهد شد , باید چاره ای اندیشید و این اندیشه ابتدا باید توسط قشر یا طبقه ای که خود را مستحق و وارث همه فرصت ها می داند صورت گیرد . خداوند بدون دلیل شرایط مطرح شدن نام علما و روحانیون را در این حادثه فراهم نکرده است . ایشان باید به اندیشیدن طبقه فوقانی کمک کنند و حلقه اتصال بین فقیر و غنی را از طریق توزیع عادلانه ثروت قوی تر نمایند . این حادثه اگر در غرب اتفاق افتاده بود چندین ساعت و برنامه صدا و سیمای ایران را برای تبیین فساد تبعیضی در غرب به خود اختصاص می داد ؟؟؟!!! چه ربطي داره؟!!يكي فكر اقتصادي داره كار ميكنه پول در مياره خودش و زن و بچش لذت ميبرن چرا ملت فكر ميكنن اگر يكي بدبخت بقيه هم بايد بدبخت باشن تا مساوات برقرار بشه و عادلانه باشه،ضمناً هر كس كه پولداره دزدو رانت خوار نيست،سعس كنيم تحمل ديدن بهتر از خودمون و داشته باشيم،به كشور بهتر نگيم استكبار به آدماي پولدار نگيم دزد و رانت خوار بيايم ببينيم چيكار كردن تا فيش حقوقي شما هم بشه مثل اونا بالا فقط 84 تا 92 ؟ انصاف داشته باشید حداقل! مشکل اینه که این پول ها با زحمت به دست نیومده همینطور که خودتون گفتین با رانت به اینجا رسیدن یعنی در واقع با ضایع کردن حق مردم عام
سر اجاره خونه چند میلیونی داری صحبت می کنی و یا فیش حقوق چند میلیونی داری ثابت می کنی بنده خدایی داشت صحبت می کرد که اجاره خونه من ماهی 500 میلیون تومن است والا موندیم که با کدوم اجاره صحبت بشه اجاره ماهی 50 هزار تومان یا 500 میلیون تومان !!!!!!!!!!!!!!! خوشحالی من و امثال من فقط از این بابته که اینها دارند از پول بیت المالی که ما راضی نیستیم که در این راهها صرف شه و با رانت به دست آمده ، سبک زندگی جدیدی رو تجربه میکنند و این است عاقبت... مرگ يك يا چند انسان در ميان است دوست عزيز!! اي دوست بر جنازه ي دشمن چو بگذري
شادي مكن كه بر تو هم اين ماجرا رود
واقعا شکاف طبقاتی در جامعه ما خصوص شهر تهران بیداد میکند. کسانی که در ثروت غوطه وری به مشکلات روانی خاص خود دچار میشوند و قشر متوسط روبه پایین جامعه سرخورده و دچار مشکلات روحی میشوند . کارمندی رو در نظر بگیرد که بعد از کار روزانه و خستگی باید دنبال مترو و اتوبوس بدود در حالی که کنار همان اتوبوس ماشینی حرکت میکند که پول یک جفت لاستیک ان معادل یک ماه حقوق اوست . هر چقدر هم طرف مناعت طبع داشته باشد بالاخره یه روزی خسته میشود خود را در مقام مقایسه با بچه پولدار قرار میدهدو .... باد آورده را باد برد یادتان باشد روزنامه ایران امروز 5 اردیبهشت در صفحه شوک نوشته ماشین بی ام و متعلق به یک خانم بوده که برای فروش در نمایشگاه ماشین گذاشته و جوانان نمایشگاه دار ماشین را برده اند برای مهمانی ؟؟ خیانت در امانت ؟؟ ماشین من مال 25 سال پیش است و هنوز نمی توانم هزینه نو شدن آن را پرداخت کنم و دولت هم تصویب کرده که خودرو های قدیمی حق رفت و آمد در تهران را ندارند. پس حتما کسانی که در دولت و شهرداری این قانون ها را تصویب می کنند خودشان هم مانند این پورشه سواران از درد ما بی خبر هستند و فکر میکنند که ما از بی غمی سوار ماشین 25 ساله هستیم و از روی نفهمی پورشه صفر کیلومتر نمی خریم! مردم حق دارند... خیلی ها تو این سالها به خاطر مدیریت جهانی دکتر... به خاک سیاه نشستند و در عوضش بعضیها با داشتن روابط نزدیک و بدون هیچ تلاشی از این رو به اون رو شدند که خدارو شکر نمونه هاشم کم نیست و همه آشنا هستند. نگفتی رابطه آون پسر با دختر پورشه سوار چی بوده؟؟؟ من از اقشار کم درامد جامعه محسوب میشوم وبرای مرگ این هموطنان ناراحتم در تمامی جوامع
اختلاف طبقاتی اقتصادی وجود دارد این ها مرفهین جامهه ما هستند وحق زندگی دارند من چون پول ندارم نباید فکر کنم ها این اقا پول داره حق منه که خورده در ضمن هیچ کاخی در دنیا پایدار نیست
چرا به BMW تولید سال 1998 میگید مدل بالا؟ با سلام دوستان هرکسی نتیجه تلاشش رو دریافت میکنه، گندم از گندم بروید جو زجو ، طرف مقابل اگه از راه حلال به دست آورده که گناه کار نیست،حضرت علی میگه مال حلال تا هر پایه ای هم باشد اشکالی نداره. شما الان این افراد رو میبینید چه بسا دارایی های این افراد مربوط به کار شبانه روزی پدرو خانواده هاشون باشه، مربوط به خوش فکری،ایده پرداری،فروش خلاقیت و نوآوری و ... اگه اینجوری باشه که یکسری افراد بخورن و بخوابن و بعد بگن چرا اون فردی که کار کرده و زحمت کشیده و به جایی رسیده و مکنت ومالی داشته باید داشته باشه و ما نداشته باشیم که سنگ رو سنگ بند نمیشه،نوش جونش لذتش رو ببره ما هم باید تلاش کنیم بتونیم از زندگی لذت ببریم به این فکر کنین
این شکاف ها از کجا نشات گرفته؟ منشا پیدایش ان از کجا بوده و برای چه به وجود امده؟ ایا فقط در ایران تقابل بین اقشار به اینگونه وجود دارد یا در کشورهای تراز اول و پیشرفته نیز چنین است؟ چرا باید برخی انسان ها به واسطه ی مال و ثروت داشتن حتی پس از مرگ نیز معروف شوند؟ چرا برخی از جوانان ما تجربه ی جوانان دهه 60 و 70 کشورهای تراز اول جهان مانند امریکا را دوباره تکرار میکنند؟ ایا این تصادفات پیامدی ویژه برای مسئولان ذیربط محسوب نمیشود و زنگ خطری برای انها نیست که برنامه و مراکزی را جهت تخلیه هیجانات درونی جوانان این دوره فراهم کنند؟ ایا وقت ان نیست که کمی هم تقصیرها را مسئولین به گردن گرفته و فکرهای حساب شده و راه های هدفداری برای مهار این انرژی و هیجان در جهت سازنده و مثبت فراهم کنند؟ای کاش در اینده ای نزدیک شاهد این چنین حوادث تلخ نباشیم و سعی در برطرف کردن ان پیش از وقوع بوده و جامعه ای سراسر پویا و پیشرفته داشته باشیم
متاسفانه بيشتر پورشه و... ماشينهاي چند صدميليوني متعلق به اقا زاده هاست كه گذشتشونو و معاد رو و به فرمايش امام راحل پا برهنه ها كه صاحبان انقلاب هستند رابه فراموشي سپردند من حاضرم اوراقی این ماشین ها را بگیرم و با آن بتوانم یک خانه بخرم و از این مستاجری در بیام! از سال 84 تا 92 ! یکی از بهترین راه های مبارزه با فرهنگ سرمایه داری و این فرهنگ خاص ایران بچه پولدار های ایران ،این است که بیشتر و خیلی بیشتر در این مورد مطلب بنویسید،تا حداقل از غرور کاذبشون دست بردارن.نه اینکه فقط با یک حادثه این چنینی اشاره کنید و فراموش بشه. البته منظورم کل رسانه ها از تلوزیون تا فضای مجازیه و مطبوعاته. ما مواظبيم 405مدل83 ما لامپش نشكنه كه صرفه جويي تو هزينه هامون شه طرف پورشه شو عين الاغ مي رونه!!!ما 4 صب خوابيم كه صب بريم سركار دنبال 1لقمه نون اونا انقد خجسته ان كه اون موقع دنبال خوشگذروني هستن
خدا خيرت بده ناشناس 100سال كه سهله 10 برابرش كار كنيم پول اين ماشينم نميتونيم جور كنيم
خدا بلده چجوري بعضيهارو رسوا كنه
فوتبال ما چاهي شده كه بيت المال هي سرازير ميشه اون تو
یادم می آید یک روستا نشین می گفت درب طویله علوفه باز بود و گاوش بی اختیار آنقدر خورده بود که شکمش ترکید وتلف شد. حکایت اینجاست که دربهای پول مفت باز بوده و اینگونه میشود که از شکم سیری تلف مشوند با پورشه ء ب ام ء یا شیشه یا چیزهای دیگه. حاجی BMW 2003 بوده، 12 سال پیش مدل بالاست؟:) عزیز دل مخلص کلام : سیاست های اقتصادی و اجتماعی بدون حساب اخلاق مردمان را رو به فاشیزم سوق داده خشونت کلامیعموم مردم در خصوص ثروتمندان هم خودش معلول این ذاستان است به جای نقد ریشه ها به مردم خشمگین که منطق از دست داده اند نتوپید آنها خودشان قربانی این سیستم اقتصادی اجتماعی هستند