بازدید 14472
۸

قتل زن جوان مقابل چشمان دو فرزند خردسال

کد خبر: ۴۴۹۰۸۵
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۰ 13 November 2014
دو مرد که متهمند، زن جوان را به‌خاطر مشتی طلا مقابل چشمان دو فرزند خردسالش کشتند، دیروز در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستادند و یکدیگر را مقصر دانستند.

به گزارش فرهیختگان، بیست‌ویکم آذر 92 مردی هراسان با کلانتری ورامین تماس گرفت و از کشته شدن همسر 38ساله‌اش خبر داد. این مرد گفت: «عصر وقتی از محل کارم به خانه برگشتم صدای گریه‌های دختر10 ماهه و پسر سه ساله‌ام را شنیدم. هرچه در زدم همسرم در را باز نکرد. در خانه قفل بود، به همین خاطر با کلید یدک در را بازکردم و ناباورانه با جنازه خونین همسرم خدیجه روبه‌رو شدم. دو فرزند خردسالم هم کنار جنازه مادرشان نشسته بودند و گریه می‌کردند.» پلیس بلافاصله به قربانگاه در محله عمرآباد ورامین رفت و پیگیر ماجرا شد.

در بررسی‌ها مشخص شد به خانه این زن دستبرد زده شده و طلاهای وی به ارزش تقریبی 20 میلیون تومان به همراه گوشی تلفن همراهش دزدیده شده است.آثار شکستگی روی قفل خانه نمایان نبود. به این ترتیب فرضیه جنایت از سوی یک آشنا قوت گرفت.

پلیس در نخستین گام از تحقیقات به ردیابی تلفن همراه قربانی پرداخت و یک مرد 29ساله به نام وحید را بازداشت کرد. این مرد گفت: «برادرزنم ولی سیم‌کارت مرا گرفت و در یک گوشی تلفن جدید انداخت، به همین خاطر در ردیابی تلفن همراه من از طریق سیم‌کارتم دستگیر شدم. من نمی‌دانم ولی گوشی تلفن همراه را از کجا آورده بود.»

 با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد نبی بازداشت شد. این مرد 32ساله در همان بازجویی مقدماتی به کشتن زن جوان با همدستی وحید اعتراف کرد. وی گفت: «خدیجه زن همسایه‌مان بود، چون می‌دانستیم طلای زیادی در خانه‌اش دارد از یکی از دوستانم به نام رویا خواستم با این زن طرح دوستی بریزد. صبح بیست‌ویکم آذر 92 رویا به خانه خدیجه رفت و در را برای ما بازگذاشت. در فرصت مناسب من و ولی با نقشه از پیش طراحی شده به خانه خدیجه رفتیم و او و رویا را گروگان گرفتیم. خدیجه از ترس همه طلاهایش را به ما داد، اما در لحظه‌ای که می‌خواستیم از خانه خارج شویم شروع به دادوفریاد کرد. وحید همان موقع با چاقو به گردنش زد. ما فرار کردیم و صبح روز بعد رویا طلاها را فروخت و پول را بین خودمان تقسیم کردیم.»

به دنبال اعتراف‌های تکان‌دهنده این مرد، وحید بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. او حرف‌های همدستش را تایید کرد و گفت: «وقتی با چاقو به گردن خدیجه زدم، ولی هم چند ضربه چاقو به شکم او زد که جان سپرد. همان موقع در را قفل کردیم و از خانه خارج شدیم.»

رویا نیز دستگیر شد و ادعا کرد در نقشه دزدی از خانه زن جوان دست نداشته و فقط طلاهای دزدی را به درخواست وحید و ولی فروخته است.

به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست صادر و به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در نشست رسیدگی به این پرونده که دیروز به ریاست قاضی عبداللهی و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، همسر قربانی که قیم دو فرزند خردسالش است با اشاره به متهمان گفت: «این دو مرد با بی‌رحمی همسرم را مقابل چشمان دو فرزند خردسالم کشتند. فرزندانم ساعت‌ها کنار جنازه مادرشان تنها ماندند تا من از محل کارم به خانه برگردم. من برای سه متهم پرونده اشد مجازات می‌خواهم.»

 سپس وحید پشت تریبون دفاع ایستاد و منکر مشارکت در قتل شد.این مرد گفت: «من در اداره آگاهی تحت فشار به کشتن خدیجه و دزدان طلاهایش اعتراف کردم. برادرزنم به تنهایی خدیجه را کشت و طلاهایش را دزدید. من اصلا برای دزدی به خانه خدیجه نرفته بودم.»

وقتی ولی در جایگاه ویژه ایستاد، وحید را دروغگو خواند و گفت: «وحید در مرگ زن جوان مقصر است، اما حالا می‌خواهد خودش را بی‌گناه نشان دهد. او به دروغ پای رویا را هم به این پرونده کشانده است. او به دروغ گفته که رویا با زن جوان طرح دوستی ریخت و همراه ما به خانه او رفت.»

وی ادامه داد: «وحید خودش طراح نقشه سرقت بود. او به من گفت باید به یک خانه برویم و سرقت کنیم. او از بالای در وارد خانه شد و در را برای من باز کرد. گمان می‌کردم کسی در خانه حضور ندارد، اما زن جوان به محض روبه‌رو شدن با ما فریاد کشید و وحید با چاقو به گردنش زد. باور کنید من هیچ‌ضربه‌ای به او نزدم. فقط یک چادر روی جنازه‌اش کشیدم. وحید به تنهایی کمد‌های خانه را گشت و طلاها را برداشت.او طلاها را به رویا داد تا آنها را بفروشد.»

نوبت دفاع به رویا که رسید، منکر معاونت در قتل شد.این زن جوان گفت: «باور کنید از نقشه وحید و ولی بی‌خبر بودم. فقط وحید مقداری طلا به من داد تا آن را بفروشم. من نمی‌دانستم طلاها دزدی است. باور کنید من بی‌گناهم.»

 در پایان این نشست هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳۳
انتشار یافته: ۸
تصور گریه دو کودک خردسال بر جنازه مادر اون هم چند ساعت !! واقعا وحشتناکه !! آخه چرا!!!!!!!؟؟؟ چی شده!!؟؟؟؟؟ من نمی تونم فرض کنم نیاز مالی یک انسان را وادار به چنین جنایتی بکنه!!!؟؟
امیدوارم هر دو با هم اعدام شوند.
واقعا چی باید گفت!!!!!!!! خیلی عجیبه! دلشان به حال کودکان خردسالش نمی سوخت!!
خواهشا.خواهشا.خواهشااین بارهیچ کس دنبال رضایت نباشد.تااین مفسدان جانی بسزای عمل پلیدشان برسند.قانون هم حکمشان رابه درازا نکشاند.مثل بعضی از قاتلین که ۳،۴سال توزندانند.افراد اینچنینی دیگر به دردجامعه نمیخورند.
خدا لعنتت کنه چطور به خاطر یه تیکه طلا از دلت اومد مادر رو جلوی بچه هاش بکشی؟
تقاضای قصاص از قوه ی قضائیه برای جلوگیری از تکرار این حوادث داریم
واقعا چی باید گفت!!!!!!!! خیلی عجیبه! دلشان به حال کودکان خردسالش نمی سوخت!!
هر سه اعدام فقط
هر سه باید اعدام شوند
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار