با انتخاب آقای روحانی به ریاست جمهوری در دولت یازدهم و انتخاب شعار اعتدال برای نامگذاری مشی دولت، تاکنون پرسش اساسی این بوده که رابطه دولت با اصولگرایان و اصلاحطلبان چیست. به بیان دیگر، دولت روحانی برآمده از کدام نحله فکری در کشور است؟
برخی از تحلیلگران بر این باورند که دولت آقای روحانی برآمده از اندیشه اصلاحطلبی است و در مقابل، برخی دیگر این باور را دارند که دولت روحانی، برآمده از اندیشهٔ جدید و حد وسطی میان دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی است.
بنابراین، «تابناک» برای پاسخ به این پرسشها و ارزیابی کارکرد دولت یازدهم با محمد جواد حقشناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و از فعالان اصلاحطلب به گفتوگو نشسته است.
محمد جواد حقشناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، روزنامهنگار، مدیرمسئول روزنامه اعتماد ملی، استاد دانشگاه، عضو هیأت مدیرهٔ انجمن ایرانی روابط بینالملل و فعال سیاسی اصلاحطلب ایرانی است. وی در دولت محمد خاتمی، مشاور وزیر و مدیر کل سیاسی وزارت کشور و معاون حقوقی، پارلمانی و امور استانها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در دوره اصلاحات، عضو و دبیر کمسیون ماده۱۰احزاب بوده است.
وی همچنین دارای دکترای روابط بینالملل است و به همراه مهدی کروبی از مؤسسین حزب اعتماد ملی به شمار میرود. پس از راهاندازی حزب اعتماد ملی عضو شورای مرکزی، دفتر سیاسی، کمیته بینالملل و اتاق فکر این حزب بود و مدتی بعد از سوی مهدی کروبی صاحب امتیاز روزنامه به مدیر مسئولی روزنامه اعتماد ملی برگزیده شد.
* حال برای نخستین پرسش یادآور میشویم که چند ماهی از عمر دولت یازدهم میگذرد. انتظار شما که یکی از فعالان اصلاحطلب هستید، از عملکرد دولت چیست؟ آیا شعارهای دولت تحقق یافته است؟ ـــ با نگاهی واقعی به اوضاع و فضای کشور، در خواهیم یافت که دولت روحانی در چه موقعیت تاریخی و چه وضعیتی کشور را تحویل گرفته است؛ بنابراین، ما باید بر پایه واقعیات عملکرد چند ماهه دولت را ارزیابی کنیم. منطق قضاوت حکم میکند که در یک تحلیل درست خیلی به ایدهآلها و آرزوها نیدندیشیم، بلکه باید با محدودیتها و ظرفیتهایی که در اختیار دولت بوده است توجه کنیم تا بتوانیم به یک قضاوت منطقی و منصفانه دست پیدا کنیم.
اگر این منطق مبنای تحلیل باشد، نه تنها دولت روحانی که هر دولت دیگری بنا بر رأی مردم فرصت پیدا میکرد که جایگزین دولت آقای احمدینژاد بشود و به دنبا آن با چالشهای نسبتا قوی، تأثیرگذار و فراگیر روبهرو شود؛ که عبور از این چالشها کار آسان و سادهای نیست؛ بنابراین، ما باید در یک تعبیر درست، سطح توقعات و انتظارات گروهها، احزاب سیاسی، مغرضان و مردم کوچه و بازار را به گونهای تعریف کنیم که از یک طرف خود این سطح توقعات تبدیل به یک مانع و چالش دوباره برای دولت نشود و از سوی دیگر، لازم است وعدههای آقای روحانی را یادآور شویم.
باید گفت بخشی از چهارچوبها و مکانیزمهایی که در برههای از فضای تاریخی، دولت امکان مییابد در مسند کار قرار بگیرد، برمیگردد به انتظارات اولیه و توقعات مطرح. این در حالی است که شاید فراموشی وعدهها، موجب ریزش آرا و رویگردانی سرمایه اجتماعی باشد که در انتخابات پشت سر آقای روحانی بوده است.
* آقای حقشناس به نظر شما کدام یک از وعدههای آقای روحانی به فراموشی سپرده شده است؟ ـــ شاید اکنون کمی زود باشد که بگوییم وعدهها به فراموشی سپرده شده است. آقای روحانی و همکارانش در رویارویی با مشکلات و مسائل پیش روی در اداره کشور، قائل به یک دستهبندی و برخورد مرحلهای با مباحث پیش روی هستند؛ البته این مرحلهبندی کردن به گونهای شده که مسائل سیاست خارجی و مباحث اقتصای در اولویت قرار گرفته است. در واقع توجه به سایر مباحث که اهمیتشان از دید دولت کمتر از دیگر موارد است، در موارد بعدی قرار گرفته است. در این دولت تا به امروز به مسائل داخلی یا مباحث مربوط به حوزه فرهنگ و جامعه کمتر توجه شده است. مثلا به مباحثی همچون حقوق شهروندی با توجه کمتری روبهرو شده است. بحث استفاده از لایهها و جریانهایی که از روحانی حمایت کردند و زمینه حضور ایشان را در فضای کشور پدید آوردهاند، کمتر به آن توجه شده است.
* برخی از منتقدان آقای روحانی بر این باورند که شعار اعتدال روحانی مفهومبندی نشده و معلوم نیست دولت یازدهم در حوزه فرهنگ، اقتصاد و... واژه اعتدال را چگونه عملیاتی و به عرصه عمل تبدیل خواهد کرد؟ نظر جنابعالی چیست؟ ـــ بنده تا اندازهای با این نظر موافقم. در فضای گفتمانی کشور دو گفتمان اصلی وجود دارد؛ یک گفتمان در چهارچوب اصلاحطلبی است. اصلاحطلبان دیدگاهایشان را در زمینههای گوناگون مطرح میکنند و تا اندازه بسیاری در مسائل فرهنگی، سیاسی، سیاست خارجی و در حوزه نظریه مباحث سیاسی نظریه تولید شده است. یک گفتمان اصولگرایی نیز وجود دارد که آن هم مسبوق به سابقه است. در این رویکرد، آثار چشمگیری توسط صاحبنظران و سیاستمداران و فعالان عرصه سیاست و فرهنگ ایجاد شده است. اصولگرایی نیز نظریات خودش را در آیین کشورداری دارد و قابل تبیین است.
اما مفهومی که با نام اعتدال توسط دولت آقای روحانی همکارانش مطرح میشود، فاصله جدی دارد؛ با اینکه این مفهوم به یک گفتمان و حتی یک راهبرد تبدیل شود. اگر ما از منظر پایه رأی آقای روحانی توجه کنیم، در انتخابات ۹۲ ترکیبی از آرای جریان اصلاحطلبی در کشور بود که تلاش داشت فضایی را که در سال ۸۸ ایجاد شده بود، تغییر دهد. اصلاحطلبان تلاش کردند از گروههایی که میخواستند با یک قرائت تفریطی، فضای امنیتی بر کشور حکمفرما کنند فاصله بگیرند و با یک سیاست هوشمندانه، تلاش و حجم وسیع اقدامات جریان افراطی را ناکام کند و با حمایت از آقای روحانی بخش عمدهای از آرای جامعه را تهییج کرده و زمینه پیروز شدن روحانی را که با شعار اعتدال گرایی به انتخابات آمده بود، فراهم کند.
در واقع همراهی جریان اصلاحطلب با جریان اصولگرای خردگرا، فضا را مبدل به فضای توفیق سیاسی روحانی در کشور کرد. جریان اصلاحطلب نه تنها توانست از فضای تعریف شدهای که جریان تندرو برایش مشخص کرده بود، خارج شود بلکه زمینه را برای خروج از بن بست سیاسی کشور فراهم آورد.
باید اذعان کرد، همه از این انتخاب سود بردند، ولی در عرصه سیاست اگر دولت روحانی بخواهد تغییر گفتمان و تغییر راهبرد از یک جریان اصلاحطلبانه به یک جریان با گفتمان اعتدال محور بدهد، ساز و کار خاص را خودش را دارد و زمان خاص خودش را میخواهد. اصلا معلوم نیست که این ظرفیت بتواند ایجاد شود. به نظر من، سخنان آقای روحانی و همکارانش اگر با تکیه بر گفتمان سازی به سمت این بروند که آن نیاز اصلی را که منجر به روی کار آمدن شد، تقویت کند موفقتر خواهد بود.
* بفرمایید در کشور ما چه نیاز اصلی، منجر به پیروزی روحانی شد؟ ـــ بحث ناکارآمدی، فساد اداری، فساد اقتصادی، قانون گریزی، ناهماهنگی میان قوا از شاخصهای محوری دولت احمدینژاد بود. دولت روحانی باید از این موضوعات فاصله بگیرد. مبارزه با این مفاهیم بود که نهایتا منجر به روی کارآمدن این دولت شد؛ بنابراین، در پیش گرفتن یک راهبرد مناسب و یک تاکتیک برای رسیدن به این اهداف بیشتر به دولت روحانی کمک خواهد کرد. در واقع دولت روحانی با شعارهایی همچون قانونگرایی، مبارزه با فساد و... به قدرت رسید و طبیعتا نیز باید در راستای این اهداف قدم بردارد.
* آقای حقشناس شما به عنوان یک اصلاحطلب، رابطه دولت روحانی را با اصلاحطلبان چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا اعتدال بخشی از اصلاحات است؟ ـــ من این دولت را زاییده تفکر و راهبرد اصلاحطلبی میدانم. فضایی سیاسی و اجتماعی پدید آمده در جریان انتخابات، منجر به روی کار آمدن این دولت شد. در عین حال بر این باورم که این دولت میتواند توفیقات بسیاری داشته باشد. در صورتی که تداوم رفتار و عملکرد مبتنی بر شعارها و وعدههایی که توانست بدنه اجتماعی جامعه را به همراه تلاش جریان اصلاحطلبی به پای صندوق رأی آورد، مد نظر قرار بگیرد میتواند برکات بسیاری داشته باشد؛ افزون بر اینکه معتقدم نباید محدودیتها و مشکلاتی را که در کشور ما برای رسیدن به یک فضای مطلوب و آرمانی مورد نظر وجود دارد در نظر نگرفت. نه تنها این دولت، بلکه دولت اصطلاحات نیز در رسیدن به اهدافی که مطرح کرده بود با محدودیتهای نرمافزرای و سختافزاری زیادی روبهرو بود.
بنابراین، به بازتعریف و شکلبندی جدید خواستهها و انتظارات نیاز داریم، چرا که هم موجب ناامیدی از جامعه نشود و هم منجر به افزایش کارآمدی دولت شود. خواستهها و منافع ملی نباید در قالب جناحی و گروهای سیاسی یک جریان مشخص مطرح شود. اگر بتوانیم به سمتی برویم که منافع ملی را تعریف کنیم، میتوانیم همه خواستههای رأی دهندگان و حتی کسانی که به آقای روحانی رأی ندادند، پوشش دهیم. تعریف منافع ملی میتواند ضمانتی بر توفیقات این دولت و نتیجتا توفیقات جریانات اصلاحطلب که منجر روی کار آمدن دولت شد، باشد؛ پس هر گونه طرح مسائل حاشیهای و یا افزودن سطح انتظارات که منجر به شکنندگی و ناکارآمدی دولت شود، تنها نتیجهاش انفعال دولت و ناتوانی دولت نخواهد بود. بلکه نتیجه بزرگتری دارد که به کل کشور آسیب میرساند. البته شکست دولت یازدهم مطلوب روند اصلاحطلبی و جریانات اصلاحات هم نیست.
* برخی میگویند، احتمال عبور اصلاحات از دولت روحانی وجود دارد. آقای موسوی لاری وزیر کشور در دوره اصلاحات نیز به این موضوع واکنش داده و گفته است عبور از دولت خواسته اصولگرایان است؛ نظر شما در این باره چیست؟ ـــ به گمانم، امروز عبور از دولت روحانی نه تنها خواسته اصلاحطلبان نیست که خواسته اصولگرایان عاقل و خردگرا هم نیست. آنچه موجب روی کار آمدن روحانی شد، نتیجه برخورد خردمندانه بوده که مشترکا توسط آحاد میلیونی مردم و نظام سیاسی و جریانهای عدالت محور سیاسی در دوجناح شکل گرفت. هر گونه ناکامی یا ایجاد ناامیدی نسبت به این دولت نتیجه خواست جریان افراطی و تفریطی است که خیلی دل در گرو منافع ملی ندارند. منافع اقتصادی و سیاسی جریان افراط حکم میکند کشور به سمت رادیکالیسم بی در و پیکر حرکت کند که طبیعتا در آنجا خردگرایی و حضور مردم جایی ندارد.
* در گذشته چالشهایی در کشور وجود داشت، ولی در دولت جدید نیز تا کنونی اقدامات متفاوتی نسبت به دولت احمدینژاد انجام نشده است؛ مثلا دولت روحانی به سفرهای استانی ادامه میدهد، طرح هدفمندی به سیاق گذشته در حال پیگیری است. بن کالا داده میشود. نظر جنابعالی چیست؟
ـــ طرح این موضوعات به مانند این است که هماکنون راننده ماشینی که وارد جاده سراشیبی بوده عوض شده است. راننده جایگزین شده است، اما هیچ مسیر دیگری ندارد. این جاده باید به هر حال پیموده شود، ولی باید راننده جدید مواظب باشد که این ماشین چپ نکند یا به دره نیفتد تا به جایی مناسب برسد و بتوانند راه مناسبتری پیدا کند. راننده جدید باید راه برگشت را با یک آرامش پشت سر گذارد.
دولت در بحث پرداخت یارانهها، راهی جز ادامه این روند نداشته و این سیاست دولت گذشته است و قطع یکباره آن، موجب ایجاد شوک در فضای جامعه میشود؛ بنابراین، تا هنگامی که طرح جایگزین فراهم نشود، شاید بهترین سیاست ادامه و اصلاح این ماجرا باشد.
دولت در رابطه با سفرهای استانی نیز اعلام کرده بود که قصد تداوم سفرها با شیوه قدیمی را ندارد. دولت در این چهار و پنج ماه یک سفر در دستور کار قرار داده و حداکثر تا پایان سال یک سفر دیگر خواهد رفت. البته دولت روحانی قطعا به شیوهها و اهدافی که در سفرهای احمدینژاد دنبال میشد، ادامه نخواهد داد، زیرا نه به سود دولت است و نه دولت علاقهمند است آن شیوه را دنبال کند، ولی گویا تا جایگزین شدن روشهای جدید، دولت میخواهد به آرامی مسیر مناسب جدیدی را فراهم کند و در عین حال از روشها و رفتارهایی که موجبات فاصله بیشتر بین خود، مردم و جریان نخبگان میشود پرهیز کند.