در فضای سیاسی امروز ایران، حرف زدن به قصد ایجاد بحران و التهاب در جامعه و نه برای حل مشکل یا طرح یک ایده، به روالی معمولی تبدیل شده است و هرازگاهی فردی گویی با مأموریتی خاص، سخنانی را بر زبان میراند و تفاسیری از گفته و رفتار مقامات عالیرتبه نظام ارائه میدهد که با هیچ منطقی سازگار نیست، مگر ضربه زدن به ثبات کشور و رسیدن به هدفی خاص در آینده که فعلا برای عموم مردم مشخص نیست و البته عقلا نیک میدانند که در پس این مواضع چه نهفته است.
به گزارش «تابناک»، سخنان امروز غلامحسین الهام درباره مجمع تشخیص مصلحت نظام، از آن دست سخنانی است که بیگمان در طبقهبندی مواضع سیاسی در زمره مسائل یادشده قرار میگیرد که هدفی جز بر هم زدن ثبات کشور و بیرون بردن مسیر کشور از راه منطقی و عقلایی ندارد.
وی امروز در مصاحبه با یکی از سایتهای خبری در پاسخ به پرسشی درباره حکم اخیر مقام معظم رهبری درباره اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، ابقا یا انتصاب برخی از افراد و این که چگونه است که در مجمع به آنان اعتماد میشود، گفته است که:
«مقام معظم رهبری میخواهند از همه چهرههای سیاسی موجود جامعه، به ویژه افرادی که احتمال میرود به مجلس نتوانند ورود کنند، استفاده کنند. بیکاری برای سیستم، مزاحمت ایجاد میکند». وی در ادامه میافزاید:
در مجمع تشخیص مصلحت، انتصاب خود افرادش هم یک جور مصلحت است. هم مصلحت است و هم باید از اطلاعات آنها در یک جائی در نظام استفاده شود که میشود. تثبیت آقای هاشمی را هم رهبری بر تغییر وی ارجح میبینند، ولی معلوم است که مجمع کارآیی خود را از دست داده است. شاید این گونه تلقی شود که این عدم کارآیی به دلیل نسبت مجمع با دولت و رفتارهای تند و کینهورزانه آن با دولت است و دولت که عوض شود، این کارآییها برمیگردد و رفتارها تغییر میکنند. اینکه آقای الهام انتصاب افراد در مجمع تشخیص را به دلیل بیکاری آنان میداند، از آن دست سخنانی است که فقط الهام میتواند چنین تفسیری از آن بکند. این سخن بیش از آنکه در تحقیر افراد تازه منصوب شده و یا افرادی که مسئولیتشان در مجمع تمدید شده باشد، توهین به شأن و جایگاه مجمع و احکامی است که به این افراد داده شده است. بد نیست آقای الهام، بار دیگر سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی را در دیدار با اعضای مجمع تشخیص مرور کنند:
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجمع را مظهر خرد جمعی در نظام اسلامی دانستند و تأکید کردند: بخشی از اساسیترین مسائل کشور در مجمع حل و فصل میشود که این موضوع نشانگر جایگاه بسیار مهم مجمع تشخیص مصلحت نظام است. رهبر انقلاب اسلامی در تبیین این جایگاه بسیار مهم، به وظایف مجمع در قانون اساسی اشاره کردند و افزودند: مشورت دادن به رهبری برای سیاستهای کلی نظام و تنظیم این سیاستها ـ که در واقع هندسه اساسی نظام و قوای سه گانه است ـ یکی از کارهای دارای اهمیت بالای مجمع تشخیص مصلحت نظام است. حضرت آیت الله خامنهای به موضوع حل معضلات کشور به عنوان یکی دیگر از وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره و تأکید کردند: وظیفه دیگر مجمع، تشخیص مصلحت در مواردی است که بن بست به وجود میآید. حال با چنین سخنانی به مواضع امروز آقای الهام برمیگردیم و پرسشهایی را از ایشان میپرسیم:
* آقای الهام، براستی مجمع به عنوان مظهر خرد جمعی در جامعه اسلامی از شماری افراد بیکار تشکیل شده است؟ آیا میتوان از عدهای که به دلیل بیکاری به مجمع رفتهاند، انتظار داشت که بخشی از اساسیترین مسائل کشور را حل و فصل کند؟ * آیا مشورت دادن به رهبری و تنظیم سیاستهای کلی نظام ـ که هندسه اساسی نظام و سه قوه است ـ به عدهای افراد بیکار سپرده شده است؟ آیا اساسا بن بستی را که قوای سه گانه نتوانستهاند آن را حل کنند و به مجمع سپرده شده است، افرادی با مشخصاتی که آقای الهام گفتهاند، باز میکنند؟ * اساسا چه کسی به آقای الهام اجازه داده است که قول و فعل مقام معظم رهبری را تفسیر به شخص کنند و بگویند که انتصاب افراد در مجمع تشخیص مصلحت ـ که رهبر انقلاب آن را مظهر خرد جمعی دانستهاند ـ بر پایه مصلحت صورت گرفته است؟ * اساسا این چه رویکردی است که در عرصه سیاسی ایران رشد کرده است که برای کینهکشی از یک شخص، همه تصمیمات مملکتی، حتی تصمیمات رهبر انقلاب را زیر سؤال میبرند؟ مگر چراغ آقای الهام مانند همه ایرانیان در این خانه نمیسوزد که میکوشد فضای این خانه را بحرانی و بیثبات کند؟روزگاری در این مملکت هر کسی برای به دست آوردن محبوبیتی، سخنان باب طبع اما نادرست بر زبان میراند و بر جو عمومی سوار میشد و از بازار سیاست متاع خود برمیداشت و چه بد متاعی را برمیداشت؛ اما اینک گویی به این هم بسنده نمیکنند یا چنین روشی از سکه افتاده است که حتی تصمیمات عالیترین مقام مملکت را هم تفسیر شخصی میکنند تا متاعی جدید از بازار مکاره سیاست نصیب خود کنند اما به هر قیمتی. انگار نه انگار که مدیریت کلان کشور، بازیچه غرض ورزیهای افراد نیست؛ افرادی که هنوز نمیتوانند بین مدیریت کلان کشور و دعواهای شخصی خود با افراد تمایزی قائل شوند.