بازدید 15408

نگاه شما: گویش‌های محلی در معرض نابودی

بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» می‌تواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را بفرستد تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۳۶۵۷۵۷
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۹ 19 December 2013
تنوع قومی در ایران، موجب تنوع زبانی و پدید آمدن گویش‌های فراوان و زیبا در کشور ما شده است. بنا به دلایلی و در کمال تأسف، اما بسیاری از گویش‌ها و برخی از این زبان‌ها که یادگار ارزشمند فرهنگی و تاریخ کشور ماست، در معرض خطر نابودی هستند.

نوشته غلام‌رضا کاظمیان‌پور که برای «نگاه شما» فرستاده شده، نگاهی به این موضوع مهم دارد.

نه تنها ما و نه فقط در سال‌های اخیر، بلکه همه جهانیان و از ده‌ها سال پیش تاکنون، حفظ میراث به جای مانده از گذشتگان خود را مورد توجه قرار داده و برای این منظور کوشش فراوان می‌کنند؛ چه اینکه هویت تاریخی و در مواردی هویت ملی امروز مردمان هر کشور و منطقه، دارای ارتباط با گذشته و پیشینه آنان است. علاوه بر دولت‌ها، افراد علاقه‌مند و محققان و پژوهشگران و تشکل‌های مردم نهاد و گروه‌های دانشجویی نیز در راه کشف و شناسایی و حفظ و معرفی آنچه از گذشته و گذشتگان ‌مانده است، تلاش می‌نمایند تا افزون بر بازسازی و نگهداری بهینه‌ از آن‌ها در برابر حوادث طبیعی و یا غارت آن‌ها از سوی دلالان عتیقه و حفاری‌های ناشیانه افراد سودجو، دریچه‌ای نو به روی همگان باز کنند تا با نگاهی دگر باره به زندگی و سرگذشت و فرهنگ پدران و مادران و مردمان سرزمین خود، وابستگی و دلبستگی عمومی به میهن آبا و اجدادی‌شان، هرچه مستحکمتر و عمیق‌تر شود. ‌گاه تکه سفالی ترک خورده و خاک گرفته به مثابه آیینه‌ای صاف و شفاف، نحوه زندگی مردم یک منطقه را به نمایش می‌گذارد. ‌گاه یک ابزار به ظاهر ساده و کم ارزش، معرف توانایی‌های صنعتی و نوع شکار یا کشاورزی و یا چگونگی داد و ستد مردم در صد‌ها سال پیش است. ‌گاه خرابه‌های به جا مانده از یک بنا، به ما در شناخت و فهم طبقات اجتماعی و چگونگی روابط پیشینیان با یکدیگر، کمک می‌کند.

بسیار روشن است که اگر حفظ آثار تاریخی و نگهداری از میراث فرهنگی بشریت، پیشتر و بیشتر مورد توجه و اهتمام قرار می‌گرفت، چه بسا شناخت ما و آیندگان از تاریخ بسیار دقیق‌تر و درست‌تر و عمیق‌تر می‌شد و چه بسا مباهات ما نسبت به تاریخ و گذشته‌مان صد چندان می‌شد.

آنچه از این مختصر به ذهن می‌رسد، اینکه، حفظ و حراست از آثار تاریخی نیاز و ضرورتی انکار ناپذیر و در عین حال وظیفه‌ای است که نه تنها متوجه دولت و حکومت، بلکه مسؤلیتی است ملی و همگانی. چه اینکه تاریخ و گذشته و فرهنگ یک ملت، یادگار‌های گرانبهایی است از گذشتگان، برای همه؛ میراثی است که همه از آن سهم داشته و از آن بهره می‌برند. از همین روی، حفظ و نگهداری از آن بر عهده همه ماست.
 
************** ************** **************

این مقدمه از آن جهت آمد که هشدار و بیدار باشی باشد بر غفلت خسارت‌بار نسبت به خطر از بین رفتن زبان‌ها و گویش‌های محلی کشورمان. نیاز به توضیح نیست که ایران کشوری است پهناور و دارای اقلیم بسیار مناسب و سابقه تمدن و فرهنگ چند هزار ساله. از گذشته‌های دور تا کنون، اقوام و نژاد‌ها‌ و پیروان ادیان الهی در این سرزمین پاک، در کنار یکدیگر و با صمیمیت، همزیستی داشته‌اند و به همراه هم در حفظ و حراست از این آب و خاک و استقلال و اعتلای آن، کوشیده و در برابر دشمنان خارجی مبارزه کرده‌اند. این همزیستی، در کنار تنوع قومی و نژادی و دینی و در عین پهناوری و گستردگی خاک ایران، موجب توزیع نسبی جمعیت و شکل‌گیری گویش‌ها و لهجه‌ها و زبان‌های مختلف در جای جای ایران شده است؛ گویش‌هایی که در عین شباهت‌های بسیار، ‌‌‌اختلاف‌های فاحشی نیز با یکدیگر‌ دارند و در مواردی نیز پدید آمدن لهجه‌های ویژه و اصطلاحات و واژگان اختصاصی در پاره‌ای از این گویش‌ها شده است.

‌در ده‌های اخیر اما، عواملی چند موجب به حاشیه رانده شدن زبان‌های محلی شده است. در این میان، به انزوا و به احتزار رفتن گویش‌های روستایی، شرایط بدتری را برای آن‌ها ایجاد کرده است. بسیاری از لهجه‌ها که روزگاری تنها امکان ارتباط کلامی افراد بسیاری بود، هم اینک یا منسوخ شده و از بین رفته‌اند و یا به صورت جدی و مخاطره آمیزی در معرض تهدید و خطر از بین رفتن قرار دارند، به گونه‌ای که عدم اقدام جدی و فوری در حفظ این گویش‌ها موجب مرگ و نابودی آن‌ها، در آینده نه چندان دور خواهد شد.

‌از میان رفتن یک گویش محلی و یک زبان قومی، به تنهایی رنج آور و تأسف برانگیز است اما دردناک‌تر، آن ‌که از میان رفتن یک زبان یا یک گویش، مساوی است با از بین رفتن یک تاریخ و فرهنگ شفاهی یک قوم و یک ملت، از بین رفتن داستان‌ها، ضرب‌المثل‌ها، خاطرات‌ و... توجه به این مهم، توجه به لزوم حفظ و احیای زبان‌ها و گویش‌های محلی را صد چندان می‌سازد.

‌یکی از عوامل تأثیر‌گذار و تهدید کننده زبان‌ها و گویش‌های قومی و روستایی، مهاجرت‌های مهار گسیخته از روستا‌ها و شهر‌های کوچک به کلان شهر‌ها بوده و هست. با اوج گرفتن زندگی شهری و میل به صنعتی شدن و به ویژه تمرکز واحدهای صنعتی در جوار شهرهای بزرگ با هدف نزدیکی به بازار مصرف و تأمین نیاز این واحد‌ها به کارگر و از سوی دیگر، جفا و بی‌توجهی در حق کشاورزی و دامداری سنتی و باغداری، از دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی، کشور با اوج‌گیری مهاجرت از روستاییان به شهر‌ها، روبه‌رو شد. این مهاجران و به ویژه نسل‌های بعدی آن‌ها در جامعه شهری مستحیل شده و حتی مایل و یا قادر به حفظ خود به عنوان «خرده فرهنگ» نیز نبودند. با به محاق رفتن مهاجران روستایی و گم شدن آن‌ها در جامعه و جمعیت شهری، زبان و فرهنگ آن‌ها و حتی هویت اصیل آن‌ها نیز در هیاهوی شهر‌ از یاد رفت.

‌در گذشته و تاکنون، برنامه عملی، کارآمد و اثرگذاری برای مهار مهاجرت‌های اینگونه صورت نگرفته ‌و هر آنچه ‌بوده، بیش از آنکه اقدام مؤثر باشد، برنامه‌ها و اعلام‌های غیر عملیاتی و بدون پشتوانه بوده است. از آنجا که یکی از دلایل اصلی در ترغیب و بلکه الزام روستائیان برای مهاجرت، مشکلات اقتصادی، کمبود‌های درمانی و بهداشتی و آموزشی، بوده است، توجه ویژه دولت به وضع زندگی، بهداشت و درمان، آموزش، اشتغال و درآمد روستاییان، می‌تواند به نحو کارسازی، مانع از مهاجرت بی‌رویه روستائیان شود؛ برای نمونه، اجرای آموزش رایگان به صورت واقعی برای فرزندان روستائیان و پرداخت کمک هزینه تحصیلی به دانش آموزان و دانشجویان روستایی تا بالا‌ترین مقاطع تحصیلی، ارائه خدمات بهداشتی و درمانی ا‌رران قیمت و در مرز رایگان برای ساکنان دایمی روستا‌ها، افزایش یارانه نقدی روستاییان نسبت به ساکنان شهر‌ها و یا در نظر گرفتن یارانه و کمک هزینه ویژه برای ساکنان روستا‌ها، ایجاد صنایع تبدیلی در نزدیک‌ترین موقعیت مکانی به روستا‌ها، ارائه تسهیلات کافی وحمایتی برای تشکیل تعاونی‌های تولیدی و ساخت صنایع کوچک خودگردان روستایی به منظور ایحاد فرصت‌های شغلی مطمئن و پایدار برای جوانان آماده اشتغال روستایی و کارهایی از این قبیل، می‌تواند مانع از مهاجرت بیشتر از روستا به شهر و ‌نابودی زبان‌ها و گویش‌های محلی و نیز فرهنگ و سنت‌های روستایی‌ شود.

‌یکی دیگر از عوامل مؤثر بر نابودی زبان‌های محلی، انقلاب ارتباطات و رشد سریع وسایل ارتباط جمعی به ویژه رسانه‌های تصویری و شنیداری است. راه‌یابی رادیو و در ادامه تلویزیون به روستا‌ها، موجب آگاهی روستاییان از واقعیات بیشتر شد. یک واقعیت اینکه، دنیای بهتری خارج از روستا وحود دارد. دنیایی زیبا و پاکیزه و مرفه. دنیایی سرشار از امکانات، شادی، آسایش و خوبی و خالی از ملال و رنج و سختی. دنیایی که در آنجا فاصله میان خواستن تا به دست آوردن، بسیار کوتاه بود. روستایی در آرزوی رسیدن به آرمان شهر معرفی شده در رادیو و تلویزیون، راهی جز فرار از روستا و پناه بردن به شهر برای خود تصور نمی‌کرد. فرار از روستا نیز لاجرم به فرار از زبان، فرهنگ، هویت و خویشتن خویش، منتهی شد.

‌رسانه‌های تصویری و شنیداری به لحاظ ماهیت غیر تعاملی خود، علاوه بر تشدید روند مهاجرت، از یک منظر دیگر نیز بر از دست رفتن فرهنگ و نوع زندگی روستائیان و محل زندگی آن‌ها، مؤثر بود. این تأثیر، واقعیت دیگری است که به روستائی القاء شد. از طریق تلویزیون و رادیو اینگونه القاء شد و روستایی این گونه باور کرد که او و هر آنکس که لهجه و گویش روستائی دارد، فردی است ساده با ضریب هوشی پایین، رفتار ‌پر از اشتباه و روستایی برای بازیابی و احیای شخصیت سرکوب ‌و لگد مال شده خود، ناگزیراز آن شد که هویت واقعی خود را پشت نقابی از شخصیت کاذب و مصنوعی و متزلزل و ظاهر شهری، پنهان کند و زبان و لهجه شیرین خود را در پس تلخی‌های ناشی از ‌تمسخر و استخفاف همه روزه که در لحظه لحظه زندگی در شهر شاهد آن بوده است، بپوشاند.

‌از گذشته و متأسفانه تاکنون می‌بینیم که در بیشتر فیلم‌ها و سریال‌ها، آنجا که می‌خواهند طنز را چاشنی کار نمایند، حتماً وجود یک فرد روستایی و یک گویش و لهجه روستایی، ضرورت پیدا می‌نماید. گویا فیلم‌ساز و کارگردان و فیلم نامه نویس ما از توانایی ایجاد طنز و لحظه‌های شاد، بدون اهانت و استهزای روستا و روستایی، عاجز هستند. این ظلم بزرگ نه فقط در مورد گویش‌های محلی که ‌گاه در مورد باورهای دینی نیز بوده و بعضاً مواردی از آن هنوز وجود دارد. در گذشته، افراد ربا خوار و آن دسته از مالکان و صاحب خانه‌های بی‌عاطفه‌ای را که در سخت‌ترین شرایط، مستأجر بی‌پناه را آواره می‌کردند، در هیبت افراد مذهبی و تسبیح به دست به نمایش در‌می‌آوردند و هر زنی را که دارای نقش کلفت و‌ خدمتکار و یا رفتار فضول مآب بود، در قا‌لب زنان ‌چادری و باحجاب، به تصویر می‌کشیدند. باری این بلای بزرگ چنان روستاییان را به رنج آورد که آن‌ها برای رهایی از آن، چاره را در خلاصی از زنجیر زبان و لهجه خود دانستند و نتیجه آن شد که هم اینک از آن به عنوان یک خطر بزرگ برای گویش‌ها و زبان‌های محلی یاد می‌شود.

‌برای پایان دادن به این وضعیت اسف‌بار، نیاز است تا جامعه هنری کشور، برنامه‌سازان و برنامه نویسان، وزارت ارشاد، صدا و سیما، و دیگر فعالان حوزه هنرهای نمایشی، به سهم خود تلاش نمایند و بر این عهد پایدار بمانند که ‌به مسخره کشیدن روستا و زبان و گویش‌های قومی و محلی، در هر بخش از فیلم و داستان، به طور کاملاً جدی و قاطع ممنوع شود و انجام این مهم را رسالت هنر و مسؤلیت حرفه شریف خود بدانند و بر این باور باشند که می‌توان در عین خلق تبسم بر لب یک مخاطب، مانع از فرو غلتیدن اشک بر گونه‌های مخاطب د‌یگر و فرو ریختن شخصیت او شد.

 ************** ************** **************

‌اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بر این نکته تأکید دارد که زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اما، در‌‌‌ همان حال اشاره دارد که استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است. اگر این اصل و اصل بعدی ـ که بر لزوم آموزش زبان عربی توجه دارد ـ ‌بازبینی شود، نگاه جامع و نگاه فرهنگی و نگاه ایرانی ـ اسلامی در تدوین قانون اساسی، قابل مشاهده است.

این اصل از قانون اساسی، هرچند با استفاده از قید «رسمی»، در صدد سامان بخشی به دیوان سالاری کشور به عنوان یک ضرورت غیر قابل چشم پوشی بوده است تا افراد در فهم متون و قوانین دچار سردرگمی و برداشت‌های چندگانه نشوند، به خوبی پیداست که این ایجاب، موجب سلب امکان توجه به دیگر زبان‌های موجود در ایران نشده ‌و لذا در ادامه، تدریس و استفاده از زبان‌های محلی، پیش بینی شده است.

به عبارت دیگر، هیچ مانع و ممنوعیتی در استفاده از زبان و رسم الخط آن‌ها در جراید محلی و در مکاتبات غیر رسمی و غیر اداری به چشم نمی‌خورد و قانون اساسی پویا و مترقی و فراگیر کشورمان، زمینه‌های قانونی برای استفاده و ترویج سایر زبان‌ها و ممانعت از انقراض آن‌ها را از‌‌‌ همان ابتدا پیش‌بینی کرده است و از همین روی، ایرانیان عرب، ترک، بلوچ، کرد، ترکمن، تالشی، ارمنی، آشوری، گیلانی، طبرستانی، تاتی و... می‌توانند با استفاده از این فرصت، دراستفاده و آموزش زبان خود و گویش‌های موجود در حوزه زبان خود و حفظ قدرت پویایی و بالندگی آن، تلاش نمایند. از منظر قانون اساسی، زبان رسمی کشور، زبان فارسی است. در عین حال سایر زبان‌ها نیز به عنوان «زبان‌های ایرانی» محترم و مورد توجه قرار گرفته‌اند.

‌وزارت آموزش و پرورش، می‌تواند با صدور مجوز و بلکه با ابلاغ ضرورت گنجاندن زبان‌های محلی در فهرست دروس مدارس استان‌هایی که اغلب مردم از زبان غیر فارسی در گفت‌وگو‌های روز مره و زندگی اجتماعی استفاده می‌کنند، به تقویت و ادامه حیات زبان‌های محلی کمک کند.

************** ************** **************

 آنچه ‌گذشت، طرح یک مشکل ملی و یادآوری یک خطر فرهنگی و اشاره به برخی راه‌کار‌ها برای برون رفت از آن بود. در کنار این مطلب و با فرض اینکه بنا بر ملاحظات اقتصادی و یا نیاز به برنامه‌ریزی بلند‌مدت برای این منظور، امکان اجرای فوری طرح صیانت از زبان‌های قومی و گویش‌های محلی وجود ندارد، اما می‌توان با امید به فراهم شدن شرایط در آینده، در فوری‌ترین اقدام ممکن نسبت به ایجاد بانک زبان‌ها و گویش‌های ایرانی، اقدام کرد. در این راستا، نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت فر هنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و آموزش عالی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، دانشکده‌های زبان و ادبیات فارسی، اساتید و دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته‌های زبان و ادبیات فارسی، شورا‌های اسلامی شهر و روستا در استان‌های هدف، برجسته‌تر و کارآمدتر از دیگران است.

‌از رهگذر ثبت شفاهی و مکتوب زبان‌ها و گویش‌ها و تدوین و تنظیم نمادهای فونوتیک هر کدام از آن‌ها، ترسیم نمودار ارتباطی زبان‌ها و گویش‌ها با یکدیگر و ثبت آهنگ‌های کلامی و گفتاری مربوط به هر زبان و گویش، می‌توان زبان‌ها و گویش‌های در خطر انقراض را ‌حمایت کرد.

‌استفاده از تجربیات دیگر کشور‌ها در این زمینه و دریافت کمک‌های فنی و مشاوره از سازمان فرهنگی هنری ملل متحد «یونسکو»، خالی از فایده نیست. چه اینکه حسب قرائن و به استناد اعلام صاحب نظران، از بین رفتن زبان‌ها و گویش‌ها، یک خطر جهانی است و همه روزه تعدادی از گویش‌ها و زبان‌ها از عرصه ارتباطات مردم با یکدیگر حذف می‌شود و هم اینک، از زبان‌هایی که تا چندی پیش از سوی ساکنان جزایر اقیانوسی و قبایل جنگل‌های آمازون و گینه مورد استفاده قرار داشت، هیچ اثری نمانده است.

فراموش نکنیم که شاید فردا فرصتی برای این کار نباشد و فراموش نکنیم که حیات برخی از گویش‌های موجود، به زندگی چند پیر‌مرد و پیر‌زنی که هنوز به آن سخن می‌گویند، وابسته است و با مرگ همین چند تن، گویش آن‌ها نیز با همه پشتوانه تاریخی که دارد، خواهد مرد.

«والسلام»

* برای آشنایی با شرایط و نحوه همکاری با «نگاه شما» اینجا را کلیک کنید.




تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۳۵
انتشار یافته: ۲۴
این هم برگ زرینی بر افتخارات ...
دولت جدید وعده داده بود فرهنگستان و دانشگاههای بومی در مناطق مختلف کشور تاسیس کند پس کو؟
ما خواستار ارزش و احترام همه قوم ها و زبانهای بومی کشور هستیم
مجال رشد و حتی جریان گویش های طبیعی را از آنها میگیرند بعد اعلام میکنند من بعد در دانشگاههای چندین و چند زبان خارجی منجمله روسی فرانسه - انگلیسی - آلمانی و ایتالیایی تدریس خواهد شد و دانشجو خواهند پذیرفت
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۸
من هم چندروز پیش که این خبر را نابناک خوانده بودم به همین موضوع فکر میکردم احسنت
به نظرم باید هر نقطه از کشور که زبان و گویش محلی جا افتاده ای داره کتاب درسی تدوین و تو همون مناطق تدریس بشه تا فرزندان میراث فرهنگی و ریشه هاشون رو فراموش نکن. همون طور که انقراض گونه های گیاهی و جانوری ما رو از ذخیره های ژنتیک با ارزش اونها محروم می کنه انقراض فرهنگ ها و زبان های محلی هم همین خطر رو برای فرهنگ و زبان اصلی اون کشور داره.
خیلی از بیماری های ژنتیکی و نقص عضو ها و عقب ماندگی های ذهنی از هم خونی بوجود میاد و خیلی از عقب ماندگی های فرهنگی هم از یکسان سازی و متحدالشکل سازی هایاجباری و بدون توجه به خرده فرهنگ های موجود در جامعه ایجاد می شه.
بایدنام فرهنگستان فارسی به فرهنگستان زبانهای ایران زمین تغییر کند و منابع کشور و مالیات برای توسعه همه ی گویشها و زبانهای محلی هزینه شود تا تکثر درونی حفظ شود. نه اینکه منابع فقط برای توسعه زبان فارسی هزینه شود.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۸
مشکل تنها به زبانهای غیر فارسی معطوف نمی شود. لهجه شیرازی و مشهدی و مانند اینها دارد در پرتو لهجه مرکزی نابود می شود.
بهترين روش حمايت از زبانها و فرهنگها در ايران فدراليسم است كه دكتر رضائي بدان پي برده بودند با شرايط كنوني كه همه چيز در تهران تراكم مي يابد زبان و فرهنگ و اقتصاد ديگر مناطق ايران از رفته رفته نابود مي شود.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۸
البته آقای رضایی به فدرال اقتصادی اشاره داشتند
اما میشه با گسترش نظریه ایشون نظر شما دوست گرامی را هم لحاظ کرد
تنها زبانی که از زبانی که از بین نمیرود آذری است؟از شمال تا جنوب را تحط تاثیر قرار داده و باعث نابودی دیگر زبانها شده است. چون هرجای این مملکت را نگاه کنید مهاجرین آذری هستند و کشور از حالت بومی خارج شده است. حتی فارسی که زبان رسمی مملکت است هم کم کم از بین میرود
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۸
دوست عزیز توهین کردی اما من محترمانه جوابتان را میدهم
اولا آذری نه ، ترکی آذربایجانی
ثانیا ترکها به چند دلیل زبانشان از بین نمیره:
1: ترکها در ایران معروفند به تعصب فرهنگی و زبانی
2: ترکها دارای زبان هستند نه لهجه و گویش مانند لری و گیلکی و .... (این حرف من را زبانشناسان میدونند)
3: ترکها جمعیتشان در ایران در حدود 40% است
4: اوضاع اقتصادی و سواد و مطالعه در مناطق ترک نشین بالاست. تبریز رکورد دار کشور در تعداد کتابفروشی است. اگر فرصت کنم در بخش نگاه شما تصاویر بازار دستفروشان کتاب را ارسال میکنم
5: پنجم هم اینکه هیچ زبانی نباید از بین بره نه ترکی نه زبانهای دیگر. زبانشناسان میدونند که هر لهجه ای پشتش تاریخ داره. 100 تا زبانشناس جمع شن نمیتونن حتی یک لهجه برای یک زبان اختراع کنند. تمام لهجه ها دارای هویت و قابل مطالعه هستند
ادبیات نوشتاری فارسی که چون نگین در جهان میدرخشد مانند مولوی سعدی حافظ فردوسی ..همه به زبان فارسی است. ادبیات بزبان و لهجه ها تنها در همان محدوده قوم طائفه می ماند. بکار همه نمی ایند مگر به فارسی بازگو شوند.
با تدریس و کتاب علاج نمی شود. چون همه می خوان تهرانی حرف بزنند و الا والدین که با بچه خودشون توی خونه که مشکل ندارن. من دیدم وقتی بچه کلمه ای محلی میگه والدین باش دعوا می کنن.
دیگه هم گذشته چون این موج از حدود 1375 شروع شد و اون نسل الان جوان شده اند و نمی توانند بچه های آینده خود را با زبان محلی بزرگ کنند چون خودشان بر آن مسلط نیستند
یعنی الان که ما انگلیسی حرف نمی زنیم انگلیسی منقرض میشه؟؟؟؟؟
واقعا برای نویسنده متاسف هستم چگونه از لر و بختیاری قوم های که ریشه در خارج از کسور ندارند و آریایی اصیل می باشند نامی نبرده ای ؟
آره دادا منظورتو گرفتیم!
داری از زبانت و گویش محلی ات جایی صحبت یا بیان می کنی زود میگیرن و میگن شما پان فلان زبان هستی و برخورد می کنن
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۸
آره مخصوصا در مورد ترکها. این روزها کلمه پان ترک خیلی رایج شده و آدم جرات نمیکنه پیش یک فارس از زبونش و هویتش تعریف کنه زود میگن پانترکی؟؟؟!!!
پس چرا این اصل 15 و کسی اجرا نمی کنه وبه نظر من تا این مساله حل نشود مردم ایران ویا بهتربگم قومیتهای ایران همدیگر رادشمن خود خواهند دانست وبه هم توهین خواهند کرد
اتفاقا واقعیت تلخ این است که بعضی مدعیان ملی‌گرایی هم تلاششان را برای نابودی این زبان‌ها و یک‌دست فارسی‌زبان کردن مردم به کار بسته‌اند. در حکومت قبلی که به شکل رسمی و جدی اهتمام به این داشتند و در حکومت فعلی هم در بعضی جاها این تفکر نفوذ دارد.

حیف که قدر و ارزش این میراث گران‌بها را ندارند. مثلا توجه بفرمایید که تنها در ایران ده‌ها گویش و شاخه مختلف از زبان ترکی وجود دارد که اولا این تنوع بسیار ارزشمند است، چرا که در هیچ کشور ترک‌زبانی مثل ترکیه، آذربایجان یا کشورهای آسیای میانه این تنوع وجود ندارد و ثانیا این که بعضی از اینها، ارزش تاریخی و زبان‌شناختی بسیار بالایی دارند، مثل زبان ترکی خلج که تنها بازمانده شاخه زبانی خودش است و بسیاری از ویژگی‌های زبان ترکی باستان را حفظ کرده است که قابل مطالعه و استفاده است. اما به خاطر عدم حمایت و توجه، این زبان که تنها چند ده هزار نفر گویشور دارد، در حال نابودی است، به طوری که تنها افراد مسن از آن استفاده می‌کنند و جوانترها گویش به زبان باکلاس فارسی را به این زبان بی‌کلاس و روستایی خلج ترجیح می‌دهند!!

اما چون بعضی روشنفکرنمایان جو ضدترکی راه اندخته‌اند و حرف‌هایی مثل این که ترکی زبان بیگانه است و باید از بین رود و ... تیشه به ریشه آن زده‌اند. وضعیت زبان‌های دیگر هم بهتر از این نیست. فقط افسوس.
در هر شهری حتی شهرهای فارس زبانی مثل شیراز و مشهد و سبزوار و کرمان بایستی فرهنگستان همان شهر راه اندازی بشود. برای زبانهایی چون خوانساری و سمنانی و نایینی و قهرودی و لری و لکی و شهمیرزادی و گیلکی و بلوچی و مازنی و ... بایستی کرسی تدریس زبانهای ایرانی در دانشگاه راه اندازی بشود.
مردم محلی بایستی به این تشویق شوند که با کودکانشان به زبان محلی سخن بگویند همان کاری که ترکها و کردها و عربهای ایران می کنند را باید دیگر گویشوران زبانهای ایرانی بکنند. البته در حال حاضر در لرستان که من هستم پدر و مادرها آگاه تر شده اند و دارند با بچه هایشان به زبانهای محلی لری و لکی سخن می گویند.
ولی بزرگترین تهدید را زبانهایی که گویشوران کمتری دارد مثل خوانساری و نایینی و سمنانی و شهمیرزادی و سنگسری و قهرودی را تهدید می کند که بایستی به صورت اورژانسی فرهنگستان زبانهای ایرانی برای آنها راه اندازی شود
در ایران سه شاخه زبانی داریم
زبانهای ایرانی (هند و اروپایی) : کردی فارسی گیلکی طبری لری بلوچ و ...
شاخه زبانی تازی: عربی
شاخه ترکی (آلتاییک) : ترکی آذری، ترکمن و ترکی قشقایی و خلج و ...
تمام این مردم ایرانی هستند اما همانگونه که جدا کردن این اقوام از همدیگر باعث آسیب به امنیت ایران میشود . مطلقا یکسان دانستن اینها هم آسیبهای زیادی داره. یعنی نه میتونیم همه این مردم را مانند هم تصور کنیم که مجبور کنیم به یک زبان واحد حرف بزنند یکسان لباس بپوشند و در کل هویت محلی خودشان را فدا کنند و نه میتوانیم اینها را مردمان جدا از هم تصور کنیم
بنابراین باید با لحاظ کردن تفاوتهای فرهنگی و زبانی این مردمان حقوق و حرمت یکسان برای تمام ایرانی ها قایل شویم تا هرکسی بتواند با تحصیل زبان خودش کمکی به حفظ هویت جامعه اش باشد.
در تایید حرفهای جناب ناشناس 18:08 میخوام بگم زبان ترکی دارای 28 شاخه مختلف در دنیا دارد که از این 28 شاخه 5 یا 6 نوعش در ایران تکلم مکیشود. خلجی هم که فقط در ایران در مناطق خلجستان اراک تکلم میشه
زبان ترکی آذربایجانی هم که ایران دارای بیشترین جمعیت آذربایجانی و همچنین بیشترین تنوع لهجه ای این شاخه از زبان ترکی را نسبت به کشورهای دیگر که ساکنان آذربایجانی دارند را داراست
بنابراین با رسمیت بخشیدن و ارزش دادن به این زبان حتی میتواند این زبان را به عنوان یک میراث در سازمانهای بین المللی به نام خودش ثبت کند. و این زبان را به عنوان دارنده بیشترین تعداد متکلم در دنیا توسعه دهد
والا اگر بتونن همین پارسی را حفظ کنند هنر کرده اند!
لری خودش چندین شاخه داره،لری لرستانی،لری بختیاری،لری فیلی،لری کهگلویه ای،.لری جنوبی،لری بروجردی و همدانی وووو.اکثرشون دارن به فارسی تبدیل میشن.حتی زبانهای دیگه مثل کردی وعربی وترکی هم به فارسی دارن نزدیک میشن.میگن فارسی کرمانشاهی!!(البته کرمانشاه لرهم زیادداره).عربی ایران هم که(گ پ )داره.ترکی هم که کلمات فارسی زیادقاطیش شده فقط اخرشو دوسه حرف چسبوندن بهش.مطمین باشد فارسی(عربی البته)هم چیزی ازش باقی نمیمونه.شاید حرفام به طبع یه عده خوش نیاد اما حقیقته.وقتی هدف یکدست کردن زبان اقوام تمام ایران باشه ازماکاری برنمیاد!!!این قصه سر دراز دارد.به عنوان یه لربختیاری هشدار میدم که پشت پرده دستهای زیادی واسه نابودی زبان همه ما داره فعالیت میکنه.لری با این همه تعداد زیاد متکلم و سخنگوش که از شمال تا جنوب بجز چند استان بافت جمعیتی داره، داره از بین میره.گیلکی و مازنی و تات که جای خود.کسی دلش به حال ما نمیسوزه که بخوان واسمون هزینه کنن.خودمون باید تلاش کنیم در حد وسع خودمون.جدای از زبان دارن تو قومیتامون هم تشکیک میندازن.مثلا میگن بختیاریا لر نیستن!!!!!راحت استانهای لرنشین یا اکثرا لرنشین کهگلویه،خوزستان،چارمحال و بختیاری و اصفهان و استان فارس و بوشهر و تاحدی کرمان و بندرعباس رو از لرها بکنن و اختلاف بندازن.از اون ور لرهای لرستان و همدان و اراک و قزوین و ووو رو هم از ما جدا کنن!!!!واقعا چه اهدافی پشت این افکاره؟؟؟؟؟میگن لرهای لرستان واسه تجزیه طلبی اقدام کردن پس خوبه لرستان دو قسمت بشه تا خطری نداشته باشن!!!!!عجب!!لر همیشه واس ایران مان و مالشو داده و تجزیه طلب نبوده و نیست.اون عرب و کردی که دم از تجزیه میزنه بخاطر احساس ظلم و تبعیضیه که داره . و گرنه کیه که خوش باشه و خوشیشو پس بزنه؟گفتنی ها بسیار و دلها پردرد.اما امان از سطحی نگری و پشت گوش انداختن.یاحق یاعلی دوستان و دشمنان
برچسب منتخب
# حادثه سقوط بالگرد رییس جمهور # سید ابراهیم رئیسی # حسین امیر عبداللهیان # سیدمحمدعلی آل هاشم # مالک رحمتی
وب گردی