میلسا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۹
سلام خدمت شما من میلسا هستم من سه سال است ازدواج کردم و یک پسر دارم یکسال و۱۹ ماه یش است حرفهای من و شوهرم باهم جور در نمیاد او پشت مامان و باباش زیاد داره حتی اگر با من خوب باشن ویا بد مامانم جیهاز داده وسایل خانه خوب مادر شوهرم یه زنی است که وسایل خانه نخریده برای خودیش همین دم دست های آشپز خانه را کم گرفته حالی یخچال نداره شوهرم میگه یخچال بدی به مامانم من راضی نیستم به من هشدار میده که اگر یخچال خودرا ندی تورا خانه خواهر و مادرت نمی گذارم من مادر شوهرم زیاد خوبی نه دیدم من دوست دارم وسایل خودرا دست دشمن خود بدم اما دست اون ندم جواب من رابدهیم
پاسخ ها
محمدم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
ببرش پیش مشاور تا ببینه چی باعث وجود این عقده درش شده و تغییر کنه که مستلزم زمان و تلاش زیادیه مخصوصا از طرف شما
بعدشم باهاش صحبت کن ببین چرا اینطوریه بهش بگو که همسرشی و محرم رازهاش و باید کنار تو آرامش داشته باشه و بهت بتونه اعتماد کنه و مراقب رفتارات اگه بهت حرفای دلشو زد باش که اعتمادش بهت خدشه دار نشه چون اوضاع بدتر میشه اینطوری
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۳
سلام من شش سال و سه ماهه ازدواج کردم ولی هرروز که میگذره بیشتر از شوهرم متنفر میشم یک پسر دارم چهار سال و نیمه و فقط به خاطر بچه دارم تحملش میکنم تاحالاچندبارباهم بحثمون شد این اواخرهمش بهش گفتم که ازش بدم میاد و از اول هم ازسردلسوزی بهش جواب دادم و واقعا پشیمونم از ازدواجم دوست دارم به قبل برگردم و ازدواج نکنم یا بمیرم و راحت بشم فقط دلم به حال بچه معصوم میسوزه چون اون که گناهی نداره جراتشم ندارم برای طلاق اقدام کنم چون حامی ندارم خانوادم طرف شوهرم هستند و هیچکس دلش به حالم نمیسوزه و بخاطر بدقولیهاش هرروز بیشتر بدم میاد ازش و دیگه غیرقابل تحملی برام و الان همیشه قهرم و دلم نمی‌خواهد ببینمش و هرروز آرزوی مرگش میکنم که یاخودم بمیرم یا اون که راحت بشم
پاسخ ها
محمدم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
باهم به مشاور مراجعه کنید و بهش کمک کن تا تلاش کنه برای تغییر
حامد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۴
سلام.من و همسرم یک تقریبا یک ساله جدا شدیم.درخواست طلاق با همسرم بود و چون خیلی دوسش داشتم و دیدیم نمیتونه زندگی کنه ازش جدا شدم.خیلی ضربه خوردم و افسردی گرفتم.بعد ۶ ماه جدایی همسرم ازم درخواست کرد دوباره برگرده و زندگی کنیم فرصت جبران خواست و من نمیتونستم بهش اعتماد کنم و مخالفت کردم الان چند ماهی میگذره و میبننم واقعا بدون همسرم نمیتونم ادامه بدم اصلا نمیتونم کسیو جایگذینش کنم.از طرفی نمیتونم برم سمتش میترسم قبول نکنه.نمیدونم به نظر شما چیکار کنم.اینم بگم شرایط من خوبه و خانوادم میگن فراموشش کن و دوباره ازدواج کن
پاسخ ها
محمدم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
اول مطمین شو که دلیل جداییش حضور نفره سوم نبوده که از تو پنهان کنه حتی و اگه بوده حتما چند بار به شکلای مختلف امتحانش کن و حتی اگه لازم بود از دوستای مطمینت که اون نمیشناسه کمک بگیر تا ببینی احتمال اینکه بازم به خاطر یکی دیگه ولت کنه هست یا نه
ولی شخصا نطرم اینه که فراموشش کنی و بری سراغ یه نفر جدید
Mohammad
|
Germany
|
۰۵:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۴
سلام من عاشق زنم بودم ولی خیانت کرد درحین طلاق گرفتن و مچشاگرفتم تو دادگاه التماس که ببخشمش وبخشیدم ولی باز بعد ۹ سال خیانت کرد و این دفع طلاقم بازور گرفت ولی من الان ۴ساله که نمیتونم بگذرم ازش و بفکرشم ودنبالش چه کنم رها شم
پاسخ ها
محمدم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
خونه ای که با اون توش بودیو عوض کن و جاهایی که با اون میرفتی و با اون خاطره داری دیگه نرو
هر وقت فکرش میاد به سرت بهش فکر نکن و یجوری خودتو سرگرم کن
سعی کن با آدمای تازه آشنا بشی
عادتای جدید وارد زندگیت کن مثلا یه ورزش خاصو دنبال کن که برات جدیده مثل اسب سوار یا بیلیارد یا هرچی که قبلا انجام نمیدادی اینطوری ذهنت آروم آروم آزاد میشه از اون و کامل فراموشش میکنی
...
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۴
‌‌....
دل شکسته
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
سلام من الان یه هفتس ک ازدواج کردم ولی اصلا علاقه ای ب شوهرم ندارم قبل از ازدواجم تاحت تاثیر حرفا قرارگرفتم ک ازدواج کردم فک کردم بهش علاقه پیدا میکنم ولی نتونستم من یکی دیگرو میخوام و دوس دارم از شوهرم جدا بشم چ کار کنم ب نظرتون؟؟
Sahar
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۸
من به زور خانواده باشوهرم عقد کردم شوهرم مرد بدی نیست نه خیلی خوب نه خیلی بد هرچی میخواستم دوسش داشته باشم نتونستم میخوام طلاق بگیرم ازش ولی نه خانوادم راضی هستن نه شوهرم حتی ما یه بار پامون به طلاق کشیده شد ولی وکیل های هردمون باعث شدن آشتی کنم مادرم خیلی شوهرمنو دوست نداره میگه بهتر پسر دنیاست براتو ولی من نه دوسش دارم نه میتونم بهش نگاکنم خیلی ازش تنفر دارم چیکارکتممادرم شوهرمو انتخاب کرد ولی کسی که باید زندگی کنه منم نه مادرم شوهرم خیلی بدی کرد هم خصلت خوبی داره هم خصلت بد بارها بهم خیانت کرد ولی بخاطر مادرم بخشیدمش من بااین مادرم چیکارکنم حتی مشاوره رفتیم همه چیز رو برای مشاوره توضیح دادم مشاور به مادرم گفت تو حق نداری تو زندگی دخترت دخالت کنی ولی مادرم چشماش کوره من چیکارکنم
Sahar
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۸
حتی شوهرم در نامزدی مرا دوبار زد چرا مادرم اینارو میبینه ولی بازم میگه نه پسر خوبیه من وقتی به شوهرم نگاه میکنم حالم بد میشه وحتی خانوادم درک نمیکنن مادرم هرجا که میشینه میگه تغسیر دختر منه جلوی همه آبروی منو میبره هیجده سال بیشتر ندارم از سیزده سالگی نامزدم کردن ودر پونزده سالگی عقدم بستن خیلی عذاب میکشم ازتمام خانوادم متنفرم من اگه نباشم برامادرم مهم نیست ولی اگه شوهرم یه روز نباشه مادرم میخواد بمیره تاحالا مثل مادر خودمم ندیدم هروقت میگفتم بزارید ازش حدا بشم منو به زیر کتک میگرفتن مادرم از من پیش پدرم دروغ میگفت وپدرم هم منو میزنه خیلی در عذابم شوهرم ازمن پیش مادرم بد میگه دروغ تا باعث میشه منو بزننن هنوز که زیر یه سقف نرفتیم این کارو رو باهام میگنه تمام خانوادم میگن پسر خوبیه تورو دوست داره ولی من دوست داشتنی نمیبینم
پاسخ ها
محمدم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
اگه خیانت میکنه و قصد تغییر نداره و تو هم سعی برای تغییرش کردی و پیش مشاور بردیش اما نتیجه نداده بهترین گزینه طلاقه و منطقی با مادرت صحبت کن و از خیانت همسرت بهشون بگو و اگه قبول نکردن هم مساله ای نیست میتونی طلاق بگیری و حتی مستقل زندگی کنی مهریه هم برای همینه دیگه البته اول قبل از هر تصمیمی با یه مشاور حاذق صحبت کن
ههه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
شوهر بد نچشیدی کاش اول بی شوهری و سختیاشو میکشیدی بعد ازدواج میکردی ماکه باعشق ازدواج کردیم چیشد باور کن عشق فقط یکسال اول بعد اگه بد باشه از چشمت بدجور میوفته من عاشق شوهرم بودم براش میموردم ولی الان ازش متنفرم جوری که حتی عکسشم نمیتونم ببینم وازش جدا شدم سر لجبازی اونم رف زن گرف حالاهم مث سگ پشیمونم کاش باهاش میساختم تنهایی خیلی سخت تره خیییییییییلی
پاسخ ها
محمدم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
بچگی کردی دیگه
طبیعیه که نهایتا بعد از دو سال بعد از ازدواج آتیش عشق میخوابه و منطق میاد جاش
بدون امید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۰۰ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۴
من تا چند ماه پیش یکی دیگ رو دوس داشتم ولی اون تنهام گذاشت ،منم بعد دو ماه از شکست عشیقیم با یکی دیگ عقد کردم ،خدایش خیلی دوسم داره ، ولی من بهش علاقه ای ندارم ،ادم خوش قلب و خیلی سادهس مشکل اصلی من اینه که وضع مالی نامزدم خیلی خرابه خییییییییییییلی ،کسی رو هم نداره ک حمایش کنه ،،،،،خدایا گناه من چیه بعد این هم ارزو بختم این شد،هیچکس شوهرمو جدی نمیگره حتی خانواده خودش یعنی اصلا وجه اجتماعی نداره
پاسخ ها
محمدم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
ببرش پیش مشاور و اگه توانایی مالیشو نداری کتاب مطالعه کنید هردو و درباره موضوعاتی که درش مشکل دارید مثل همین قضیه جدی نگرفتنش و عدم اعتماد به نفس و...
نظرات بیشتر