قتل، به خاطر جواب منفي دختر مورد علاقه
قاتل احساس مي‌كرد نيمه گمشده خود را پيدا كرده است. چنان به او دل بسته بود كه ياراي شنيدن پاسخ منفي‌اش را نداشت. اما دختر كه زندگي با پسر جوان را در طالع خود نمي‌ديد پاسخش را در تك واژه‌يي پيچيد و به سمت او فرستاد؛ «نه». پسر جوان آشفته شد. حقي براي دختر قايل نبود؛ كينه به دل گرفت و سرانجام، خشونت را در ضربات مرگبار چاقو نشاند و قلبي را شكافت.
به گزارش اعتماد، دي ماه امسال به دنبال تماس‌هاي متعدد مردمي با فوريت‌هاي پليسي ١١٠، ماموران در جريان وقوع يك فقره درگيري منجر به قتل در يكي از خيابان‌هاي اسلام‌آباد غرب استان كرمانشاه قرار گرفتند و به سرعت تيمي از كارآگاهان را براي بررسي موضوع به محل مورد نظر اعزام كردند. در صحنه جرم، دختري جوان در خون خود غلتيده، در گوشه خيابان افتاده بود و به خود مي‌پيچيد. انبوه جمعيت دور او جمع شده بودند و هراس در نگاه‌شان آشكار بود.
با حضور ماموران و بازجويي اوليه از افراد در صحنه جرم مشخص شد، دقايقي پيش، دو نفر با حمله به دختر جوان او را با ضربات هولناك چاقو به‌شدت مضروب كرده و به سرعت از محل درگيري متواري شده‌اند. همزمان با حضور عوامل اورژانس و انتقال پيكر نيمه جان دختر جوان به بيمارستان، اميد زنده ماندن او تقويت شده بود اما اين اميد به سرعت رنگ باخت و دقايقي بعد، خبر جان سپردن او به ماموران نيروي انتظامي داده شد.
با تشكيل پرونده‌يي با موضوع «درگيري منجر به قتل» در پليس آگاهي اسلام‌آباد غرب، رسيدگي به آن آغاز شد. فرضيه‌هاي متعددي پيش روي ماموران قرار داشت. اما اطلاعاتي كه در تحقيقات اوليه ماموران از شاهدان عيني به دست آمده بود، فرضيه «قتل به دليل اختلافات شخصي» را تقويت مي‌كرد. با متمركز شدن ذهن ماموران بر اين فرضيه، پرونده وارد مسير تازه‌يي شد.
سرهنگ سرتيپ‌نيا، فرمانده انتظامي شهرستان اسلام‌آباد غرب، در تشريح روند رسيدگي به پرونده گفت: «در بازرسي اوليه ماموران از صحنه جرم و پرس و جو از شاهدان عيني مشخص شد مضروب زني ٣٠ ساله است كه روز حادثه در حال تردد در خيابان ناگهان با دو نفر روبه‌رو شده كه بي‌محابا به سمت او حمله كرده و او را با ضربات متعدد چاقو از پاي در‌آورده‌اند.» با احراز هويت مقتول، به سرعت تحقيقات از خانواده او براي شناسايي قاتل در دستور كار قرار گرفت.
در تحقيقات از خانواده مقتول، نشانه‌هايي از كينه‌يي تازه اما عميق ديده مي‌شد؛ كينه‌يي كه چندي پيش در قلب پسري جوان شعله‌ور شده بود و زبانه مي‌كشيد. سرنخي كه در صحبت‌هاي خواهر مقتول نمايان شده بود خبر از گذشته‌يي مي‌داد كه خانواده مقتول هرگز تصور نمي‌كردند، آينده‌يي خونين براي آنها رقم بزند. خواهر مقتول به ماموران گفته بود كه مدتي پيش پسري جوان به خواستگاري او آمده بود اما با جواب رد خانواده مواجه شد. بعد از آن نيز پيگيري‌هاي متعددي انجام داد اما جواب خانواده آنها منفي بود.
با اظهارات دختر جوان ترديد‌ها از دست داشتن خواستگار سابق او در قتل دختر جوان رنگ باخت و عمليات شناسايي و دستگيري او به عنوان متهم اصلي پرونده آغاز شد.
سرهنگ سرتيپ‌نيا در تشريح روند دستگيري متهم گفت: پس از ثبت اظهارات خانواده مقتول به سرعت عمليات دستگيري متهم آغاز شد كه در جريان آن دو پسر جوان ٢٠ و ٢٥ ساله در ارتباط با قتل شناسايي و در اقدامي ضربتي دستگير شدند كه يكي از متهمان در همان تحقيقات اوليه به دست داشتن در قتل اعتراف كرد اما مدعي شد كه فرد ديگري ضربات مرگبار چاقو را بر پيكر مقتول وارد كرده است.
تحقيقات پليسي صحت گفته‌هاي متهم را تاييد مي‌كرد و نشان مي‌داد كه فرد دستگير شده محرك انجام قتل بوده و فرد ضارب همچنان پنهان شده است؛ اما طولي نكشيد كه آفتاب از پشت ابر نمايان و قاتل كه در خانه يكي از بستگانش مخفي شده بود در عملياتي غافلگيرانه دستگير شد و براي انجام بازجويي‌ها به پليس آگاهي انتقال يافت.
به گفته فرمانده انتظامي اسلام‌آباد غرب، در بازرسي از مخفيگاه متهم، آلت قتاله كشف و در اختيار كارآگاهان قرار گرفت. متهم نيز كه چاره‌يي جز اعتراف نمي‌ديد، لب به سخن گشود و به قتل دختر جوان اعتراف كرد و گفت: «چند وقت پيش به خواستگاري خواهر مقتول رفته بودم اما با جواب منفي او مواجه شدم. بعد از مدتي متوجه شدم كه خواهر او باعث جواب منفي دختر مورد علاقه‌ام به من شده است به همين دليل نقشه‌يي طراحي كردم تا او را اذيت كنم اما متاسفانه روز حادثه كه قصد داشتم با چاقو او را اذيت كنم، شدت ضربات جان او را گرفت. »
به اين ترتيب و با اعتراف متهم، پرونده مختومه و براي سير مراحل قانوني به همراه متهم به مراجع قضايي تحويل داده شد.
به گزارش اعتماد، دي ماه امسال به دنبال تماس‌هاي متعدد مردمي با فوريت‌هاي پليسي ١١٠، ماموران در جريان وقوع يك فقره درگيري منجر به قتل در يكي از خيابان‌هاي اسلام‌آباد غرب استان كرمانشاه قرار گرفتند و به سرعت تيمي از كارآگاهان را براي بررسي موضوع به محل مورد نظر اعزام كردند. در صحنه جرم، دختري جوان در خون خود غلتيده، در گوشه خيابان افتاده بود و به خود مي‌پيچيد. انبوه جمعيت دور او جمع شده بودند و هراس در نگاه‌شان آشكار بود.
با حضور ماموران و بازجويي اوليه از افراد در صحنه جرم مشخص شد، دقايقي پيش، دو نفر با حمله به دختر جوان او را با ضربات هولناك چاقو به‌شدت مضروب كرده و به سرعت از محل درگيري متواري شده‌اند. همزمان با حضور عوامل اورژانس و انتقال پيكر نيمه جان دختر جوان به بيمارستان، اميد زنده ماندن او تقويت شده بود اما اين اميد به سرعت رنگ باخت و دقايقي بعد، خبر جان سپردن او به ماموران نيروي انتظامي داده شد.
با تشكيل پرونده‌يي با موضوع «درگيري منجر به قتل» در پليس آگاهي اسلام‌آباد غرب، رسيدگي به آن آغاز شد. فرضيه‌هاي متعددي پيش روي ماموران قرار داشت. اما اطلاعاتي كه در تحقيقات اوليه ماموران از شاهدان عيني به دست آمده بود، فرضيه «قتل به دليل اختلافات شخصي» را تقويت مي‌كرد. با متمركز شدن ذهن ماموران بر اين فرضيه، پرونده وارد مسير تازه‌يي شد.
سرهنگ سرتيپ‌نيا، فرمانده انتظامي شهرستان اسلام‌آباد غرب، در تشريح روند رسيدگي به پرونده گفت: «در بازرسي اوليه ماموران از صحنه جرم و پرس و جو از شاهدان عيني مشخص شد مضروب زني ٣٠ ساله است كه روز حادثه در حال تردد در خيابان ناگهان با دو نفر روبه‌رو شده كه بي‌محابا به سمت او حمله كرده و او را با ضربات متعدد چاقو از پاي در‌آورده‌اند.» با احراز هويت مقتول، به سرعت تحقيقات از خانواده او براي شناسايي قاتل در دستور كار قرار گرفت.
در تحقيقات از خانواده مقتول، نشانه‌هايي از كينه‌يي تازه اما عميق ديده مي‌شد؛ كينه‌يي كه چندي پيش در قلب پسري جوان شعله‌ور شده بود و زبانه مي‌كشيد. سرنخي كه در صحبت‌هاي خواهر مقتول نمايان شده بود خبر از گذشته‌يي مي‌داد كه خانواده مقتول هرگز تصور نمي‌كردند، آينده‌يي خونين براي آنها رقم بزند. خواهر مقتول به ماموران گفته بود كه مدتي پيش پسري جوان به خواستگاري او آمده بود اما با جواب رد خانواده مواجه شد. بعد از آن نيز پيگيري‌هاي متعددي انجام داد اما جواب خانواده آنها منفي بود.
با اظهارات دختر جوان ترديد‌ها از دست داشتن خواستگار سابق او در قتل دختر جوان رنگ باخت و عمليات شناسايي و دستگيري او به عنوان متهم اصلي پرونده آغاز شد.
سرهنگ سرتيپ‌نيا در تشريح روند دستگيري متهم گفت: پس از ثبت اظهارات خانواده مقتول به سرعت عمليات دستگيري متهم آغاز شد كه در جريان آن دو پسر جوان ٢٠ و ٢٥ ساله در ارتباط با قتل شناسايي و در اقدامي ضربتي دستگير شدند كه يكي از متهمان در همان تحقيقات اوليه به دست داشتن در قتل اعتراف كرد اما مدعي شد كه فرد ديگري ضربات مرگبار چاقو را بر پيكر مقتول وارد كرده است.
تحقيقات پليسي صحت گفته‌هاي متهم را تاييد مي‌كرد و نشان مي‌داد كه فرد دستگير شده محرك انجام قتل بوده و فرد ضارب همچنان پنهان شده است؛ اما طولي نكشيد كه آفتاب از پشت ابر نمايان و قاتل كه در خانه يكي از بستگانش مخفي شده بود در عملياتي غافلگيرانه دستگير شد و براي انجام بازجويي‌ها به پليس آگاهي انتقال يافت.
به گفته فرمانده انتظامي اسلام‌آباد غرب، در بازرسي از مخفيگاه متهم، آلت قتاله كشف و در اختيار كارآگاهان قرار گرفت. متهم نيز كه چاره‌يي جز اعتراف نمي‌ديد، لب به سخن گشود و به قتل دختر جوان اعتراف كرد و گفت: «چند وقت پيش به خواستگاري خواهر مقتول رفته بودم اما با جواب منفي او مواجه شدم. بعد از مدتي متوجه شدم كه خواهر او باعث جواب منفي دختر مورد علاقه‌ام به من شده است به همين دليل نقشه‌يي طراحي كردم تا او را اذيت كنم اما متاسفانه روز حادثه كه قصد داشتم با چاقو او را اذيت كنم، شدت ضربات جان او را گرفت. »
به اين ترتيب و با اعتراف متهم، پرونده مختومه و براي سير مراحل قانوني به همراه متهم به مراجع قضايي تحويل داده شد.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۳
انتشار یافته: ۱۲
خدا لعنتش کند چقدر راحت جان انسانی را گرفت . امیدوارم سریعا" و در همان محل اعدام گردد . اعدام سریع و پرداخت تفاضل دیه از بیت المال اعدام! عجب متن شاعرانه ای نوشتین!!!! خوب حالا یک کم با چاقو این پست نامرد رو اذیت کنید تا طعم آزار با چاقو را بچشد... متاسفانه فرهنگ در بعضی استانها پسرفت دارد و همین افراد حتی جمع دوستانه خود آدم کشی را بعنوان مردی و برتری تعریف میکنند به به چه گزارش گر خوبی! انگار داره داستان جنائی تعریف میکنه! " اما طولي نكشيد كه آفتاب از پشت ابر نمايان و قاتل كه در خانه يكي از بستگانش مخفي شده بود در عملياتي غافلگيرانه دستگير شد" این چه ادبیاتیه؟ بازم بگین علتش بیکاری.....گرونیست........ کار خوبی نکرده قاتل نفهم گفته نمی خواهمت.میخواستی بازور جسم شودراختیار بگیری.اما روح وجسمش دراختیار کس دیگه باشه.فهم ودرک تون روبالا ببرید. خدا مقتول را بیامرزد که این جانور را از اول شناخت که با او مخالفت میکرد ! حتما اعدام و تفاضل دیه را هم دست دیگر باید بپردازد!!