بازدید 29665
29665 بازدید
انتقاد شاگرد از آیت الله مصباح
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۷ 18 April 2011
کد خبر: ۱۵۹۲۴۶
| ۲۹ فروردين ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۷ 18 April 2011
| 29665 بازدید
29665 بازدید
دکتر مهدی پورحسین از شاگردان آیت الله مصباح یزدی در روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشت«سخنی با آیت الله مصباح» نوشت:
در خبرها آمده است كه آيتالله مصباح يزدي در روزهاي اخير مواضع تندي را عليه گروهي كه به نام جريان "فتنه جديد" خوانده ميشوند، اتخاذ كرده و آنان را "بزرگترين تهديد عليه اسلام" دانسته است.
بنده يكي از دانش آموختگان مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(قدس) و از علاقه مندان به شخص ايشان هستم.
علاقه نه بخاطر تفكرات خاص جناب ايشان يا مواضع سياسي اجتماعي و يا عملكرد مؤسسه تحت مديريت وي؛ بلكه بخاطر اعتقاد راسخ ايشان به دين، ابراز صريح و بيپرده باورهاي خود و نيز منش فردي و شخصيت اخلاقي ايشان است. در عين حال، ارتباط با مؤسسه امام خميني (قدس) موجب شده است كه طي دو دهه اخير، از نزديك شاهد فعاليت¬هاي سياسي حضرت ايشان، دانش پژوهان و دست¬اندركاران اين موسسه باشم.
از اين رو ترديد ندارم كه شخص آيتالله مصباح و مجموعه مؤسسه امام خميني از عوامل بلكه بانيان اصلي به وجود آمدن شرايط موجود كشور هستند.
صرفنظر از مواضع ايشان و عملكرد برخي دانش پژوهان مؤسسه امام خميني در دوره اصلاحات، حضرت استاد با مشاهده اوضاع آن زمان به اين نتيجه رسيده بودند كه انقلاب و نظام از مسير اوليه خود دور شده، ارزش¬ها به ضد ارزش و ضد ارزش¬ها به ارزش تبديل شده است.
به اعتقاد ايشان "كار به جايي رسيده بود كه چادري¬ها را مسخره ميكردند، همه هنر پيشه¬هاي زمان شاه دوباره سركار آمده بودند و تجديد شخصيت ميشدند؛ كمبودها! را هم از جاهاي ديگر تأمين ميكردند: از ارمنستان رقاص ميآوردند". و بالاخره عرصه آنچنان تنگ شده بود كه "مؤمنان خون دل ميخوردند، شب و نيمه شب پيش خدا اشك ميريختند و ميناليدند كه ما شهيد داديم براي اينها؟" (1)
با اين باور، طبيعي بود حضرت ايشان تصميم بگيرند شخصاً وارد ميدان شده، براي تغيير اوضاع به نفع دين و انقلاب، پياده كردن ارزش¬هاي اسلامي و تنگ كردن عرصه بر رقاصان و نوازندگان داخلي و خارجي، تلاش نمايند.
لذا همگان شاهد بوديم كه در هنگامه انتخابات رياست جمهوري 84، با تمام امكانات موجود قيام كرده، با سفرهاي پرتعداد به اقصي نقاط كشور در صدد جايگزيني قدرت در رأس هرم اجرايي كشور بر آمدند.
در اين راستا جناب ايشان، نه تنها با بيان محسنات و كرامات طيف مورد حمايت خود بلكه با پرداختن به معايب و كاستي¬هاي مورد ادعا در اشخاص و جريانات مقابل تلاش كردند ديدگاه خاص خود را به كرسي نشانده، شرايط مطلوب را ايجاد نمايند.
بالاخره پيروزي حاصل شد و شرايط مورد نظر مهيا گرديد. نياز به ياد آوري نيست كه نشريه متعلق به مؤسسه آيتالله مصباح، كراراً تبليغ ميكرد و هنوز هم بر آن افتخار ميكند كه جمعي از خواهران متدينه با فروختن طلاهاي خود هزينه تبليغاتي براي پيروزي فرد و جريان مورد نظر را فراهم آورده¬¬اند.
گفتند و نوشتند كه: "پيرزني فقير با يك عدد صدتوماني به ستاد مراجعه كرد و ميگفت اين را بگيريد و عكس... بخريد و پخش كنيد. ستاد بانوان با فروش طلاهاي خودشان اداره ميشد."(2) به تعبير خود استاد "در اثر نذر و نيازها و گريه¬هاي خانواده¬هاي شهدا و مردم متدين، خداي متعال دوباره همان خانواده¬هاي شهدا و متدينان را پيروز كرد و قدرت دست كساني آمد كه گمنام بودند، و كسي به آنها اعتنايي نميكرد.
مردم چشم باز كردند، ديدند اوضاع عوض شده است. كس ديگري آمده كه اصلاً مطرح نبود. ديدند نغمه¬هاي جديدي شبيه نغمه¬هاي اول انقلاب مطرح شده است: عدالت، رسيدگي به محرومان، رفع تبعيض و... امروز باز خدا اين آيه را در گوش ما ميخواند كه "واذكروا اذ انتم قليل مستضعفون في الارض".(3)
از نگاه آيتالله مصباح، دستاورد تلاش ايشان و شرايط نوپديد، نه تنها برگشت به ارزش¬هاي اول انقلاب بلكه "نفخه الهي"، از "عنايات ولي عصر"، "مرتبه¬اي از مراتب چيزي كه در زمان پيامبر اسلام تحقق پيدا كرد" و از "كرامات و معجزات" بوده است.
ايشان تنها چند روز پس از انتخابات رياست جمهوري سال 84، در ديدار با رئيس جمهور منتخب ميفرمايند: "خداي متعال را شاكريم كه زمينه انتخاب چنين شخصيتي براي اين دوره خاص از انقلاب را فراهم كرد و آيندگان به اين نتيجه خواهند رسيد كه اين انتخاب، مشحون به كرامات و معجزات بود و از اين رو توفيق شكر اين نعمت را از خداوند خواستاريم. عنايات حضرت ولي عصر يار ملت ايران بود كه به چنين موفقيتي دست يافت و تلقي ما اين است كه اين نفخه الهي كه در اين زمان در جامعه ما دميده شده و آثارش در علاقه بيش¬تر مردم به دين و انديشه¬هاي اسلامي ظهور يافته، مرتبه¬اي از مراتب چيزي است كه در زمان پيامبر اسلام تحقق پيدا كرد و ان شاءالله مرتبه كاملش در زمان ظهور حضرت ولي عصر تحقق خواهد يافت."(4)
حضرت استاد، در سال¬هاي بعد نيز از حمايت¬هاي مستقيم و غير مستقيم دريغ نكرده در سال 88 هم بر اساس مباني خود فرمودند: "رئيس جمهور وقتي از طرف ولي فقيه نصب شد، عامل او ميشود و پرتوي از آن قداست هم بر وي ميتابد. آن وقت اطاعت از رئيس جمهور و مجلس و ساير چيزها هم اطاعت از خدا ميشود"(5)
و البته باورش سخت است كه استاد آيتالله مصباح، بدن توجه به بار سياسي چنين سخناني تنها به بيان مباني خود آن هم در سال 88، پرداخته باشند.در عين حال، با شناختي كه از شخص آيتالله مصباح دارم، ترديد نميتوانم بكنم كه اين همه، از سر مسؤليت پذيري و تكليف گرايي و درد دينداري ايشان بوده است. اما نميتوانم كتمان كنم كه جمع اين دو موضع، برايم دشوار است.
براستي آن فراز عرشي و اين فرود فرشي چگونه ممكن است؟! چه چيزي در مدت كوتاه، اين همه عوض شده است؟ اگر چيزي عوض شده آيا به يكباره اتفاق افتاد يا زمينههاي آن وجود داشته و علايم¬اش بروز كرده بود؟ چگونه ممكن است يك دفعه خطري پديد بيايد كه تا كنون چنين خطري اسلام را تهديد نكرده است؟
آيا اين همان نيست كه سال¬ها پيش برخي از پختگان سياست بيان ميداشتند و الآن در كنج خانه نشسته¬اند؟ عجيب آن كه، طي شش سال گذشته نه تنها انتقاد علني و آشكار چنداني از روشنترين اشتباهات و برخي انحرافات جريان نوظهور از استاد سراغ نداريم بلكه علي الظاهر - حداقل از جانب موسسه و نشريه آن - از هيچ حمايتي نيز فروگذار نگرديده است.
و عجيب¬تر آن كه، دلسوزاني كه به انحرافات پيدا و پنهان اين جريان خاص اشاره ميكردند با انواع هجمه¬ها مواجه شده به ضديت با نظام، ولايت و توطئه چيني عليه دولت انقلابي متهم ميشده و هنوز كه هنوز است حتي پرسابقه¬دارترين افراد در انقلاب و نظام كه اين روزها را از قبل پيشبيني ميكردند؛ از اين هجمه¬ها مصون نيستند.
لذا به عنوان يك شاگرد حق دارم كه بپرسم چرا حضرت استاد پس از شش سال هزينههاي سنگين و غير قابل جبران، الآن ميفرمايند: "امروزه در درون جامعه ما تشكيلاتي فراماسونري در حال شكل گرفتن است، و همانطور كه در دوران مشروطه، فراماسونري با شعار قرآن و اسلام پيش آمد، امروز نيز فراماسونري با شعارهاي انقلاب و اسلام جلوه ميكند و تحت پوشش آن حرف خود را بيان ميكند، يعني قالب را حفظ و محتوا را عوض ميكند.
چگونه كسي كه در عمرش با عالمي ارتباط نداشته و علاوه بر آن هر روز ضربهاي به اسلام ميزند، ميتواند براي اسلام مفيد باشد، و معلوم نيست چه شده كه برخي نيز به آنها دل بستهاند.اگر تنبلي كنيم زماني از خواب غفلت بيدار ميشويم كه تيرگي فتنه همه جا را فراگرفته است و ميبينيم همان كساني فتنه را آغاز كردهاند كه خود پرورش دادهايم.
اين عزل و نصبها از كجا در ميآيد؟ اين حرفهاي مليگرايانه و مكتب ايراني، آن هم در زماني كه نهضت اسلامي در جهان اسلام در حال شكلگيري است، براي چيست؟ ملي گرايي و دم زدن از مكتب ايراني با چه انگيزهاي ميتواند صورت بگيرد. اگر روزي از ما بپرسند چرا براي تساوي ارث زن و مرد كاري نكرديد شايد بتوانيم عذري بياوريم، ولي اگر به ما بگويند چرا اساس اسلام را حفظ نكرديد چه عذري ميتوانيم بياوريم؟
آيتالله مصباح يزدي با اشاره به تاريخ صدر اسلام گفت: "همان كساني كه از اصحاب رسول خدا صلياللهعليهوآله بودند پس از رحلت ايشان علي عليهالسلام را خانهنشين كردند، و بنياميه كه با نام اسلام بر سركار آمدند كاري كردند كه بر همه منابر به لعن علي عليهالسلام ميپرداختند و مجاهدان و ياران پيامبر صلياللهعليهوآله نيز اعتراضي نكردند؛ پس جاي تعجب نيست اگر برخي از ياران امام، روزي عليه اسلام و انقلاب به پا خيزند (همانگونه كه سران فتنه گذشته اين چنين كردند)، و جاي تعجب نخواهد بود اگر برخي از كساني كه امروز دم از رهبري ميزنند و از ياران رهبري هستند، فردا فتنه بزرگتري را به وجود آورند. "خطري كه من احساس ميكنم شديدترين خطري است كه تا كنون اسلام را تهديد كرده است و آن هم از سوي نفوذيهايي است كه در بين خوديها در حال رشد هستند"(6)
اينان چه كساني هستند؟ و به چه قيمتي به اين مرحله رسيدند؟ البته آيتالله مصباح با همان صراحت لهجه¬اي كه از ايشان سراغ داريم تكليف را مشخص كردند: "همان كساني فتنه را آغاز كردهاند كه خود پرورش دادهايم." بله همان كسان كه خود پرورش داده و بخاطر آنان هزينه¬هاي گراني را بر نظام اسلامي تحميل كرديم. و بسياري از كساني كه قبلا اينان را ميشناختند و سال¬ها پيش حرف الآن ما را ميزدند رنجانديم و طرد كرديم. به راستي چه كسي ميتواند اين همه حيثيت¬هاي بر باد رفته را بر گرداند؟! بله آب رفته را نميتوان به جوي باز گرداند اما هيچ وقت براي حداقل جبران دير نيست.
(1). آيتالله مصباح، پرتو سخن، 30/1/85
(2). همان، 31/3/85
(3). همان، 31/3/85
(4). همان، 15/4/84
(5). همان، 28/5/88
(6) خبرگزاري فارس، 24/1/90
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.