بازدید 92686
واگویه‌های تلخ مادری که در سوگ از دست دادن تنها فرزندش نشسته؛

40 میلیون تومان به حساب بریز تا نوبت عملت فراموش نشود!

«سی چهل میلیون تومان به حساب مؤسسه وابسته به بیمارستان که برای تکمیل ساختمانی جدید پول جمع می‌کند، واریز کن تا نوبتت را بالا بیاورند!»؛ این را مادر مارال روایت می‌کند و می‌گوید: کسی از آشنایان را یافتیم که حاضر بود ده میلیون واریز کند که ناگهان آشنایی یافتیم که سفارشمان را کرد و از آن به بعد هر روز مارال برای نوبت دهی صدا می‌شد!
کد خبر: ۴۰۸۱۸۰
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۳ 14 June 2014
از معده درد تا سرطانی که تمام بدن را فرا گرفته است؛ سرطانی که بعدها ثابت شد، دروغ بوده و وجود خارجی نداشته اما پزشک به آن چنگ انداخته بود تا امید مادر را ناامید کند، مبادا برای فهمیدن حقیقت راهروهای بیمارستان را دنبالش بدوند و پاپیچش شوند!

به گزارش «تابناک»، اینکه باید حقیقت را به بیمار و خانواده‌اش گفت یا نه، از آن دست چالش های اخلاقی‌ است که هر چقدر در دنیا حل و فصل شده و روال یافته باشد، همچنان در کشورمان جاری است؛ اما قصدمان از این مطلب، نه پرداختن به این موضوع، که روایت دردی است که از پیموده شدن مسیر معکوس در این باره به دست آمده تا همه رویاهای یک مادر را آلوده به ابهامات فراوان کرده و از دست رفتن تنها فرزندش را به کابوسی ناتمام در زندگی‌اش تبدیل کند.

ماجرا از اینجا آغاز می‌شود که اردیبهشت ماه سال گذشته، مارال ۲۸ ساله از درد معده به ستوه آمده و راهی دکتر می‌شود. هر پزشکی یک تشخیصی می‌دهد تا اینکه سرانجام مشخص شود، توده‌ای کبد وی را فرا گرفته که برای تشخیص چگونگی رفع آن، نمونه برداری در دستور کار قرار گیرد.

40 میلیون تومان به حساب بریز تا نوبت عملت فراموش نشود!نمونه گیری نشان می‌دهد که توده‌ای خوش خیم در بدن مارال جا خوش کرده که باید با جراحی خارجش کرد، ولی از اتاق عمل خبر می‌رسد که توده بزرگ تر آن است که در اصفهان بتوان کارش را یکسره کرد، زیرا ممکن است، دختر جوان نیازمند پیوند کبد شود؛ از اینجا راه درمان به سمت استان مجاور و شهر شیراز و بیمارستان معروفش در پیوند کبد کج می‌شود تا دختر به همراه همسر و مادرش راهی بیمارستان ... شود.

در نخستین معاینه، پزشک (نام این پزشک و سایر پزشکانی که در گزارش غیر مستقیم از ایشان یاد می‌شد، نزد «تابناک» محفوظ است) توصیه نامه همکار اصفهانی‌اش را مچاله کرده و دور می‌اندازد، چراکه تشخیص وی را قبول ندارد. مارال راهی کمیسیون بیمارستان می‌شود تا توسط یکی دو تن از اعضای کمیسیون پیوند معاینه شده و به تشخیص یکی که لابد شرایطش را حاد تشخیص داده، اولویت نوبت دهی برای جراحی بر پرونده وی درج شود؛ اما کدام نوبت دهی؟

از اینجا به بعد ماه ها کار دختر سرکشی به اتاق نوبت پیوند است؛ اما پاسخ تکراری‌ ای که می‌شنود، نبود کبد با مشخصات خونی مورد نیاز برای پیوند به وی است. اینقدر این پاسخ را شنید که در نهایت مجبور شد اتاق های دیگر را امتحان کرده و پاسخ جامع تری بگیرد!

«سی چهل میلیون تومان به حساب مؤسسه وابسته به بیمارستان که برای تکمیل ساختمانی جدید پول جمع می‌کند، واریز کن تا نوبتت را بالا بیاورند!»؛ این را معصومه ایواز، مادر مارال روایت می‌کند و می‌گوید: کسی از آشنایان را یافتیم که حاضر بود، ده میلیون واریز کند که ناگهان آشنایی یافتیم که سفارشمان را کرد و از آن به بعد هر روز مارال برای نوبت دهی صدا می‌شد!

نوبت دختر بیمار دیده می‌شود؛ اما هنوز کبد مورد نیار برای پیوند به وی یافت نشده و رنج هر روزه ماندن در صف و جواب شدن آخر وقت به مشکلات افزوده شده تا اینکه سرانجام اواخر فروردین ماه امسال، بخت به مارال رو می‌کند؛ بختی که قرار بود زندگی دوباره وی را رقم بزند ولی این گونه نشد.

27 روز از سال نو گذشته، ساعت نه صبح مارال با دنیایی از امید و آرزو راهی اتاق عمل می‌شود تا شکمش برای دومین بار به تیغ جراحان باز شده و مهمان ناخوانده را با هدیه هموطنی مرگ مغزی شده تعویض کرده و بار دیگر به زندگی بازگردد؛ به تدریس در دانشگاه، به زندگی با همسر و هواداری مادری که دو سالی می‌شود همسر از دست داده و دخترش تنها مایه امیدش است.

خانم ایواز که به رغم دو ماه از پر کشیدن دخترش، هنوز حزنی شدید در کلامش جاری است، به اینجا که می‌رسد می‌گوید: تیم پزشکی پیوند عضو، ساعت چهار بعدازظهر بیرون آمدند و باز بیست دقیقه بعد همه به اتاق عمل برگشتند. پس از عمل هم که مارال بی‌هوش بود و به بخش آی.تی.یو (بخش مراقبت های ویژه پیوند عضو) منتقل شد. ساعت یک بامداد که بالای سرش رفتم، تنش آنقدر ورم کرده بود که باورم نمی‌شد این دختر من باشد. دو پزشک عمومی در حال معاینه‌اش بودند. فشار دخترم چهار روی دو بود. گفتم: «چرا فشارش اینجوریه؟!» گفتند که طبیعی است. پرسیدم چه زمانی به هوش می‌آید؟ گفتند خودمان داروی خواب‌آور تزریق می‌کنیم برای اینکه باید فعلاً به این حالت بماند.

و ادامه می‌دهد: روز جمعه دختر برادرم که ساکن شیراز است، به بیمارستان آمد و گفت، با یکی از پرستارهای اتاق آی.تی.یو آشناست. رفت که بپرسد حال مارال چطور است و وقتی که بیرون آمد، حالتش کمی دگرگون بود. بعد فهمیدم که بدن دخترم در همان حین عمل کبد را پس زده و اعضای بدنش در حال از کار افتادن بود. دکتر قلب که باید برای معاینه‌اش می‌آمد، تا ۴۸ ساعت نیامد و بعد توضیح ‌داد که همه چیز به من گزارش می‌شده است.

40 میلیون تومان به حساب بریز تا نوبت عملت فراموش نشود!

اما بشنوید از اینکه در این هفت ماه، توده درون بدن مارال بزرگ شده بود؛ این را اسکن نشان می‌داد تا گلایه اول مادر این باشد: چرا با وجدان نوبت را رعایت نمی‌کنند؟ چگونه است که هفت ماه یک نوبت هم دخترم را صدا نکردند و بعد ...

سخت است که توضیحی برای پاسخ دادن به این مادر بیابیم، ولی هر چقدر این کار سخت و دشوار می‌نماید، در قیاس با سخنانی که در ادامه از وی می‌شنویم، چیزی نیست؛ جایی که از رنج دویدن به دنبال پزشکان در راهروهای بیمارستان تعریف می‌کند و می‌گوید: چرا وقتی ساعت ها صرف عمل جراحی کسی می‌کنیم، نباید به قدر چند دقیقه به خانواده اش توضیح بدهیم تا بدانند چه شده و بر پاره تنشان چه گذشته؟ آن روز هم اگر خسته هستند و توضیح نمی‌دهند، چرا فردایش این حق را برای خانواده‌ای که پشت در اتاق عمل به انتظار نشسته قائل نمی‌شوند؟ باور کنید سخت است که دنبال پزشک بدوی و در توضیح بشنوی: «کدام دختر؟ همانی که سرطان داشت؟ حال او خیلی بد است؛ هیچ جایی مثل او را عملش نمی‌کنند! خدا را شکر کن ...»!

همه اینها بعد از قسم دادن پزشک گفته شده تا اصرار مادر بالاخره کارگر واقع شده و بشنود: «ممکن است دوباره تحت عمل پیوندی دیگر قرار گیرد». جالب اینکه  روز چهارم باز می‌گویند، کبد جدیدی رسیده و دختر بیهوش به اتاق عمل خواهد رفت؛ بیهوش که نه! دختری که به کما رفته بود و همه این حقیقت را خبر داشتند، جز مادر و همسرش؛ همان گونه که خبر نداشتند بدنش پیوند را پس زده و حالش بحرانی است!

این همه کجی در رفتار با خانواده بیمار قطعا از اوضاع ناخوشی در آن مجموعه خبر می‌دهد، ولی مادر مارال بهتر در این باره سخن می‌گوید: شاید فکر کردند من ضعیفم که حقیقت را با من در میان نگذاشتند؛ اما چرا واقعیت را به شوهرش نگفتند؟ مگر می‌شود این واقعیات را نگفت و بعد به دروغ مدعی شد که سرطان تمام بدن دخترم را گرفته بوده است؟

بدین ترتیب یک ابهام این می‌شود که چگونه هفت ماه خبری از کبد با مشخصات مورد نیاز برای پیوند به مارال یافت نشده و در چهار روز دو بار این اتفاق رخ داده و علاوه بر آن، رسیدن آزمایش آسیب شناسی ثابت می‌کند که مارال سرطان نداشته و پزشک هر چه گفته، عاری از حقیقت بوده است!

اما بشنوید از حال مارال؛ دختر را در حالی که قلبش منظم کار نمی‌کرده، راهی اتاق عمل می‌کنند تا بار دیگر پیوند کبد شود، ولی به محض خروج از اتاق عمل، به بخش نرسیده ایست قلبی می‌کند. بار نخست احیا می‌شود و بازمی‌گردد؛ اما حوالی نه صبح 31 فروردین، چهار روز از آغاز پروسه درمانی در بیمارستان گذشته، ایست قلبی بعدی، یک دختری بی جان بر جای می‌گذارد و ده ها ابهام و رنجش!

40 میلیون تومان به حساب بریز تا نوبت عملت فراموش نشود!ایواز می‌گوید: حالمان مساعد هیچ کاری نبود اما بعدها به مدیران بیمارستان بابت موارد پیش آمده اعتراض کردیم که پاسخ آن را چند روز پیش تلفنی دادند و گفتند: «پزشکان به وظایفشان به درستی عمل کرده‌اند»؛ شاید حق با ایشان باشد و هیچ کوتاهی در اتاق عمل یا پس از آن رخ نداده باشد، ولی همین که حقیقت را برایمان بازگو نکردند، قصوری است که نمی‌توان از کنارش گذشت. همین که هفت ماه دیرکرد تا عمل جراحی رخ داد، ابهامی است که برای ما حل شدنی نیست؛ اینکه می‌گویند پول واریز کنید و بعد نوبت دیده شده و بیمار را صدا می‌زنند، اینکه نمی‌گویند بیمار به کما رفته، پیوند را پس زده و... .

حالا مادر داغدار به شعر دختر بر سنگ مزارش می‌نگرد و پس از کلی کلنجار رفتن با خود به این نتیجه می‌رسد که باید به نظام پزشکی شکایت ببرد؛ اما سوای این اقدامات، بیشتر از هر چیز دوست دارد تا روایت رنجی که بر دخترش و وی رفته، رسانه‌ای شود تا شاید کسانی که مجبورند در این راه گام بردارند، مثل وی چشمشان بر حقایق بسته نباشد!

گفتنی است، «تابناک» آمادگی دارد توضیحات مسئولان را در این باره منتشر نماید.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱۱
در انتظار بررسی: ۱۲۵۱
انتشار یافته: ۸۴
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
پزشکان ،کاسبان نو کیسه روزگار ما....
برخی پزشکان به دلیل کوتاهی دولت و سیستم نظارتی مردم ما را میچاپند و میکشند...اما روز قیامتی هم هست...
خداوند از سر تقصیرات ما بگذرد
مملکتی که نمی تواند به پزشک اعتماد کند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
شما کسی را میشناسی در این مملکت بشه بهش اعتماد کرد؟؟؟؟؟؟!!!
یاد قصه حسین کرد شبستری اووفتادم
پاسخ ها
محمد
| Germany |
۲۰:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
خجالت بکش.فردا روز که همین بلا سر خودت بیاد پشیمانی فایده نداره
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
تو کز محنت دیگران بی غمی ....
پول کثیف و نکبتی که یه مادر رو داغدار کرده... اون دکترها یه لحظه خودشون رو جای خانواده بیمار تصور کنن...
واقعا جای تاسفه که دکترا بعد از اتمام درس قسم خدا یاد می کنند. اما بعد از این بعضی دکتر هاوارد بعد مادی می شوند. که خدا را فراموش می کنند. شاید روزی خود دکتر هم مریض شود...
حقیقت همیشه تلخ است .... خدا رحمتش کنه
متاسفم برای جامعه پزشکی که مدت ها است که از اخلاق دور شده وفقط به سر کیسه کردن انسان ها می اندیشند
خدایی هم هست
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
دقیقا...
محمد
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
ناشناس عزیز شما که به این راحتی و بدون داشتن حداقل اطلاعات علمی حکم صادر می کنید به چه می اندیشید؟
خدا صبرش بده. چی بگم آخه
ما مردم عادی که زحمت خواندن رشته های دیگر مانند علوم بنیادی را می‌کشیم برای کمک به جامعه بشری فرم اهدای عضو را امضا کردیم. انوخت پژشکانی که فرای ما نه درس میخوانند و نه زحمت میکشند به اینجور قساوت قلبی میرسند ...........
دکتر نگو بگو دلال البته اینجا به دلال ها توهین نشه چون اونا هرکاری کنن باز به سلامتی کسی به صورت مستقیم صدمه نمیزنن
من پزشک هستم و می دانم که خوانواده بسیار داغدار است ولی مطمعن هستم که پزشک قصوری نداشته مگر پزشکانی که خودشان در ازمون ها قبول نشده اند واقعیت این است که ما هم می دانیم که خیلی جاها ایراد است و دل من یکی که خیلی به حال بیمارا می سوزه ولی خیلی چیزا دست ما پزشکا نیییییییییییییییییییییییسسستتتتتتتت
فقط چون تو خط مقدمیم و بیمارا با ما در تماسن گردن ما می افته و الا نه ماها دل خوشی از این بیمارستانا داریم نه ارزش زیادی داریم
من که خودم قید کار کردن تو بخش دولتی رو زدم حداقل اعصابم راحت می شه چون نمی شه کاری کرد
من شرمنده همه مریضا
پاسخ ها
بی سواد
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
جناب دکتر مطمئن.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
شما چه جور پزشکی هستی که نمی تونی دو خط بی غلط بنویسی؟چه جوری نسخه می نویسی؟مگه مجبوری دفاع کنی؟
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
پزشک چرا این همه غلط املایی داری؟؟؟؟خانواده، مطمئن
کاشانی
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
بیچاره اون بخش خصوصی که شما پزشکش باشی .در ضمن خانواده درست است.
یعنی میخوام سرمو بکوبم تو دیوار ...
چرا در این مملکت کسی از پزشکها مواخذه نمیکنه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
واقعا چرا؟؟؟
بی ارزشترین چیز جون آدماست اگه پول و پارتی نداریم باید بمیریم
قلبم درد گرفت.خدا .......
واقعا متاسف شدم از مرگ این خانوم جوان هموطن. حتما برای خانوادش تحمل این درد خیلی سخته خدا بهشون صبر بده. صمیمانه تسلیت میگم
ای بابا این مورد تو فجایع پزشکی ما گمه.من ادمای سالمی رو میشناسم که این دکترای .... به کشتن دادند
حیف و صد حیف.
وجدان آقایون به اصطلاح پزشک کجا رفته
فاین تذهبون
یعنی میخوام سرمو بکوبم تو دیوار ...
بیچاره مادر.خداوند صبر بدهد.
حالمون بد گرفتي خدا صبر فراوان بدهد اي واي از دست اين جماعت كه به راست گويي عادت ندارند واي بر ما
وای به حال مملکتی که نظام درمانیش بیمار باشد...
متاسفم. خدایش بیامرزد.....
گاهی نفس کشیدن برای ادم سخت می شود.
بزرگترین بدبختی مردم ایران عدم نظارت بر کار پزشکان است که در هیچ کجایی دنیا چنین نیست بدرستی که طبابت در ایران عین تجارت شده وفریادرسی نیست نظام پزشکی هم همدست این هاست کجا شکایت میبری مادر
والا جی بگم برید بیمارستانها اینقده شلوغه این قده خون تو خون که حایی برا احساس نمیمونه دکترها هم از بس این جیزا رو دیدین واسشون عادی شده
پاسخ ها
اهوازی
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
کسی احساس نمی خواد وجدان کفایت می کند.
سلام نويسنده محترم بدون مصاحبه با كادر پزشكي بير حمانه يك طرفه به قاضي رفتن وراضي برگشت است در هر پرونده پزشكي زوايايي وجود دارد نياز به بررسي تخصصي بديهي است عدم توضيح به بيماران قابل دفاع نيست ولي نوع نگارش مقاله ناشئ از محروميت هاي نويسنده در رسيدن به ارزوها نويسنده است .رسانه بايد به رفع مشكل كمك كند وانگيزش ارتقا إيجاد كند ، پزشكان عمومي وظيفه بهداشت ودرمان در جامعه وغربالگري بيماران داشته أند وهيچ جايگاهي در مراقبت بيماران ويژه ان هم در مراكز دانشگاهي ندارند و روايت اين گونه با هدف تخريب قشر زحمت كش پزشكان عمومي عنوان شده است ضمن ارزوي امرزش روح در گذشته از سايت تابناك سؤال مكنم در مورد بررسي ساير مشكلات هم اينگونه يك قشر خاص را تخريب مي كند
متاسفانه توایران فقط تو ایران این قانون هست که باید قبل عمل سرپرست بیمار رضایت به عمل بده این یعنی حتی اگر دکتر تشخیص بده میتونه بیمار رو سلاخی کنه وهیچ نهاد نظارتی هم پاسخگو نیست وقتی اتفاقی هم بیافته میگن با رضایت خودتون بوده اما نمیگن که طبق قانون من دراوردی تا رضایت ندی عملت نمیکنن واقعا جان انسانه در ایران بی ارزشه
خدا به هممون رحم کنه و به این خانواده داغدار صبر بدهد.
وقتی ملاک عبور از آزمون های رشته های حیاتی این مملکت بجای شایستگی علمی و اخلاقی میشه سهمیه ی فلان وسهمیه ی بهمان، و لیاقت علمی و اخلاقی میشه اولویت هیچم، اینم میشه یکی از نتایج و عواقبش.
همیشه دعام اینه که خدایا هر کس و هر چیزی رو به مقام و جایی که لیاقتش رو داره برگردون...
شاید هفت ماه انتظار تو صف پیوند قرارداشته. کبد مثل کلیه نیست که فراوون باشه...
هزینه های عمل بدون حساب وکتاب است اگر زورتان به دکترا نمی رسد صدها دکتر هندی حاضرند با یک پنجم حقوق فعلی این پزشکان درایران خدمت کنند.
خدا بیامرزه و ایشا.. به خانوادش صبر بده
واقعا ناراحت شدم
lمن هم تجربه توضیح ندادن دکترها را داشته ام با اینکه اکثرا تمام تلاش خودشان را میکنند ولی در اغلب مواقع به اطرافیان بیمار جواب درست وحسابی نمیدهند در حالی که حتی ابراز همدردی پزشک معالج واطمینان دادن به اینکه تلاش خود را میکنند برای خانواده ها بسیار ارامش بخش است .حدود ده روز پیش عموی من در بیمارستان کاشانی شهرکرد بستری شد و نیاز به عمل فوری پیدا کرد .ریس بیمارستان که برای سر کشی امده بود همه ما را که حدود شش نفر بودیم با خشرویی جمع کرد وبا کشیدن شکل صفرا و معده بر روی کاغذ در مورد عمل توضیح داد وحتی گفت که امید چندانی وجود ندارد .با این وجود ما همه ارام شدیم .وبلاخره هم عمویم پس از چند روز فوت کرد ولی همه ما هنوز از ان دکتر ونوع برخوردش برای همه تعریف میکنیم واز هم اینجا از همه پرسنل بیمارستان کاشانی شهرکردتشکر میکنم . خدا به مادر و همسر مارال صبر بدهد
با احترام به پزشکانی که کماکان انسان مانده اند، برخی دیگران چونان خوره به جان سلامتی مردم افتاده اند و بیماران را به عنوان پروژه های پر سود مالی می نگرند.
متاسفنه پزشکی ما به انحنا کشیده شده و پزشکان متخصص فقط فکر خودشان هستند خواهشمنداست سازمان نظان پزشکی در عمل وارد این قضیه شود
چه فایده آیا جوان و امثال ایشان دوباره زنده می شوند
از سایت تابناک خواهشمنديم موضوع خطاهای پزشکی که متأسفانه در کشور ما زياد هم هست و ظلم و اجحاف به بيماران و خانواده های آنها را پيگيری کند تا شايد مسئولين امر اقدام موثر مثبتی در اين مورد انجام دهند.
اشک در چشمانم حلقه زده چه بگویم زبانم قاصر است
روحش شاد یادش گرامی خدا به این مادر صبر بده
من در گذشت این خانم هم وطن را تسلیت میگم .
ای کاش برای معاینه به یزد می آمدند ، قطعا شرایط به نحو دیگری رقم می خورد. در یزد پزشکان بیشترین تلاش را برای بیماران انجام می دهند و هم ارزان تر از دیگر نقاط کشور هست (همان طور که بیماران زیادی از جنوب - کرمان و سیستان به یزد می آیند)
چقدر روايت اين داستان يك طرفه و پر از اشكال بود ، آي سي يو ، آي تي يو نوشته شده ، جا به جاي روايت پيوند كبد ، كليه نوشته شده است ، هيچ شرحي علمي برلي اثبات قصور يا عدم قصور وجود ندارد، خانواده اي كه از عدم رعايت نوبت شاكي است خود دست به اين كار زده است ، مسلما پزشكان و بيمارستانها در همه دنيا اشتباه دارند ، مسلما آگاهي از وضعيت بيمار حق خانواده است ، ولي روايت فيلم هندي و بي مستند و غير علمي يك اتفاق بسيار تلخ كه همه را متاثر مي كند ، زيبنده نيست و بسيار مضر به همين وضع نابساماني است كه از قضا خود پزشكان هم بسيار از آن شاكي اند و رنج مي برند. باور كنيد هيج كس حق ندارد شما را قلم به مزد خطاب كند و شما هم حق نداريد يا اشك هر مادر و مرگ يك انسان ملودرامي گنگ در پرونده اي علمي بنويسيد.
یک پیشنهاد برای نظام پزشکی و فرهنگستان زیان فارسی دارم که شاید بتوان آن را به صورت یک امر لازم الاجرا در آورد و وارد نظام پزشکیش کرد (پیگیری از تابناک)...
"لطفا یک واژه جدید به جای "سرطان" ساخته شود که نه تنها بیمار با شنیدن آن جلو به جلو امیدش رو از دست ندهد بلکه کاملاً امیدوار و مقاوم بماند و شبیه بقیه بیماریها با آن برخورد کند"
تابناک به خدا این از ته دلم بود، اگه خدایی خدایی نکرده یکی از عزیزترین کسانت دچار این بیماری شود متوجه منظورم خواهید شذ...
با سلام خدمت عزیزان تابناک
یکی از آشنایان اینجانب چند ماه قبل با گلو درد به بیمارستان مراجعه کرد و یک هفته بعد جنازه اش با تشخیص سرطان به خانواده اش تحویل داده شد حال آنکه بعدا معلوم شد مرگ به علت خونریزی داخلی ناشی از نمونه برداری غیر صحیح کادر پزشکی بوده و به علت دادن تعهد از طرف خانواده و خود مریض مبنی بر اینکه اگر اتفاقی برای شما افتاد حق هیچگونه شکایتی ندارید نتوانستند از پزشک معالج و بیمارستان شکایت کنند. در حالی در همه جای دنیا می توان پزشکان را در صورت اشتباه پزشکی دادگاهی کرد. این چه مدلی است که مریض برای پذیرش بایستی هزار نوع تعهد بدهد که اگر اتفاقیافتاد پزشک مسئول نیست. پس چه کسی مسئول است. خود بنده با وجود بیماری از ترس بدتر شدن به دکتر مراجعه نمی کنم. چاره چیست؟ لطفا مسئولین پاسخگو باشند
من اتاق عمل کار میکنم
پزشک متخصص ما از گردش در سواحل شنهای طلایی اسپانیا امده به صراحت میگفت آیا مریضی هست که هزینه بعدی سفرمان را از ایشان دریافت کنیم؟؟
بار خدایا! به همه ما وجدان کاری و سلامت روان عطا فرما ...
این چن وقت تو مملکت ما طبابت=تجارت
متاسفانه رسانه ها و فیلم ها باعث شده در مورد قشر پزشک محبوبیت بیجا ایجاد شود
حقیقت چیز دیگری است .
من در کشوری زندگی می کنم که پیتزا زودتر از اورژانس و پلیس سر می رسد !!!!
تنها راه حل ايجاد و تقويت مسئوليت كيفري براي سهل انگاري و بي توجهي اين افرادي است كه هم مقررات وهم قسم حرفه اي و هم وجدان انساني را زير پا گذاشته و به تمسخر مي گيرند اي كاش پزشكان ما و سياستمداران و مديران اجرايي ما با هزينه بيت المال دورهاي چند ماهه د كشور هاي اروپايي كاراموزي كنند تا شيوه رفتار اجتماعي را بياموزند
حالا خوبه شما تو شهر بزرگید و همه خبر میشن . همین چند وقت پیش وقتی یه بچه که تصادف کرده بودن رو آوردن بیمارستان خمین هیچ کس از خودش نپرسید چرا دل بچه درد میکنه و حتی یه سونگرافی ساده گرفته نشد تا بعد چند ساعت به علت خونریزی داخلی بمیره. به همین راحتی
من هم مادری هستم که پسرم را بخاطربی توجهی مربی پرورشی ومدیر مدرسه ازدست داده ام اما هیچ کس دراین کشور به ما جوابگو نبودوعاملان حادثه را مواخذه نکرد من مانده ام و تن وروحی بیماروعلیل خداوند به داد مادر داغدیده برسد
تابناک خواهشن اینا سانسور نکن
آقا تو کشور ما همه دلال و کاسب شدن فقط که دکترا نیستن تقریبا تمام اقشار جامعه شدن دلال و کاسب
تقریبنااااا نه همه
قلبم به دردآمد...الهی روح مارال درآرامش کامل باشد .برای مادرش که دردانه گرانبهایش را از دست داده قلبا متاثر شدم خداوند صبرش دهد..
وای خدا ... خیلی متاسفم, چرا ؟

واقعا چرا ؟
تازه این دکتر های عالی جناب که دانشگاه های دولتی درس می خوانند با مالیات این مردم حقوق اساتیدشان پرداخت می شود.
برادر من بعد از تصادف در شيراز به كما رفته بود. او را عمل كرده بودند ولي هيچ كس به ما نمي گفت چه اتفاقي افتاده. اين دكترها تو تلويزيون مي ايستند و جواب خانواده ميدن. بعضي از اونها در عمل كوچكترين، تاكيد ميكنم كوچكترين توجهي به حال روحي همراهان ندارند. يادمه عكس سي تي اسكن مغز برادرم رو برديم نشون يكي از دكترا داديم، يه نگاه كرد و با اعتراض گفت آقا اين كه مرده! چرا وقت منو تلف ميكنين!!! اما در همون زمان يكي ديگه از دكترا ميگفت هنوز خيلي زوده كه قضاوت كنيد....
خدا براي كسي نياره. برخوردهاي دكترها بسيار بسيار زننده و زجر آور بود. ميدونين خبر فوت برادرم رو كي به ما داد؟ نگهبان درب بيمارستان. اونهم با كلي ناراحتي گفت. رفتارش صد شرف داشت به رفتار دكترا....
هيچي نگم بهتره. خدا براتون نخواد...
جراح گوش و حلق و بینی معروفی به بیماران خود
با اطمینان میگفت اصلا نگران نباش بابا . گوش تو
را عمل میکنم میشه مثل گوش خودم والبته دروغ
هم نمیگفت چون یک گوش استاد هم کر بود!
خودخواهی و خود بزرگ بینی وعدم برخورد قاطع کارو به اینجا کشونده
نظام پزشکی دقیقا چگونه بر کارکرد جراحان در بیمارستان ها نظارت می کند ؟ آیا اصلا چیزی به نام نظارت نامحسوس دارن یا فقط وقتی معلوم شد یه جراح کلی آدمو کشته یا به خاطر پول کلی کلک سوار کرده و اوضاع رو بی خودی بحرانی نشون داده و ... و در نهایت بعد ده ها اعتراض التفاتی به وضع اون پزشک میکنن ؟
دکترا فقط
رشوه دادن با رشوه گرفتن هیچ فرقی نداره گناه یگسان است .
یادم هست چند سال قبل که سومالی قحطی اومده بود یک تیم پزشکی از کانادا بدون هیچ گونه چشمداشتی رفته بودن سومالی برای درمان بیماران قحطی زده. این هم وضعیت جامعه ی چندین هزار ساله ما از لحاظ اخلاقیات!!!
واقعا بعضی وقتها شرمسارم که چنین هموطن های تحصیل کرده (دکتر) دارم!
حرام خوری نزد برخی از پزشکان رواج یافته...تا اینجا که برای عمل سزارین هم دکتر زیر میزی میگره
80 درصد پزشکان این مملکت همینطورن دیگه
چند هفته پیش هم تو کردستان به علت نبودن دکتر در شیفت شب (که باید بر اساس وظیفه اش می بود) یکی از عزیزترین هنرمندامون آقای عباس کمندی رو از دست دادیم.
واقعا جای تاسف داره که جامعه پزشکیمون این چنین رفتار کنند.
مطلع هستم که میگم ، خارج از ایران در حین عمل جراحی اگر خطایی از جراح سر بزنه تیم جراحی و اتاق عمل حتما گزارش خطای دکتر رو به مسئول مربوطه رد میکنه و امکان نداره که این تیم با هم آشنا باشن و همیشه با هم کار کنن و مثل ایران خطای همدیگر و پنهان کنن و جواب مردم رو سر بالا بدن و خودشون رو از مردم بالاتر بدونن.
کافیه یک شکایت ازشون در این گونه موارد بشه تا همشون رو محاکمه کنن.
اینو از من داشته باشید هشتاد درصد پزشکا به تمام معنا بیسوادن
کسانی که تنها قشر پزشکان را تنها مورد خطاب قرار می دهند، گویا تو این مملکت زندگی نمی کنند. اینجا هیچ کس به دیگری رحم نمی کنه. کافیه بروید و یک سری تو خیابانهای شهر بزنید!!

چند بار دلتون تکان داده که مشکل بیکاری این بیچاره هایی که اسم متکدی روشون گذاشتید حل کنید!؟

پس حرف اضافه نباشه چون عامل اصلی این مشکلات خود مردمند.
رشوه دادن با رشوه گرفتن هیچ فرقی نداره گناه یگسان است .
خوبه که دکترها به بیمارشون اعتماد کنن و براش توضیح بدن ... شاید همه بیمارها تحصیلات عالی نداشته باشند ولی همه حق دارند بدونن بیماریشون چیه و دکتر چه کاری میتونه بکنه و چه کاری نمیتونه بکنه .... اونوقت چنین ابهاماتی بوجود نمیاد.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی