شخصیتشناسی افراد حملهکننده به مسی
قرعهکشی جام جهانی برای کشورمان، حاشیهها و مشکلاتی بپدید آورد که هیچ کس پیشبینی چنین اتفاقاتی را هم نمیکرد؛ حرکتهایی که برخی از ایرانیها در حمله به لیونل مسی و مجری برنامه قرعهکشی انجام دادند و باعث تخریب چهره ایران و ایرانیها در کل جهان شد.
البته هنوز خبری از عوارض حملات به صفحه هواداران لیونل مسی و مجری خانم نیست؛ اما شاید به جای اینکه به عوارض این مشکل بپردازیم، باید کمی ریشهایتر برخورد کنیم و ببینیم علت چنین رفتاری با این عقبه فرهنگی ایرانی و اسلامی چیست؟ چرا چنین رویدادهایی اتفاق میافتد؟ شاید بتوان با شناسایی این معضلات از رخ دادن چنین حوادثی در آینده جلوگیری کنیم.
بنابراین، «تابناک»، برای پاسخ به این پرسش و نیز پرسشهایی از این دست با پروفسور «حسین باهر» جامعهشناس، استاد دانشگاه، کارشناس رسانه، بنیانگذار مکتب رفتارشناسی در ایران، مشاوره خانواده که دکترای توسعه اقتصادی و نیز فوق دکترای فلسفه مدیریت منابع از کانادا دارد به گفتوگو پرداخته است.
* آقای باهر، این رفتار برخی از ایرانیان در روانشناسی، چگونه تبیین میشود؟
ــ از نگاه روانشناسی این کارها، نوعی هیجان منفی و فرافکنی است که نامؤدبانه روی داده است. گاه میتوانیم فرافکنی را مؤدبانه یا نامؤدبانه از خود نشان بدهیم. ما در اینجا افرادی را داریم که فرافکنی منفی انجام دادهاند؛ یعنی این افراد هیجانهای درونی خود منفی و کاملا بیادبانه بروز دادهاند؛ البته شاید بعدها این افراد که تعدادشان نسبت به جمعیت ایران بسیار هم محدود است، از کارشان پشیمان شوند، ولی به هر روی آنان هزینه پرستیژی به کل مملکت وارد کردهاند. کسانی چون پوریای ولی یا تختی از مدال خود هم میگذرند تا آبروی مملکت را نگه دارند و مروت، مردانگی، جوانمردی را ـ که به آن فتوت میگویند ـ نهادینه کنند؛ اما متأسفانه عدهای که این کارها را میکنند، با تخلیه هیجاناتشان مملکت را تخریب میکنند. شاید بدترین واکنشی که میتوانستیم نشان دهیم، همین کار زشتی بود که انجام شد.
* چه علتهایی را میتوان برای این رفتار برشمرد؟
ــ ما هنوز ما با فرهنگ فناوری آشنایی نداریم؛ یعنی تیغ تیز را به دست زنگی مست دادهایم. تکنولوژیها نیز برای خود فرهنگ دارند که ما باید از آنها پیروی کنیم. درست است که در فیسبوک آزادی عمل هست، ولی باید بدانیم که این کارها، آبرو کل مملکت را میبرد. آیا واقعا ما راضی هستیم، کاری کنیم که کل مملکت آبرویش برود؟
از این دست موضوعات بسیار میتوان برشمرد. در هر صورت، این کار به هیچ وجه درست نبود. کسانی که توهین کردند، چیزی به دست نیاوردند، ولی همزمان همه ایرانیان گرفتار این رفتار ناپسند شدند. از همه بدتر اینکه در سطح جهانی بدنامی ایرانیها گسترده شد.
* آیا شما خود مسی را در این رخدادها مقصر میدانید؟
ــ وی هیچ دخالتی در این موضوع نداشته است. فرض کنید چند سال پیش، از مسی پرسیدند که نظرت درباره فوتبال ایران چیست؟ او گفت: فوتبال ایران را نمیشناسم. این توهین نیست. ما هم خیلی چیزها را نمیشناسیم. ما خود خدا را نمیشناسیم، چه برسد به فوتبال؛
بنابراین، گفتن چنین سخنی، نباید به توهین میرسید. مملکت صاحب و مدیر دارد.
در اینجا باید گفت که رفتار آدمیان به دو دسته بخش میشود؛ گاه هزینه برخی کارهایمان را خودمان میپردازیم، ولی گاه میشود که کل جامعه تاوان برخی از رفتار افراد میدهد؛ به این ترتیب، هماکنون هزینه اتفاقات رخ داده را کل جامعه میپردازد.
در این باره مثالی میآورم. هنگامی چهل سال پیش در کانادا درس میخواندم، آقایی از مغازهای، یک روسری برای هدیه به مادرش دزدید. بعد دوربینها این فرد را شناسایی کردند و در تمام رسانهها خبر آمد که یک ایرانی روسری دزدیده است. در آن موقع، ایرانیهای ساکن کانادا به این فرد اعتراض کردند که چرا به خاطر یک روسری، آبروی همه ایران را بردی؟ او در پاسخ میگفت، چون آنها نفت ما را میدزدند، بگذارید ما هم یک روسری از آنها بدزدیم. این استدلالها احمقانه است. شما اگر میتوانید بروید جلوی دزدیدن نفت را بگیرد، وگرنه با این کارهای زشت، نمیتوان رفتار ناپسند خود را توجیه کنیم.
* فرهنگ ایرانی و اسلامی در این موارد چه میگوید؟
ــ ما چنین کارهایی در اخلاق ـ چه در اسلام و چه غیر اسلام ـ نداریم. چنین کاری پسندیده نیست، که یک عمل موهنی را انجام بدهیم و هزینه کار ما را کل ملت و تاریخ ایران بپردازد. از سوی دیگر، ما بهانه دست اجنبی دادهایم. وقتی به رسانههای بینالمللی نگاه میکنیم، خجالت میکشیم. آنها نمیگویند برخی یا عده معدودی این کار را انجام دادهاند. آنها میگویند ایرانیها در فیسبوک نسبت به مسی توهین کردهاند. این کار نابخردانهای بوده است. ما امیدواریم این افراد متنبه و آگاه شوند. من اگر جای این افراد بودم، پوزش میخواستم.
* آیا حضور کمرنگ ایرنیها در عرصه جهانی و تعامل نداشتن با دنیا در این کار تأثیر داشته است؟
ــ حتما این موضوع یکی از دلایل است. ما فرهنگ جهانی نداریم، ولی میخواهیم از تمدن جهانی برخوردار باشیم. تمدن دنباله فرهنگ است. ما الان فرهنگ جهانی نداریم. حتی ما زبان گفتوگو با دنیا را نمیدانیم. وقتی کسی با زبان جهانی آشنا نباشد، دچار یکسری خطاها میشود. جوانان معمولا آدمهای بیکاری هستند و دنبال سرگرمی میگردند و این قبیل کارها را برای خود یک سرگرمی میدانند. مثل اینکه عربی به چاه زمزم ادرار کند. این عرب به خودش ضربه میزند، وگرنه برای چاه زمزم اتفاق خاصی نمیافتد. چرا ما باید این کار بکنیم که همه مجبور به معذرتخواهی شوند! این افرادی که این کار را انجام دادهاند، چه چیز به دست آوردهاند؟!
* فیلترنیگ شبکههای اجتماعی چه تأثیری بر این قبیل رخدادها دارد؟
ــ با فیلترینگ، بیشتر ایرانیها نمیتوانند از این شبکهها استفاده کنند. در واقع تنها عدهای با سن و طرز فکرهای خاص و از قشر خاص جامعه در این شبکهها هستند؛ اما این به آن معنا نیست، کسانی که از فیلترشکن استفاده و کار غیر قانونی میکنند، میتوانند هر کار غیر قانونی انجام دهند.
ما در جامعه علم، ادب، اخلاق و عرفان داریم؛ یعنی چهار مسأله که همه اینها باید رعایت شود. صرف اینکه یک کار شدنی است که نباید انجام داد. یا چون حالا من از فیلتر شکن رد شدم، میتوانم هر کاری بکنم. این کار دیگران را خراب میکند، چرا که اگر قرار باشد این فیلترینگ تمام شود، دیگر نمیشود. چون مسئولان میگویند، مردم ظرفیت این گونه شبکههای ارتباطی را ندارند.
* راههای جبران و جلوگیری از چنین رویدادهایی چیست؟
ــ هنگامی که کلی صحبت میشود، این است که باید فرهنگسازی شود؛ اما این فرهنگ چگونه ساخته میشود؟ ما نباید با جهان موجود داد و ستد کنیم و یا اگر داد و ستد میکنیم، باید تمام مضامین فرهنگ فناوری را مطرح کنیم. مثلا در ایران مشکل آپارتمان، موبایل و ماشین در دورههای گوناگون بوجود آمد. هر چیزی از مظاهر مدرنیته به ایران میآید، چون فرهنگ آن را نداریم، ضررش بیش از دستاوردهایش است. مثلا در خیابانهای لندن یا پاریس ماشین هست، ولی به اندازه ما تصادف ندارند، چون آنها این فرهنگ را ندارند که گاز بدهند و به هنگام تصادف بگویند بیمه میدهد. این بیمسئولیتی و گریز از بار اخلاقی اعمال، متأسفانه و به ویژه در میان جوانان مرفه در ایران بیشتر وجود دارد.
اگر میشد آماری گرفت که چه کسانی در فیسبوک این کار را انجام دادهاند، مطمئن باشید به این نتایج میرسیدید که آدمهای معمولی اصلا به این گونه چیزها دسترسی ندارند و آدمهای فرهیخته این موضوعات را دنبال نمیکنند؛ بنابراین، میماند کسانی که بیکارند و فرهنگ فناوری هم ندارند و یا توجیه نیستند.
* پیشنهاد شما چیست؟
ــ نظام ورزشی ما باید این آگاهی را به همگان بدهد که ورزش به ویژه هنگامی که در سطح جهانی مطرح میشود، مثل فوتبالی که به جام جهانی میرود، جهانی است. در واقع ما امور خصوصی، ملی و جهانی داریم. ورزش امروز جهانی شده است. هنگامی که یک توریست وارد ایران میشود، باید رعایت ادب ما را بکند؛ اما آیا واقعا ما وقتی به کشورهای خارجی میرویم، ادب آنها را رعایت میکنیم؟
هماکنون ایرانیهایی که برای گردش به دیگر نقاط جهان سفر میکنند، چه کارهایی انجام میدهند؟ آیا ما رفتار متعارف کشورهای آنها را رعایت میکنیم؟ ما از سنت به سمت مدرنیته میرویم، بدون اینکه فرهنگ مدرنیته را بدانیم و یا با آن همراهی کنیم. ما باید جهانی بیندیشیم و محلی عمل کنیم.
* آقای دکتر، آیا تدوین قوانین و مقررات در این گونه زمینهها، راهکار بهتر نیست؟
ــ ایجاد قوانین برای این امور ضروری است. این خوب است که ما برای استفاده از هر وسیلهای، قوانین و مقررات مربوط به آن را داشته باشیم؛ اما مثلا مگر ما ۲۵۰۰ سال پیش منشور شهروندی کوروش را نداشتیم؟ پس چرا ما دوباره منشور شهروندی ارائه میکنیم؟ این موضوع نشان میدهد، متأسفانه ما در زمینه اخلاق پیشرفتی نداشتهایم.
هزار سال پیش فردوسی گفت، میازار موری که دانهکش است. امروزه ما چه شدهایم؟ مورچه که هیچ، اگر شیر هم به دستمان برسد، از پا درمیآوریمش. این موضوعات آزردن است. آزردن «روح گروه» یک نوع بد آزردگی است. انجام این کارها در فیسبوک روح گروه جامعه ایرانی را از میان برده است. هیچ انسان عاقل معمولی از این کار خوشحال نیست و وجدان جهانی نگران است. ورزش در جهان امروز برای این گسترش یافته که دوستی و صلح را به وجود آورده است. حتی ورزشهای مثل بوکس هم برای گسترش صلح و دوستی بوده است؛ اما متأسفانه امروزه ما از ورزش برای عقدهگشایی و مشاجره بهره میگیریم.




