بازدید 329725

پای صحبت «نامزد مرتضی پاشایی»

به پیمان عیسی‌زاده سرپرست گروه و دوستش اعتماد کامل داشت و تمام مدارکش را به او سپرد تا با دو سه تیم پزشکی در مورد بیماری و مراحل درمان صحبت کنند. پیمان با کشورهای مختلف و تیم‌های پزشکی زیادی مشورت کرد و همه و همه همین نظر را داشتند؛ سرطان، شیمی درمانی، زمان محدود، معجزه.
کد خبر: ۴۵۱۶۰۹
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۱ 23 November 2014
در هنگامه نشر اخبار بیماری مرتضی پاشایی، تصویری اینجا و آنجا منتشر می‌شد از دختری لبخند بر لب کنار خواننده پاپ در بیمارستان و با این حاشیه: تصویر نامزد پاشایی. اما در بحبوحه درگذشت او، تصویر دیگری بازنشر شد از دختری گریان با صورتی پر از اشک که کسی نبود جز‌‌ همان بانوی اولین تصویر. او مریم قاسمی، طراح لباس و استایلیست مرتضی پاشایی بود که با گروه موسیقی او همکاری می‌کرد. قاسمی در ادامه از آشنایی با پاشایی، همکاری مشترکشان و آخرین روزهای مرتضی می‌گوید.

به گزارش جام جم سرا به نقل از ریتم زندگی، رابطه و آشنایی ما برمی گردد به ۱۷ سال قبل، یعنی دوستی مرتضی پاشایی با برادرم. اما همکاری و آشنایی نزدیک‌تر حدود ۵ سال است که بین ما به وجود آمده. به خاطر می‌آورم برادرم در منزل جشن تولد گرفته بود، گفت یکی از دوستانم را هم دعوت کرده‌ام که صدای بسیار زیبایی دارد. آن دوست مرتضی پاشایی بود؛ او به خانه ما آمد و به افتخار برادرم ترانه‌ای با ساز خواند و اجرا کرد و همه مهمان‌ها با هیجان او را تشویق کردند و از اجرای زیبایش لذت بردند. همانجا به او گفتم که من مطمئنم شما به جاهای خیلی خوبی می‌رسید.

از آن شب به بعد مرتضی پاشایی را ندیدم تا چند سال بعد که قطعه «یکی هست» را منتشر کرد و من برای تبریک به ایشان پیامی دادم «که یادتان هست که گفتم موفق می‌شوید؟»‌‌ همان موقع بعد از کمی گفتگو مرتضی به من گفت که این روز‌ها در حال جمع کردن یک گروه و تدارک دیدن کنسرت هستم و می‌خواهم از شما برای طراحی لباس‌هایم کمک بگیرم، چون می‌دانست که من در این زمینه فعالیت می‌کنم و من پیشنهادش را قبول کردم و همکاری نزدیک ما آغاز شد.

اوایل اجرا‌ها زیاد نبود اما مطمئنم بودم که مرتضی ستاره درخشانی خواهد شد. از آنجایی که قبلا ویولن می‌زدم کمی گوش موسیقی داشتم و حس می‌کردم که صدای زیبایش مورد توجه قرار می‌گیرد. برای طراحی لباس کارم را آغاز کردم، می‌دانستم که علاقه زیادی به یکی از خوانندگان پاپ معروف دنیا دارد، برای همین در کار‌هایم فاکتورهایی را در نظر می‌گرفتم که شبیه ستاره مورد علاقه‌اش باشد. من از مرتضی خواهش کردم که فرم مو‌هایش را تغییر بدهد. اصلا دلش نمی‌خواست این کار را انجام دهد و مو‌هایش را کوتاه کند، ولی با اصرار من قبول کرد. تا دو ساعت اول بعد از کوتاهی، خودش از دیدن چهره‌اش در آیینه شوکه شده بود، اما بعد به این نتیجه رسید که‌ ای کاش زود‌تر این کار را می‌کردم. بخصوص وقتی واکنش دیگران را می‌دید که همه تایید می‌کردند و می‌گفتند چقدر با موی کوتاه زیبا‌تر شدی.

زمان گذشت و این همکاری ادامه داشت. گاهی مرتضی معده درد شدید می‌گرفت و همین امر باعث شد که تصمیم بگیرد سراغ دکتری برود و آزمایش و عکسی تهیه کند. تا آن روز کذایی که معده درد شدیدی گرفت. این بار خیلی بد‌تر از دفعات قبل بود و به اصرار دوستان و خانواده‌اش برای آزمایش و ویزیت پیش دکتر رفت و متوجه شدند که توموری در معده اوست. باز هم قضیه خیلی جدی به نظر نیامد و در تاریخ ۱۸ آبان ۹۲ در بیمارستان نیکان جراحی کوچکی انجام داد و به خانه آمد. بعد از چند روز جواب آزمایش و نمونه برداری‌ها آماده شد. یک تیم پزشکی و روانکاو سراغ مرتضی آمدند. باورمان نمی‌شد که آن‌ها پیام آور چه خبر تلخی هستند.

ابتدا با او صحبت کردند و گفتند که به نظر ما تو خیلی قوی و با اراده هستی و می‌توانی از پس مشکل جدیدی که پیش رو داری بربیایی. بیماری معده تو پیشرفته‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنی و باید مراحل درمانی آغاز شود. مرتضی به آرامی پرسید یعنی سرطان؟ دکتر گفت سرطانِ سرطان که نه، ولی خب، تقریبا بله سرطان! شاید اسم سرطان خیلی سنگین و هولناک است اما تو با اراده می‌توانی به آن غلبه کنی.

چند لحظه سکوت اتاق را فرا گرفت. من و مادر مرتضی کنارش بودیم. او اتاق را ترک کرد و لحظاتی با خودش خلوت کرد. رفتیم تا ببینیم در چه شرایطی است. آن لحظه بود که صدای گریه آرامش را شنیدم و بعد از چند دقیقه از اتاق بیرون آمد و فقط یک جمله گفت: «من نمی‌خواهم بمیرم.»
قرار بر آغاز دوره شیمی درمانی شد و اجراهای مرتضی روز به روز بیشتر و فشرده‌تر می‌شد. اما اصلا حاضر نبود لحظه‌ای موسیقی را کنار بگذارد و می‌گفت انرژی‌ای که از مردم و صحنه می‌گیرم مثل شیمی درمانی به درمانم کمک می‌کند.

قدر ثانیه‌هایم را می‌دانم

مرتضی را از زمانی می‌شناختم که اصلا شناخته شده نبود، ولی این ویژگی او برای من کاملا شناخته شده و بارز بود. عشق به موسیقی، پشتکار و تواضع، بنابراین حتی سرطان هم نتوانست او را از علاقه‌اش جدا کند، بلکه این بیماری باعث شد که او سرعت کار و موفقیتش را بالا‌تر ببرد و از همه لحظاتش استفاده مفید بکند، خودش می‌گفت من قدر تک تک ثانیه‌هایم را می‌دانم و می‌دانم که این لحظات ارزشمند است.

مرتضی قبل و بعد از شهرت

مرتضی هیچ فرقی با قبل نکرد، حتی آن دوره‌ای که معروف نبود همین قدر متواضع و فروتن بود. حس می‌کردم درست شبیه همین مثال است که درخت هر چه پر بار‌تر افتاده‌تر و سر به زیر‌تر. به جرات می‌گویم افتاده‌ترین آدمی که در زندگی دیدم مرتضی پاشایی بود. دلم نمی‌آید فعل بود را به کار ببرم. پس می‌گویم مهربان‌ترین و افتاده‌ترین آدم زندگی من مرتضی پاشایی است. با همه مهربان بود و اصلا اهل غیبت و کینه ورزی و دروغ گفتن نبود. همه دوستان نزدیکش می‌دانند که تا چه حد شوخ طبع و پر انرژی بود، دل هیچ کس را نمی‌شکست حتی کسانی که اصلا از نظر راه و روش و شیوه و تفکر زندگی با او همخوانی و همفکری نداشتند.

با آن‌ها هم به روش خودشان برخورد می‌کرد و به این تفاوت عقیده و سلیقه احترام می‌گذاشت. حس می‌کنم او با همه فرق داشت.

روند کاری او بعد از سرطان و تغییر رفتارش

به نظرم مراقب بود تا مبادا کسی را برنجاند، البته قبلا هم هرگز این کار را نمی‌کرد، اما مراقبتش بیشتر شده بود. همیشه می‌گفت من اصلا به مرگ فکر نمی‌کنم.
 
تا لحظات آخر به برنامه اجرا‌هایش فکر می‌کرد. اول از همه ملودی‌ها را از پشت تلفن برایم می‌گذاشت و گوش می‌دادم و به نظر افراد نزدیک زندگی‌اش توجه می‌کرد و اهمیت می‌داد.

تغیر استایل و کلاه و...

همیشه به ست بودن لباس‌هایش توجه می‌کردم، چون ظاهر برایش بسیار مهم بود. این به این معنی است که او آراستگی را دوست داشت و همان طور که گفتم از طرح لباس‌های مایکل جکسون هم ایده می‌گرفتم و به نظرم می‌آمد که باید فرم لباس‌هایش با لقبش همخوانی داشته باشد. مرتضی لایق و شایسته واژه امپراتور است.

تغییر استایل بعد از بیماری

چون برایش ظاهر بسیار مهم بود، وقتی که مو‌هایش را به خاطر شیمی درمانی از دست داد، گفت که می‌خواهم کلاه سرم کنم. پس کلاه باید به بقیه لباس‌هایش می‌آمد و همین امر باعث شد تا یک تغییر اساسی در تهیه و طراحی لباس‌ها به وجود بیاید. همین جا باید بگویم مرتضی که تا این حد ظاهرش را آراسته می‌کرد و دلش نمی‌خواست مردم او را با چهره پریشان و بیمار ببینند و حتی وقتی پرستار‌ها به اتاقش می‌آمدند عینکش را می‌زد، حال یک فرد بی‌معرفت و از خدا بی‌خبر می‌آید و در آن حال دلخراش از مرتضی فیلم و عکس می‌گیرد. من آن فیلم را ندیده‌ام و هرگز نمی‌بخشیم کسی را که چنین بی‌رحمی‌ای در حق مرتضی کرد...

احساس کلاه و عینک

مدام سوال می‌کرد بچه‌ها ظاهرم بد نیست، همه ما می‌گفتیم نه، با موی کوتاه و کت آبی خیلی هم خوش تیپ هستی.

آن زمان شایعه سرطان او بسیار پیچیده بود و مرتضی خودش دوست نداشت کسی علت تغییر استایل و نام بیماری را بداند. ناراحت می‌شد و غصه می‌خورد و حتی به خود شما گفت باید یک گفتگو یا مطلبی بنویسید که در آن اشاره‌ای به کلمه سرطان نشود، اما هوادارانم بدانند که من بیماری پیشرفته معده دارم و قاعدتا تحت درمانم. چون این شایعه‌ها انرژی من را می‌گیرد، وقتی که از خواب بیدار می‌شوم و مادرم یا دوستی با صدای لرزان به من زنگ می‌زند و تا گوشی را برمیدارم با گریه می‌پرسد مرتضی زنده‌ای؟ هم خودم شوکه می‌شوم و هم عزیزانم آسیب می‌بینند، اما وقتی که این شایعات بیشتر شد دیگر به آن‌ها اهمیت نداد و با انرژی بیشتر کارش را ادامه داد.

این اواخر با خنده می‌گفت آنقدر شایعه مرگ مرا منتشر کرده‌اند که اگر این بار واقعا بمیرم یک نفر هم برای خاکسپاری من نمی‌آید و همه می‌گویند باز هم شایعه است.

علایق مرتضی

اول موسیقی، موسیقی، موسیقی و بعد همیشه می‌گفت من عاشق غذا خوردن هستم، البته این اواخر از خوردن هر غذایی محروم شد، غذای خانگی را به شدت دوست داشت، اما رزوهای آخر ناچار بود که از طریق سرم و دارو نیازهای بدنش را تامین کند.

به دنبال معجزه

او فقط می‌دانست بیماری‌اش سخت است، به پیمان عیسی‌زاده سرپرست گروه و دوستش اعتماد کامل داشت و تمام مدارکش را به او سپرد تا با دو سه تیم پزشکی در مورد بیماری و مراحل درمان صحبت کنند. پیمان با کشورهای مختلف و تیم‌های پزشکی زیادی مشورت کرد و همه و همه همین نظر را داشتند؛ سرطان، شیمی درمانی، زمان محدود، معجزه.

مرتضی به تیم پزشکی‌اش اعتماد کامل داشت اما این را می‌گفت که اگر کسی بیاید بگوید با هر مبلغی و در هر کجای دنیا امکان درمان تو وجود دارد، لحظه‌ای تامل نمی‌کنم و همه دارایی‌ام را می‌دهم تا این بیماری از بین برود و درمان شود.

محبوب‌ترین ترانه مرتضی

روز برفی؛ بعد از اینکه در بیمارستان نیکان جراحی شد و بعد از اینکه قرار شد از بیمارستان به خانه بیاید، همه دوستان به خانه‌اش رفتیم برای استقبال؛ آنجا روی کامپیو‌تر روز برفی را که خودش خوانده بود، برای اولین بار پخش کرد. وقتی از پشت کامپیو‌تر بلند شد، تقریبا هیچ کس در اتاق نبود، همه یکی یکی با گریه از اتاق بیرون رفتند اما خودش حتی قطره‌ای اشک نریخت. غم عجیبی در آن کار موج می‌زد، هیچ کس جرات نداشت حتی کلمه‌ای در مورد این بیماری لعنتی حرفی بزند. حال آن غم ترانه روز برفی در وجود همه ما ریشه کرده.

خاکسپاری مرتضی

یکشنبه ساعت ۷:۳۰ شب مراسم خاکسپاری انجام شد، شنیدم که می‌گفتند مرتضی روز شنبه به خاک سپرده شده و مراسم یکشنبه نمادین بوده! هرگز این واقعیت ندارد.

همان طور که می‌دانید شنبه مرتضی را از بیمارستان بهمن برای شست و شو به بهشت زهرا بردند تا روز یکشنبه جمعیت بدرقه کنندگان مرتضی بعد از تالار وحدت بدون معطلی به قطعه هنرمندان بیایند. اما واقعا این جمعیت و این استقبال با شکوه قابل پیش بینی نبود و یکشنبه ظهر این اتفاق نیفتاد، چراکه حتی آمبولانس حاوی مرتضی نتوانست خودش را به در ورودی قطعه هنرمندان برساند و با آن وضعیت نمی‌شد که مراسم انجام شود، بنابراین دوباره پیکرش را به سردخانه برگرداندند و قرار بر این شد که خاکسپاری تا قبل از اذان انجام شود، اما هر چقدر صبر کردند بهشت زهرا خلوت نشد، بنابراین تا ساعت هفت و نیم شب صبر کردیم.

مادر مرتضی هرگز راضی نبودند که خاکسپاری فرزندشان انجام شود اما اطرافیان این مادر داغدیده را متقاعد کردند و به یادش آوردند که در دین اسلام هم این اتفاق قبلا افتاده و ایشان قبول کردند و ساعت هفت و نیم شب یک شب پاییزی تلخ با او وداعی ابدی کردیم و در تاریکی شب مرتضی پاشایی برای همیشه ترکمان کرد.

جا دارد که تشکر ویژه‌ای کنم از علی لهراسبی که یک سال زندگی مرتضی را بعد از تشخیص سرطان مدیون او هستیم، مرتضی را از این دکتر به آن دکتر می‌برد و ما توانستیم فرصت بیشتری برای بودن در کنار این موجود آسمانی و دوست داشتنی داشته باشیم. 

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۵۸۷
انتشار یافته: ۷۲
فعلا که پدر مرتضی هر گونه نامزدی مرتضی راتکذیب کرده است!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۲
اینم که نگفته نامزدشه. گفته طراح لباسش بوده
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۲
واقعآ برات متاسفم! یعنی تو کل این مطلب، فقط این موضوع برات اهمیت داشت؟ خوب حالا چه فرقی میکنه نامزد بوده یا یه دوست؟
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۷:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
خیلی فرق میکنه آقای روشنفکر.. حداقل برای اون دختر فرق میکنه..
روحت شاد...
ای بزرگ مرد همیشه دوست داشتنی...
خدا بيامرزدش....
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۲
خدا همه اموات زندان در خاک رو رحمت کنه و از تقصیراتشون بگذره
خدایش تا کی میخوایید این مطلب رو ادامه بدین این همه سرظانی میمیره کسی ککش هم نمی گزه مگه چه کاری انجام داده بود
پاسخ ها
محدثه
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۲
وقتی مرتضی در عرض 2سال انقد محبوب شده حتما ویژگی های خاصی داشته......شمام ب اعصابت مسلط باش و انقد حرص نخور هه
سحر
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
ببین دوست عزیز لطفا حرف دهنتو بفهم
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۷:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
شما نخون مطلبو.. بزن صفحه بعد.
اینکه آدم از زمان مرگش خبر نداره نعمت بزرگیه.یکی از بدترین جنبه های بیماری مثل سرطان اینه که هم ذره ذره نابود شدنتو میبینی هم اینکه تقریبا میدونی به زودی میمیری
خدايش بيامرزد.
نام ، صدا و یادت جاودانه....
روحت شاد....
سرکار خانم قاسمی مصاحبه را دیدم و گریستم خدا بهتون صبر بده...
تو مصاحبه ای از مرحوم پاشایی شنیدم که ایشان گفتند همه چی در زندگی من درست بوده برای همین بعد از این بیماری نیز زندگیم تغییری نمی کند و فقط قدر لحظه های زندگیم را می دانم
این جمله مدتی مرا دگرگون کرده و نشون می ده چقدر آدم پاک و درستکاری بوده که تونسته این جمله را بگه که همه چی در زندگی من درست بوده و نیازی به تغییر نیست خودم را باایشون مقایسه می کنم که اگر اینقدر فرصتم کم باشه واقعا فقط برای جبران گناهانم و استغفار وقت می گذارم
امپراطور؟؟؟؟!!!!اینقدر بزرگ نکنید تورو خدا،بت نسازید.خوبه تا قبل از مریضی و نهایتا مرگش خیلی معروف و سناخته شده نبودا!!!!!!!!!!!!!!!!
به نظر من افرادی مثل پاشایی باید به مردم و به اجتماع معرفی شوند و در مورد رفتار و اخلاق ایشان تحلیل های روان شناسی و کارشناسی شود
ایشان در اوج شهرت و محبوبیت از اخلاق فاصله نگرفتند و این ارزشمند است
روحش شاد ...
از خدای بزرگ برای شما و خانواده مرتضی عزیز طلب صبر دارم .
انا لله وانا الیه راجعون این اخرین تقدیر هستی است
تا موقعی که زنده بود کسی یادی ازاو نمی کرد که چه حالی دارد الان که به رحمت خدا رفت همه ازاو تعریف و تمجید می کنن در هر صورت خدا بیامرزش . ما ایرانیان چقدر مرده پرست هستیم
واقعا عاشق صداش و غم تو صداش شدم
می دونم جرا
ولی یه جورایی ترانه هاش حکایت تک تک ما ها را روایت می کرد
قابل توجه دوستان مخالف

ایننظر من است

1- کلا تو ایران معمولا آدم ها بعد از مرگ اسطوره می شوند . این مساله مختص مرتضی پاشایی نیست
2- واقعا ترانه های مرتضی به نوعی راوی حکایت زندگی تک تک ما هاست. این همدردی تا قسمتی به نوعی به خاطر این مساله است
3- خواهشا از قالب کلیشه و... بیایید بیرون . افراد روشنفکر نمایی که از مردم فاصله می گیرند نمی تونند درک کنند این واکنش ها برای چیه .
بنابراین از اظهار نظر های آبکی خودداری کنند
فقط میگم تا ابد موندنی هستی
پاسخ ها
مریم
| Iran, Islamic Republic of |
۱۷:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
اره واقن موندنیه ..
مشکل بزرگی که مردم دارن اینه که خیلی وفتشون رو م ذارن روی مسائل حاشیه ای! خب این بنده خدا هم مث هزارتای دیگه تسلیم مرگ شده همه میمرن بس کنید تورخدا دیگه
من که واقعا تا زمان مرگ اسمش را نشنیده بودم ، خدا رحمتش کنه ، ولی چه خوب بود هوادارانش قبل از مرگ هم هوادارش می بودند!!! بخصوص تابناک شما هم قبل از مرگ یکبار مطلبی در موردش می نوشتی! هفته پیش یکی از همکاران ما در سن جوانی و بر اثر سرطان فوت کرد اما کسی چیزی ننوشت و بچه هاش تنها ماندند، آدمها چه فرقی دارند؟؟؟؟
خدا روحش رو شاد کنه اما این مسایل پیش اومده ریشه فرهنگی داره ما ایرانیها اغلب مرده پرستیم و البته نمی دونیم ارزش هر فرد چقدره. خیلی آدمهای بزرگی هستند که در زمین ناشناخته و مظلومانه زندگی می کنند و بعد از مرگ دفن می شوند اما در اسمانها اسم و رسمی دارند. مهم اینه که ادم تو آسمانها پرآوازه باشه.
انسان خوبي بود.خدا بيامرزدش...
بهتره به درد دلهاي بازمانده گان داغديده ديگه گير نديم.خود شما هم براي پدر و مادرت از امپراطور بالاتري.پس ايشون رو درك كن و به جاي همدردي نمك به زخمشون نپاش
پدرش عوض اینکه ناراحت بچش باشه طفلک باید نگران آبروی بچش باشه بخاطر این هوادارهای کذایی که هر چیزی میشد بهشون گفت الا هوادار! با اون موبایلا و اون ......
خوب یه روایت از مرگ و زندگی کسیه که خیلیها صداش رو دوست داشتند چون حسی در صداش بود که به دل مینشست و احتمالا علت اینکه خیلیها دوسش دارند همین وجود حس خاص در صداشه.
نمیدونم چرا عده ای از این موضوع ناراحتن و میخوان بگن مگه کی بود؟
خوب یکی که صداش رو خیلیها دوست داشتند . چرا این موضوع کسی رو اذیت میکنه .
این تعریف هنره . که میتوانه حس هنرمند رو منتقل کنه. شما فلان نقاش رو دوست داری چون هنرش چیزی رو بهت میده و حسی رو تجربه میکنی که دوست داری. پس پاشای هم یه هنرمنده که خیلیها دوسش دارن و قابل احترام
مرتضی قلبمونوشکستی بخدا
روحشون شاد! مریم عزیزم بهت تسلیت میگم و از خداوند منان میخوام ک بهت صبر بده. روحش شاد باشه
خیلی به اهنگش گوش نمیدادم. ولی واقعا خیلی فرد پر اراده ای بود. خیلی دوسش داشتم
خدابیامرزدش
واقعا تمامی آهنگهای ایشان ماندگار خواهند شد........................
امان از وقتی که ما ایرانیها رو جو بگیره
امپراتوووور؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
بابا 70 درصد آدمایی که اومده بودن مراسم تا قبل از مرگش اسمشو نشنیده بودن
خدا رحمتش کنه ولی دیگه اینقدر شلوغ بازی در نیارید
موجود آسمانی ؟؟!!
خدا رحمتش کنه ولی ما ایرانی ها چرا اینطوری هستیم ؟ تا یکی فوت می کنه میخوایم ازش قهرمان و اسطوره بسازیم ؟ مرتضی پاشایی هم یکی بود مثل همه انسانهای دیگه ...
ای مردم خواهشا اینقدر جو زده و هیجانی رفتار نکنید ...
سلام عزیزان.بخدا این پلاکها وتکه استخوانهایی که بعداز۳۰سال می آورند.این شهداهمه ازبهترین وارزنده ترین جوانهای این مملکت بوده اندوتاالان پدرومادرشان چشم انتظارشان. همه عزیزان برای دفاع ازوطن وناموس وایران عزیز خون خود رافداکردند.حالاحتی یک جوان هم زیر تابوت این قهرمانان ملی نیست.واقعاچرا؟مگرمرحوم پاشایی چکار کرده که آنها نکردند.
پاسخ ها
کامران
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
1-روش ارائه موضوع تفاوت داره
2-ضمتاً خیلی از ارزشها به نظرم به واسطه بد آموزی و بی توجهی ها ضد ارزش شده که کل جامعه بی تقصیر نیست خصوصاٌ رسانه ملی که یک رسانه کاملاً دولتی است
خدا رحمت کنه.مرتضی پاشایی محبوب بود و محبوب خواهد ماند.خدا به خانواده و نزدیکانش صبر بده
پرستو خانوم اقا رضا نیاز نیست ما بزرگش کنیم مراسم ترحیمش بزرگیشو نشون داد حرف شمام اشتباه ستواقعا امپرااااااااااااااااااااااطور هستش
به نظر من امپراطور یا غیر امپراطور در دل خیلی ها جا داشت که همچین تشییع جنازه ای برایش برگزار کردند... با تشکر
هرکسی به یه شکلی میمیره اماخوش به حال مرتضی که تواوج رفت خدابیامرزش
من میخوام یه سخنرانی کنم :::
آهای ملت جوگیر شما رو به ارواح خاک اجدادتون دست از سر این بنده خدا بردارین طرف مرد هنوز هم رسانه ها ولش نمکنن چه نونی پخت این مرتضی واسه رسانه ها
آقا یک سئوال برام پیش آمد آنهم اینکه خواهرمون فرمودند که 17 سال پیش در مراسم تولد دادش ایشون آن مرحوم میخونده یعنی مرتضی در سن 12 تا 13 سالگی خواننده بوده!!!
واقعا عالی بود.روزی نبود که آهنگآشو نشنوم
ما آدما بیشترمون تا به یه جاهایی میرسیم غرور و خودخواهی ما رو میگیره و به همه فخر میفروشیم.به خصوص قشر هنرمند اما مرتضی فردی بود که با غرور میونه ای نداشت و تو صنف خودش بهترین و محبوب ترین بود من از یه روستای خیلی دور افتاده ام اما زیاد اسم مرتضی رو شنیدم
لطفا مردم جبهه نگیرید که مگه کی بود .واقعا یه آدم خیلی مودب و بزرگ و متین بود .خوب بود
روحش شاد و یادش برای همیشه گرامی.
خدا مرتضی پاشایی و همه رفتگان خاک را بیامرزه.تو رو خدا بیایم مثل مرتضی پاشایی تا زنده هستیم با همه خوب باشیم
خدا رحمت کنه پاشاهی را خدا ما را هم رحمته کند
صداش خیلی باحال بود
حیف شد رفت
آهنگهاش درد زندگی دنیا و بشتر درد خودش بود و واسه خودش میخونده
حداحافظ مرتضی
روحش شاد و یادش گرامی
خدا بیامرزتت مرتضی جان
مرتضی جان آسمانی شدنت مبارک تسلیت دلسوزانه به خانواده مهربونت خداصبربده خدارحمت کندروحش شاد
عاشقت بودم امپراطوراحساس ایران
تو رو خدا این جمله کلیشه ایه ما ایرانیا مرده پرستیم رو نگین خیلی بیمزه شده مرتضی پاشایی عزیز بود عزیز تر شد ب خاطر استقامتش در مبازه با بیماری سختش روحیه بالا و برگزاری کنسرتها در شهرای مختلف با وجود بیماریش. من از موقعی که خواننده شدن ایشون رو میشناختم بی حاشیه و در عرصه موسیقی بسیار با استعداد بودن خداوند روحشون رو شاد کنه و ب خانم قاسمی و خانوادش صبر بده.
من هم از همون افرادی هستم که خیلی با مرتضای دوست داشتنی اشنا نبودم اما توی همین مدت کم انچنان دوسش دارم و از شنیدن صداش لذت میبرم که سرشارازافسوسم چرازودتر باهاش اشنا نشدم. در هر حال اسمشو هرچی دلتون میخوادبذاریدمن برای پدرومادرش از خدای بزرگ تقاضای صبر و ارامش میکنم وبرای خودش ارزوی همجواری با خدای بزرگی که این صدای قشنگوبهش عطاکرده بود. من تا لحظه ای که زنده باشم اهنگاشو گوش میدم و براش طلب امرزش میکنم.
دوست دارم و خواهم داشت ........فقط همین
خدا رحمتش کنه،
بابا جمع کنید کاسه کوزه تون را. شما خبرنگار ها هم سوژه گیر اوردیدا. مردم کم غم دارند. باید تازه غصه دیگران را هم یدک کشید؟؟؟؟
اگه مرتضی خوب نبود مرگش این همه بار تاب نداشت
این تشییع جنازه و این حضور یعنی مرتضی خــــــــوب بود همین...یک کلام

و چون ایشون تو اوج جوانی و اوج شهرت ار بین ما رفتن باعث شد که همه از مرگشون ناراحت بشیم
خدا رحمتش کنه صداش واقعا حس عجیبی داشت
بعضی‌ دارن چرت میگن مرتضی بااون صدای قشنگش تک بود خواهشا دیگه توهین نکنید
یک معلم کشته میشود مهم نیست یک خ.اننده میمیرد مهم است قضاوت کنید
من از مرتضی فقط در این حد شایعات فیس بوکی شناخت داشتم اما وقتی اهنگهاش رو گوش میکنم مو به تنم سیخ میشه و انرژی میگیرم روحت شاد رفیق
بیشتر این که فقط 30 سالش بود دل ادمو میسوزونه............................
فقط خوبه که ازدواج نکرده بود.....وبچه ای نداشت.........
وخوبه که کنسرتشونرفتم
خدایش بیامرزد
خدا مرتضی روبیامرزه به شماهم صبر بده.
من هيچ وقت نميتونم به مرتضي پاشايي بگم زنده ياد يا مرحوم مي دوني چرا؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
چون به كسي ميگن مرده كه جون داره،توان داره اما هيچ كس به يادش نيست و برلش اشك نمي ريزه اما حالت مرتضي جون تداره توان نداره اما يه ملت تو فكرشن،به يادشن و براش اشك مي ريزن به اين ميگن يه زنده ي واقعي!
مرتضي طعمي را چشيد كه كمتر كسي دركش كرده بود جاودانگيييييييي...
من بعد از اون خبر لعنتي حالم خيلي داغون شد اما وقتي فك ميكنم جاش الان چقدر خوب و راحته دلم اروووم ميشه الان مرتضي پيش كسيه كه هميشه بهش ميگفت نگران مني كه نگيره دلم اما بعضيا با حرف هاشون چه بد باعث شدن دلش بگيره...
نگرانش نيستم چون توي يه عصر پاييزي بدون بغض بعد از ٣٠سال و ٣ماه و ٣روز انتظار رفت پيش كسي كه ديوونه وار عاشقش بود رفت پيش خدا اما هميشه اسمش توي قلب ما زنده است...!
خدایش بیامرزد من که از ناراحتی دلم میخواست داد بزنم
طراح لباسش بوده.مرتضی دوست داریم تاابد انرژیت فوق العاده بود زنده ای همیشه جایگاه ابدی خوبی داشته باشی
جمعیتی که حضور داشتن بزرگ بودن مرتضی روثابت میکنه واگه بزرگ نبود مشهور نمیشد ما که با اهنگاش همیشه اروم شدیم امیدوارم اونم الان درارامش باشه
دوره آخر زمان که میگن همینه خوبی ها بد و بدی ها خوب دیده می شود انشا الله که اینچنین نباشد
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل