بازدید 26313

اين جانباز از 15 سال پيش طعم غذا را نچشيده

تمام اعضاي خانواده‌ هميشه دوست دارند، حداقل يك وعده غذا را دور هم بنشينند اما چندين سال است كه اين زن به تنهايي در گوشه آشپزخانه غذا مي‌خورد طوري كه حتي صداي چيدن ميز غذا به گوش همسرش نرسد؛ او خيلي وقت است كه غذاي عطردار درست نمي‌كند و مي‌گويد «من چگونه چنين غذايي را بخورم در حالي كه ابراهيم‌ام نمي‌تواند از آن بخورد».
کد خبر: ۱۷۵۲۰۴
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۱ 06 July 2011
خبرگزاری فارس نوشت: صاحب‌خانه 15 سال است كه طعم غذا را نچشيده، به مهماني نرفته، تنها تفريحش اين است كه با همسرش سوار آمبولانس شده و براي ويزيت و معالجه به بيمارستان برود و مي‌داند كه همسرش با درد كشيدن او ذره ذره آب مي‌شود اما نمي‌داند كه آرزوي شيرين است كه او بار ديگر لباس ارتشي بپوشد.

وقتي به كوچه "سرو " رسيديم، آسمان هنوز آفتابي بود و گرماي تابستان ديگر به شكوه‌مان انداخته بود اما در دل نشاطي احساس مي‌كرديم. نشاط از اين بابت كه به ديدار عزيزاني مي‌رويم كه قلبمان را تسخير كرده‌اند و مهرباني‌شان تمامي ندارد.

گلبرگي روي در ورودي منزل چسبانده و روي آن نوشته بود «لطفاً زنگ نزنيد، در بزنيد، مهران‌راد». وارد منزل شديم؛ متعجب از اين همه آرامش؛ از اين همه گذشت؛ چيدمان منزلي نقلي كه گل‌ها و شكوفه‌هاي زيادي در گوشه گوشه‌اش مي‌درخشيد.

آري به ديدار جانباز دوران دفاع مقدس «ابراهيم مهران‌راد» رفتيم اما ديدن ايثارگري همسر وي اين ديدار را تحت شعاع قرار داد؛ ايثارگري در اين خانه از اين جهت كه اگر مشكلاتشان را بر شاخه‌هاي سرو تحميل كنند، سرو در برابر آن خم مي‌شود اما آنها مقاوم‌تر از سرو ايستاده‌اند و اين مقاومت ستودني است.

بعد از پذيرايي صميمانه، از «شيرين جافر» همسر اين جانباز خواستيم كه به ديدار صاحب‌خانه برويم، صاحب‌خانه‌اي كه 15 سال است طعم غذا را نچشيده، به مهماني نرفته، تنها تفريحش اين است كه با شيرين سوار آمبولانس شده و براي ويزيت و معالجه به بيمارستان برود؛ خانم جافر اذن ملاقات داد و وارد اتاق شديم. مهران‌راد كه روزي تاب ديدن يك كودك شهيد شده را در منطقه جنگي نداشت و از ديدنش نفس‌هايش به شماره مي‌افتاد، امروز روي تختي بدون تكلم خوابيده است؛ او فقط نظاره‌گر بوده و حتي قادر به انجام ساده‌ترين كارهاي شخصي‌اش هم نيست.

مهران‌راد سال 1342 واد ارتش شده بود؛ در روزهاي نخست جنگ تحميلي با مدرك فوق ديپلم رشته پرستاري در بخش بهداري لشكر 81 زرهي اهواز مشغول به فعاليت شد؛ بعد از مجروحيتش نيز دوباره به منطقه بازگشت و به لشكر 58 ذوالفقار و پادگان ابوذر منتقل شد كه اثرات موج‌ بمب‌هاي خوشه‌اي دشمن در گيلانغرب و خونريزي سمت راست مخچه وي را از 15 سال گذشته خانه نشين كرده است.

* خدايا! شيرين را در جاده ايمان استوار نگه‌دار

در و ديوارهاي اتاق اين جانباز دوران دفاع مقدس، با برگه‌هاي كاغذي تزيين شده كه شيرين تمام اين مطالب را نوشته و روي ديوار چسبانده است؛ روي چند برگ كوچك و بزرگ نوشته شده بود «يك لحظه دلم خواست صدايت بكنم؛ گردش به حريم باصفايت بكنم؛ آشوب دلم به من چنين فرمان داد؛ در سجده بيافتم و دعايت بكنم»، «خدايا! شيرين را در جاده ايمان استوار نگه دار»، «هر چه دلم خواست نه آن مي‌شود؛ هرچه خدا خواست همان مي‌شود».

در گوشه‌اي از اتاق داروهاي اين جانباز از جمله سرنگ بزرگي به چشم مي‌خورد كه به نوعي ظرف غذاي ابراهيم است؛ در معده اين جانباز دوران دفاع مقدس دستگاهي به نام «پيگ» كار گذاشته شده است كه از اين طريق تغذيه مي‌شود؛ اين زن فداكار در ابتدا مواد مغذي ماهي، گوشت يا مرغ را به همراه سبزيجات و برنج پخته، از صافي عبور مي‌دهد سپس اين مواد يا داروهايي را كه در آب محلول شده است را با سرنگ وارد معده همسرش مي‌كند.

كنار اين مادر و زن مهربان مي‌نشينيم تا از زندگي خود برايمان بگويد و اين گونه اظهار مي‌دارد: در اميريه تهران بزرگ شدم؛ از سوم ابتدايي چادر و روسري سر مي‌كردم؛ چادر سرمه‌اي با گل‌هاي ريز سفيدرنگ كه به خاطر آن حرف‌ها و كنايه‌هاي زيادي شنيدم به طوري كه گاهي مرا با اين چادر به عنوان كارگر منزل صدا مي‌زدند اما تا امروز بر آن افتخار ‌كردم و خواهم كرد.
ما پنج خواهر بوديم و من ديوانه‌وار پدرم را دوست داشتم؛ او هميشه به من مي‌گفت «شيرين ستون طلايي خانه من است»؛ وقتي در مهر ماه سال 1348 با ابراهيم ازدواج كردم، پدرم به وي گفت «تو را به شيرين مي‌سپارم».

ثمره اين زندگي 3 دختر است؛ از جايي كه صاحب فرزند پسر نشديم، همسرم 2 سال بيشتر به جاي فرزند ذكوري كه نداشتيم، خدمت كرد و در سال 1374 بازنشسته شد.
بعد از نمايان شدن اثرات جانبازي ابراهيم، پدرم هميشه به من مي‌گفت «ابراهيم را راضي نگه دار؛ اگر مي‌خواهي به من خدمت كني، به او خدمت كن» همين كار را كردم؛ بعد از اينكه پدرم به رحمت خدا رفت فقط در مراسم چهلم وي، به سر مزارش رفتم چرا كه با رفتنم بر سر مزار پدرم، ابراهيم در خانه تنها مي‌ماند.

* دخترم هيچ گاه نمي‌خواست با پدر خداحافظي كند

او از روزهاي پرالتهاب جنگ تحميلي برايمان مي‌گويد: قصرشيرين در دست دشمن بود؛ ابراهيم و ابراهيم‌ها نيز براي آزادسازي آنجا به منطقه رفتند؛ او سال 1362 مجروح شد و به محض بهبودي مختصر دوباره به منطقه ‌رفت؛ هر بار كه او به جبهه اعزام مي‌شد، دخترم مرضيه خود را در گوشه‌اي از اتاق پنهان مي‌كرد تا لحظه خداحافظي با پدرش را نبيند.

بنده اشتياق زيادي براي رفتن ابراهيم به جبهه داشتم بنابراين هر كاري از دستم برمي‌آمد، برايش انجام مي‌دادم؛ ياد هست به جاي بند پوتين، كش باريكي روي پوتينش قرار دادم تا ابراهيم به راحتي پوتينش را بپوشد و اذيت نشود؛ يك بار هم كلاهش در منطقه سوراخ شده بود و خودم رفتم براي او كلاه تهيه كردم.

او در پادگان ابوذر تكنسين اتاق عمل بود؛ يكبار كودكي تركش خورده را در بيمارستان معالجه اوليه كرد تا زنده بماند؛ پس از آن مي‌خواست آن كودك را به مادرش بدهد تا دست نوازشي بر سر او بكشد ناگهان كودك به شهادت مي‌رسد، ديدن چنين صحنه‌اي با شرايطي جسمي و رواني به قدري براي همسرم سخت بود كه همان لحظه سكته‌ كرد و حدود 44 روز در بيمارستان قلب 502 ارتش بستري شد.
همسرم در جبهه به قدري مهربان بود كه همرزمان و دوستان او مي‌گويند «مهران‌راد وقتي براي مرخصي به تهران مي‌آمد، همه مي‌گفتند يتيم شديم تا مهران‌راد از مرخصي برگردد».

وي ادامه مي‌دهد: در يكي از شب‌هاي برفي و زمستاني ابراهيم در منطقه جنگي بود؛ براي پارو كردن پشت‌بام مجبور بودم خودم اقدام كنم؛ وقتي پدر متوجه اين موضوع شد گفت «به من مي‌گفتي تا خودم هزينه كارگران را براي پارو كردن برف‌ها مي‌دادم» به وي گفتم «مي‌خواستم كمتر دلتنگي كنم به همين خاطر برف‌ها را پارو كردم».

* خنده تلخ من از گريه غم‌انگيزتر است

اين روزها هوا گرم است؛ امروز شيرين و ابراهيم از تفريحي كه به بيمارستان داشتند، برگشته بودند؛ او خيلي خسته بود اما با اين حال براي اينكه حرارت بدن ابراهيم زخم‌هايش را اذيت نكند، آب هندوانه را گرفت و از طريق سرنگ وارد معده همسرش كرد.

دل‌هاي ما ميزبان اشك‌ها و لبخندها در اين سفر كوتاه به يك سرزمين آسماني بود؛ گاهي قطرات اشك از گونه‌هاي شيرين جاري مي‌شد و مي‌گفت «خنده تلخ من از گريه غم‌انگيزتر است؛ كارم از گريه گذشته بدان مي‌خندم».
او ادامه مي‌دهد: خدا صدام را لعنت كند؛ اينها يادگاري‌هاي جنگ هستند؛ شب‌هاي يلدا و عيد بچه‌هاي من دوست دارند، به منزل ما بيايند اما به خاطر اينكه سر و صدا و شلوغي پدرشان را اذيت مي‌كند، اينجا نمي‌آيند.

دست‌هاي اين همسر جانباز بوي زحمت مي‌دهد؛ در حالي كه اشك روي گونه‌هايش سوسو مي‌كند، خاطره‌اي از شب يلدا را برايمان اينگونه روايت مي‌كند: انار روي ميز بود؛ نيمه شب يادم ‌افتاد كه نكند سردار من، انار را ديده و دلش خواسته باشد؛ از رختخواب دل كندم؛ انار را با دست‌هايم فشار دادم تا آبي از آن چكانده و به او بدهم؛ ديدم او خواب است اما با سرنگ برايش گاواژ كردم تا اين محبت به مغزش برسد و به او بگويم كه تنهايش نمي‌گذارم؛ گاهي آب ميوه و غذاها را بر لب‌هاي او مي‌زنم تا طعم‌ها فراموشش نشود.

* سالهاست عطر غذا در اين خانه نپيچيده است

تمام اعضاي خانواده‌ هميشه دوست دارند، حداقل يك وعده غذا را دور هم بنشينند اما چندين سال است كه اين زن به تنهايي در گوشه آشپزخانه غذا مي‌خورد طوري كه حتي صداي چيدن ميز غذا به گوش همسرش نرسد؛ او خيلي وقت است كه غذاي عطردار درست نمي‌كند و مي‌گويد «من چگونه چنين غذايي را بخورم در حالي كه ابراهيم‌ام نمي‌تواند از آن بخورد».
ابراهيم يك بار با زبان بي‌زباني از من نان و پنير خواست؛ نان و پنير و چايي را ميكس كردم و برايش آوردم تا وارد معده‌اش كنم؛ او از اين موضوع خيلي ناراحت شد و آن را كنار زد.

* به مونسم افتخار مي‌كنم؛ از ديدن دردهايش ذره ذره مي‌ميرم

اين زن ايثارگر هر روز صبح مانند سرباز وظيفه بيدار مي‌شود و مي‌گويد «فرمانده! در خدمتم؛ فرمان بده تا سربازت اجرا كند»؛ او مي‌گويد: اين راه زندگي را كه با ابراهيم طي كرديم خيلي ناهمواري داشت اما از اين جهت كه مونسم يك جانباز است افتخار مي‌كنم و گاهي از ديدن دردهاي او ذره ذره مي‌ميرم.

زمان عقد دخترش مي‌رسد؛ او به امير نهاوندي و خرم‌طوسي مي‌گويد پدر بچه‌ها قدرت تكلم ندارد، شما در مراسم عقد حضور پيدا كنيد بلكه دل دخترم كمي آرام گيرد.

همسر جانباز مهران‌راد، روحي لطيف و احساس شاعرانه‌اي دارد؛ براي پرنده‌ها و ياكريم‌هايي كه پشت پنجره مي‌نشينند، دانه مي‌پاشد و به آنها مي‌گويد براي شفاي تمام مريض‌ها دعا كنيد.
او گل‌هاي شمعداني را خيلي دوست دارد؛ دستي بر گلبرگ‌ها كشيده و در برابر عظمت پروردگار سر به سجده مي‌نهد.
شيرين جافر، خواهر مهرباني است كه برادرش نيز دو پايش را در منطقه سومار به اسلام هديه داده و از اين جهت او خود را زينب عصر كامپيوتري مي‌داند.

* ديوانه‌وار عاشق حضرت ابوالفضل (ع) هستيم

وي ادامه مي‌دهد: ديوانه‌وار عاشق حضرت ابوالفضل (ع) هستيم، همسرم يك بار در كودكي بينايي خود را از دست داده بود مادرش با توسل به حضرت ابوالفضل (ع) شفاي او را ‌گرفت؛ بارها اتفاق افتاده كه پزشكان براي معالجه او عاجز مانده بودند، دست به دامان حضرت قمر بني‌هاشم (ع) شدم و ابراهيم حالش خوب شد.

براي استحمام وي گاهي با احاطه شدن ضعف بر من، ممكن بوده كه ابراهيم از دستم رها شود؛ متوسل به حضرت ام البنين شدم تا مرا تنها نگذارد؛ همين گونه نيز ‌شد؛ من دست‌هاي حمايت‌ اولاد پيامبر (ص) را در زندگي مي‌بينم. خداوند هميشه همراه ما بود و حتي يك بار هم زير بار سختي‌ها نشكسته‌ام.

اين همسر جانباز بيان مي‌دارد: از مقام معظم رهبري خيلي ممنونم كه اين گونه با درايت عمل مي‌كنند تا چنين نظامي‌هاي خوبي حافظ مملكت باشند و از نظاميان ممنونم كه مانند شمعي دور نقشه عزيز روشن هستند و نمي‌گذارند بيگانگان نگاهي به ايران بياندازد.

او در اين ديدار اعياد شعبانيه را به رهبر معظم انقلاب و ساير جانبازان و پاسداران تبريك گفت؛ وي از امير پوردستان فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي، سرهنگ جعفري مسئول ايثارگران ارتش، امير سيفي رئيس حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس ارتش، از گروه پزشكان بيمارستان گلستان نيروي دريايي، حجت‌الاسلام نقويان، حميد ماهي‌صفت قدرداني مي‌كند.

* آرزو دارم با سرباز ولايت به ديدار رهبر معظم انقلاب بروم

از شيرين جافر خواستيم كه آرزويي كند و مي‌گويد: آرزو دارم كه آقاي مهران‌راد را كه به من آبرو و عزت داده است را به عنوان سرباز ولايت روي ويلچر بگذارم، جلوي رويم بگيرم و به ديدار رهبر معظم انقلاب برويم.
و آرزوي ديگر او اين است كه اي كاش دوباره بوي پوتين ارتشي در خانه‌اش مي‌پيچيد؛ و اي كاش او يك بار ديگر لباس مقدس ارتش را بر تن مي‌كرد.

نحوه آماده كردن دارو توسط شيرين جافر همسر جانباز ابراهيم مهران راد



جانباز ابراهيم مهران راد

همسر جانباز مهران راد در حال گرفتن ناخن هاي همسرش مي باشد

نحوه آماده كردن دارو توسط شيرين جافر همسر جانباز ابراهيم مهران راد


گريه هاي شيرين جافر بر بالين همسر جانبازش ابراهيم مهران راد بخاطر دردهايي كه مي كشد

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۲۹۲
خداوند شفاي عاجل عنايت فرمايد.
پاسخ ها
ناشناس
| Switzerland |
۱۰:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۴/۱۵
فقط می توانم بگویم که شرمنده ام که بیش از این نمی توانم کار کنم درحالی که 24 شبانه روز کم است
به احترام عزت وشرف اين بزرگمردوصبروبردباري اين شيرزن در مقابل تصاويرشان از جا بلند شدم.خدايا بااولياء خودت محشورشان بفرما.آمين يا رب العالمين
خدایا خودت به حرمت این اعیاد یه گوشه چشمی به این عزیزان داشته باش
هيچ چيز نمي توان گفت............
پاسخ ها
اميرآقا گل
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۱۵
چرا ميتوان گفت كه مردان جنگيدند و دفاع كردند و شهيد و مجروح شدند اما اثراتش را هيچ كس تحمل نكرد جز مادران و همسران اين عزيزان كه از مرد ، مردترند و ايثارگر و فداكار . با مادرمان خانم فاطمه زهرا همنشين و محشور شوند انشالله
احسنت به این شیرزن فداکار .این زن کجا و ما کجا .
آخی ..حدا سلامتی و صبر بده...دست مریزاد خواهرم..
درود بر تو ای دلاور که خود را فدای ایران کردی
مولا علی یارتون
دارم خفه ميشم از بغض.
آفرین بر دلیر مردانی که با خدای خود معامله کردند و با ایثار جان خود آسایش و امنیت را برای ما فراهم آوردند و درود بر شیرزنانی که با صبر و استقامت به حفاظت و پاسداری از این اسوه های ایثار مشغولند.
واقعا متاثر شدم , ما کجا هستیم اینا کجا هستند...
دوست عزیز از این گزارشت ممنونم واقعا اشکم رو در اوردی ای کاش این گزارش را برای صدا وسیما هم تهیه کنید تا مردم بدانند این انقلاب را چگونه به دست اوردیم ونباید به مفد از دست بدیم
سلام خواهر مهربانم با خواندن اين همه فداكاريت فقط گريستم از ته دل !! يعني قلب يك انسان چقدر ميتواند بزرگ باشد كه اين همه مشقت را بجان بخرد و خم به ابرو نياورد نه نه اشتباه گفتم نه تنها خم به ابرو نياورد بلكه به آن افتخار كند و همچون سر بازي به فرمانده اش خدمت كند خدايا ما كجاييم و اين بندگان مخلص كجا ؟ اين جانباز ملكوتي كجا ؟ و ما كه در بند ظواهر دنيا مانده ايم كجا ؟ خدايا به آبروي ولي عصر ( عج ) به صبوري امام حسن ( ع) به مظلوميت بي بي فاطمه زهرا ( س) به جانباز ما شفا و به همسر فداكار ترش صبر و اجر عظيم عنايت بفرما ( آمين )
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندرخم یک کوچه ایم
خدایا چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم.
اللهم اشفِ کُلَ مَریض
خداوندا برادر بزرگوار و سرباز اسلام را شفای عاجل و به خانم ایشان صبر و اجر عنایت فرما.
درود فراوان بر شما عزیزان. کاش قدر و منزلت شما را بدانیم.
دلاور درود برتو توهيشه قهرماني
خداوندا ما را دریاب و با ما باش
منزل ایشان مدرسه صبروفداکاری است.خدارو شکر
واقعا واسه خودم متاسفم كه من كجا هستم و اينها كجايند.من كه شرمنده اين عزيزان هستم
اشگم سرازيرشد وازمولود امروز ماه بني هاشم خاستم كه شفاي عاجل عنايت فرماييد تمام ايران مديون شماجنبازان هستند .ماراحلال كنيد دعاگوي شماعزيزان هستم
هيچ لغتی که شايسته اين همه بزرگواری , فداکاری وعظمت تو شير زن که اشکم در آمد ندارم.به اون خدا از ته دل گريه کردم . بهشت را هم اگر به نامت بکنند باز هم کم است . خدا بهت سلامتی بدهد بانوی بزرگوار .
درود برتو دلاور تو هميشه قهرماني قوي باش
نميشه نظر نداد. دنيا محل درد و رنج انسانهاي وارسته است. عزت زياد
خدایا ما را ببخش. نا شکریمان را ببخش. اگر گله و شکایتی از رزگار می کنیم نادیده بگیر. خدایا امتحان الهی را بر ما و بر این عزیزان آسان بدار و بحق عزیز این ماه شفای عاجل به این عزیز عطا کن که تو قادر مطلقی .
اشكم در آمد براي همه لحظاتيكه در جنگ و پس از جنگ اين عزيز و ديگر مدافعان ميهن و خانواده هايشان تحمل كرده اند
درود خدا بر این رادمردو سلام خدابراین شیر زن ووای برما باخونهای شهدا، باجانبازان عزیز چی کردیم چه جوابی نزد خدادر مقابل آنان داریم.
اينجاست كه وقتي باري تعالي انسان را آفريد به خود آفرين گفت.
چشمانم پرازاشک شد خداشفایش بدهدوبه این شیر زن استقامت
خدایا با اینها تو آخرت چجوری معامله میکنی؟
خدایا به حق حضرت قمر بنی هاشم(ع) به ایشان و تمام جانبازان و مریض ها سلامتی عنایت فرما
اشکم از این همه مهر این خانوم دراومد اما عکس دوم ..... زانو زدم / بلند شو شیر مرد و به ما یاد بده سرافراز بودن را بلند شو که ما از پا افتادیم در تجملات مزخرف بلند شوبزرگوار که تو اگر برخیزی , من اگر برخیزم ...... همه برمیخیزند
انشاالله به مبارکی اعیادشعبانیه ایشان شفا پیداکنند*
به احترام تمام ارتشی ها....اشک ریختم و اه کشیدم..من هم فرزند یک ارتشی هستم.... آقای راد دست های رنجورت را می فشارم وبر پیشانی سر بر سجده شیرین بوسه می زنم که اینچنین به فرهاد زمانه اش عشق نثار میکند
درود بر تو بانوی فداکار
من يه دختر شهيدم، بابام جانباز شيميايي بود،حس اون دختر رو موقع عقدش ميفهمم...
شيرين جان ، خدا قوتت بدهد وبا بانو فاطمه زهرا محشور شوي.
جز ريختن اشك - مگر كاري از ما برميايد
فقط فرياد ميزنم خدا
جز او پناهي نيست
درود خدا بر اين مردان و زنان با غيرت و با ايمان كه همه چيز شان را براي اين مرز و بوم گذاشته اند فقط ميتوان گفت كه رحمت خدا بر شما
اي کاش مي مردم و همچين چيزهايي نمي ديدم از درد کشيدن برادرم واي کاش مسئولينمان مي ديدند و درد مي کشيدند
حرفی برای گفتن ندارم، فقط اشک میریزم
درود بر شما ای دلاوران معزز
خدایا دلشادش کن
خدایا دل شاد کن اونایی که زجر می کشن و ما بی خبر از اونا داریم زندگی میکنیم و فکر می کنیم که مشکلات خودمون بزرگ ترین مشکلاته
کشور و ملت ایران آبروی خود را مدیون شما بزرگ مردان تاریخ است خداوند شفای عاجل عنایت فرماید انشاءاله
انشاا... خداوند به اين زن قهرمان صبر و بردباري عنايت فرمايد و همسر وي نيز را نيز شفاعنايت كند .
زنده باد پهلوانان و قهرمانان ایران زمین درود بر شرف و غیرتتان
بهت زده فقط تماشا كردم...مو بر تنم راست شد....آفرين به اين مرد ....صد آفرين به اين زن....اين است غيرت مرد و زن ايران زمين!
خدايا به احترام و يمن چنين روزهاي عزيزي ( اعياد شعبانيه ) همه اين عزيزان و تمام مريضها رو شفا بده ... آمين
دست خودم نيست با ديدن اين صحنه ها اشگم خود به خود سرآزير شد خدايا تو را به حرمت طفل هاي معصوم (بي گناه) شفا عطا بفرما. با تشكر از تابناك كه حداقل يك سري به منزل اين عزيز زد.
خداوندا از تو ميخواهم كه در روز حساب آبروي ما رو در حضور اين ايثار گران عرصه دين و وطن حفظ كني
اینگونه است وفای زن ایرانی سوختن با تمام وجود
واقعادلم شکست ارزوی سلامتی برای انعزیز وصبر واجر برای همسر فداکارش دارم
از اینکه اینقدر در مقابل مشکلات ضعیف هستم از خودم بدم میاد
سردار دلاور ایران زمین ، شیرزن سرزمین پارسی شما کجای این دنیایید و ما کجا!!! درود بر شرف و غیرتتان.
خدای بزرگ تو را به این روزها و شبهای عزیز قسم میدهم به سردار بزرگ ما شفای عاجل و به این بانوی نجیب و مهربان ایستادگی افزونتر عنایت فرمایی
ضمن عرض سلام و خسته نباشی به این خواهر عزیز می گویم در نمازهای اوال وقت همه مریض ها و جانبازان عزیز را دعا کند التماس دعا
خيلي احساس كوچكي كردم. اينها كجا و ما كجا.
خدايا به حرمت باب الحوائج ابوالفضل العباس تمامي جانبازان را شفاي عاجل عنايت بفرما، به خانواده هاي آنها صبر و اجر عظيم عنايت كن. آمين يا رب العالمين.
بخدا در اين لحظه تمام بدنم به لرزه افتاده و اشك مجالم نميده . اي كاش ميشد لااقل آرزوهاي اين انسانهاي متفاوت از ديگران تحقق پيدا ميكرد.
خداوند منان در این ایام خجسته و مبارک و بحق این ماه بزرگ شعبان المعظم ،اجر عظیم وصبر وافر ش را نصیب این بانوی فداکار وایثار گر نماید که با اقتدا به الگوی خودش حضرت زینب سلام الله علیها در خدمت به همسر جانبازش پروانه وار پرستاری او را انجام میدهد.
مرحبا به تو ای شیر زن . سربلند باشی .
ان الله مع الصابري.درود خداوند بر تو ايجانبازو تو اي خواهر زينب وار
خدايا اگر آبرويي داريم تو درمان ده .
ما شرمنده اين خواهر هستيم
کاشکي دختران و زنان حال مي ديدند اين زن را کاشکي مي فهميدن عشق را
حيف و صد حيف که نمي بينند
کاشکي صدا و سيما بارها و بارها اين تصاوير را نشان مي داد تا بعضي از زنها بفهمند معني زن بودن را
خداوند ا به اين شير زن پاداش خير عطا خواهد کرد
خدايا: از نظرت شكر . و واي به حال ما كه به هم دروغ مي گويم براي لحظات زندگي بي ارزش
وقتی این جور مردها و زنها رو میبینم از خودم خجالت میکشم. ما کجا اونا کجا
درود بر شیرمردان و شیرزنانی که جان و روح و جسم خود را فدای ایران عزیز می کنند.
کاشکی عکس جوونیاشم می گذاشتی
وقتی خانمی در این حد از گذشت را می بینم آرامش خاصی پیدا می کنم
زیرا می توانم فریاد بزنم که فداکاری و ایثارگری داستان نیست ، هستند کسانی که باید نه تنها زنان بلکه مردان بزرگ هم به محضر آنها جهت نوشتن مشق از خود گذشتگی بروند
خدا یا قبول فرما این ایثار را.
مرحبا مرحبا مرحبا .......
اولين جمله ايي كه به ذهنم رسيد: " آقا نوكرتم"
خداوند به اين جانباز و همسر محترم ايشان صبر و در اخرت اجر معنوي اعطا نمايد.
من از گزارشگر این خبر ممنونم.
با همه ادعاهایی که دارم واقعاً کم آوردم
یا من اسمه دواء و ذکره شفا
سلام خدا بر مجاهدین راه حق!
سلام بر آن بدنهای قطعه قطعه شده!
سلام بر ابالفضل العباس و تمامی جانبازان.
صبر از اینهمه صبوری بی صبر شده است . تصورش برای ما بی خبرا ن نیز سخت است . درود بر این جانباز عزیز وهمسر فداکارش .
احسنت به غیرتت زن....
وقتی این جور مردها و زنها رو میبینم از خودم خجالت میکشم. ما کجا اونا کجا
با سلام به این زوج فداکار
وقتی این مطالب ر ا به همراه عکس می خواندم فقط اشک می ریختم شاید اشک حسرت از این همه بزرگی آنان و کوچکی خودمان در برابر این عزیزان
7 شهر عشق را عطا گشت...
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم....
خدا صبرتون بده...
این مطالب و عکسها را بهتره خانمهای بی حجاب و آقایون بولهوس ببینند و متوجه باشند که فردای قیامت قرار هست در مقابل این افراد جواب پس بدهند.
سلام . من هم فرزند یک شهید زتده ارتش ایران هستم . آیا این پاداش آن نیت های پاک پدرانمان است . من نمی گویم تمام مملکت به جانبازان خدمت کند . من میگویم حد اقل امکانات را به شهیدان زنده تقدیم کنیم . پدر بنده حتی کارت جانبازی هم قبول نکرد چون گفت :وظیفه ام این بود
کا ش ذره ای از اخلاص وایمان اینان را داشتیم خدایا به حرمت اینان بر ما رحم کن
ای داد بی داد
چه بگویم که نگفتنم بهتر است :(
پروردگارا ، به حق رشادت ابوالفضل العباس دعایش را برآورده ساز.
شاید این تنها کاری است که میتوان در حق چنین شیرزنان و شیرمردانی انجام داد که همه دار و ندارشان را برای ایران گذاشته اند.
یا ابوالفضل عنایتی فرما
جانا تورا گفت که احوال ما مپرس
بیگانه گرد و قصه هیچ آشنا مپرس
زان جان که لطف شامل خلق و کریم توست
جرم گذشته عفو کن و ماجرا مپرس
من ذوق سوز عشق تو دانم نه مدعی
از شمع بپرس قصه از باد صبا مپرس
از دلق پوش صومعه نقد طلب مجوی
یعنی ز مفلسان خبر کیمیا مپرس
در دفتر طبیب خرد باب عشق نیست
ای دل به درد خودکن نام دوا مپرس
خداوندا خودت کاری کن تحمل این صحنه ها برای من مشکل است
باسلام واحترام
ازاينكه اين موارد را به جامعه اطلاع رساني مي كنيد متشكرم.
ولي در خصوص اين همسر جانباز و خود جانباز هيچ حرفي جز اينكه خدا خودش به اينها خير عطا فرمايد ندارم .واقعاً جگر آدم از اين همه تحمل و استقامت اين شيرزن پاره پاره مي شود.
ای کاش زنهای این دوره زمونه کمی درس از این زن یاد می گرفتند
تبارک الله احسن الخالقین
خاک پای چنین بانوی بزرگواری را با افتخار می بوسم
چنذ سالی بود که با اشک قهر کرده بودم . ولی امروز دوباره.................از این بزرگوار و همسرشان التماس ذعا دارم
انشاالاه که ادامه دهنده راه این عزیزان باشیم
شرف ز شرافت تو گشته خاموش
کمی صبر کن عزیر بهشتت بادا نوش
خدایا
شکر.باز هم شکر از این همه نعمت
درود بر شما زن و مرد ایرانی فداکار.ما را حلال کنید از این که نتونستیم قدر دان شما باشیم.خداوند مارا ببخشد
معنی عشق واقعی رادریافتم.اینان سرمایه معنوی این مملکت هستندوچه مظلومانه بدون هیچگونه ادعایی باگمنامی زندگی خودراسپری می نمایند.به هرحال دولت وحکومت نمایندگان این مردم هستند.چه قدمی تابحال برای اینان برداشته شده است ؟
الهی من قربونتون برم من از ته دل این را گفتم واقعاً با دیدن شما من از خودم خجالت می کشم خدایا به حق آبروی زهرا کمکشون کنم من طاقت دیدن عکس گریه این دو دلاور را ندارم خدایا قسمت می دم به حضرت ابوالفضل لبخند به لب این زوج بیاید خوش به سعادتون که بهشت شما تضمین شده است
درود برشير زناني كه همچنان پاي عهد ازدواج با همسر شان ايستادگي كرده اند تا درسي باشد براي بانوان آينده ،درود بر اين جانبازاني كه همچنان با داشتن درد سر و آسا ايستادگي نموده اند، ياد و خاطره تمامي همرزمان به خير
نمونه این انسان ها در زندگی دنیا که همه اش امتحانی بیش نیست ،خیلی خوب دارند امتحان پس می دهند.
درود به چنین بزرگ مردان و بزرگ زنان تاریخ زمین
ای کسانی که گذشته را فرموش کرده اید به خود آیید. شما و فرزندانتان مدیو ن اینها هستید
من به عنوان يك ايراني از اين همسر غيور تشكر مي نمايم .خوشا به غيرتت اي شير زن ايراني
خدایا!
خواب غفلت وجودمان را پر کرده است!
خودت ما را از خواب دنیایی بیدار کن
با چشمانی اشک آلود آرزوی سلامتی برای این عزیز را دارم و امیدوارم ملت ایران قدر این بزرگان را همیشه داشته باشند.
شرمنده هستیم . تو اون دنیا نمیدونم باید چی جواب بدیم؟
خیلی متاثر شدم بطوریکه پشت میز کارم اشکهایی ناقابل برای حضرت زینب (س) و این بانوی گرامی که چون مادر دوستش دارم هدیه کردم . از صاحب این روز عزیز حضرت عباس (ع) برای شفای این سرباز وطن و برای سلامتی و طول عمر این سرباز ولایت دعا کردم. بفرمایید اگر کاری از دست ما بر می آید برای این بزرگ مرد و این مادر انجام بدیم. فکر می کنم جز خدمت در راه و ایده این عزیزان کاری دیگر نتواند مرحمی باشد بر زخم این عزیزان
ای کاش ما هم یاد بگیریم...علی نگهدارتان شیر مرد و شیرزن خدایی
پروردگارا ما را مدد فرما تا قدردان این عزیزان باشیم.
سلام بر کسی که شبیه ترین زن به حضرت زینب است و لایق ترین کس برای هم نشینی با او در بهشت از شما عاجزانه التماس دعا دارم
خيلي سخت تونستم تا آخر بخونم
انشا ا... اون دنيا پاداش كاراشونو ببينن
با چه نوشته ای می توان عظمت کار این زینب زمان را توصیف نمود . از مسئولان می خواهم که به این خانواده ها رسیدگی نمایند . این خانواده ها نباید از نظر مالی دغدغه داشته باشند . خدا را خوش نمیاد .
خدايا به حق محمد و آل محمد قطره اي از اقيانوس ايثار و گذشت اين بندگان بي بديلت را به ما هم عنايت بفرما
رنجها کشیده ام که مپرس
خداوندسلامتی این برادر عزیز را به حق سید الشهدا باز گرداند انشالله
خواهر گلم خاک پایت طوطیای چشم ماست التماس دعا ..دعا کن دل های بیمار ما شفا پیدا کند تا قدر بشناسیم دلاوریهای جانبازانمان را
درود بیکران بر ایثار و فداکاریت انشاالله در آخرت با حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) محشور شوید.
خدایا من چه می بینم .کوه هم در برابراراده و ایمان این زوج کم می آورد .خدا به ما هم صبر و بردباری مانند این فرشتاگان عطا کن و به همه جانبازان دفاع مقدس و خانواده های آنهاصبر اجر عظیم عنایت فرما
سلام بر همه ایثارگران و خانواده معززشان.ای کاش از یاد ماو مسئولانمان نرود که با چه زحماتی این انقلاب به بار نشست و بدانیم فردای قیامت پاسخگوی این عزیزان خواهیم بود .اینان زندگی خود را دادند تا انقلاب بماند.......
اشکم جاری شد-خدایا بخاطر این عید عزیز شفا عنایت کن
آفرين بر اين مرد و هزار هزار آفرين بر اين زن فرشته صفت
درود براین مردان وزنان.این مطلب نصب العینی است برای افرادی که برای کوچک کردن فداکاری این عزیزان موضوعات بی ارزشی نظیر سهمیه دانشگاه ویا کمک های نقدی راپیش میکشند ایا در کشورهایی نظیر امریکا یا فرانسه مگر نه اینست که سربازان وجانبازان را همه جا با احترام یاد میکنند وبهترین خدمات ومزایا را دراختیار انان قرار می دهند.پس چرا در کشور ما اگر امکاناتی ناچیز در اختیار این سرمایه ها قرار میگیرد فورا فریاد عده ای بلند می شود. مگر نه اینست که اسایش امروز کشور ما مرهون از جان گذشتگی اینان است وکاستی های سرزمین ما نتیجه دور شدن از ارزش های والای ایشان؟
اشکم بی اختیار جاری شد ...
خداوند با زینب کبری و علی بن حسین محشور بفرماید ....
انشالله
خداوندا به همه جانبازان جنگ شفاي عاجل عنايت بفرما.
روزی تمام شهر گدای تو میشود
خیلی سخته . یک لحظه جای اون زن بودن خیلی مردی میخواد . خدا صبر بده .
و «عاشورا» همانگونه که زینب کبری (ع) فرمود، جز «زیبایی » نبود .
«ما رایت الا جمیلا»
درود بر این شیر زن فداکار و این شیر مرد جانباز .
فردا پدر و مادرم عازم سفر به خانه خدا هستند از آنها مي خواهم براي سلامتي اين بزرگ مرد دعا كنند.
واقعا افسوس می خورم که چه کسانی رفتند و برای این کشور جانفشانی کردند ولی امروز می بینیم که بی حجابی و بی بند وباری دختران و زنان در جامعه رواج پیدا کرده است. لعنت بر کسانیکه ارزشهای دینی را به سخره گرفته اند و سلام و درود بر زنانی چون این بانوی گرامی.
سکوت فقط همین .واقعا قلب آدم به درد میاد ..
يا باب الحوائج روز ميلاد تو ست آقا
عيدي بده به جميع مريضان اسلام و مسلمين علي الخصوص جانبازان بزرگوار و معلولين و مظلومين
دايي بزرگوار بنده نيز از شهيدان ارتش مفقود الاثر (كه در تانك شهيد شدند و امكان بازگشت جناره شان ميسر نگرديد) بودند.
ولي شرح حال جبهه رفتن اين آقا و كز كردن صبيه بزرگوارشان مثل شرح حال مظلوميت شهيد ما بود .
دردمان تازه شد
خداوند متعال انشاء الله مارا از راه اين بزرگواران دور نسازد
قابل توجه خانم های امروزی
ای کاش بعد فاطمه زهرا همچین الگوهایی داشته باشند
درودخدا برتمامی ایثارگران وفدائیان این مرزوبوم واحسنت به شیرزن فداکار
تو اين دنيا با هيچي نميشه اين فداكاريها رو جبران كرد .
فداكاري جانباز فداكاري همسر ...
افرين برغرتتان غيورمردان وزنان
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها
آخرین اخبار