سلام من نزدیک ۲ سال ازدواج کردم تفاوت سنی ۱۱ سال داریم خانمم از همون اول یک دنده و لجباز بود ولی من تا اونجای که بود سر سازش داشتم بعد از مدتی التماسش میکردم که حرفهای خونه نبر پیش پدر مادرت نگو ولی کو گوش شنوا الان چند وقتی رفته خونه پدرش میگه نمیام نزدیک ۶۰ میلیون طلا داشتیم برده فروخته البته با هماهنگی خودم ولی دفترچه و کارت پول گذاشته خونه باباش هر کاری کردم نیاورد خونه خودمون یا بیاره اصلن مشترک کنیم همش طرفه میره الان پدر خانمم هر کاری میکنم میگم بزار زنم بیا سر زندگیش امتناع میکنه خودم رفتم معذرت خواهی کردم ولی کو گوش شنوا، اوایل خانمم میگفت میام سر زندگیم ولی اینقدر تو گوشش خوند خانمم را از زندگی با من سرد کرد الان رفته شماره گوشیشو را عوض کرده من خیلی طلاش کردم که برگرده ولی نشد الانم با پدر خانمم رفتن مهریه را گذاشتن اجرا پول طلاهام کشیدن بالا پدر خانمم بیکاره و اعتیاد داره بهش میگم نصفی از پول ببر بزار زنم برگرده ولی قبول نمیکنه ولی اینو بگم من خیلی زنمو دوست دارم این روزها خیلی روحیه ام داغون شده هر کاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم
کمکم کنید
|
|
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۳
0
1
پاسخ
من شش ماه پیش ازدواج کردم چون سنم بالای سی و پنج سال بود قبول کردم با مدرک فوق لیسانس با یه آقای دیپلم ازدواج کنم. قدش صد و شصت و قیافه متوسطی داره اما پر تلاش صادق و سالم از هر لحاظ. البته خانوادم مخالف بودن پس از چند بار خواستگاری بلاخره موافقت کردم و خانوادم راضی کردم هر چند با کلی سختی. اما حالا دو دل هستم. من نمی تونم با ایشون بیرون برم. به همکارم گفتم تحصیلات دانشگاهی داره. خانواده ام توی مهمونی ها به ایشون رو نمی دن و تحقیقر می کنند و ایشون خیلی ناراحت می شوند من مشکلی با ایشون ندارم و انگار همه با نگاهشون می خوان بگن که انتخابم اشتباه بوده و نباید بخاطر داشتن سن بالا تسلیم می شدم. الان نمی دونم دوستش دارم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
|
|
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۸
0
3
پاسخ
سلام به همه عزیزان واقعا زندگی با یه مردی که هیچ علاقه ای بهش نداری عذاب اوره اصلا به نظر من گناه بزرگیه ازدواج که فقط کاغذ بازی نیس دوست داشتن پس چی علاقه و عشق واقعا تو زندگی با ارزشه
ناشناس
|
|
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۹
0
2
پاسخ
سلام دوستان من الان نزدیک سه ماه عقدکردم شوهرم خیلی دوستم داره ولی من اصلا علاقه ای بهش ندارم هر چقدر هم به خانواده ام میگم اصلا توجهی به حرفای من ندارن دیگه خسته شدم کارم به اونجایی رسیده که میخوام خود کشی کنم
سحر
|
|
۲۱:۰۴ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۱
0
0
پاسخ
من بیست و هفت سالم پدر مادر نداشتم پدربزرگم تو سن شونزده سالگی شوهرم داد حتی روز خاسگاری دیدمش گریه کردم یازده سال گذشت بعد یه بچهنوز علاقه ای نیست تصمیم به جدایی گرفتم چون نمیتونم به جوونی خودمو و همسرم خیانت کنم همیشه کار درستو انجام بدین من حس میکنم دیگه بس با بی علاقگی زندگی کردن خودش یه دروغ بزرگ
لیلی
|
|
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۳
0
0
پاسخ
ایا کسی طلاق گرفته پشیمون بوده لطفا کمک کنید
لیلی
|
|
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۳
0
0
پاسخ
لطفا کمک کنید
ناشناس
|
|
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۷/۱۱/۳۰
0
1
پاسخ
مجid
|
|
۰۰:۴۸ - ۱۳۹۷/۱۲/۲۰
5
2
پاسخ
سلام بنظر من دختر خانوم های ما خیلی خود شیفته شدن'' و متاسفانه هم کم نیستن و میشه گفت سونامی طلاق و مقصر اصلی پدر مادرها هستند که به دختر خانومها بیش از میدان دادن ''اصلا از انسانیت دور شدن' الان داداش بنده چهار سال ازدواج کرده و تمام خرجی دانشگاه و اینارو دادن خانوم درس خواندن ''حالا خامنه بداخلاقی میکنه و بسیار وقیحانه رفتار میکنه'' اما داداش من یا این حال بسیار انسان متدین و مومن ''بله دوستان درس خواندن صدمه زده به خانومهای ما اکثرا هم از دین ایمان خودشان جدا شدن''