بازدید 7204

دستفروش مترو را می‎شناختم

دختری با لباس سفید زیر برف
کد خبر: ۳۷۸۲۶۵
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۱:۴۴ 13 February 2014
تو مترو که سوار می‎شی همه جور آدم می‌بینی از دانشجو تا شاغل از کوچک تا بزرگ بعد هم دستفروش‎های مترو از دختران دانشجو تا کودکانی که فال می‎فروشند حتی خیلی‏‌ها با کودکانشان برای فروش وسائل در مترو می‏آیند.

خیلی خانوما خرید می‎کنن خیلی‏‌ها هم خودشان را می‏‌گیرند و از بالا به همه چی نگاه می‌‏کنند و خیلی  خودشان را بالا می‎بینند و با تمسخر و غرور "متاسفانه” دستفروشان را نگاه می‏‌کنند که گاهی دیگر مسافران مترو از نگاه تمسخر آلود آن‏ها خجالت زده می‎شوند خیلی‎ها که در فکر خودشان هستند و انگار هیچ چیز را در اطراف نمی‌بینند.

بعضی‏‌ها کمی بهتر هستند حداقل نگاه پر غرور و تمسخر نمی‎اندازند. این زنان دختران دستفروش مترو مرد هستن خرج خانه و خانواده، خرج تحصیل را می‏‌دهند مردانه کار می‏‌کنند.

به نظر من کار سختی هست که جلوی خیلی آدم‎ها که بعضی‌‏هاشون هم نگاه چندان خوبی به آدم ندارن و در نگاهشون تمسخر و غرور موج می‏زند به کارش ادامه دهد جلوی آدم‏‌هایی که شاید سختی نکشیده باشند و نتوانند دستفروش‌ها را درک کند.

من خودم دیدم  که کاش نمی‎دیدم.

در ایستگاه به سمت تهرانپارس که شلوغ است دستفروشی را که در موقع رد شدن از بین مسافرانی که خودم هم جزوشان بودم کیف دستفروش مترو به یکی  از مسافران برخورد و آن مسافر چه رفتاری کرد چه حرفایی زد و آن دستفروش خجالت زده در حالی که معذرت خواهی می‎کرد رد شد و در اولین ایستگاه پیاده شد.

سخت است جلوی مسافرانی که نگاه خوبی ندارند پر از غرور هستند دستفروشی کنند.

اوایل آبان بود داشتم می‎رفتم به سمت ولیعصر واگن بانوان بودم مثل همیشه یک کتابی هم که تازه گرفته بودم و ذوق داشتم را می‎خواندم و سرم داخل کتاب بود صدای دستفروش مترو آشنا بود سرم را برگرداندم که کاش بر نمی‎گرداندم و من کسی را دیدم که نباید می‎دیدم. دختری که تو دانشگاه ما بود و من می‎شناختمش تو سلف دیده بودمش و حرف هم زده بودیم او هم مرا دید رویش را به طرف دیگری کرد فهمیدم نمی‎خواهد من بشناسمش نزدیک ایستگاه بود هنوز یک ایستگاه تا مسیر من مانده بود بلند شدم که پیاده شوم  خود را به ندیدن بزنم به نشناختن پیاده شدم که بگویم من تو را ندیدم نشناختم اما من دیدمش یک دختر را دیدم که مردانه کار می‎کند که این دخترا می‎شناختم واقعا می‏شناختم؟

نه… فکر کردم… باید این دخترا از اول به طور دیگه‎ای بشناسم یک شکل جدید یک جور دیگه با نگاه جدید. کار کردن خجالت ندارد شجاعت دارد.                         

وبلاگ دختری با لباس سفید زیر برف
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۲
???????
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۷
اگر توزیع درامدهای ملی کشور یکسان بود، آیا باز هم آن دختر گرامی و بسیاری دیگر را میدیدید؟!!!
vaghean dele adam bara in mardome khub kabab mishe.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۳۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۸
از امريكا چه خبر
دربرابر همچین دختران وزنان که دنبال رزق وروزی حلال از دسترنج خودشون هستن ودنبال راحتی و...نیستن ....حرفی به جز دست مریزاد وبی نهایت آفرین ندارم ....خدا پشت وپناه همچین زنان ودختران با اصالت و پاکدامنی باشه....امیدوارم خوشبخت بشن وعاقبت به خیر
كارت عالي بود
کار کردن خجالت ندارد ولی نه به قیمت مزاحمت مردم انهم در وسیله نقلیه عمومی . شما میدانید یکی از دلایلی که خیلی ها سوار مترو نمی شوند از جمله خودم همین ذستفروش ها هستند ؟
نمیدونم چرا احساس دلسوزی میکنید آخه اینم یک کار است دیگه با درآمد بالا اتفاقا خیلی هم اعتماد به نفس میخاد. ما باید نگاهمان را عوض کنیم اون بنده خدا هم داره کار میکنه گدایی یا دزدی یا ... که نمیکنه.مثل اینکه شما ها مثلا دلتان بسوزه برای خواهرتان که مثلا معلم است اصلا جای دلسوختن ندارد.
متاسفانه طوری نوشتیدکه به نوعی تبلیغ و اجازه برای دستفروشی بود.
کارت عالی و کار ان دختر عالی تر
راستشو بگو رفتی که خچالت نکشی؟
دمت گرم . من خودم دستفروشم
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل