بازدید 15918

علل نوسانات نرخ ارز و بورس

مهدی تقوی
کد خبر: ۴۵۹۲۴۱
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۹ 18 December 2014

ظاهرا رکوردشکنی های بورس تمامی ندارد و در هفته های گذشته شاخص بورس اوراق بهادار با سقوط دو مواجه شد .

به گزارش «تابناک»؛ فعالان بازار یکی از دلایل عمده را جریانان سیاسی این روزهای کشور میدانند و البته بسیاری از کارشناسان نسبت به افزایش بیش از حد قیمت ها و حبابی بودن آن ازقبل هشدار داده بودند با این حال بعض از کارشناسان می گویند که جای نگرانی نیست و روند بازار طبیعی است.

در واقع مدتی است که دوباره بازار ارز و همچنین سرمایه دچار نوساناتی شده است که فعالان اقتصادی را نگران کرده است.

در همین زمینه مهدی تقوی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در گفت و گو با تابناک به بررسی علل سقوط بورس و همچنین افزایش نرخ ارز پرداخته است.

آقای دکتر چه عواملی باعث شد که اقتصاد که روند با ثباتی را در دوره اقای روحانی طی می کرد به ناگاه دوباره زمزمه های بی ثباتی به گوش می رسد؟

دولت آقای روحانی با اقداماتی که انجام داد، باعث شد که تحریم های بین المللی کاهش پیدا نماید. وقتی که اعلام شد ماهیانه 700 میلیون دلار به ایران پرداخته می شود؛ این ها اثرات مثبتی روی اقتصاد کشور داشت. بانک مرکزی نیز بر همین اساس قیمت دلار را روی 2850 تومان بستند. اما بعد از مذاکرات وین 8 که منجر به تمدید شد و از سوی دیگر کاهش قیمت نفت باعث شد که دلار دوباره بالا برود.

افزایش قیمت دلار چه تاثیری بر اقتصاد ایران می گذارد؟

افزایش قیمت دلار باعث می شود که واردات با افزایش قیمت روبرو شود و این واردات گران تر، اثرات تورمی شدید در پی خواهد داشت. بنده امیدوارم شرایطی فراهم شود که اگر قیمت نفت بازهم کاهش پیدا کند؛ میزان دلار ورودی به کشور افزایش پیدا کند و دلار افزایش قیمت پیدا ننماید. ترس کارشناسان اقتصادی این است که نرخ تورمی که از 40 درصد به نزدیک 20 درصد رسیده است؛ دوباره بالا رود و اثرات منفی آن بر زندگی مردم تاثیر بگذارد. البته با توجه به اینکه پیش بینی ها حاکی از آن است که قیمت نفت از این مقدرا نیز پایین تر خواهد رفت؛ به نظر می رسد این شرایط فعلا ادامه خواهد داشت.

اقتصاد کشورمان به شدت در مقابل نوسانات نرخ ارز آسیب پذیر است و اگر این نرخ واقعی نباشد یا نزدیک به واقعیت تعیین نشود، اقتصاد و معیشت مردم را دچار مشکل می کند. هنوز بخش عمده ای از اقتصاد کشورمان وابسته به واردات کالاهای واسطه ای و سرمایه ای است و بر خلاف کسانی که معتقد به بالابردن نرخ ارز هستند، معتقدم که افزایش نرخ به ضرر واردات این کالاها است، همچنین کالاهای وابسته به واردات هم گران می شود و در نتیجه به تورم دامن می زند. البته افزایش نرخ ارز نفعی هم دارد که آن گران شدن کالاهای مصرفی وارداتی است اما دولت می تواند به جای آن از طریق تعرفه ها واردات آنها را کنترل کند.

از طرف دیگر برخلاف دیدگاه های رایج و گرایش‌های نئوکلاسیک که در تصمیم گیری‌ها غالب است، معتقد نیستم که صادرات غیرنفتی مثبت و مفید است. اگر ترکیب کالاهای صادراتی غیرنفتی را نگاه کنیم متوجه می شویم که هنوز به خام فروشی در کنار نفت خام ادامه می دهیم و این نه تنها مفید نیست (حتی اگر ارزآور باشد) بلکه در واقع منابع خام را به قیمت ارزان می فروشیم.

تلاطم ارزی چند سال پیش که نرخ ارز را از ۱۰۰۰ به ۳۰۰۰ تومان رساند. بازار در این مدت خود را به این نرخ تطبیق داده و ممکن است که اگر دولت افزایش شدیدی به این نرخ بدهد، دوباره تلاطم به اقتصاد کشور تحمیل شود که در شرایط فعلی اقتصاد، اصلا به نفع کشور نیست.

شما به اقدامات سیاست خارجی دولت اشاره کردید که باعث ثبات اقتصادی شده است. بعضی از منتقدان معتقدند که اقدامات دولت در زمینه های اقتصادی نمی تواند منجر به بهبود وضعیت اقتصادی کمک کند. به عنوان مثال دولت همچنان قیمت حامل های انرژی را افزایش داده است و از طرف دیگر یارانه ها را به همان شکل سابق ادامه می دهد؟

اجرای هدفمندی یارانه ها سیاست نادرستی بود که تبعات فراوانی را داشت. به همین ترتیب عقلانی نیست که دولت بخواهد مجددا در این مسیر قدم بگذارد. اقای روحانی هنگامی قیمت نان را اضافه کرد که در چند سال پیش نان 100 تومانی را به 500 تومان افزایش داده بودند.

البته دولت جدید قبل از اجرای فاز دوم هدفمندی دولت اعلام کرد که افرادی که نیاز به یارانه ندارند از دریافت آن انصراف دهند. خیلی افراد حقوق بگیر بودیم برای کمک به اهداف دولت از دریافت یارانه خود انصراف دادند. اما حال افزایش 30 تا 40 درصدی نان نه تنها با آن سیاست منافات دارد، بلکه گویی نوعی بی عدالتی به افردی است که انصراف داده اند و خیلی دور از انتظار نیست که بخواهند دوباره به سمت یارانه بازگردند.

در واقع تورم بالا،بی کاری و نرخ رشد پایین میراث دولت قبل است. دولت احمدی نژاد جاده اقتصاد ایران را پرچاله کرده است و روحانی سعی می کند این چاله ها را پر کند. روحانی در همین حال با توجه به شرایط موجود اقتصادی کشور قادر به پرداخت یارانه به این شکل نیست و می بینیم که اقدام به افزایش قیمت نان می کند. اما بازهم تکرار می کنم که سقوط قیمت نفت می تواند باعث مشکلات جدی تری برای اقتصاد کشور شود. شاید دولت با کاهش قیمت نفت و کم شدن درآمدهایش، دیگر قصد دادن یارانه به آرد را ندارد و نمی تواند این هزینه ها را پرداخت کند به همین دلیل فشار را به مردم منتقل کرده است.

در زمانی که دولت تصمیم گرفت که فاز دوم هدفمندی یارانه ها را اجرا کند زمزمه های افزایش قیمت حامل های انرژی آغاز شده بود. علاوه بر آن تغییراتی در شرایط اقتصادی به وجود نیامده بود و مردم هنوز به دولت اعتماد لازم را نداشتند. به همین دلیل درصد بسیار کمی از مردم و امثال من بودیم که از دریافت یارانه انصراف دادیم. اما در شرایط کنونی که چشم انداز اقتصاد بهتر شده، تورم تحت کنترل درآمده و بیشتر وعده های دولت تحقق یافته است، شاید آن اعتماد لازم در مردم ایجاد شده باشد و دولت اگر مجددا از آنان بخواهد که از دریافت انصراف دهند عده بیشتری حاضر به این کار باشند

ما شاهد هستیم که در این فضا بورس و بازار سرمایه نیز شاهد نوسانات زیادی شده است. جنابعالی دلیل این تغییرات را چه می دانید.؟

در روزهای اخیر شاهد هستیم که بورس و بازار سرمایه نیز نوسانات زیادی داشته است که می توان از آن تعبیر به سقوط بورس کرد. این سقوط به این دلیل است که رکود در اقتصاد وجود دارد. بورس نبض اقتصاد و یا میزان الحررات اقتصاد است. هنگامی که وضع اقتصادی کشور خراب می شود؛ قیمت سهام افت می کند. در واقع چشم انداز اقتصادی ایران تیره و تار است. بنابراین سهام دار نمی تواند ریسک خرید سهام جدید را بپذیرد. شرکت ها در بورس نیز سودآوریشان پایین می آید و کمتر از 22 درصد سود می دهند. بنابراین سهام دار چرا پول خود را در بورس سرمایه گذاری کند؛ چرا که در صورتی که پول خود را در بانک بدون ریسک نگه داری کند می تواند روز شمار بیش از 22 درصد سود از بانک دریافت کند و هیچگاه هم نگران سقوط بورس نباشد و به سود معقول خود نیز با کمترین ریسک دست پیدا نماید.

اگر کسی بخواهد اضطراً سهام خود را بفروشد ارزشش کمتر از الان خواهد بود. بالاخره مردم و فعالان اقتصادی بر اساس محاسبات خود، تقاضا برای خرید سهام را کاهش داده اند و به تبع آن قیمت سهام نیز پایین می آید.

اما در دوران قبل که تحریم ها نیز بود بورس رشد زیادی کرد؟

وقتی در کشور شما تورم وجود دارد، باید قیمت سهام نیز با نرخ تورم مقدار بالا رود تا ارزش سهام ثابت بماند. اما در همان دوران قیمت سهم ها به اندازه تورم افزایش پیدا ننمود. البته واحدهای تولیدی که در بورس حضور دارند، به خاطر تورم، کالاهای خود را گران تر می فروشند. آن مقداری قیمتی که اضافه می شود؛ باعث می شود که سود سهام افزایش پیدا کند و قیمت سهام بالاتر رود.

یک سبد سرمایه ای وجود دارد که در آن سرمایه گذاری می کنید که شامل بورس، بانک، سکه و خرید ارز، و تولید می شود. در آن دوران تقاضا برای موضوعات دیگر کاهش پیدا نمود؛ مردم در آن زمان سهام بورس را می خریدند. اگر شرایطی را فرض کنیم که سبدهای دیگر رونق بگیرد، نقدینگی به سمت سبدهای دیگری سرمایه گذاری می رود.

بنابراین شما معتقدید که ممکن است نقدینگی به سمت بازارهای ارز و یا مسکن حرکت کند؟

به نظر می رسد سایر کالاهای سرمایه ای از قبیل مسکن، طلا افزایش پیدا کند. با توجه به تعدد میزان ساخت خانه در کشور؛ احتمالاً نقدینگی به سمت جایگزین های بهتر خواهد رفت. این که مردم و فعالان اقتصادی کدام یک از جایگزین ها را انتخاب می کنند، بستگی به شرایط اقتصادی است که در آن فعالان اقتصادی پیش بینی خواهند کرد که قیمت کدام یک از این کالا ها بالا می رود.

فواره چون بلند شود، سرنگون شود. بنابراین فعالان اقصادی در این شرایط به سمت بازاری می روند که امنیت بیشتر داشته باشد، هرچند که سود کمتری دارد. به عنوان مثال قیمت طلا را قیمت های جهانی تعیین می کند. بنابراین خیلی سخت است که پیش بینی کنیم که سرمایه از بورس به کجا منتقل خواهد شد. دارندگان نقدینگی بر اساس قدرت ریسک، نقدینگیشان را انتقال می دهند.

در روزهای اخیر شاه بودیم که بورس دوباره کمی رونق پیدا کرد. دلیل چه بود؟

بلی در رزوهای اخیر کمی شاخص های بورس به سمت بالا حرکت کرد؛ اما این حرکت به سمت بالا مقطعی و کوتاه مدت خواهد بود؛ اگر شرایط اقصادی به همین نحو ادامه پیدا نماید.

اقدامات دولت در حوزه اقتصادی در سال اخیر و بودجه پیشنهادی برای سال آیند می تواند فضای ثبات اقتصادی را ادامه دهد؟

بودجه پیشنهادی پیش بینی است و ممکن است انتظارات را تحت تاثیر قرار می دهد؛ اما اتفاقاتی که در سال 94 تعیین کننده خواهد بود. شرایط قیمت نفت، مذاکرات هسته ای و عوامل دیگر انتظارات اقتصادی در سال آینده را رقم خواهد زد که پیش بینی انها بسیار سخت است. اگر در مذاکرات اینده شاهد سیگنال های مثبت باشیم، به احتمال زیاد شرایط اقتصادی بهبود خواهد یافت.

ایا دولت برای تمدید مذاکرات در دروه گذشته آماده بود؟

البته نباید اقتصاد کشور به مذاکرات وابسته شود و باید پایه های اقتصادی را تحکیم ببخشیم اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که اقتصاد ایران وابسته به درآمدهای نفتی است. در واقع این اقتصاد وابسته به نفت بستگی به این دارد که چقدر از پول نفت به داخل کشور وارد شود. قیمت نفت در اینده می تواند سرنوشت اقتصادی را در شتاب کشور به سمت رشد تاثیر بسزایی بگذارد. در این رابطه مذاکرات می تواند روی میزان صادرات نفت و به تبع آن گسترش صادرات تاثیر داشته باشد.

ارزیابی شما از عملکرد دولت در این مدت که روی کار امده است چیست؟

دولت روحانی در این یک و سال اندی حداقل گاف های احمدی نژاد را نداده است. مشکلات اقتصادی ارث دولت گذشته است. کشور با تورم 40 درصد ، نرخ بیکاری بالا، ضریب جینی بالا و.... روبرو بوده است. همه این ها را از آن دولت به ارث برد. اما حالا دولت نمی تواند در کوتاه مدت وضعیت را بهبود بدهد و به دوره قبل از هدفمندی یارنه ها برگرداند. این شکلی که دولت روحانی کار می کند، حداقل وضعیت اقتصادی را از دوره احمدی نژاد بدتر نکرده است.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل