بر پایه گزارش سامانه املاک و مستغلات، در چند ماه گذشته، بهای مسکن نزدیک 20 درصد افزایش داشته و آن گونه که بنگاهداران برای سال
91 انتظار داشتهاند، این بوده که بهای مسکن در سال 91، 25 درصد
افزایش دوباره پیدا کند. حال این که چه عواملی سبب افزایش قیمت مسکن شده، می
تواند پاسخ درست برای این پرسش ما بدهد که آیا سفته بازی وارد بخش
مسکن خواهد شد یا نه؟ آیا افزایش ارز در گران شدن مسکن اثرگذار است؟ آیا سفته بازی عامل گران
شدن مسکن شده و آیا هدفمندی یارانهها، عامل گران شدن مسکن شده است؟
به گزارش «تابناک»، هماکنون افزایش بهای مسکن، نه به علت افزایش نرخ ارز و نه به علت سفته بازی در مسکن بوده است. گران شدن مصالح، عامل اصلی گران شدن مسکن شده که نتیجه سیاست هدفمند کردن یارانهها بوده است.
بنا بر این گزارش، آن گونه که انبوهسازان گزارش دادهاند، بهای مصالح اصلی از آغاز دی ماه تا پایان بهمن ماه (در دو ماه) به صورت میانگین، نزدیک 40 درصد افزایش پیدا کرده و از آنجا که در تولید مصالح اصلی، خودکفا هستیم، این افزایش هزینهها، تنها نتیجه هدفمند کردن یارانهها بوده است و نه گرانی ارز.
اکنون آیا میتوان از گزند سفته بازی در مسکن با وجود چشمانداز مثبت قیمتی در آن در امان بود و آیا با وجود چشمانداز مثبت افزایش قیمت مصالح و به دنبال آن، ایجاد چشم انداز مثبت روند افزایشی قیمت مسکن، میتوان از خطر فقیر شدن مردم به علت بالا رفتن رهن و اجاره نگران نبود؟
نکته نگران کننده دیگر آن که هم اکنون افزایش قیمتها ـ که به مجوز دولت بوده است ـ رونق واردات را به دنبال داشته و ممکن است، عاملی برای از میان بردن خودکفایی شود؛ به بیان سادهتر، پس از افزایش قیمت انرژی، کارخانه سیمان دچار مشکلات متعددی شدند و این مشکلات تولیدی به اندازهای بود که دولت اجازه افزایش قیمت سیمان را داد، به گونهای که بهای سیمان فلهای و پاکتی، نزدیک 13 درصد نسبت به سال 89 افزایش قیمت را تجربه کردند، ولی این افزایش قیمت باز هم نتوانست بر مشکلات تولیدی سیمان بکاهد، چرا که گران شدن سیمان، عملا مجوز واردات سیمان را صادر کرد و نتیجه آن شد که نزدیک به پنج میلیارد تومان واردات سیمان صورت بگیرد.
بنابراین، با توجه به این که افزایش قمیتهایهای تولیدکنندهها پس از هدفمندی یارانهها برای بقای آنها لازم و درست است، ولی این کار (حفظ بقا با افزایش قیمتها)، حرکت به عقب است، چرا که اگر قیمتها افزایش نیابد، تولید و بقای تولید در خطر قرار میگیرد و اگر قمیتها افزایش یابد، واردات رونق میگیرد و تولید از این ناحیه دیگر آسیب پذیر میشود.
در ماجرای تولید مصالح نیز باید یک عامل دیگر به عوامل ذکر شده افزود و آن این که افزایش قیمت مصالح درست است که به بقای کنونی تولید مصالح کمک میکند، ولی اولا با رونق واردات، خودکفایی تحتالشعاع قرار میگیرد و از سویی، با ایجاد بسترهای سفته بازی در بازار مسکن، خطر فقر در اقتصاد ایران به شدت افزایش خواهد یافت.
اکنون پرسش اصلی این است که به چه بهایی میخواهیم مسائل اقتصادی را یکدست بگیریم؟ به بهای از دست دادن هشتصد هزار فرصت شغلی در سال 90 و از دست دادن هجده میلیارد دلار تولید از دست رفته؟ به بهای ایجاد سفته بازی در بازار مسکن؟ به بهای رونق واردات؟ به بهای تشدید رکود تورمی؟ به بهای تشدید قاچاق به علت تشدید رکود تورمی؟ به بهای نتیجه دادن تحریمها به دلیل بیتوجهی به تولید داخلی؛ به کجا میرویم؟