بازدید 67438

پیش فروش نوزاد متولد نشده، فقط 5 میلیون تومان

کد خبر: ۳۹۰۶۳۱
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۷ 06 April 2014
« یک جفت کفش بچه گانه، استفاده نشده، به فروش می رسد. » خیلی ها می گویند این جمله، کوتاه ترین داستان غمناک جهان است که به ارنست همینگوی نسبتش می دهند و گره اصلی اش ، همان اصطلاح « استفاده نشده » است که به دل آدم چنگ می زند.

به گزارش جام جم، شش ماه پیش ، در خیابان وزرا، آگهی شبیه همین کوتاه ترین داستان غمناک جهان، سرجا میخکوبم کرد؛ آگهی که در آن، ناشیانه با ماژیک آبی و خطی کج و کوله نوشته شده بود « پدر و مادری، پسر به دنیا نیامده خود را اهدا می کنند. » آن روزها، پسر بدون اسم سارا و فرید- پدر و مادری که آگهی را نوشته بودند – جنینی 5 ماهه بود.

او حالا، نوزادی دو ماهه است که پس از تولد، در ازای 5 میلیون تومان فروخته شده، به خانواده ای دیگر . این گفتگو ، شرح فروخته شدن آن پسرک بدون اسم است از زبان فرید پدرش، که بارها میان صحبت های مان ، با خشم به من نهیب زد « بچه فروش » نیست بلکه فرزندش را اهدا کرده است و خانواده ای که بچه را گرفته اند خودشان اصرار کرده اند در ازایش پولی بدهند اما مگر مبادله کالا در ازای پول ، چیزی جز خرید و فروش است ؟

از پسرک بدون اسم، که فرید و سارا حتی نخواستند جسمش را پس از تولد زیر دستگاه ببینند یا حتی یکبار شیر مادر به او بدهند، حالا فقط دو تکه لباس سرهم « استفاده نشده» ، در خانه پدر و مادر واقعی اش باقی مانده است که آنها را برای « رد گم کنی» خریده بودند تا کسی نداند می خواهند فرزندشان را به خانواده ای دیگر بدهند؛ دو تکه لباس که خواهر کوچکترش جیران ، به خیال این که صاحبش مرده است، آنها را بغل می کند، می بوید و می گرید.

برای پسرتان اسمی هم گذاشته بودید؟

شما که می دانید ما او را بعد از تولد اهدا کردیم. پس برای چی باید برایش اسم می گذاشتیم.

پس چطور درباره اش حرف می زنید ، یعنی اگر حرفش بین شما و همسرتان پیش بیاید، چگونه صدایش می کنید ؟

درباره اش حرف نمی زنیم و اگر مجبور شویم چیزی بگوییم توی حرف های مان صدایش می کنیم « پسر » یا « بچه ».

پس نمی دانید خانواده ای که او را گرفت برایش چه اسمی گذاشته است ؟

نخواستیم بدانیم.

چرا نخواستید ؟

( چند لحظه سکوت ) چرا باید می دانستیم؟ که چه بشود؟

فرزند دیگری هم دارید؟

بله یک دختر دارم که 8 ساله است به اسم جیران.

شما برای به دنیا آوردن جیران برنامه ریزی داشتید ؟

نه کاملاً اتفاقی بود .

برای به دنیا آوردن پسرتان ، چه طور ؟

او هم مثل خواهرش ، اتفاقی بود.

همسرتان چند ماهه بود که فهمید باردار است.

4 ماهه بود.

وقتی خبر را به شما گفت ، چه واکنشی داشتید ؟

افتضاح! خیلی ناراحت شدم. شرایط مالی ما خیلی سخت بود. ما به شدت مقروض بودیم. هنوز هم قسط می دهیم. اصلاً باورم نمی شد. رفتیم دکتر. تایید کرد که زنم باردار است. چند تا آزمایش هم نوشت برای این که ببیند بچه چه وضعی دارد. آزمایش ها را انجام دادیم سرجمع شد حدود 500 هزار تومان. بچه سالم بود.

همسرتان چه وضعی داشت ؟

حال سارا ، از من هم بدتر بود. وضعیت را می فهمید.

به خانواده های تان گفته بودید که باردار است ؟

نه . ظاهرش هم نشان نمی داد.

اولین تصمیم تان چه بود ؟

فکر کردیم بچه را بیندازد.

پس چرا آزمایش های پیش از تولد نوزاد را برای سنجش وضعیت سلامت بچه انجام دادید؟

نمی دانم. می خواستیم مطمئن شویم که سلامت است اما بعد تصمیم مان صد در صد شد که سقط شود.

آن زمان هم، پیک موتوری بودید؟

بله آن زمان تازه پیک موتوری شده بودم. تقریبا یک سال می شد که از روستای مان در استان ..... آمده بودیم تهران و خانه ای را در قلعه حسن خان، اجاره کرده بودیم.

پیش از آن چه کاره بودید ؟

یک پیکان قدیمی گرفته بودم که مسافرکشی کنم اما پولش برکت نداشت. هرچه در می آوردم خرج ماشین می شد . قبل از آن، من شغلهای زیادی را امتحان کردم اما همیشه خوردم به در بسته.

مثلا چه جور شغلهایی ؟

اولین بار که از شهرمان به تهران مهاجرت کردم، هنوز وارد دبیرستان نشده بودم اما دیگر نمی توانستم در خانه بمانم. به شدت فقیر شده بودیم چون پدرم که راننده کامیون بود تصادف کرد و دیه چند نفر ماند روی دست مان. می خواستم در تهران زندگی تازه ای را شروع کنم. مدتی ظرفشور رستوران شدم. روزی 100 تا دیگچه دیزی می شستم. فایده نداشت از پولش چیزی نمی ماند.

بچه های شهرستان یک خصوصیت مشترک دارند. تمام شان از همه جا رانده و مانده که می شوند، می روند میدان آزادی، شاید فرجی شود. ( می خندد) من هم وقتی بیکار شدم رفتم همانجا بست نشستم. به امید این که راهی پیدا شود. همانجا یک بستنی فروش دیدم که داشت 20 برابر قیمت بستنی کیمی در شهر ما ، بستنی می فروخت. همه روز تعقیبش کردم و سردخانه ای را که از آن بستنی می گرفت پیدا کردم. از همان روز بستنی فروش شدم اما چند ماه بعد این کار را هم گذاشتم کنار.

چرا بستنی فروش نماندید؟

بستنی فروشی فقط تابستان، عمر داشت. تمام که شد به ناچار برگشتم شهرمان . خواستم با پدرم کشاورزی کنم . سیب زمینی کاشتیم. همه چیزمان اجاره ای بود. سیب زمینی هم آن سال ارزان شد. ضرر کردیم.

از همان وقت رفتید زیر بار قرض؟

بدهکاری های اصلی ام مربوط به زمانی است که در شهرستان خودمان رفتم سراغ دلالی خانه و زمین . سه نفر شریک بودیم، یکی مان کلک زد. پول ها را برد . ورشکست شدیم و به همه بدهکار. خواستم بروم دنبالش؛ در گردنه حیران تصادف کردم. ماشینم اسقاط شد. مدت ها بیمارستان بودم. رفیقی که همراهم بود هم از من شکایت کرد. پول بیمارستان و دیه او هم به قرض هایم اضافه شد.

برگشتم تهران. پیراشکی می پختم جلوی مدارس می فروختم. وزارت بهداشت جلویم را گرفت. مدتی هم رفتم تودوزی ماشین یاد گرفتم . خواستم کار و کاسبی راه بیندازم. رفتم شمال ایران. مغازه ای اجاره کردم که تودوزی کنم . در آمدش ، برای پرداخت قرض هایم هم کافی نبود تا چه برسد به چرخاندن خانواده . قرض دار تر شدم. وضعم هی بدتر شد. تا دست آخر آمدیم تهران. پیکان خریدم. مسافرکشی می کردم و قسط هایم را به سختی می دادم . بعد از مدتی هم پیکان را فروختم. پیک موتوری شدم.

شما گفتید که خانم تان 4ماهه بود. پس نمی توانستید از راه قانونی بچه را سقط کنید. این طور نیست ؟

بله. همین طور است. گشتیم دنبال کسی که بتواند بچه را سقط کند. دکتر که پیدا نمی شد . همسایه ای ، یک خانم ماما را در .... ( منطقه ای در حاشیه جنوب شرقی تهران ) معرفی کرد که کار را گردن می گرفت ، ولی نه برای همه . همسایه مان گفت ، طرف خودش می سنجد ببیند باید بچه تان را بیندازد یا نه . اگر قبول کند، مدرک می خواهد و اگر مدارک کافی باشد ، کار را تمام می کند.

از شما چه جور مدرکی خواست؟

شناسنامه های مان را می خواست که مطمئن شود زن و شوهریم و بچه مان، حاصل رابطه نامشروع نباشد.

یعنی آن طور بچه ها را نمی کشت ؟

نه .

به نظرتان چرا ؟

نمی دانم .

بعد چه شد؟

گفت چرا می خواهید این کار را بکنید. کلی نصیحت مان کرد. گفتم ما نمی توانیم یک بچه دیگر را بزرگ کنیم . حتی جیران هم که چیزی می خواست چند ماه باید می گذشت تا بتوانیم تامینش کنیم. بچه های این روزها که مثل بچه های قدیم نیستند .

بچه های این روزها چه فرقی دارند؟

ما که بچه بودیم مگر جرأت می کردیم از پدرمان چیزی بخواهیم. به مادرمان می گفتیم . او اگر واجب می دید از پدرمان می خواست . بچه های امروز اگر چیزی بخواهند « باید » می گویند. آن روزها بچه ها زیاد بودند اما حالا هر خانواده ای یک بچه بیشتر ندارد و خب ، ما نمی خواهیم این یک بچه کمبودهایی که ما در بچگی داشتیم،داشته باشد.

آن ماما که قرار شد بچه را بکشد، مطب داشت ؟

بله.

مطبش شیک و آبرومند بود؟

نه زیاد اما به هر حال سر در داشت.

بجز شما بیمار دیگری هم که به قصد سقط جنین آمده باشد، آنجا دیدید؟

نمی شد فهمید هر کس به چه قصدی آمده است . لوازم و تجهیزات جراحی ولی آنجا بود. به نظر می آمد همانجا بچه ها را سقط می کند. در چهار پنج جلسه ای که رفتیم، گوش کردم ببینم صدای کسی که درد بکشد می آید یا نه . هیچ صدایی نبود.

چقدر هزینه می گرفت برای این سقط کردن جنین ؟

گفت یک میلیون و 500 هزار تومان . بعد که چانه زدیم به یک میلیون تومان هم راضی شد. گفت برویم و منتظر بمانیم تا خودش زنگ بزند. دو سه روز بعد زنگ زد. به زنم گفت آیا هنوز مصر است بچه را بیندازد ؟ زنم گفته بود بله . فقط دنبال جای ارزان تر است که تا به حال بچه را سقط نکرده . ماما گفته بود بچه تان نفس دارد اگر بکشیدش یعنی آدمی را کشته اید. خلاصه که زنم را ترسانده بود.

زنم گفته بود اگر به دنیا بیاید ، وضع مالی مان از این که هست بدتر می شود. اصلاً فرض کنید با زردی به دنیا آمد ، ما حتی پول این که دو سه روز اول بعد از تولد ، بسپریمش به بیمارستان تا زیر دستگاه بماند هم نداریم. ماما گفته بود می توانیم بچه مان را بدهیم به یک خانواده بدون فرزند . زنم که این را گفت من ترسیدم .

ترس چرا؟

شک کردم .

چه احتمال دیگری وجود داشت؟

با خودم گفتم از کجا معلوم که واقعاً می خواهد بچه مان را به خانواده ای دیگر بدهد. شاید بخواهد اعضای بدنش را بفروشد.

خب شما که می خواستید بچه را سقط کنید پس چه فرقی می کرد؟

( سکوت )

این موضوع را به ماما هم گفتید؟

بله . گفتم می خواهم مطمئن شوم واقعاً به یک خانواده بی فرزند سپرده می شود. گفت هیچ راهی برای مطمئن شدن مان وجود ندارد و ما به هیچ وجه حق نداریم خانواده ای که فرزندمان را می گیرد ببینیم.

ماما فرایند کار را برای تان شرح داد؟

گفت که بروم از ناصرخسرو آمپول فشار بخرم . یکی دو هفته مانده به تولد بچه ، می خواست آمپول را به خانمم بزند تا بچه همانجا در مطب به دنیا بیاید.

پیش از آن هم به اهدای بچه فکر کرده بودید؟

نه ماما این فکر را انداخت توی سرمان اما ما با شرایط او موافق نبودیم. با زنم تصمیم گرفتیم خودمان یک زوج مناسب برای بچه پیدا کنیم.

چه طور می خواستید خانواده را پیدا کنید؟

می خواستیم آگهی بدهیم.

مثلا در روزنامه ها؟

بله اما روزنامه ها قبول نکردند. به همین علت به فکرم رسید آگهی بدهم و در سطح شهر بچسبانم.

شما و همسرتان ابتدا می خواستید بچه را سقط کنید و بعد تصمیم گرفتید زنده نگهش دارید و به خانواده ای بسپریدش. چرا او را سر راه نگذاشتید؟ اگر بچه را سر راه می گذاشتید به احتمال زیاد ، به بهزیستی می رسید و به عنوان کودک بی سرپرست، در کمتر از دو ماه ، به خانواده ای بی فرزند سپرده می شد.

به این هم خیلی فکر کردیم . خانمم به شدت با سر راه گذاشتن بچه مخالف بود. اسم سر راه گذاشتن که می آمد ، دیوانه می شد.

چند تا آگهی پخش کردید و کجا ؟

حدود 12 تا . همه جای تهران بردم. البته سعی می کردم در زمان هایی آگهی ها را نصب کنم که کسی مرا نبیند.

دقیقا روی کاغذ چه نوشتید ؟

نوشتم « پدر و مادری، پسر به دنیا نیامده خود را اهدا می کنند. » یک خط ایرانسل هم گرفتم که مردم به آن زنگ بزنند.

واکنش مردم چه بود ؟

یا آگهی ها را کنده بودند یا شماره تلفن شان خط خطی شده بود.

به نظر شما چرا مردم این کار را می کردند؟

نمی دانم . سر در نیاوردم.

شاید مخالف بودند که شما بچه تان را بفروشید .

فکر نمی کنم کسی آنقدر به این ماجرا اهمیت داده باشد. ما جرم نمی کردیم که . ما نمی خواستیم بفروشیمش . می خواستیم اهدائش کنیم به یک خانواده مناسب. (رنگش سرخ شده است )

وقتی آگهی ها را کندند شما چه کردید؟

من باز هم آگهی نوشتم. حدود 30 تا و دوباره به دیوارها چسباندم از نیاوران تا شوش .

این بار مردم تماس گرفتند؟

بله . زنگ ها شروع شد . تلفنم دستکم روزی 20 تا زنگ می خورد.

پس پسرتان متقاضی زیاد داشت .

نه همه متقاضی نبودند. برخی می گفتند فقط می خواهیم کمک کنیم به شرط آن که ما بچه را خودمان نگه داریم.

نظر شما چه بود ؟

ما هم راغب بودیم همین کار را کنیم. نمی خواستیم به ما پول بدهند . همین که پوشک و شیرخشک و لباسش را تامین می کردند برایمان بس بود.

مگر نمی گویید که نیکوکارها همین پیشنهاد را مطرح کردند. پس چرا نگهش نداشتید ؟

همه شان احساساتی شده بودند. اهل عمل نبودند. اول می گفتند کمک می کنیم بعد مسئولیت قبول نمی کردند و خودشان را کنار می کشیدند مثلا خانمی زنگ زد و گفت هرچه بچه بخواهد را تا دو سالگی می دهد اما هنوز بچه به دنیا نیامده، هر چه زنگ زدم جواب نمی داد.

یکی دیگر گفت هزینه های بیمارستان را می دهد اما پس از یکی دو روز ، به این یکی هم هرچه پیامک دادم دیگر جواب نداد. بقیه هم مثل همین ها بودند. مثلا یک مدیر ارشد در سازمان .... به ما قول داد کمک مان کند. آدم مهمی بود.

منشی اش به ما زنگ زد و گفت کارشان همین است که به آدم هایی مثل ما کمک کنند و می توانند همه جوره حمایت مان کنند اما بعد از آن ماجرا ، هر بار رفتم دفترشان، گفتند جلسه است و وقت ندارد جواب بدهد.

بجز این گروه، چه جور آدم هایی زنگ می زدند؟

بعضی ها زنگ می زدند فقط ابراز دلسوزی می کردند که کمکی به ما نمی کرد. برخی هم زنگ می زدند فحش می دادند.

مشتری های واقعی چقدر بودند؟

زیاد بودند اما من می سنجیدم شان که بفهمم واقعا شایسته اند یا نه.

حساب و کتاب کرده بودید که چه طور باید برای بچه شناسنامه ای به نام پدر و مادری دیگر بگیرید؟

من فکرش را نکرده بودم اما راه حل ها از همان تلفن ها پیدا شد. برخی زنگ می زدند و از حرف های شان می شد چیزهایی یاد گرفت.

چه راه هایی پیدا کردید ؟

یکی اش این بود که پدر و مادر بعدی اش، بروند ثبت احوال و ادعا کنند که بچه در خانه یا در ماشین به دنیا آمده است. مدتی تحقیق کردم و فهمیدم که در شهرهای کوچک ، می شود این کار را به آسانی انجام داد.

بعدتر متوجه شدم که اگر زوجی سال ها بچه دار نشده باشند و ناگهان ادعا کنند که بچه شان در راه به دنیا آمده است امکان دارد کارمندان ثبت احوال شک کنند و سوال پیچ شان کنند و بو ببرند که دروغ می گویند. این شد که ناچار شدم از راه دیگری وارد شوم.

رفتم سراغ یکی از کارمندان یک شهر کوچک و دور . گفتم که می خواهم بچه مان را به زوجی نابارور بدهم . اول قبول نکرد اما ...

پس شما باید هزینه ای 2 میلیون تومانی از پدر و مادر بعدی بچه می گرفتید برای شیرینی دادن به آن فرد. این را به تماس گیرنده ها گفتید؟

بله . برای شان توضیح دادم.

ما برای هر اصطلاحی یک تعریف داریم . وقتی در ازای کالایی که شاید حتی یک موجود زنده باشد ، وجهی پرداخت می شود ، یعنی خرید و فروش رخ داده است . شما فرزند به دنیا نیامده تان را در ازای وجهی مبادله کرده اید. پس از نظر قانونی او را فروخته اید.

( سکوت )

موافق این عقیده نیستید ؟

( سکوت )

به نظر شما با تعریفی که من از« خرید و فروش » دادم این کار ، خرید و فروش نیست؟

ماشین که خرید و فروش نمی کردیم. خب این توهین است . من که برای خودم که چیزی بر نمی داشتم اما بعضی ها بی انصافی می کردند زنگ می زدند و می گفتند « بچه ات را چند می فروشی ....» این را که می شنیدم خیلی بهم بر می خورد . ما که نمی خواستیم بچه مان را بفروشیم ما می خواستیم اهدائش کنیم . من اگر می خواستم بچه ام را بفروشم، می دادمش به آنهایی که اعضای بدن می خرند.

یادم می آید اولین باری که من به عنوان مشتری بچه با شما تماس گرفتم بجز آن 2 میلیون تومان ، هزینه دیگری هم مطالبه کردید. اگر اشتباه نکنم شما 2 میلیون و 500 هزار تومان مطالبه کردید. آن 500 هزار تومان چه بود؟

هزینه همان آزمایش های پزشکی بود. چه کار باید می کردم؟ هزینه آزمایش ها را هم قرض کرده بودم. من که مردم را مجبور نمی کردم حتماً این هزینه را بدهند. به آنها می گفتم اگر دل تان می خواهد می توانید هزینه آزمایش ها را هم بدهید.

شما بیمه هستید ؟

نه.

پس هزینه خدمات تشخیصی و درمانی برای تان خیلی بالاست . چرا خودتان را بیمه نمی کنید ؟

چون پول پرداخت حق بیمه را ندارم.

چند وقت بعد، توانستید یک خانواده مناسب پیدا کنید ؟

تقریبا دو سه هفته ای گذشت که خانمی زنگ زد و پرسید خانواده مناسب برای سپردن بچه پیدا کرده ایم را نه . گفتم گرچه خیلی ها زنگ می زنند اما هنوز خانواده ای که شایسته باشد پیدا نکرده ایم . او گفت یک خانواده آبرومند می شناسد . خودش فرهنگی بود. گفت بچه را برای یکی از دوستانش می خواهد که 12 -13 سال است بچه دار نشده اند و فقط هم پسر می خواهند. آنطور که تعریف می کرد فهمیدم دست شان به دهان شان می رسد.

گفتم مشکلی نیست اما باید قرار بگذاریم و درباره کل ماجرا حرف بزنیم . قرار شد بیایند پارک ..... البته من قبلاً هم در آن پارک با دو نفر دیگر برای بچه قرار گذاشته بودم اما به نتیجه نرسیدم .

چرا به نتیجه نرسیده بودید ؟

مناسب نبودند.

ملاک شما برای مناسب بودن یک خانواده چه بود؟

گفتم که . می خواستم دست شان به دهان شان برسد...

وقتی می گویید « دست شان به دهان شان برسد » یعنی انتظار داشتید وضعیت مالی شان چقدر خوب باشد؟

منظورم این نبود که خیلی ثروتمند باشند . مهم این بود که بتوانند زندگی شان را بگذرانند.

به نظرم معیار شما فقط این نبوده است . چون شما هم با وجود فقر، داشتید زندگی تان را می گذراندید. اما نخواستید بچه تان را نگه دارید؟

اگر بچه مان را به خانواده ای با وضع مالی خوب می دادم حداقل خیالم راحت بود که هیچ وقت حسرت چیزی را ندارد.

شما که نمی خواستید فرزندتان حسرت چیزی را داشته باشد ، چرا جیران را در شرایط فشار مالی اهدا نکردید؟

جیران بزرگ شده است. می داند پدر و مادر واقعی اش چه کسانی هستند هیچ وقت دلم نخواسته او را بدهم. ما دلبسته اش هستیم، دوستش داریم اما آن پسر، نوزاد بود. نوزاد که چیزی نمی فهمد. ما که دلبستگی به او نداشتیم.

به نظر شما این معیار که خانواده ای دستش به دهانش برسد ، برای سپردن یک نوزاد به آنها کافیست؟

به هر حال سپردنش به یک خانواده پولدار از این که بکشیمش بهتر بود.

از میان کسانی که تماس می گرفتند، بیشترین هزینه ای که پیشنهاد شد چقدر بود؟

20 میلیون تومان.

وقتی کسی برای نوزادی 20 میلیون تومان پیشنهاد می دهد یعنی دستش به دهانش می رسد. پس چرا ردش کردید؟

رفتارش مثل کسی بود که می خواهد کالایی بخرد. من دنبال کسی نبودم که بچه ام را بخرد.

هیچ وقت دنبال هدیه هایی که گفته می شود پس از تولد فرزندان از طرف دولت به برخی خانواده ها داده می شود رفتید؟ مثل همان طرح آتیه فرزندان در سال 89 یا طرح های تشویقی شبیه آن.

این ها حقیقت ندارد. من تحقیق کردم . هیچ پولی نمی دادند.

تا به حال محاسبه کرده اید هزینه ماهانه یک نوزاد چقدر است؟

به نظرم باید دستکم از 400- 500 هزار تومان باشد، پوشک ، شیرخشک، ویزیت دکتر ، لباس و هزینه های پیش بینی نشده دیگر . بزرگتر که بشود خرجش بیشتر هم می شود .

برگردیم سر آن قسمت ماجرا که با آن خانم در پارک قرار گذاشتید ، از کجا متوجه شدید خانواده ای که می خواهند بچه را بگیرند ، مناسبند ؟

در یکی دو جلسه بعد ، مرد خانواده را هم دیدم . ماشین کمری داشت. خب کسی که ماشین کمری دارد وضع مالی اش حتماً خوب است. از لباس شان، از کارهای شان، از طرز حرف زدن شان حتی می شد فهمید وضع شان خوب است ولی نمی خواهند نشان بدهند. رفتارش هم خوب بود.

خانمی که قرار بود مادر بچه شود هم دیدید؟

خیر هیچ وقت او را ندیدیم . خودش هم نخواست هیچ وقت ما را ببیند.

بعد چه شد؟

آزمایش ها را خواستند و بردند دکتر که مطمئن شوند سالم است و ما هم معتاد نیستیم.

همسرتان چه می کرد؟

همسرم نگران بود که کار درست پیش نرود یا کسی خبردار شود. البته دیگر فامیل فهمیده بودند که باردار است. شکمش نشان می داد و قرار بود وقت زایمان خواهر و مادرش هم از شهرستان بیایند تهران.

همسرتان می داند شما امروز اینجا هستید؟

بله اول موافق نبود اما بعد راضی اش کردم. دوست نداشت موضوع رسانه ای شود.

بعد از این که آن خانواده مطمئن شدند بچه سالم است، چه کردند؟

گفتند در فامیل شان دکترهایی دارند که خودشان صاحب بیمارستان هستند. قرار شد زنم را ببرم یک بیمارستان آشنا که کارکنان بخش زنان و زایمانش از مسأله خبر داشتند. به همین علت زنم خودش را به نام زن آن آقا معرفی کرد و از آن به بعد، منظم برای معاینه به بیمارستان می رفت.

همان آقا گفت دیگر نیازی نیست به آن فرد، برای گرفتن شناسنامه ، شیرینی بدهیم چون بیمارستان گواهی می دهد که بچه را همسر خودش به دنیا آورده است. گفتند که هزینه های بیمارستان را هم خودشان می پردازند، چه زایمان و چه معاینات را .

بچه با زایمان طبیعی به دنیا آمد؟

اتفاقا گفتند بچه حتما باید با سزارین به دنیا بیاید تا دکتر آشنا جراحی کند و گواهی بدهد که خانم آن آقا را جراحی کرده است . گفتند اگر زایمان طبیعی باشد شاید آن دکتر در لحظه زایمان حضور نداشته باشد و دردسر درست شود.

خلاصه که یک تاریخ را مشخص کردند اما وقتی زنم سونوگرافی کرد دکتر گفت بچه کامل نیست و اگر در تاریخی که برای سزارین تعیین شده بچه را به دنیا بیاورد ناقص است. قرار شد یک هفته دیگر صبر کنیم اما نگران هم بودیم که مبادا فامیل همسرم از راه برسند.

چند روز زودتر به دنیا آمد؟

تقریبا 10 روز.

قرار شد به فامیل چه بگویید؟

قرار شد وقتی خانمم بچه را زودتر از موعد به دنیا آورد، زنگ بزنیم شهرستان و بگوییم سقطش کرده است.

روز جراحی چه کردید؟

خواهر زنم زودتر از بقیه آمده بود تهران و در خانه بود . گفتیم می رویم برای معاینه . بعد از آنجا زنگ زدم و گفتم زنم حالش خوب نیست و دکتر گفته است باید جراحی شود.

جیران می دانست جریان از چه قرار است؟

نه نمی دانست. جلوی او حرفی نمی زدیم. هنوز هم می گوید دلش یک برادر می خواهد.

برای پسرتان لباس و لوازم دیگر هم خریده بودید؟

دو تکه لباس برای رد گم کنی گرفتیم که همسایه ها و فامیل خیال کنند واقعا منتظر تولدش هستیم.

لباس ها را همراهش به خانواده ای که او را گرفت، دادید؟

نه . لباس هایش افتاده گوشه خانه . آن خانواده قبول نکردند . حتی یک پتو هم از ما نپذیرفتند.

پسرتان را بعد از تولد دیدید؟

نه .

آن ها به شما اجازه ندادند یا خودتان دلتان نخواست؟

هم خودمان دلم نمی خواست و هم آنها مایل نبودند که من و مادرش ، بچه را ببینیم .

یعنی مادرش به او شیر نداد ؟

بچه زیر دستگاه بود. مشکل ریوی داشت چون هنوز کامل نبود و زود به دنیا آمده بود. ما هم نرفتیم ببینیمش .

خب شیر مادر که همیشه نمی ماند. تمام می شود. شیرخشک به او دادند.

وقتی گفتند بچه زیر دستگاه است نگران شدید؟

همان واسطه به بچه سر می زد. ما هم دورادور جویای احوالش بودیم.

چرا شما و مادرش مایل نبودید ببینیدش؟

می ترسیدیم به او وابسته شویم و نظرمان عوض شود.

زنی که بچه را به فرزندی پذیرفته بود دیدن بچه آمد؟

نمی دانم. زنم یک روز بعد مرخص شد . ما با پیامک از آن واسطه حالش را پرسیدیم که گفت خوب است.

آن خانواده به شما هزینه ای هم پرداختند؟

5 میلیون تومان هدیه دادند. هرچه گفتیم نمی خواهیم اصرار کردند. دست آخر به زور قبول کردیم. این پول را هم واسطه داد، نه پدر تازه اش.

آن پول کمک تان کرد؟

خیلی زیاد کمک کرد. بخشی از قرض هایم را پرداختم.

وقتی به خانواده های تان گفتید بچه سقط شده است نخواستند برایش مراسمی بگیرند یا قبرش را ببینند؟

قبلا تحقیق کرده بودم. فهمیدم در بیمارستان مردی هست که 100 هزار تومان می گیرد و جنین های سقط شده را می برد دفن می کند. به خانواده های مان گفتیم بچه مرده را سپرده ایم به آن مرد و مایل نیستیم بدانیم کجا دفنش کرده است . آنها هم دیگر چیزی نپرسیدند.

با لباس های بچه چه کار کردید ؟

لباس هایش شده آیینه دق. جیران خیال می کند برادرش مرده. گاهی بغلشان می کند، گریه می کند. نمی گذارد ردشان کنیم.

ممکن است روزی شما حقیقت را به جیران بگویید؟

نه هرگز . او نباید بداند .

چرا ؟

( سکوت)

اگر زمان به عقب برگردد و یکبار دیگر به شما در آن شرایط فرصت انتخاب داده شود ، فکر می کنید باز هم فرزندتان را بسپرید؟

صد در صد .

اگر باز هم خانم تان بچه دار شود ، او را اهدا می کنید؟

این دفعه ، بزرگش می کنم چون وضعم بهتر شده است.

حالا که بخشی از قرض های تان را پرداخته اید، نمی خواهید بچه تان را پس بگیرید؟

نه . ما قول داده ایم.

به چه کسی قول دادید؟

به همان واسطه .

یعنی سندی مکتوب را امضا کردید ؟

فقط قول زبانی دادیم.

شما نشانی از پدر و مادر واقعی بچه دارید ؟

اگر بخواهم می توانم پیدا کنم .

تا به حال دل تان خواسته ، از دور بچه را تماشا کنید ؟

این کار را به علت همان قول نمی کنم .

خانم تان تا به حال خواسته بچه را ببیند ؟

نه. اما اگر هم بخواهد نباید برویم ما تصمیمی گرفتیم که دیگر قابل برگشت نیست.

اصلا دل تان برای بچه تنگ می شود؟

برخی فیلم ها بچه مان را یادمان می اندازد. از آن فیلم ها که بچه ای گم می شود و بعد از سال ها پدر و مادرش را می بیند.

فکر می کنید 20 سال دیگر پسرتان را ببینید چه جور آدمی شده باشد؟

سعی می کنم فکرش را نکنم. اصلا دلم نمی خواهد هیچ وقت، هم را ببینیم.

منظورم این است که شکل ایده آل پسری که شما او را ندیدید به نظرتان در بزرگسالی باید چگونه باشد ؟

امیدوارم مثل من نباشد. یک پسر تحصیلکرده باشد.

دوست دارید چه رشته ای خوانده باشد؟

نمی دانم من به جیران هم نمی گویم چه بخواند. فقط برایم مهم است که درس خوانده باشد.

شما تا به حال خانواده دیگری دیده اید که فرزندش را مثل شما به دیگران بسپرد ؟

نه. ندیده ام.

هیچ وقت شک کرده اید که شاید آن خانواده، بچه تان را اذیت کنند ؟

احتمال نمی دهم. حسم می گوید روی چشم شان ،بزرگش می کنند.

اگر روزی پسرتان شما را پیدا کند و بپرسد چرا او را به دیگران سپردید ، چه پاسخی می دهید؟

پاسخی ندارم به او بدهم.

همین حرف ها را که برای من گفتید، چرا برای او نمی گویید؟ مثلا می توانید بگویید مشکلات مالی داشتید یا فکر می کردید خانواده دیگری شاید او را بهتر بزرگ کند....

با این حرف ها قانع نمی شود.

چرا ؟ مگر حرف های شما قانع کننده نیست؟

نمی دانم .

اگر شما ثروتمند بودید و بچه دار نمی شدید ، حاضر بودید بچه فرد دیگری را بگیرید؟

مسلما این کار را می کردم.

به نظرتان اگر بچه را به ماما می دادید او بدبخت می شد؟

نمی توانستم اعتماد کنم. به دلم بد می آمد.

شما برای تصمیم گیری های زندگی، پیرو دل تان هستید؟

بیشتر اوقات .

پس در واقع خانواده های متقاضی دیگر را هم با دل تان رد کردید؟

حال و روز آدمی که واقعاً بچه می خواهد،من می دانم . آنها واقعاً نمی خواستند. من با یک مکالمه، تشخیص می دادم.

وضع مالی خانواده های شما و همسرتان چگونه بود؟

همسرم از یک خانواده متوسط مایل به فقیر بود. ما هم که بعد از تصادف پدرم فقیر شدیم.

چند خواهر و برادر دارید؟

ما شش نفریم . من فرزند ارشدم.

اگر پدرتان بعد از فقیر شدن، شما را به خانواده ای دیگر می سپرد . احساس تان چه بود؟

اگر آن خانواده ها شرایط بهتری داشتند و وضع مالی شان خوب بود، من راضی بودم.

اگر در آینده بار دیگر خدا پسری به شما بدهد اسمش را چه می گذارید؟

نمی دانم. فکر نمی کنم دیگر هرگز ، پسری داشته باشم.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۵۳
در انتظار بررسی: ۱۵
انتشار یافته: ۱۳۲
احتمالا از دریافت یارانه هم محروم می شوند!!!!!!!!!!!!!!!
:(
پاسخ ها
بابک
| United States |
۲۱:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
نمیدونم چرا خبرنگار هی میخواست القا کنه که طرف بچه فروشی کرده؟!!
خدایا به تو پناه می بریم!!!
...
دوستان به نظر شما وقتی برای یک کودک بیمار 500 میلیون در چند روز جمع می شود برای این زوج و طفل بی گناهشان نمی شود 5 میلیون جمع کرد
من بیشتر از آن که دلم به حال این زوج بشوزد به حال دختر 8 ساله شان و آسیب های روحی اش می اندیشم
اگر رئيس جمهور بودم اين بچه را به پدر و مادرش برمي گرداندم و يك شغل براي پدرش تامين ميكردم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
به پدر و مادر جديدش فكر نميكنيد؟ آنها اكنون خود را پدر و مادر اين بچه ميدانند و محبت او را به دل گرفته اند.
این آقا بنده خدا خیلی بدشانس بوده اما انسان شریفی هست. حداکثر سعی خودش رو در همه موارد کرده بوده.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
امتحانی است برای ما
ما چه خواهیم کرد؟
نرگس
| France |
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
به نظر من کار اشتباهی کردند.اگه بچه رو نمی خاستن حداقل باید به بهزیستی می سپردنش تا اونا دنبال یه خانواده بگردن چون اینجوری درباره زوج تحقیق میشه که چه جوری هستن و بعدها اامکان بررسی وضعیت بچه در اون خونواده وجود داره که چجوری باهاش رفتار میشه ولی با اینکار اصلا نمیشه فهمید که ایا خونواده جدید با به رفتار خوبی دارن یا خیر
این آقای نویسنده و خبرنگار نیازی نبود اینقدر این پدر رو شرمنده کنه....به نظر من اون کار عاقلانه روکرده .بچه ای که در شرایط بد فقر بزرگ شه در اینده مشکلات زیادی ایجاد میکنه ...نداری یعنی نداری
خداوند ریشه فقر را از میان بردارد . فقر عامل خیلی از کارها از جمله حماقت است .
شاعر گفته : آنچه شیران را کند روبه مزاج احتیاج است احتیاج است احتیاج
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
فكر نميكنم اين كار حماقت باشد . فروش كودك هم نيست . چرا كه خريداراني بهتر هم بوده اند. اين يك اقدام شريف براي آينده بهتر فرزند و جلوگيري از مرگ اوست
به نظر من این پدر و مادر هر آنچه را که در توان داشتند انجام دادند تا آینده این بچه تامین باشد.... اگر با آنها بود معلو نبود که چه بسرش بیاید و به چه راههای انحرافی کشیده نشود...!!!! فقط خدا می داند شاید این پسر بعدا با تحصیلات عالیه به فردی مفید برای مملکت بدل شود .... شاید هم این پدر و مادر دومی دم مرگشان واقعیت را به آن جوان (در آنزمان برومند) بگویند و وی نیز پدر و مادرش را پیدا کند.... الله اعلم...!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Australia |
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
شرمنده این هموطنانم شدم که برای نگه داشتن یک بچه اینقدر باید حساب و کتاب کنند .معلوم است که انسانهای شریفی هستند. هموطنم متاسفم که از دستم کاری بر نمی آید تا تو مجبور نشوی جگر گوشه ات را با هزار ترس و نگرانی به خانواده دیگری بسپاری. منهم بودم همین کار را می کردم .
فاطمه قیاسی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۶
من دختر ه ۲ساله میخوام
اين كار يك كار عادي در تمام دنياست. اصلا هم دليلي براي خجالت نيست. خيلي بهتر از سقط جنين و اينها هم هست كه گناه دارد و تازه اين كار ثواب هم دارد. به شادي مادر جديد بچه فكر كنيد. واقعا اين كار اگر نهادينه شود خيلي بهتر است. بسياري از افراد در سارسر دنيا كودك به دنيا نيامده خود را به خانواده ديگر مي سپرند و اين كار را كاملا قانوني هم انجام مي دهند.
پاسخ ها
مریم
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۳
بعضیامجبورن این کارو بککن من خودم یکی از اونام که دنبال خوانواده ای خوب هستم ک نوزادمو بسپارم بهشون
یاد فیلم دستفروش مخملباف افتادم.
ریشه فقر و بانیان آن بخشکد تا اینچنین، خانواده ای در قبال خود و جامعه شرمنده نشود.
به نظر من مبنای فکری این مادر و پدر غلط بوده !
چون فکر می کنند با آمدن بچه فقیرتر می شوند در حالی که خداوند خود ضمانت روزی فرزند رو کرده، دلیلش هم همون فرزند اولیست چطور فرزند اولی بدنیا آمده رشد کرده و به سن هشت سالگی رسیده ولی دومی باید فقر بیاورد.
چه بسا این فرزند که پسر هم بود فقر این خانواده رو بر می داشت چون در روایت هست که امام ع فرمود: دختر رحمت و پسر نعمت است.
ای کاش این پدر و مادر صبر می کردند. تا خداوند هم پاداش بیشتری به اونها می داد. الان هم معلوم نیست دل مادر فرزند خودش رو رها کنه چه بسا بعد از مدتی مثل فیلمها ی سینمایی دنبال بچه رفتند و چه دعواهایی که بین دو مادر رخ نداده.
خدا بخیر کند...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
به منفی ها نگاه کن
دست بردارید
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۸:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
تنها نظری که باهاش موافقم نظر شماست کاملا درسته
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
وضع مالی ما بعد از به دنیا اومدن پسرمون خدا رو شکر بهتر شده اما البته این به این معنی نیست که آدم باید بدون فکر بچه دار شه. خدا به انسان اختیار داده که شرایطش رو بسنجه بعد... همسر من به هر حال تحصیلکرده و دارای شغل خوبه. اما می دونیم فقط می تونیم همین یه بچه رو بزرگ و تربیت کنیم. و به توصیه ها برای بچه دوم اهمیت نمی دیم. چیزی که تو این آقا ناراحت کننده است اینکه میگه اگه دوباره بچه دار شدیم نگه اش می داریم...یعنی روش میشه دوباره بچه دار شه؟
فرزانه
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
آره دخترشون بزرگ شده اما شما از كجا ميدوني با چه رنج و فقري بزرگ شده؟ خود باباهه گفته وقتي جيران چيزي از ما ميخواد ماهها طول ميكشه تا براش تأمينش كنيم حالا شما به اين ميگي بزرگ شدن؟يه بچه عقده اي تحويل جامعه دادن بنظر شما كار درستيه؟ آيا ظلم به اون بچه نيست؟
اگر پسرشون رو نگه ميداشتن مگه قرار بود معجزه بشه كه ميگيد وضعشون خوب ميشد؟
ناشناس
| Australia |
۰۹:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
دلسوزجان این مبنای فکر نداشته ات تو سرم بخوره الهی ! این پسر پسر قند عسلت تو سرم بخوره . این اشتیاق پنهانت برای دعوای دو مادر بحوره تو سرم دلسوز عمو !
محمد
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
حق با شماست، روزی دست خداست ولی مسأله ایجاست که در اون لحظه بتونی تصمیم درست را بگیری، چه بسا بدهی بیشتر ایشون باعث زندان شدن می گشت. شاید در اون لحظه تصمیم درستی گرفته باشن و کانون خانواده ای را هم گرم کرده باشه، بعدش هم ایشون اصلاً آن بچه را نمی خواستن، یعنی دو انتخاب: زنده بودنش یا سقطش پس بحث بیهوده است.
مادر
| Iran, Islamic Republic of |
۰۳:۰۶ - ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
بچه من پسر اولین بچمم هست از وقتی به دنیا اومده مریضه و همش دنبال دوا درمونیم خودمونم حال جسمی و روحی مناسبی نداریم اگه بچه این آقا هم مثل بچه ما بود چی پول دوا درمونش از کجا میخواستن بیارن
اگر بیاد بیاوریم که " هر آنکس که دندان دهد، نان دهد" دیگر چنین ظلمی را بر آن نوزاد معصوم روا نمی داشتیم. کدام یک از ما راضی می شویم آغوش گرم مادر و پدر را با لقمه بیشتر نان عوض کنیم؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
همچین خبری هم نیست دندان کدومه !خداوند عقل داده تا استفاده کنیم تزیینی نیست امید است بچه در پناه پدر و مادر جدیدش به راحتی زندگی کند خوشبختانه دختر هم نیست که به عقد پدر خوانده در بیاید
محمد جعفر
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
آقای ناشناس که برای این کامنت، کامنت گذاشتی، من متعجبم که خدا چرا از وجود تو برای تدوین قوانین آفرینش استفاده نکرده (معاذ الله)، چون شما حرف خود خدا رو هم نقد می کنی، اینکه گفتی ما رزق هر بنده ای رو میدیم.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
من حاضرم
بهار
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
آره هيچكدوم از ماها الان راضي نميشيم چون پدر و مادرمون رو ميشناسيم و مهرشون رو به دل گرفتيم اما اون نوزاد كه نميفهمه پدر و مادر يعني چي. هركس بزرگش كنه فكر ميكنه پدر و مادرشن و مطمئن باشيد كه زن و شوهري كه با اين سختي بچه اي رو به فرزندي ميپذيرن، دوستش خواهند داشت و كمتر از پدر و مادر واقعيش بهش محبت نخواهند كرد
مهسا
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
شوما فرض کن الان بیان بگن اینا پدر مادرای واقعیت نیستن قبول میکنی؟
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۸:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
این جمله کلیشه است
اینجوری باسد هر نفر باید 20 تا بچه داشته باشه
ناشناس
| Australia |
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
ببخشید اگر این ضرب المثل که می فرمایید درست است میشه خیلی ساده استدلال کنید پس چرا خیلی از ماها نتونستیم از پس نیاز های اولیه بچمون بر بیایم. مثلا خود من تا یادم میاد شلوار پاره خواهر برادر بزرگترم را مجبور بودم بپوشم و برای اینکه بهمون گیر ندن برم بازی خدا میداند چه دروغ هایی می گفتم گاهی هم ملت می فهمیدن دروغ می گم و خلاصه تا بزرگ شدم از سایه خودم هم خجالت می کشیدم .
به اين مي گن ناشكري به تمام معنا! يكي ندونه فكر مي كنه كه اينا خداي عالماً فكر رزق و روزي همه موجودات قبل بدنيا آمدنشون هستن!!!!!
هر آنكس كه دندان دهد نان دهد!!!
يكي از بدبختي هاي بشر اينه كه فكر مي كنه خودش همه كاره است!!! در حاليكه بشر تنها يك مخلوق و اوني كه بايد روزي رو بده مي ده!!
اين روزها جاي خالق و مخلوق عوض شده است!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
خیلی....
خدا عقل داده و بر مبنای عقل بازخواست میکنه
کار این پدر و مادر شریف بسیار درست بوده
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
چرا انتهای هر عبارت کلی علامت تعجب داره!!!!!
افسانه
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
تورو خدا يكي به اين آدمها بگه مگه خدا به شما عقل نداده اگر كمي فكر كنيد ميفهميد كه اين پدر و مادر هيج كار اشتباهي انجام ندادند و انشاالله آن پسر هم در كمال سلامتي و آسايش زندگي خواهد كرد چه بسا كه در آينده خود آن پدر و مادر واقعيت را به بچه بگويند و او هم كه ديگر بزرگ شده ميتواند اين گذشت پدر و مادرش را درك كند
ناشناس
| Australia |
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
خداوند عقل را به شما داده که ازش برای تصمیم های زندگیت استفاده کنی حالا شما زا تنبلی دلت می خواد آکبند نگهش داری و پناه ببری به دو تا صرب المثل دیگه میل خودت است.
فقط گریه، فقط سکوت!
پاسخ ها
محمد جعفر
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
گریه که خودش صدا داره، در تناقضه با سکوت، بالاخره کدومش؟
دختر ایران
| Iran, Islamic Republic of |
۰۴:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
گریه از عمق وجود
در سکوت مطلق هست.
2زار اگه آدم عاطفه و غيرت داشته باشه شده كليه شو مي فروشه ولي بچشو نمي فروشه
اين حرفا رو هم برو براي .... بيا همين الان صدها نفرو تو همين تهرون بهت نشون بدهم كه دو تا كه سهله چند تا بچه رو از كار كردن تو پيك تامين مي كنن . مي دوني فرقشون با تو چيه ؟؟ اونا "وجود " دارن
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
مگه نخوندی سابقه انواع کارها و تلاش پدر رو؟
اتفاقا خیلی هم با وجوده
بهار
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
به نظر شما قيمت يك كليه چقدره؟و با اين پول تا چند سال ميشه مخارج يك بچه رو تأمين كرد؟ بعدش چي؟لابد مبگي بعدش مامانش بره يك كليه اش رو بفروشه!
حقگو
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۵/۳۰
و البته اضافه کنید والدینی که بچه هایشان را به کارهای خیابانی و کثیف و... وا می دارند.
اقا سید مرتضی گرسنگی نخوردی که طعم تلخ اونو بدونی...این پدر و مادر نخواستند پسرشون با فقر دست و پنجه نرم کند و در ضمن خانواده ای را که از داشتن فرزند محروم بودند را خوشحال کرده من نمی گویم ای کار صددرصد درست است یا غلط اما چیزی را که فهمیدم تلاش پدر و مادر این پسر برای نجات او از فقر و تنگ دستی بوده
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
نهادينه شدن اين اقدام بهترين راه براي مقابله با قتل نفسه ضمن اينكه بسياري از خانواده هاي شريف رو كه توانايي مالي و علمي دارن بچه دار ميكنه و در سلامت جامعه مفيد واقع ميشه.
نمیدونم این آقا آدم خوبی است یا بدی.
اما از تصمیمات و رفتارهایش دو چیز مشخص است؛
- به آن که باید ایمان و توکل داشته باشد، ندارد.
- از ضریب هوشی مناسبی بهره مند نیست.

به هر حال اینها دلیل نمیشود که چنین انسانی به حال خود رها شود. پیشنهاد "محمد" که گفته اگر جای رییس جمهور بود برای این مرد کاری دست و پا میکرده و بچه‌اش را پس میگرفته، جالب است، اما این بنده خدا خرد معاش ندارد و در صورت انجام این کمک نیز مشکلش حل نخواهد شد. چه بسا در اولین تنگنای مالی بعدی، دوباره دست به اقدامی نسنجیده بزند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۷:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
توی باغ نیستی رفیق! اینا از سر فقر و بدبختی است. اتفاقا ایشون از من و شما و خیلی های دیگه باهوش تره!
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
با خرد معاش نداشتن موافقم. بعضیا واقعا اینو ندارن. هر چی هم دارن از دست میدن.
افسانه
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
اين افراد از سر دل سيري حرف ميزنند و نميدانند كه كلمه فقر را با چه ق اي مينويسند چه برسد به اين كه گرسنه بخوابند
ناشناس
| United States |
۲۱:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
گیرم خرد معاش یا هوش مناسب ندارن، میشه بفرمایین از کدووم بقالی میتونن تهیه اش کنن؟ کسی که خرد معاش نداره خب نداره تقصیر خودش نیست، همونطور که شما توانایی پرواز کردن ندارین یا اینکه یه توانایی دیدن ماورالطبیعه رو ندارین.
از خدا میخوام این اتفاق برای هیچ کس پیش نیاد که بچه اش بده به یکی دیگه
بهتر است بزرگان راهکاری برای اینگونه شرایط طراحی نمایند تا پدر ومادر واقعی انها توانایی بزرگ کردن انها را داشته باشند .
پاسخ ها
ناشناس
| Australia |
۱۰:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
راهکار پیچیده ای ندارد.
خیلی ناراحت شدم...خیلی ..به نظر من هیچ پدر ومادری دلش نمیاد که با فرزند خودش این کار رو بکنه ...وای ..واقعا تاسف باره .خوب چرا مواظب نبودن تا باردار نشن؟تازه به جای این کار باید به هر دری میزدن تا بچه شون رو نفروشن .این پدر که داره خودش رو گول میزنه که بچه اش رو نفروخته باید بدونه که فروخته .واقعا که..چطور این مادر تونسته احساساتش رو فروکش کنه..خدای من چقدر سخته...امیدوارم که این بچه به آغوش پدر و مادرش برگرده....امیدوارم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۷:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
کجای کاری آقا! از کلیه فروختن که بهتره! مردم بدبخت و فقیر شده اند، چرا این موضوع را درک نمی کنید؟
ناشناس
| Australia |
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
منم اگر بودم ترجیح میدادم بچم در یک خانواده رفاه مالی داشته باشد چون طاقت دیدن فقر و محرومیتش رو نداشتم که هر روز حسرت یک چیزی تو زندگیش بخورد.
چرا خدا باید به اینا که نمی تونن بچه ای رو بزرگ کنن در توانشون نیست اونم به طور ناخواسته فرزندی بده ولی منی که کاملا توانایی نگهداری چند کودک رو دارم باید از داشتن فرزند محروم باشم؟؟زندگیم داره از هم می پاشه....خدایا واقعا این عدالته
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
در مورد اونا:خدا به آدم عقل داده
در مورد شما: واقعا و از صمیم قبل از خدا میخواه یه دوقلو دختر بهت بده آی کیف داره آی کیف داره
علي
| Kazakhstan |
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
ناشناس 19:17! مي خواي يه بيست بار ديگه هم بنويس "آي كيف داره" بلكه بيشتر دل اين بنده خدا رو بسوزوني و آزارش بدي! اميدوارم خدا به همه مون شعور و ادب و انسانيت و فرهنگ و تربيت بده!
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
سلام،
علی آقا خیلی قشنگ گفتی دمت گرم
ناشناس آخه چرا دل بنده خدا رو میسوزونی؟
امیدوارم خانم مهلقا حاجت روا شوند و خداوند فرزندی سالم و صالح به ایشان اعطا فرماید امین
چرا هر وقت هزینه بزرگ کردن نوزاد به میان میاید صحبت از شیر خشک میشود مگر مادر ندارد خدا نعمت رایگان شیر مادر را به نوزاد هدیه کرده .در صمن مگر مادران قدیم از پوشک استفاده میکردند!!!فکر کنم این پدر ومادر همت نداشتن چون من خودم زمانی که دانشجو بودم وهمسرم سرباز وخانه اجاه ای فرزندم را به دنیا اوردم ولی به هر حال خوشحالم که طفل بیگناه را از بین نبرده اند
پاسخ ها
ناشناس
| Australia |
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
شما اشتباه کردید بدون اینکه بتونید بجه را تامین کنید بچه دار شدید. آدم بچه به دنیا بیارد بعد نتواند بهداشت آن را تامین کند . کثلا به جای پوشک کهنه استفاده کند؟ لابد دندانش هم که خراب شدمثل بچه های قدیم بگذارد بماند دندان خراب تا خودش هفت سالگی بیفتد.....
میترا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
گذشت اون زمانی که زنان قوی بنیه بودند
خیلی زیاد پیش میاد که مادری یا شیر نداره یا انقدر شیرش کمه که بچه اصلا سیر نمی شه
نمی دونی نظر نده
کباب شدمممممممممممممم ...
انشاالله بچه دار میشوید.
برای ماا پیش اومد کسی پیشنهاد داد زیر بار نرفتیم ( فرزندی نداریم) گفتم اونها همیشه چشمشون پی بچشونه / ولی پیغام دادیم که اگه این کا رو نکنن و بچه را خودشون نگه دارند ما میریم مستقیما بهشون پول و لباس و ... میدیم تا بجه در آغوش خانواده اش باشه ... حالا همین روزها بدنیا اومده باید بپرسیم ببینیم چه بلایی سر بچه اومد
چه فکر خوبی . برادر من هم یه بسر داره هی میخواد بندازش به ما و دیگران فقط 2 تا ایراد داره اول اینکه 30 سالشه دو اینکه خیلی نا خلفه
آقا آقا جواب منو بده آیا نگهداشتن آین بسر کار خوبیست؟؟؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
خیلی جالب بود!
خدا به داد فامیل پولدار این زوج برسه! خواب بودند یا اصلا فامیل پولدار ناشته؟!
باید نگه میداشت خداوند روزی رسان است شاید به واسطه اون روزیش چند برابر میشد ما خانواده ای 9نفرهایم پدرم برای مردم کشاورزی میکرده اخر سال یک گونی گندم بهش میدادن توی روستا توی یک اتاق 12 متری بدون کمترین امکاناتی همه رو بزرگ کرده الان هم خدارو شکر وضع مالی همه خوب است هورزاق
پاسخ ها
بابک
| United States |
۲۱:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۹
علی آقا فکر می کنی که شرایط امروز با شرایط 50 سال پیش یکیه؟
توی جامعه امروز نمیشه بچه رو پا برهنه فرستاد مدرسه.
یا نمیشه مثل سابق لباس عید براش نخرید.
نمیشه مثل سابق وعده نهار و شام بهش سیب زمینی آبپز و نون و ماست داد.
نمیشه مثل سابق واسه کشیدن دندونش از دلاک کمک گرفت.
نمیشه مثل سابق توی خونه کاهگلی زندگی کرد.
نمیشه مثل سابق با یه گونی گندم 9 تا بچه بزرگ کرد.
اگه راست میگی توی جامعه امروز با سالی یه گونی گندم فقط 1بچه بزرگ کن تا بگم خیلی مردی!!!
روایت داریم که وقتی فقر از یک در وارد خانه شود ایمان از در دیگر خارج می شود
البته نمیشه انکار کرد هستند بسیار فقرایی که در عین فقر از بسیاری از ثروتمندان ایمان قوی تری دارند.
و به نظر من ریشه اصلی این مشکل فقط فقر ایمان و اعتقاد به روزی رسان بودن خداست
اين پدر و مادر كار كاملا درستي انجام دادن. اين پدر شايد روزي زيادي نداشته باشه ولي آدم خيلي باشعور و باهوشي هست. چون به روش خيلي خوبي پدر و مادر جديدي براي فرزند خود پيدا كرده و حتي ببراي سقط بچه هم كلي فكر كرده و در نهايت هم تصميمي بهتر گرفته. اگه بي وجدان و نميدونم بيشور بود بعد از بدنيا امدن بچه ميفرستادنش مثل اين همه بچه تو خيابونها دنبال گدايي و گلفروشي و...ولي تصميم گرفته فرزندش رو به شرايط بهتري بسپره و اميدوارم واقعا شرايط بهتري براش فراهم شده باشه .و هيچ ايرادي تو اين كار نيست و دو تا ادم ديگه هم خوشحال شدن و صاحب فرزند. خيلي بهتر از سقط جنين و يا فروختن كليه و ...
چرا نظرات من هیچ وقت تو تابناک درج نمیشه!!!!!!!!!!
یاد کتای بی سرپرستان قدس قاضی نور افتادم اینجا سایت خبریه یا کتابخانه؟
بسیار کارشون پسندیده بوده .طعم نداری روهرکی بچشه اون وقت میفهمه .این روزا بچه ها همه چی میخوان نباید باحسرت بزرگ شن.
تابناک چرا اسم محله می نویسی (قلعه حسنخان) کارت غیر اخلاقی هرچی ادم ضعیف وخلافکار رو به اینجا نسبت می دی یه بار بیا راجع به ورزشکاراش و نخبه هاش گزارش تهیه کن
هرچی می خواین منفی بدین ولی این مرد بی عرضه بود - یه پیک موتوری اگه عرضه داشته باشه تو ماه حداقل 2 میلیون درآمدشه. خیلی از مشاعل به ظاهر ساده ی دیگه هم همین.
پاسخ ها
محمد
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
مثلاً 2 ملیون برای آدم مستأجر متأهل خیلی پوله؟
آدمی که به رحمت خدا امیدوار نباشه و توکل نداشته باشه همین میشه- مطمئنم به خاطر اینکارش هم این دنیا هم اون دنیا تاوان سختی میده- یه جورایی هم مطمئنم دیگه باید داشتن بچه رو تو خواب ببینه خدا جای حق نشسته جواب ناشکری رو میده.
پاسخ ها
سارا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
فرزندش رو بقتل كه نرسونده ميگي ناشكري كرده. سعي كرده شرايط بهتري براش فراهم كنه و اتفاقا آدم بزرگواري بوده و بخاطر عشق به نوزادش از خودخواهي خودش گذشته و ترجيح داده بچه در شرايط بهتري زندگي كنه...
اشتباه نکنید یادم میاد بچه که بودم برای کمک به خونواده آشغال جمع میکردم ولی حالا مهندس برق هستم و وضعم هم شکر خدا خوبه از چی میترسین به رحمت خدا امید داشته باشین
پاسخ ها
ناشناس
| Australia |
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
به طور متوسط این اتفاق نمی افتد ولی. شما به طور میانگین الان باید معتاد میشدی یا دزد یا در بهترین حالت به دیپلم می رسوندی خودت رو و یک کار معمولی و یک حقوق بخور و نمیر. تو فامیل ما یک بچه باهوشی بود پدرش معتاد و مادرش فراش مدرسه .مدرسه تیزهوشان قبول شد شهریه نداشت رفت مدرسه دولتی .دانشگاه مهندسی عمران قبول شد شهریه نداشت بده یک ترم رفت دید از پس بر نمی آد اومد بیرون داره کارگری می کنه. برای شما خوشحالم ولی الهی شکر
خدا عالم است اما ازاین متاسفم که در یک جامعه اسلامی چرا باید این وقایع اتفاق افتد؟؟
جای بسیار تاسف است که یک جامعه ی بزرگ با اون همه عزت ، به این روز بیفته و وقت صرف این مطالب در د آور کنه
تاسف تاسف تاسف تاسسسسسسففففف
هورزاق
به نظر من کاری خوبی کردن
به نظر من کاری خوبی کرده اون خانواده هم که بچه رو گرفتن از بی فرزندی راحت شدن منم بچه ندارم خیلی هم دلم میخواد ولی خدا نمیده اگرهم کسی باشه که فرزندشو اهدا کنه با جون دل قبول میکنم
من وهمسرم همين داستان را داشته ايم البته به عنوان قبول كننده بچه ولطف پروردگار وامام رضا اين پسر را پس از ٨سال درمان نا موفق به زندگي ما اورد و ما تمام امكانات رفاهي رو براي كودك گذاشتهايم كه كل فاميل هنوز همچين امكاناتي براي كوكشان نگذاشته اند اگر اين پسر نبود بي شك ماهم نبوديم چون همسرم چندين بار ميخوست خود كشي كندوخانواده قبل ٤بچه داشت ك از پس هزينه هايش بر نمي امدند حالا مشكلمان شناسنامه است اگر كسي راهي داره يا ميتونه كمكي كنه بگه چون ثبت احوال ازمايش dna خواسته هركي كاري بكنه امام رضا كمكش ميكنه يا علي
سلام منم بچه دارنمیشم حدودسیزده ساله چنددفعه هم بهزیستی رفتم ولی میگه بایدتونوبت باشی کاشکی یکی هم پیدابشه بچه ناخواسته ش روبده به من تاازتنهایی دربیام خیلی تنهام
سلام منم بچه دارنمیشم حدودسیزده ساله چنددفعه هم بهزیستی رفتم ولی میگه بایدتونوبت باشی کاشکی یکی هم پیدابشه بچه ناخواسته ش روبده به من تاازتنهایی دربیام خیلی تنهام
شما نباید تا این حد وجود یک بچه رو مشکل بدونید وجود یک بچه تا این اندازه که شماها فکر میکنید و به خودتون تلقین میکنید پر هزینه نیست
من هم وضغیت مالی خوبی ندارم ودارای چهار فرزندم ویکی هم در راه دارم اگر کسی مایل است واز نظر توانایی میتواند او را بزرگ کند وتمام نیلزهایش را تامین کند .من هم فرزندم را با رضایت همسرم میدهم .فقط من یک هفته مهلت دارم چون پا بع ماه هستم
مثلا خودمن اگه شرایطش محیاباشه نوزادپیش فروش میگیرم
سلام به نظرمن بهتره از منظر اون خونواده ای که بچه رو گرفتن هم به قضیه نگاه کنید اینجورخونواده ها سالها منتظر یه بچه بودن وازجونشون بیشتر دوستش خواهند داشت همین که خودشون ۵تومن دادن یعنی آدمهای با انصافین شاید بدون بچه زندگیشون از هم می پاشید یا آقاهه ازدواج مجدد می کرد یا زن صیغه ای می گرفت برای بچه هم بهتره زندگی با فقر چه فایده داره اونم پسر آخرش یا معتاد یا دزد و.... بشه بهتره یا زندگی مرفقهی داشته باشه اون خونواده می تونن دوباره بچه دار بشن ولی خانواده اولی آینده شون به همین یک بچه بستگی داره این کار ثواب دو طرفه داشته
کاش می شد یکی هم به من بچه ای بدهد تمام شرایط نگه داری دارم
من هم به
من نوزاد برأي واگذاري دارم
صفر نهصد و بيست و يك دويست و هشتاد و نه نوزده هشتاد و سه
منم میخوام یه بچه برای خودم بیارم بزرگ کنم
پاسخ ها
م
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۱۱ - ۱۳۹۷/۰۷/۲۶
واقعا شما بچه میخواین
من عاشقه بچم.الان دوتادختردارم.خدامیدونه اگه پولشو داشتم بازم میوردم ولی شرمنده میشم با جمله ی دخترم که میگه مامان بخر دوستام همه دارن من ندارم.بنظرم خداخیرشون بده بعضی آدما نوزادو میندازن سطل آشغال با بچرومجبوربه گدایی و کار میکنن ازنظر من کاره خوبی کردن دله ی خانوادرو شاد کردن فقط این وسط جبران طفلی گناه داره.
فقط خواستم بگم خاک بر سر پرسشگر --- خاکا خاک
دختر ندارم خیلی دلم میخواد یه دختر دو یا سه ساله به سرپرستی بگیرم
عزیزان من دو پسر ۱۰ساله دارم و دختر ندارم. خیلی دلم میخواد یه دختر داشته باشم که نازش کنم براش خرید کنم و لباس قشنگ تنش کنم و همرام باشه. لذا اگه دختر دو یا سه ساله ای باشه خیلی دلم میخواد به سرپرستی بگیرم. الحمدالله از نظر مالی مشکلی ندارم.من تعمیر کار لوازم صوتی و تصویری و تعمیر گاه تخصصی یخچال وکولر دارم.و کشاورزی گسترده هم دارم.
ببین و بشنو اما قضاوت نکن.
من حدود پانزده ساله ازدواج کردم و فاقد فرزند هستم اموال و وضع مالی خوبی دارم واگر کسی نوزادی برای اهدا داره حاضرم سرپرستیشو باکمال میل قبول کنم وزندگی منو ازاینرو به اونرو کنه
۲۰ سالمه خیلی دوستدارم خانواده داشته باشم خانواده ایی که واقعا مثل پدر و مادر واقعی من باشن حداقل اینکه آرزو به دل نمونم حسرت نکشم
من که دلم سوخت برا بچه سایه پدر مادر چیزی دیگه بود ماها خیلی سخت میگیرم توکل به خوا نمیکنیم
منم باردارم امکانات صفر پدرش ول کرده رفت صیغه اش هم بودم نامردی کرد وگذاشت رفت به نظر شما یک زن تنها تو این گرونی بی پناه چکار باید بکنه پدرش بهترین کار و کرد ثواب کرد
من میخواهم فرزندخواندگی بیگرم
سلام منم بچه میخواهم بچه دارنمیشم
سلام من دنبال کسی میگردم که حامله باشه ولی بخاطر نیاز مالی بچه را نخواد
من یه پسر ۶ ساله دارم و حاضرم یه دختر یا پسر ۵ ساله رو به سرپرستی بگیرم. شرایطشو دارم. لطفا اگه ارین موردا سراغ دارین منو در جریان بذارین
من حامله ۶ماهه هستم بچمو اهدا میکنم
کجا هستی شما
خانم سارا اگر روی تصمیم تان جدی هستید از الان باید به نام شخصی که میخواید نوزاد رو به او اهدا کنید پیش یک دکتر تشکیل پرونده بدید و زایمانتان به نام خانم باشه مدارکتون به نام مادر جدید بشه. جنسیت نوزادتان. ...
من يه جنين ٦ماهه دارم ميخوام بدمش به يه آدم مطمئن
منم دقیق همین مشکل و دارم نوزاد پسرم و میخام اهدا کنم
چجوری دلش اومده خدا باید حسرت بچرو به دل همچین خونواده هایی بزاره نه یکی مثه عمه من که آرزوشه
من دنبال نوزاد پسرم
چرا متن من قابل مشهاده نیس
بهترین کارو کردن
...
بهتر از سقط بود
من یع جنین دارم ونمخام بفروشمش میخوام کلفتش باشم میخوام بمیرم براش
یعنی الان کسی دستش خالی باشه بچه واگذار کنه به خانواده بدون فرزند کار گناه وحرام انجام داده
منم حامله شدن ناخواسته نمی‌خوام حالم اصلا خوب نیست
اگه کسی باردار باشه و واقعا بچه شو نتونه بزرگ کنه و بخواد بچه نازنینش رو یکی دیگه بزرگ کنه من مشتاقانه این کارو میکنم از لحاظ مالی مشکلی ندارم
برچسب منتخب
# اسرائیل # توماج صالحی # انتخابات # روز دختر # نمایشگاه کتاب
وب گردی