بازدید 33556

تصاویر: اي دبستاني‌ترين احساس من...

کد خبر: ۱۵۸۱۰۲
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۰ - ۱۸:۱۳ 12 April 2011
 
خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن مانا ترند
درس‌هاي سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود


درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مكارو دزد دشت وباغ
 
روز مهماني كوكب خانم است
سفره پر از بوي نان گندم است
 
كاكلي گنجشككي با هوش بود
فيل ناداني برايش موش بود


با وجود سوز وسرماي شديد
ريز علي پيراهن از تن ميدريد
 
تا درون نيمكت جا ميشديم
ما پرازتصميم كبري ميشديم


پاك كن هايي زپاكي داشتيم
يك تراش سرخ لاكي داشتيم
 


كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هايش درد داشت
گرمي دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ كاه بود


مانده در گوشم صدايي چون تگرگ
خش خش جاروي   با پا روي برگ
همكلاسي‌هاي من يادم كنيد
بازهم در كوچه فريادم كنيد
 

همكلاسي‌هاي درد و رنج و كار
بچه‌هاي جامه‌هاي وصله‌دار
بچه‌هاي دكه خوراك سرد
كودكان كوچه اما مرد مرد
كاش هرگز زنگ تفريحي نبود
جمع بودن بود و تفريقي نبود
كاش مي‌شد باز كوچك مي‌شديم
لا اقل يك روز كودك مي‌شديم

ياد آن آموزگار ساده پوش
ياد آن گچ‌ها كه بودش روي دوش
اي معلم ياد و هم نامت بخير
ياد درس آب و بابايت بخير

اي دبستاني‌ترين احساس من
بازگرد اين مشق‌ها را خط بزن
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۸
انتشار یافته: ۳۳۳
عالـــــــــــــــــــــــــــــــــی
پاسخ ها
امير آقا گل
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
عالي كم لطفيه فوق العاده عالي و بسيار بسيار عاليه مردم ساده و معلم هاي ساده تر كتابهاي مشتي تر اي كاش مردم امروز هم اون روزي بودن
خيلي جالب بود، اشك ما را درآورد. نمي دانم بايد آن را چه اشكي ناميد. هر چه بود دل انگيز بود. بسيار سپاسگزارم
تصاوير مسخره‌اي داشت
پاسخ ها
ناشناس
| Japan |
۲۰:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۳
برو دکتر خودتو نشون بده
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۳
kaj tabe janevari
ناشناس
| Singapore |
۲۳:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۳
احساس نداری ؟؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۷:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
شما چيزي به اسم مغز كه درونش خاطره ثبت بشه داري؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
معلومه خاطره خوبي از دوران مدرسه نداري!
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
بی احساس!
رضا
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
نظر یک انسان بی فرهنگ همینه
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
شما چقدر متفاوت تشریف دارین.
cheghad ghashnag bood, mamnoon hezarta
دستتون درد نکنه. یاد باد آن روزگاران یاد باد ... کجایید یاران دبستانی من. بعضیاشون رفتن خدا رحمتشون کنه خدا مارو هم بیامرزه داره اشکام میاد
بينهايت زيبا بود
واقعا با احساس بود تابناک دمت گرم
پاسخ ها
ieger
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
واقعا"عالي بود ولي تابناك دمت نگرم چون بعضي كارات خيلي ب---------------------------------------ده و پاچه خواريه
bebakhshid axe madrese kudakie mamane man inja chi kar mikoneeee?madare man ham tu albome kudakish in axo dare !!!!
خیلی عالی بود من که گریه ام گرفت با وجود ایراداتی که در شعر هست اما اینقدر با احساسه که بهترین وصفها در مقابلش کمه،اگه میشه بگید شاعرش کیه واقعا باید دستمریزاد گفت همچنین از تلفیق خوب عکسها و شعرم نمیشه گذشت واقعا دست تابناکی های عزیز درد نکنه خیلی زحمت میکشید ممنون از همه زحمات خسته نباشید
پاسخ ها
ناشناس
| Netherlands |
۰۰:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
ظاهرا شاعر این شعر آقای حریری از شعرای خوب شهر جهرم میباشد که حدود 10 سال پیش این شعر را سروده است.
اون پاک کن که شبیه پا بود خیلی بد پاک میکرد.. همیشه باید چند بار به شلوارمون یا روی میز میکشیدیم تا سیاهیاش میرفت بعدش بهتر پاک میکرد.. اون پاک کن گرده محبوب بود نه اینکه خوب پاک میکرد نه.. مثل مهر میزدیم توی دفترمون ، با خودکار مثل جوهر مهر روشو رنگ میکردیم بعدش میزدیم روی دفترمون. و اون مداد تراش که عکس شمشیر داشت همیشه با سهمیه مداد و دفتر بهمون میدادن و خیلی هم تیز بود..بعضی وقتها پیچشو باز میکردیم و با اتیش یک لوله خودکار بیک را گرم میکردیم و تیغه مداد تراشو میزدیم به لوله خودکار و یک یک تیغ مداد تراشی درست میکردیم.(البته میدونین چرا ...چون وقتی مداد با مدادتراش سر کینین زود تر تموم میشه و مصرف میشه اما تیغ باعث صرفه جویی مداد میشد و حتی میشد مدادهایی که به 1 سانتیمتری رسیده بودن هم تراشید)
پاسخ ها
داداشی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
همکلاسی نظرت ادامه تصاویر بالا بود .تازه یه کمی حال و هوای بیشتری از اون روزا رو به یادم اورد. ما هم از اینن کارا میکرذیم .البته خیلی وقتا از اون تیغ واسه پاره کردن ته مدادی که پاکنش آب شده بود و بقیه پاکن زیر قسمت آلومینیومی بود استفاده میکردیم. یه وقتهایی هم که رنگ یه مداد برامون تکراری می شد با اون تیغ یواش یواش رنگ روشونو می پروندیم
حامد
| Venezuela (Bolivarian Republic of) |
۰۲:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
یعنی هزار بار توی تابناک نوشتن و چاپ نشد .همینجوری از اون روزهای سخت و ترس و بدبختی نوشتم چه جالب که چاپ شده اینجا
محمد هادی
| France |
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
دمت گرم حامد جان اشکمو در اوردی
eiger
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
اين دوستم يادش شد بگه يه وسيله اي بود يه اون مداداي كه حدود 1سانتيمتر بود ميذاشتيم توش تا بتونيم از اون مداد 1 سانتيمتري استفاده كنيم كاش عكس اونم رو تابناك ميذاشتي
حسن
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
بابا دمت گرم داداش
مارو یاد چه چیزایی انداختی، این لوله خودکار بیک رو با تیغ تراش خوب اومدی
مشعوف شدیم
عجب حالی بهم دادی بغض گلویم را میفشرد. اه یاران دبستانی اه دوستان دوران کودکی اه خاطرات گم شده در مه وغبار بزرگسالی یادتان بخیر.
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
با تشکر از این حسن سلیقه همیشه مؤید و پیروز باشید
ممنون
Afarin
:)
Kheili Ziba Bood
اين عكساي طاغوتي چيه؟!!!!
پاسخ ها
نادر
| United States of America |
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۳
آخرالزمان عزیز . اون بچه ها با لباس های مندرس طاغوتی بودن ویا اون مدرسه با ساختمان مخروبه . گفته اند دگم دیگه نه اینقدر
ناشناس
| Japan |
۲۳:۵۷ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۳
شما مثل اینکه حالت خوش نیست.کمبودی چیزی داری؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
با امتیاز کامنتت باید فهمیده باشی.
امير آقا گل
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
بي سليقه طاغوت خودتي
کجایی بچگی....
کاش بزرگ نمیشدیم
پاسخ ها
آزاده
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
واقعا که کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدیم
یادش بخیر، دوران خوبی بود که گذشت..
اصلا تو فکر سیاست، پول، کار و هزار تا بدبختی دیگه نبودیم!
شور و حال کودکی برنگردد دریغا!
عکس ها و شعر رو آرام آرام خواندم و گریه کردم
آخي ياد اون روزهاي شيرين دبستان بخير
آفرین بر شما
کتابهای 30 سال قبلو نشون بدید این کتابا که تو بازار هست!
یاد باد ان روزگاران یاد باد.واقعا عالی هستند
با سلام

بسیار عالی بود .یاد باد آن روزگاران یاد باد
ياد بچگيا بخير.چقدر زود مي گذزه
عالی بود. اشکم رو در آورد. یاد معلم های دوران دبستان که الان بعضی هاشون تو آغوشه خاکن بخیر.
khili khili ghashang bood
ممنون ما را بردی به دوران کودکی
تابناک جان اشکم را درآوردی.دلم برای اون وقتها لک زده.حاضرم برای یک روز برگشتن به اون روزها یکی خیلی چیزارو بدم..........ای کاش می شد.........
بی صدا گریه کردم
ای دریغ ازگذشته و پاکی
ای دریغ از زمانی که تنها دغدغه ام شکستن مدادم بود
تا حالا فکر کردیم کجاها اگه مثل بچه‌ها باشیم بهتره؟
گلبرگ لای کاغذ دفتر، کی پروانه می‌شوی؟!
دیوارهای خط کشیده‌ی من، نقاره می‌شوید؟
ای نیمکتهای فلزی! اینجا کلاس ماست
ای کله‌ی بخاری نفتی، بر جای خود نشین
نان و پنیر ساندویچی من، فست فود چیست؟
ای کفشهای نم کشیده‌ی من، وقت دویدنه
آخر صدای زنگ پنج شنبه چقدر بر من نکوست؟
راستی من هم دلم تنگ یکی است مهربانترین
یادش بخیر
جالب بود
زيبا بود

ولي اگر دقت ميكرديد تمام عكس ها قديمي بود بهتر بود

مثلا عكس ششم روي كيف دختر خانم جديد است

عكس آخر هم سال 84 گرفته شده

قديم عكاس MEHR نبود
vagean ziba boodand va khatereh angiz.
motashaker
گاو ماما میکرد
گوسفند بع بع میکرد سگ واق واق میکرد
و همه با هم فریاد میزدند : حسنک کجایی ؟
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود .
حسنک مدت زیادی است به خانه نمی آید
......او به شهر رفته است و در آنجا شلوار جین
و تی شرت های تنگ به تن میکند
او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات
جلوی آینه به موهای خود ژل میزند
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست
چون او به موهای خود گلت میزند
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد
کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است
کبری تصمیم گرفته حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند
چون او با پتروس چت میکرد
پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت میکرد .
پتروس دید که سد سوراخ شده
اما انگشت او درد میکرد چون زیاد چت کرده بود
او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر می شکند .
پتروس در حال چت کردن غرق شد
برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود
اما کوه روی ریل ریزش کرده بود
ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت
ریزعلی سردش بود و دلش نمیخواست لباسش را درآورد.
ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله دردسر نداشت
قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد.
کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت
خانه مثل همیشه سوت و کور بود .
الان چند سالی است کوکب خانم
همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد
او حتی مهمان خوانده هم ندارد
او حوصله مهمان ندارد .
او پول ندارد تا شکم مهمانها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید
چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت
اما او از چوپان دروغگو گِله ندارد
چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد
یه لحظه رفتیم اون دوران . یعنی تابنکا مار را برد . درود بر تابناک
چه ربطی به الان داره؟ مگه اول مهر شده؟
2روز پیش 30 سالم پر شد و وارد31 سالگی شدم....بیاد اون روزای بچگیم و دبستان و راهنمایی کلی گریه کردم...ممنونم ازتون
دقت کرديد ما ايرانيها اساسا دوست داريم يا تو گذشته سير کنيم يا تو آينده. بابا حال رو دريابيد. گذشته ها گذشته. هرگز ز غصه خوردن گذشته برنگشته
ببخشيد يه سوال داشتم. اون عکساي سياه و سفيد که قطعا مربوط به دوران ستمشاهيه. ولي عکس نهم که احيانا مربوط به دوران دولت عدالت محور نميشه؟
بالاخره يه مطلب دل چسب از تابناک ديديم.مرسي
لطفا یه ایمیل از کسی که عکس دوم رو برای شما قرار داده برای من بفرستید. آیا مدرسه دماوند بوده است؟
تابناک قاطی کردی یهو باحال شدی ؟!
خبریه ؟ مشکوک میزنی :))
خیای قشنگ بود
مرسی
یادش بخیر واقعا
خیلی قشنگ بود. یادش بخیر.
خیلی خیلی جالب بود . یاد آن روزها بخیر .
این پاکن هایی که عکشو دادین همه سیاه می کردن کاغذو ولی حال می داد
اولين مطلب بدرد بخور تابناک در سال 1390
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی ثمری بود!
یادش به خیر!
من رسما از بزرگی استعفا میدم
لطف میکردید به رسم امانتداری حداقل اسم شاعرش رو ذکر میکردید. با تشکر
شعرش از کی بود خیلی جالب بود
من درس کاکلی رو یادم رفته بود عکسشو که دیدم یهو یادم اومد واقعا یاد اون دوران به خیر.ممنون بابت تجدید خاطره
سلام بر شما.
جالب بود یاد آن روزها بخیر . ساده بی غل و غش . تظاهر و ریا نبود. صفا بود و سادگی.
از عکس های زیبایتان ممنون.
خیلی زیبا بود
یاد باد آن روزگاران یاد باد....
وای اون پاک کنی که شکل ماشین حساب بود اونقدر دوستش داشتم که ساعتها بهش خیره میشدم هنوزم تک تک دکمه هاشو تو ذهنم دارم انگار تو دستمه.
واقعا مرا برد به دوران کودکی زیبا وبدون آلایشمان یادش بخیر اگرخدابخواهددرآن دنیاازخدامی خواهم یکباردیگربرای من تکرارش کند.
با دیدن عکس کاکلی واقعا ما را بردی به 30سال قبل یاد آن دوران بخیر
خيلي عالي بود فقط كبراي ما ديگه حجاب نداشت و عكس ريز علي هم اون نبود خيلي قشنگتر بود
عالي بود يادش بخير.چه زود گذشت و تاجنبيديم پيرشديم.
باسلام .متشكرم/شيشه هاي عينكم هنوز خيسه!
خیلی عالی بود
آفرين آفرين....................................................
خيلي خيلي زيبا و خاطره انگيز بود اصلا غير قابل وصف بود حس قشنگ دوران كودكي را زنده كرد اون حال و هواي بهار ها كه مدرسه مي رفتيم با اون كيف هاي پر از دفتر و كتاب و ...... واقعا يادشون بخير كاش مشد باز كوچك مي شديم لااقل يك روز كودك مي شديم ولي افسوس
خيلي قشنگ بود .رفتم يه بار ديگه كودكيهايم را مرور كردم چقدر ساده و بي ادعا بوديم . و چه كم توقع .
از خوشحالي اون روزا منقلب شدم يادش بخير
ممنون. وقتی به تصاویر مربوط به کتاب ها نگاه می کنم گویی فیلم دوران دبستان جلوم نمایش داده می شه
خيليخيلي عال---------------------------------------------------------------------------------------------ي بود مرسي
خیلی خوب بود حقیقتا دستتون درد نکنه . جدا یاد اون روزا بخیر. کاش یکبار دیگر کودک می شدیم
بسیار خوب بود اشک ادم را درمی اورد گونه ی معصومیت در شعر و تصویر نهفته است که جیگر انسان را کباب می کند یاد آن دوران سادگی و سبکی بخیر
واقعاً زیبا بود . یاد یاران دبستانی بخیر . چه روزگاری بود . خوش بودیمم و شاد
درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مكارو دزد دشت وباغ
...
بچه‌هاي دكه خوراك سرد
كودكان كوچه اما مرد مرد
كاش هرگز زنگ تفريحي نبود
جمع بودن بود و تفريقي نبود

دمت گرم تابناک
هروقت اين شعر را ميخوانم پهناي صورتم را اشك فرا ميگيرد. دوست دارم فرياد بزنم دنيا وايسا من ميخوام پياده بشم ولي افسوس......
اي كاش از تصاوير واقعي كودكي مثل تصميم كبري استفاده مي كرديد
میدونید چیه .بعضی واژه ها وخاطرات کودکی قلب انسان رو به تپش تند تر وتند تر وادار میکنه .
واین همون خاطراته.ممنون شاعر ونویسنده محترم
خیلی خوبه - دست شما درد نکنه
بسیار بسیار عالی است با احساس ترین شعری که بعداز دوران کودکی وجوانی شنیدم همین بود
عالی بود خیلی عالی .دستتون درد نکنه.مخصوصن پاک کن و تراش خیلی زیبا بود.
نمیدونم چی بگم خیلی عالی بود دستتون درد نکنه تمام دلم را غم گرفته بوداز مسائل و مشکلاتی که دارم ولی این تصاویر مرا به دنیای کودکیم برد.در حالیکه اشکم جاری شده .زحمت کشیدید.
یادش بخیر
خیلی برای اون دوران دلم تنگه یادش بخیر سادگی و بی آلایشیو پاکی و صداقت و معصومیت و ...
سلام الان ساعت 8صبح است كه اين مطلب را ميخونم بسيار عالي وحال وهواي خاصي داره يادش بخير سري به غيرانتفاعي تابان هم بزنيد ضررنداره
خدا همه رفته گان و اسيران خاك را رحمته كنه وقتي عكس ها و شعرهاي زيبا راديدم ياد مادر خدا بيامرزم افتادم و روز اول مدرسه ! هي يادش به خير
بيست
فکر کنم همه بچه های دیروز تحت تأثیر قرار گرفتن
من نظري ندارم ولي ياد اون تراش هاكه اون زمان بهش سركن ميگفتن بخير يادم با اون تراشاي گرد با پوست نارنگي باهاش تار عنكبوت درست ميكرديم
دمت گرم
ایول تابی .
صد آفرین
تکرار شود
با سلام و خسته نباشيد از برنامه خوب بچه هاي ديروز و با تشكر از تابناك خيلي عالي بود
يادش به خير باد.
ای کاش تصاویر کتابهای قدیمی را هم می آوردید
عالی بود
سر صبحی اشکمو در آوردید. یاد باد آن روزگاران یاد باد.
اي كاش بعضي از خصوصيات كودكي را دوباره در خود احيا كنيم، تا زندگي را زيبا تر ببينيم
يادش بخير روزهاي زيباي دبستان در روستا. يادش بخير روزهاي گل آلود روستا در زمستان چه ساده و بي آلايش بوديم !!!
دقت کنی مثل عکسای قدیمی خودته تازه به دوران رسیده
واقعا" زیبا و خاطره انگیز مخصوصا" مصرع آخرش.
دستتون درد نکنه نمی تونم جلوی اشک هامو بگیرم یاد اون مدرسه که الان مخروبه و تعطیل شده افتادم با اون همه خاطره
بهترین دوران و شادترین لحظات و بیادماندنی ترین خاطرات دوران دبستانی و صمیمی ترین دوستی ها و بی ریاترین ثانیه ها - دقیقه ها و ساعات است. آفرین بر نیت تان
کو هم نفسی به بوی درد آید از او صد پاره دلی که آه سرد آید از او می سوزم لب نمی گشایم که مباد ... دست شما درد نکه واقعازیبا بود اشکم رو در آوردی تابناک زیبا زیبا و زیبا بود یا دتمام روزهای قشنگ و پاک و ساده کودکی بخیر باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه کودکی ده ساله بودم شاد و خرم نرم و نازک چست و چابک
با دو پای کودکانه می‌دویدم همچو آهو می‌پریدم از سر جو دور می‌گشتم ز خانه
می‌شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستانهای نهانی رازهای زندگانی
.......... ممنون واقعا زیباترین عکس و شعری بود تا حالا از تابناک خونده بودم
عالی بود
لطفاً نام شاعر را هم درج نمائید
با سلام به تمامي دوستان ديروز. ما ر به ياد گذشته آورديدو يادآوري از گذشته زنگ خطري است كه تا متوجه زودگذري زمان عمر خويش باشيم . از تمامي دوستان سپاس ايزد منان را برايشان خواستارم.اميد به زندگي خوش براي تمامي ايرانيان.
واقعا گل کاشتید توپ توپ حالم اون وری کردی
یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر من بغض من و آه منی

نمی دونم چه حکمتی داره که مدرسه رفتنای ما ، با اون همه امکانات کم، وحشت جنگ، سادگی همه چیز، کتابای کهنه از سال قبل ، دفترای کاهی و... یه عطر و طعم دیگه ای داشت که هنوز به یادمون مونده. چرا بچه های حالا با این که همه چیز براشون فراهمه، از وقت به خوبی استفاده نمی کنند و از زندگی لذت کافی نمی برند؟؟؟
بسیار خوب با عکسها تلفیق شده بود
فقط کاش با آهنگ یار دبستانی من دیده میشد.
تصاوير کتابهاي درسي قديم رو ميگذاشتيد بهتر بود.
صبح اومدم سرکار گفتم اول یه سر به تابناک بزنم وقتی این مطلب رو دیدم اشکام جاری شد خیلی عالی بود خواهش میکنم بازم از این کارها بکنید خواهش میکنم ولی با عکسای بیشتروبهتر
يادش بخير
ای دبستانی ترین احساس من بازآی خط بزن مشق های کودکی من
جالب بود
بعضي عكسا كه فقر توش بيداد ميكرد مربوط به همين سالهاي اخيره كاش حالا كه هممون اينقدر لذت برديم و احساساتي شديم يه فكري هم براي اون بچه ها بشه
تابناک دمت گرم . کاشکی از اين شعر و عکس يک کلیپ (نماهنگ) توسط صدا و سیما ساخته بشته که مطمئنا کار فاخری خواهد بود . باز هم ممنون .
ممنون از اینکه هرازگاهی مارو به یاد سادگی ها و عطوفت هایی که داشتیم میندازین- خیییییییییییییییلی پراحساس و قشنگ بود- موفق باشید.
خیلی با حال بود کاش یک ساعت آن روزها برگردد .....
آفرين . هر كس كه انسان باشه و دل داشته باشه با ديدن اين عكسهاي فوق العاده زيبا و خواندن اشعار احساسي يك آدم عاشق و درك هنر مندي تطبيق چشم ودل از شعف گريه ميكنه فقط ميتونم بگم حس عجيبي دارم كه نميتونم به زبان بياورم . تداعي لذتهاي كودكانه هيچ ربطي به سياست و هر چيز مسخره و بي اعتبار ديگه اي نداره . دل آدم بعضي جاها پر مي كشه .....
فکر نمیکردم اینجوری اشکم در بیاد
کاش میشد به همین سادگی برمیگشتیم به عقب
آخ بوی اون پاک کنه که شکل پا هست هنوز بعد از 22 سال حس می کنم
وای که منو کشته اون پاکی اون دوران وای ................
با دیدن این عکس ها به یاد دبستان ثارلله در میانه افتادم و به یاد مبصر مان که در بمباران این دبستان شهید شد . شهیده اعظم یوسفی حرف نداشت . راستی گناهش چی بود؟
هم شعرش زیبا بود هم عکساش مخصوصا عکسای پاکن خاطرات از یاد رفته رو تداعی کرد.
ممنون عالی بود.
یاد آن روزهای شیرین و تکرار نشدنی که سر شار از محبت دوستی ساده گی ویکرنگی بخیر.بنده در شمال (مازندران)زندگی می کنم.محل سکونت بنده در شهری بغیر از محل کارم می باشد.در مسیر تردد هر روزه ام مناظر زیبای طبیعی(شالیزار و باغات مرکبات) وجود دارند.در این مسیر مدرسه ای قدیمی با حیاطی بزرگ با درختان نارنج و سرو خود نمایی می کند.بعضی اوقات که فرصت می کنم در کنار این مدرسه ماشین را پارک می کنم ودقایقی به این مدرسه نگاه می کنم و سرشار از احساس سرزندگی وآرامش می شوم وانگار نیرویی دو باره به بنده می بخشد.بنده چهل سال دارم ودارای تحصیلات عالیه می باشم.اعتراف میکنم هرگز در هیچ دوره ای از زندگی ام زیبایی یکرنگی سرزندگی احساس وآرامشی که در دیدن این مدرسه بظاهر قدیمی ولی با صفا وسر زنده وجود دارد در هیچ نقطه ای چنین احساسی نداشته و گمان می کنم دیگران هم چنین احساسی دارند و تایید می فرمایند.یاد آن ایام بخیر و از شما بسیار متشکرم
هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
زبانم بند آمد فقط میتونم بگم ممنون ممنون
خدا بگم چی کارت کنه. اینقدر گریه کردم چشمام درد گرفت.
ولی خیلی حال دادی
كاش هيچ وقت بزرگ نمي شديم
وقتی از جایی برمیدارید حداقل منبع را ذکر کنید تا آموزشی برای تازه به دوران رسیده ها باشد تا حق کپی رایت را رعایت کنند و به حقوق تولید کنندگان احترام بگذارند.
واقعاً که پاکترین وبهترین احساسات همان احساس دبستانی است که وقتی انسان از آن یاد می کند غم روی دلش می نشیند وآرزو می کند که ای کاش می شد به همان دوران برگشت
با سلام
عکس هارو نگاه کردم. بی اختیار اشکم جاری شد.فکر کردم من خیلی احساساتی هستم و شدم. بعد که کامنت ها رو دیدم فهمیدم که خیلی از ما ها همینجوری هستیم و شدیم.
تشکر از بارونی کردن چشم هایمان.
واقعا مارابه دوران شیرین معصومیت کودکانه مان برد
ممنون...تصاویر فوق العاده خاطره انگیزی بود....
ولی فقط یه ایراد داشت...
اونم عکس آخر که تاریخش مال سال 84 هستش و خیلی قدیمی محسوب نمیشه...در واقع یه جور وصله ی ناجوره تو عکسها...
بازم ممنون
ziba bud
خیلی عالی بود
واقعا احساسی بود
ممنون
خيلييييييي عالي بود
سلام
نقاشی‌هایمان رنگین کمان بود
رویای زیبای رنگی امروز بود
خیلی ممنونم از شمااشکم جاری شد مرا بیاد گذشته ام انداخت
واي خداي من كه شما چقدر عقبيد. آخه براي سايت خبري زشته انقدر مطالبش قديمي باشه!!! من ايميل اين مطلبو يه ماه پيش گرفتم
یاد یاران دیستانی بخیر منو به حال هوای 30 یال پیش برد مدرسه محمد باقر صدر در شمیران نو
کاش آن روزها را در دل می ساختیم
آدم برفی از جنس وجود می ساختیم
خیلی خیلی عالی بود. ممنون
سلام.خدا قوت ،من دو ماه که تقریباً هر روز مطالب تابناک رو چک میکنم،بدون اغراق بهترین مطلب همین بود.خدا به شاعرش خیر بده و خاطراتش رو براش زنده نگه داره
راستشو بگو تابناک کلک از دستت در رفت این قطعه زیبا رو دادی ها !!!
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست