
لیگ فوتبال ایران حرفهای شده و هماکنون کافی است تیمی از یک منطقه محروم ـ البته محروم از حیث مقامات و دلالان ـ به همین لیگ راه یابد. اینجاست که تلاشها برای انتقال این تیم به شهری که از حیث مقامات و دلالان دستش پر است، آغاز میشود و دلالی مکان تازه آغاز کار در این زمینه است.
به گزارش «تابناک» تا همین چند سال پیش در ایران، مقامات به فوتبال چندان روی خوشی نشان نمیدادند و اصلا بسیاری هم متوجه نبودند که وقتی گفته میشود فوتبال پدیدهای ورزشی و در عین حال سیاسی و اقتصادی است، منظورشان چیست!
اما به تدریج که فوتبال ایران از حیث تزریق پول به آن، چاق و گوشت آلود گشت و هنگامی که سکوهای تماشاچی ها به جایی برای بالا و پایین کردن شخصیتهای سیاسی تبدیل و زمانی که عضویت در هیأت مدیره باشگاه، فرصت بیشتر برای حضور در تلویزیون و تاک شو نود شد و زمانی که تیم داشتن با انتخاب یک کاندیدا و یا استمرار نمایندگی او مترادف شد، آن زمان بود که تلاش مقامات با کمک دلالان برای تیم دزدی بالا گرفت.
اگر بهانه این کار در آغاز کار، وعدههای پوپولیستی، یعنی توزیع تیمهای فوتبال در سراسر کشور با چسباندن تیم به این شهرها بود، اکنون که در شهرستانی مانند درود با تلاش جوانان آنجا، تیمی به لیگ برتر راه یافته است، به بهانه امکانات و محرومیت، میخواهند تیمشان را بدزند.
انگار نه انگار که اگر محرومیتی هست و اگر امکاناتی که باید باشد و نیست، تقصیر جوانان آن شهر نیست؛ بنابراین، به جای آنکه شرم کنند، چرا امکانات برای آن منطقه فراهم نکردهاند و صورت مسأله را پاک میکنند تا تیمشان را بدزدند؟!
شگفت آنکه همین برخی مقامات و همین برخی دلالان برای مردم آن منطقه، چنان فضای فکری درست کردهاند که مردم آن منطقه نیز باورشان شده که تیم را باید واگذار کنند. برنامه نودی هم نیست که آنچنان که پشت انتقال نفت تهران ایستاد، از تیم لرستانی حمایت کند.
متأسفانه، این برخی مقامات به همراهی دلالان هم روزنامه دارند، هم مقاله نویس و یادداشت نویس و... که حتی نویسندگان لرستانی را ترغیب به نوشتن برای انتقال تیم میکنند؛ تیمی که متعلق به مردمی است کم توقع، غیور و پرصلابت که کمتر از هر قشر دیگری در این کشور، صدای شکوهشان شنیده شده و اصولا با تار و پود وجود، خود را ایرانیان اصیلی میدانند که دم بر مشکلات فرو بستهاند و با کمترین امکانات و توجه، همچنان در راه سازندگی و ارتقاي کشور گام برمیدارند.
شادی مردم لرستان پس از صعود این تیم به لیگ برتر فوتبال
اکنون باید پرسید، این مقاماتی که به تاراج این مردم کمر بستهاند، تا کنون با خود اندیشیدهاند که دزدیدن سرمایه اجتماعی یک شهر و استان، هیچ گاه سرمایه اجتماعی شهر دیگری نخواهد شد؟ همچنان که پاس بزرگ، اکنون در همدان دست و پا میزند و همچنان که پیکان در قزوین و...
سرمایه اجتماعی دزدیدنی نیست ، خریدنی هم نیست ، سرمایه اجتماعی را باید به وجود آورد. اگر قرار است با پول همین بیت المال و با وساطت دلالان این تیم به جای دیگری منتقل شود ، چرا همین پول که حتی دیگر هزینه دلالی هم ندارد ، صرف و هزینه برای استاندارد سازی امکانات این شهرستان نمی شود. مقاماتی که چشمانشان را بسته اند به خیال اینکه دیگران دیگر عملکرد آنان را نمی بینند ، خیلا نکنند که با بستن چشم آنان همه دنیا کور خواهند شد !